مذهب تشیعی که از لندن و آمریکا دارد پخش میشود، تشیع واقعی نیست. همانگونه که علمای دیوبند که تاثیر فراوانی در تشکیل گروه طالبان داشتند، وهابی نیستند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۴ ۱۳۹۳/۸/۱۷ | کد خبر: 83064 | منبع: | پرینت |
در مطلب قبلی تحت عنوان " شباهتهای خوارج صدر اسلام با وهابیت امروز"، تاریخ تفکر سلفیگری و جریان وهابیت رابیان کردیم.
امروز جریان دیگری ازسلفیگری غیر وهابی راخدمت شما بیان میکنیم که حدود ۲۰۰ میلیون جمعیت دارد بنام دیوبندیه، مکتبی که از دل فردی از حنفیان شبه قاره هند بیرون آمد بنام شاه ولی ا... دهلوی.
این شخصیت یکی از بزرگترین متفکران مسلمان اهل سنت حنفی شبه قاره هند است. او در قرن ۱۲ متولد شد. در هند درس خواند و برای ادامه تحصیل به مدینه رفت. در آنجا برخی از افکار ابن تیمیه را پسندید و پذیرفت و برگشت به هند و این افکار را پخش کرد. شاه ولی ا... اصل توسل را جایز میداند برخلاف وهابیت که شرک میدانند اما استغاثه به ارواح اولیای الهی و اینکه بروی کنار قبر اولیای الهی و از آن ها چیزی درخواست کنی اینها را از مصادیق شرک میداند.
خب خیلی فرق است بین بدعت و شرک. فرق شاه ولی ا... دهلوی با محمد بن عبدالوهاب دراین است که شاه ولی ا... همه مسلمان ها را مسلمان میدانست و قایل به تکفیر هیچ مسلمانی نبود و بخاطر همین تفکراتش مورد انتقاد وهابیت هم هست. اما علت گسترش سریع این تفکر برمی گردد به حضور استعمار پیر انگلیس در شبه قاره هند.
همان طور که میدانیم ۴۰۰ سال مسلمانان حکومت و قدرت را در هند در دست داشتند. با آمدن کمپانی هند شرقی مسلمانها قدرت را از دست دادند، مسلمانها که دیدند یک کافری آمده و بر آن ها مستولی شده در سال ۱۸۵۷ قیام کردند این قیام بشدت از سوی انگلستان سرکوب شد و انگلستان دستور داد که هر مسلمانی ۲۵% از اموالش را باید به انگلیس بپردازد و این تحقیر شدن از سوی انگلستان سبب شد که علما دور هم بنشینند و به این نتیجه برسند که چون ما از سلف دور شدیم گرفتار این مسایل شدهایم. درنتیجه تصمیم به احیای این تفکر کردند
لذا اولین فرد آمد و مدرسهای تاسیس کرد بر اساس اندیشه شاه ولی ا... دهلوی، در روستایی به نام دیوبند. و عوض اینکه دیگر به این مکتب بگویند مکتب شاه ولی اللهیه، اسم مکتب را گذاشتند دیوبندیه. اگر بخواهیم مکتب دیوبندیه را بررسی کنیم، میتوانیم بگوییم ۶۰% به شیعه نزدیکند و۴۰% به وهابیت. از عوامل گسترش تفکر دیوبندیه سازمانی به نام جماعت التبلیغ بود. یکی از فارغ تحصیلان مدرسه دیوبندیه، ایشان دید که با حضور کمپانی هند شرقی و تبلیغ مسیحیت و هندوو اینها، خیلی از مسلمانها از دین اسلام بیرون رفتند گفت آهای مردم مهم نیست چه کارهاید، مهم این است بیایید برای خدا چند روز بروید تبلیغ مسلمانها که تحت فشار استعمار انگلیس بودند، خیلی سریع جذب جماعت التبلیغ شدند و کسانی که عِرق دینی داشتند راه افتادند در روستاها وشهرها به تبلیغ اسلام ولی اسلام با تفسیر شاه ولی ا.... ما امروز تخمینمان این است که حدوداً حداقل ۱۰۰ میلیون، دیوبندی در جهان داریم، که اکثرا در شبه قاره هند هستند یعنی در کشورهای هند، بنگلادش، پاکستان و افغانستان. دیوبندیه از حدود ۶۰ –۷۰ سال پیش وارد کشور همسایه ایران هم شده و ۹۰% مردم ولایت سیستان و بلوچستان اهل سنت آن منطقه دیوبندی هستند.
از دل دیوبندیهای ضد تکفیری که قایل به تکفیر مسلمانها نبودند، خب جماعت التبلیغ بوجود آمد که رویکرد خوبی دارند، رویکرد تعاملی. اما متاسفانه دو جریان از دل دیوبندیه بیرون آمد که اینها مقداری افراطی و علی الخصوص ضد شیعه هستند. یکی از این گروهها سپاه صحابه و دیگری گروه طالبان است که هر دو گروه ساخته یکسری از فارغ التحصیلان مدرسه دیوبند بودند. سپاه صحابه در مخالفت شدید با شیعه هستند. چون میگویند شیعه بد گویی صحابه را می کند در حالی که تمامی علمای شیعه معتقدند: توهین به خلفا و امهات مومنین حرام هست.
