سيستان قديم در كدام سرزمين بوده است؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۵۹    ۱۳۹۳/۱۱/۳۰ کد خبر: 89625 منبع: پرینت

بسمه تعالى

در گذشته ها براى برخى از مناطق نام هايى بوده كه اينكه متروک و مهجور است. در همين كشور افغانستان كنونى بسيارى از سرزمين هاى سابق سرزمين ها، اينک تغيير نام يافته و به نام ديگرى ياد مى گردد. مثل اوق، تگين آباد، رخج، بست، اسفزاز يا سبزوار، پوشنک يافوشنج، و ده ها اسم ديگر كه از ذهن ها فراموش شده و آن مناطق، به نام جديد خوانده مى شوند. مناطق فوق الذكر به ترتيب در زمان فعلى به نام هاى قلعه گاه، شهرى در نزديک قندهار، خود قندهار، اكثر ولايت هلمند مخصوصاً لشكرگاه، شيندند و زنده جان هرات، نام گذارى شده و به آن مشهور شده اند اما نام بعضى از مناطق ديگر، جابجا شده و از محل اصلى خود، مصادره شده، به جاى ديگر گذاشته شده اند.

از جمله اين نام ها و حوادث و تواريخ آن، سيستان، زابلستان، كوه البرز و برخى مناطق ديگر است. اين مساله نگارنده كم بضاعت را واداشت، تا سير تحقيقى در اين نام ها و سرزمين اصلى آنها نموده، اصل را از جعل و سره را از نا سره تفكيک نمايم. اينک يافته هاى خود را در معرض ديد و قضاوت عمومى قرار مى دهم و انتظار نقد و نظر دارم. چون اين نوشتار بسى طولانى است و در يک بخش نمى گنجد، به ناچار آن را در چندين قسمت منتشر خواهيم ساخت. از كسانى كه به تاريخ سرزمين خود، علاقه دارند، انتظا دارم تا همه بخش ها را به دقت مطالعه فرموده، اگر در فرجام، نظرى و نقدى دانشتند، ارایه دارند، تا اين نوشتار اصلاح شود و بهتر گردد.

سيستان قديم: سيستان قديم در كدام سرزمين بوده است؟

مقدمه
بنا به نوشته تواريخ گذشته، سيستان قديم، مملكت بزرگ و معمور و آبادان و داراى نعمت هاى فراوان، بوده است. سيستان محور و مركزبسيارى از تحولات تاريخى قرار گرفته و شخصيت هاى بزرگ و افسانه اى را در دامن خود پروريده است. كه گرشاسب و نريمان و سام و زال و رستم و يعقوب بن ليث صفارى و عمروبن ليث، از جمله ى آنها بوده اند. سيستان اصلى و تاريخى، تقريبا در اذهان عمومى فراموش شده و اينک بخشى ازيک ولايت (استان) در ايران به مركزيت شهر زابل، به نام سيستان و قسمت بزرگترى آن به نام بلوچستان ياد مى گردد و بخش كوچكى از ولايت نيمروز افغانستان به نام سيستان خوانده مى شود. در شاهنامه فردوسى، حماسه هاى حساس اين كتاب را بيشتر پهلوانان سيستان مانند سام و زال و رستم تشكيل مي دهند. تا حدى كه اگر آن داستان ها از شاهنامه، برداشته شوند، شيرينى و حلاوت سروده هاى فردوسى،تقريبا به صفر تقرب مى يابد.

برخى از نويسندگان ايرانى كه در نويسندگى و انتشار كتب و اشاعه ى مسایل تاريخى و فرهنگى و غيره، دست باز تر و توانايى بيشترى از افغانستانی ها دارند، به سختى كوشيده اند تا سيستان قديم را در كشورفعلىِ ايران جاى دهند. لهذا چندين دهه قبل، بخشى از يک ولايت ايران را به نام سيستان و بخش ديگر را به نام بلوچستان نام گذارى كرده اند. همين نام گذارى باعث گرديده است كه افكار عمومى مردم ايران و حتى افغانستان و ساير كشورها، تحولات تاريخى سيستان كهن را مربوط به همين بخش از استان سيستان و بلوچستان ايران بدانند.

آنها رستم پهلوان داستانى شاهنامه را جهان پهلوان ايران كنونى خوانده و رخش او را هم اسپ استثنايى ايران زمين كنونى ياد مى كنند. برخى از عزيزان ايرانى ما در نوشتار و داستان هاى حماسى خويش رستم را سرمشق و الگوى قهرمانان ايرانى قرارمى دهند و شاهنامه را احياگر هويت قوم پارسى و زنده كننده ى زبان پارسى مى دانند. شهر زابل كنونى ايران را كه يک نام كاملا جديداست، زادگاه رستم داستانى قرار داده او را جهان پهلوان ايران كنونى مى دانند. در كتب تاريخى و جغرافى قديم و حتى شاهنامه فردوسى، كدام منطقه اى مربوط به سيستان از سرزمين فعلى ايران ذكر نشده است اما قسمت بلوچستان ايران قبلا بخشى از سرزمين وسيع مكران به حساب مى رفته است. مكران اينک به نام بلوچستان خوانده مى شود كه بخشى اعظم آن به مساحت 473 هزار و 190 كيلومتر مربع در خاک پاكستان، كه به نام صوبه بلوچستان، ياد كردد و مساحت آن مساوى به بيش از دو ثلث خاک افغانستان مى رسد و بخش كوچكتر آن بلوچستان ايران به مساحت 179 هزار و 385 كيلومتر مربع مى باشد.

