تاریخ انتشار: ۱۰:۱۳ ۱۳۹۳/۵/۲۹ | کد خبر: 77828 | منبع: | پرینت |
پادشاهی که در تبعید، فقر و درماندگی زندگی کرد و مرد.
این روزها به مناسبت استقلال افغانستان مطالب زیادی به نشر رسیده است. بنده می پردازم به گوشه ای از زندگی امان الله خان در تبعید.
امان الله خان آخر عمرش را در تبعید با فقر و دشواری سپری نمود، در حالی که نادر و ظاهرخان دارایی های ناچیز امان الله خان را در کابل قید و مصادره نموده بودند.
شاه امان الله خان در ماه جدی ۱۳۰۷ خورشیدی پس از ده سال حکومت با موجی از مخالفت های قبایل سنتی پشتون تبار افغانستان از جمله اغتشاش مردم پکتیا درسال ۱۹۲۴ و مردم شنوار روبرو شد و مجبور به ترک کشور گردید.
گفته می شود او در تبعید به ایتالیا زندگی بسیار معمولی و حتی فقیرانه داشته و هر چه از ظاهرخان و خانواده شاهی در کابل خواهش نموده، تا خانه و باغ اش را بفروشند و پولش رابرایش روان کنند تا او بتواند زندگی نسبتآ آرامی داشته باشد ولی ظاهرخان حاضر نشد پول شخصی اش را به او و خانواده اش به ایتالیا بفرستد.
بنده درسالهای ۱۹۸۲ میلادی مسافرتی به ایتالیا داشتم روزها به مرکزشهر برای دیدن شهر میرفتم. از اینکه امان الله خان مدت زیادی در ایتالیا زندگی می کرد، همیشه از زبان پدرم مرحوم منجم باشی هروی که او را از نزدیک می شناخت چیزهایی شنیده بودم تصادفآ بایک مرد ایتالیایی در (استا انتیکا ) نزدیک روم زنگی می کرد آشنا شدم، و درباره امان الله خان چنین می گفت: من امان الله را گاه گاهی در یکی از مارکت های شهر روم که آخرهفته ها میوه و سایرمواد خوراکی را به قیمت مناسب بفروش می رساند می دیدم و گاهی به او سلام می کردم امان الله به زبان ایتالیایی آشنای داشت.
او می گفت: اغلب امان الله با بایسکل خود برای خرید می آمد و من می دیدم که او گاهی مقدار کچالو و یا پیاز خریده ( به ترک بایسکل خود حمل می کرد ) او از زندگی خصوصی و وضعیت مالی خود چیزی نمی گفت ولی معلوم بود زندگی خلیی عادی و شاید هم فقیرانه داشته باشد. زندگی بسیارسخت امان الله خان درسال های ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۵ به اوج خود رسیده بود.
ازخاطرات تلخ هندیه دخترامان الله خان شدت فقر خانواده بیشتر در سال های جنگ جهانی و سال های بعد بود به گفته هندیه خوراک ما درآن زمان تنها شلغم بود گوشت درک نداشت و اگر پیدا می شد بسیار گران بود و ما توان خرید آن را نداشتیم پدرم ،من و خواهرم ناجیه برای اینکه دچار سوء تغذیه نشویم و از رشد جسمی عقب نمانم، به یک موسسه خیریه به سویس می فرستاد ( که ازطرف کلیسا سرپرستی می شد و درآن جا از اطفال بی سرپرست حمایت می گردید) درآن جا برای ما غذای بهتری داده می شد.
این نشان می دهد که خاندان سلطنتی افغانستان نه تنها به مردم افغانستان ظلم نموده، بلکه به فامیل خود هم رحم نداشتند کسی که برای استقلال افغانستان تلاش و زحمت کشیده است، آخرین روزهای زندگی خود را در فقر و دشواری سپری نموده است.
محمود منجم زاده
>>> افسوس همین مردم عوام به قدر رهبر وطندوست نفهمیدسالهاست به شگل بازیچه سیاسی بیگانگان یکسره کشته میشوند, خانه ویران میشوند, مهاجر خوار و ذلیل میشوند, حتی نان گدا میشوند هنوز رهبرصادق وطن راحمایت نکرده درپی نان مفت خودفروشی دارند.
قره
>>> کلکانی پشتون نبود
>>> افغانستان...نفرین شده است وقتی پادشاهش گرسنه باشد سنگ و چوب و کوه و صحرا حتی بز و گوسفند و سگ هایش گرسنه و بدبخت اند. نامش را باید بدل کرد تا نحسی و بد شگونی آن برود و مردم روز های سیری را تجربه کند
بهلول
>>> منجم زاده صاحب!
بخاطر خدا که هم شده از تعصب دست بردارید...! از حبیب الله کلکانی هیچ یاد هم نکردی!!!! در حالیکه خود شما ، من و همه باسوادان میدانند که " بچه سقو" به تحریک هر که بود امان الله خان را مجبور به ترک وطن ساخت که به گفته شما زندگی خود را در فقر و تنگدستی سپری کرد!!!!!
ماما مونجانی
>>> سلام : برادر هیچ سر زمین نفرین شده نیست . هر سرزمین را باشنده گان آن می سازد . در میان پادشاهان و سران افغانستان چه درگذشته و چه در حال حاضر واقعا کسی پیدا نمی شود که در فکر مردم باشد به پیشرفت این سرزمین فکر کند به منافع ملی بی اندیشد . همه در فکر خودش بعد اطرافیانش بعد اقوامش هست خاک در همه جای کره زمین یکی است ولی باشنده گانش فرق می کند آرزو می کنم هر کس به این مردم ستمدیده و زجر کشیده خیانت کند به بدترین مض گرفتار شود.
>>> منجم زاده صاحب !
در طول همین تمام زندگی خود که تبصره ها و مضامین شما را مطالعه کرده راهی استم...صادقانه عمل کرده اید تشکر از شما و من کسی استم که حکایت شاه آمان الله خان غازی را تقریبا به عین شکل در تا ریخ غبار نیز مطا لعه کرده و یگان هزار لعنت و نفرین به نا در خبیث و محمد ظا هر شا ه عیا ش فرستاده ام و یکبار پیش روی صدها نفر در تپه مرنجان قبر نادر بی شرف را در نا حیه سرش چند ین لگد زدم .
لغما نی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است