اما اینها تحت تاثیر برخی از شبکههای ماهوارهای شیعه هستند که ما این شبکههای ماهوارهای را قبول نداریم امثال آقای اللهیاری و یاسرالحبیب. به قول علمای دینی شیعه، مذهب تشیعی که از لندن و آمریکا دارد پخش میشود، تشیع واقعی نیست. اما متاسفانه سپاه صحابه رشد کرد و در بسیاری از شهرهای پاکستان حضور دارند و تمام کُشت و کُشتارهایی که در پاکستان انجام میگیرد توسط این گروه است. اینها معتقدند که ما پاکستان بدون شیعه میخواهیم (پاکستانی که حدوداً۳۰-۴۰ میلیون شیعه دارد) البته بسیاری از علمای دیوبند علیه اینها موضع گرفته و انتقاد کردهاند.
گروه دیگری که گفتیم طالبان بود که با هدایت پاکستان و ارتشش اینها تجهیز شدند و به طرف افغانستان فرستاده شدند. رفتارهای افراطی طالبان باعث شد که جهان علیه اینها موضع بگیرد و اتفاقاتی افتاد که اینها حکومتی که بصورت محدود و در زمان کم در افغانستان ایجاد کرده بودند بعد از۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با حمله آمریکا به افغانستان از دست بدهند. اماهنوز گستره فراوانی از جنوب افغانستان و شمال پاکستان در دست طالبان است.
کد (6)
>>> افراط وتفریط در اسلام حرام است کسانی که خدای شان یکی و قبله شان یکی وقران شان یکی وپیغمبر شان یکی ودین شان یکی باشد مسلمان اند وبرادر دینوی اند هیچ نوع خشونت وناروایی از دیدگاه اسلام جواز نداشته وندارد کسانیکه به چنین عمل ضد اسلامی دست میزنند از دایر اسلام خارج میگردد واگر خود را مسلمان می خوانند باید تجدید به اسلام کنند در غیر ان از مسلمانی خارج شده اند .
>>> هرکس ظلم کند خدا سزایش را میدهد
>>> چراآموزه های دینی ملیونها نفرانسانهارا ازحیات تولیدی به افراد مفتخورمبدل کند ؟ این دینداران غیرازینکه ماجرای تفوق دینی و جنجال بین ادیان موجب قتل بشر و موجب اسارت کشورهاگردیده آیا کدام نفعی هم به حیات مردم داشته است ؟اگریک دین واحد هم بالای یک کشورحاکم شودشکم کدام مومن را سیر میکند ؟ غیرازینکه اولجه حلال ازدست مومن برادرمطالبه نماید ؟همین دینداران بودند که گاهی برضد ترقیات علوم ایستادگی کرده گاهی اولادمردم را بنام مکتبی یا بنام تحصیلکرده غرب و شرق انسانهاراتمیز جدایی قایل شده اسلام را دشمن دیگران قرار دادند تاجنگهای دینی و مذهبی موجب هلاکت ملیونها انسان شدمگرموفقیت هیچکدام شکم هیچکسی را سیر نکرد بلکه تمدن و اقتصادکشوررا برباد کرد .آیا حال هریک بنده مومن محتاج علوم تخنیکی تاعلمی کفارنیست ؟ موجبات تمام عقبمانی مسلمین افکارگوناگون و تحلیل های گمراه کننده علمای دینی بوده خودشان گاهی ازیخن انگلیس سربرآوردند و گاه ازیخن امریکا این چگونه اسلام است که یکی دیگری را کافر گفته ازنان کافر جهاد گمراه کننده را براه می اندازند . تمام افکارساخت بیگانگان بوده حیات مسلمانان را به تباهی کشانید . حال فرصت آن رسیده است که به خدای خودراست بوده تمامی افکارپوچ و گمراه کننده افراطیون و تفریطیون وگنداب های مختلف را کنار گذاشته دولت فارغ ازجنجال ادیان برپاکنیم تا درآینده نه به مذاهب دیگران غرضی داشته باشیم نه به دین ما غرضی داشته باشند عیسی براه خود موصی براه خودبگذارید ازدست این دین فروشان نجات یافته درغم حیات اخروی و دنیوی خوددرفضای آزادزندگی کنیم نه اسیر و غلام این یاآن دیندار.
وطندوست
>>> افراط و تفریط از هر نوعی که باشد، مردود است. افراط و تفریط نه تنها در عمل، بلکه در اندیشه، برخورد، نقد، نگاه، روابط، محبت، تعاملات اجتماعی، سیاست، مدیریت و ... .
بعضی از دوستان گمان میکند که در مذمت اندیشه های افراطی و تفریطی سخن گفته اند و حال آنکه سخن خود این دسته از دوستان بوی افراط و تفریط میدهد.
بنابراین، باید همه ما متوجه باشیم، اگر یک ناخن به طرف دیگران اشاره دارد، ولی چهار ناخن دیگر به طرف خود ماست؛ یعنی اگر بدی و ضعف دیگران را میگوییم باید متوجه ضعف و کاستی های خود نیز باشیم تا مصداق آیه قرآن نشویم؛ یعنی دیگران را نصیحت کنیم و نیکی دعوت نماییم و لی خود را فراموش کنیم.
برهانی آهنگرانی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است