تاریخ انتشار: ۱۰:۲۳ ۱۳۹۳/۵/۲ | کد خبر: 76172 | منبع: | پرینت |
همواره از فساد اداری شکایت داشتیم و آن را صرفا به دولت و دولتمردان و قوه اجرایی نسبت دادیم اما یکیار هم به این نیاندیشیدیم که اساسا فساد از اجتماع و از میان توده های مختلف مردم منشا می گیرد و به مرور زمان به انواع گوناگون فساد تبدیل می گردد که فساد اداری نیز جزیی از آن کل محسوب می گردد.
دایما از قوه قهریه و سردمداران و از زورگویان حاکم شکوه نمودیم، لیکن هرگز متوجه خود نشدیم که چه سان بدون هیچ دلیل و علت منطقی، تمام ارتباطات ساده و دوستانه اجتماعی ما را هاله ای از قهر و خشم و نفرت و زورگویی در برگرفته تا جایی که دیگر حتی محبت و گذشت و همنوایی انسان ها به همنوعان شان را ننگ و عار سادگی دانسته و از عذاب و شکنجه بی مورد یکدیگر احساس آرامش، رضایت و پیروزی می کنیم.
همیشه از ترور و تروریست ها سخن گفتیم، از آنها هراس داشته و لعنت شان نمودیم اما هرگز متوجه شیوع مرض خطرناک (ترورشخصیت) که روز به روز جامعه را مصاب می سازد، نشدیم، یا آگر هم شنیدیم، آن را فخر و سرفرازی و نکته برد خود دانستیم.
دایما از حملات انتحاری بیم داشته و از انتحار ترسیدیم، لیکن هیچگاه متوجه حملات انتحار گونه رفتاری و گفتاری و عملکردی خود نسبت به دیگران نشدیم.
سال های متمادی از کشت کوکنار رنج برده و احساس شرمساری نمودیم، حتی تلاش نمودیم تا این لکه ننگ را از پیشانی جامعه خود بزداییم اما هرگز از کشت تخم کینه و نفاق درمیان افراد جامعه سرافکنده نشده و هر روز بیش از روز قبل به آن دامن زدیم.
همواره اشاره انگشت ما سوی غریبه ها است و برای تک تک مشکلات خود سعی داریم با ایراد شعارهای لعن و نفرین به خارجی و غریبه و اجنبی خود را تبریه نماییم اما هرگز نخواستیم به جای این همه شعار نفرین و لعنت به دیگران، شعارهای سازنده و اصلاحی برای خود و ملت خود ایراد نماییم تا بلکه عملکردی نیک و شایسته و مفید برای این همه فلاکت و ندانم کاری در پی داشته باشد.
بارکزی
>>> هرکه این مطلب را نوشته کرده درست گفته و پی به ریشه مشکلات برده گرچه خانم شکریه بارکزی باشد !
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است