همچنين قبلا در ايران حاليه، منطقه اى به نام زابل يا زابلستان وجود نداشت و نام گذاريى شهرستان كنونى زابل بسيار جديد و تازه است. هرچند تعداد بسيارى از نويسندگان محترم ايرانى از جمله ملک الشعراى بهار و نويسندگان لغتنامه دهخدا و عده اى ديگر، امكنه و حوادث تاريخى را، راست و درست نوشته و از حقايق و واقعيت ها چشم پوشى نكرده اند. شهرستان زابل فعلى در ايران، تا سال 1314 خورشيدى به نام حسين آباد ياد مى گرديد و در آن سال، كابينه رضاشاه پهلوى نام حسين آباد را به دلايل سياسى به زابل تغيير داد. پس زابل ايران، بيش از 77 سال تا نوشتن اين سطور 1391 سابقه ندارد.

نوشته هاى تاريخ نگاران متقدم و شخصيت هاى منصف و بى طرف ايرانى و غير ايرانى، به خوبى حقايق تاريخى را اثبات مى كند كه سيستان و زابلستان قديم، اكثرا در سرزمين كنونى افغانستان موقعيت داشته و در كتاب تاريخ سيستان با تصحيح و مقدمه مرحوم ملک الشعراى بهار، حتّى از يك شهر ايران هم در سيستان قديم نام برده نشده است. با اينكه نمى توان منكر شد كه مجموع فرماندارى زابل ايران فعلى، در گستره وسيع سيستان كهن داخل بوده است كتاب تاريخ سيستان كه قست هاى اعظم آن، نزديک به يک هزار سالِ پيش به قلم يک سيستانى وطن دوست نوشته شده و مرحوم ملک الشعرا كه خود يكى از شعرا و تاريخ دانان ايران بود، در سال 1314 خورشيدى آن را تصحيح نمود و مقدمه و پا ورقى بس مفيدى به آن افزوده است و نيز فرهنگ دهخدا شهرهاى سيستان قديم را توضيح داده و حدود آن را مشخص كرده است.

ما اينک به توضيح و تبيين حدود و شهرهاى سيستان قديم پرداخته، موقعيت اصلى و تاريخى سيستان كهن را اثبات خواهيم كرد، كه در كدام كشور و سرزمين قرار داشته و اين موضوع در صفحات آتى روشن خواهد گرديد. ما كوشيده ايم تا درنوشته خود ازكتب نويسندگان متقدم كه كه حدود هزار سال پيش و حتى پيشتر از آن كتاب نوشته اند و نيز از نوشته هاى نويسندگان بى تعصب و با انصاف، دليل و مدرک ارایه نماييم.


سيد محمد علی جاويد


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   واقعا کاری عالی را انجام داده اید آقای جاوید.. ما باید هویت اصلی خود را به جهان نشان بتیم.

>>>   کارنیک وبابرکت است ازمعصومین(ع) کمک بطلب

>>>   نویسنده
همه این نامها که گفتی در شاهنامه فردوسی نگاشته شده وخود فردوسی در طوس در استان خراسان رضوی ارمیده است در زادگاه خود انهایی هم که می گویی چون ایران بسیار بزرگ بوده و ان وقت که فردوسی این اشعار را سروده افغانستان و پاکستانی وجود نداشته و فردوسی مرحوم اگر می دانست کاملا مکانها و اصلیت و ملیت را مشخص می کرد برادر تو اگر در هر جای دنیا به دنیا بیایی به تو می گویند افغانی پس مام مشاهیر ایران نیز که با تجزیه ایران از موطن خود جدا شدند دلیل نمی شود که افغانی باشند انها ایرانی ااصل هستند حالا تو هی مقاله بنویس ببینیم کجای دنیا را می گیری هههه

>>>   بله این مطالب شما کاملا نیک و درست است اما باید بدانیم چه عواملی باعث شده سیستان که خود در شاهنامه مهد تمدن ایرانی ذکر شده و بیشتر قهرمانان ایران زمین شاهنامه از آن بوده اند نامش را تغییر دهند بالاخره ایران زمین قسمت عمده اش هم نصیب این سرزمین سیستان و خراسان ما میشود و نباید به خاطر این که اکنون نام کشور همسایه است با واقعیات تاریخی مبارزه شود متاسفانه یک جریانی در کشورهست که با کدام چیزی که به واقعیت های تاریخی و تمدنی ایران زمین مربوط است مبارزه میکند و فقط برای یک قوم خاص تاریخ جعل میکند

>>>   اقای جاوید
شاید بهتر باشد شما بررسی خود را با پژوهشگران تاریخ در ایران هم در میان گذاشته و با ان ها به بحث و تبادل نظر بپردازید یا نسخه ایی از مقاله خود را برای اظهار نظر برای ان ها ارسال کنید ،ممکن است نکاتی دیگری هم باشد که باید در پژوهش شما مورد نظر قرار گیرد یا منابعی هم وجود داشته باشد که مطالعه ان ها ضرورت داشته باشد.به هر حال مباحثه و ارائه نظر از دو طرف {شما و پژوهشگران ایرانی} مفید است.مگر این که به این نتیجه رسیده باشید بررسی خودتان دیگر نیازی به اقدامات تحقیقی بیشتر نداشته باشد.
از ایران

>>>   ... تاریخدانان ملی ما!
ازولایت خوست


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است