طالبان و روزهای دشوار هرات (بخش هفتم)
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۴۰    ۱۳۹۴/۲/۲۹ کد خبر: 95182 منبع: پرینت

مردم ما وحشت و خشونت طالبان را با گوشت و پوست خود لمس، احساس و درک کرده اند. از خون پاک قربانیان بی دفاع در وجب وجب خاک میهن لاله های خونینی دمیده که پیام این ظلم و ستمگری را به نسل های آینده می رسانند. درباره طالبان زیاد نبشته شده است اما در این نگاره فقط گوشه هایی از طرز حکومت استبدادی طالبان در عمل و به طور عینی در ولایت هرات به رشته نگارش درآمده است؛ بی شک که می تواند ماهیت واقعی این گروه را در عمل هویدا سازد.

سوء استفاده از انجمن ادبی هرات
پس از تصرف هرات توسط طالبان فعالیت حکومت پسندانة انجمن ادبی متوقف شد. در دوره دولت کودتا و حکومت محلی مجاهدان انجمن مزبور کار موثری انجام نداد و در زیر چتر رسمی حکومات وقت فعالیت می‏ کرد.

در دوره مجاهدان از این انجمن سوء استفاده سیاسی می‏ شد و انجمن از آزادی ادبی و فرهنگی برخوردار نبود. چنان‏که در روزنامه اتفاق اسلام پنجشنبه 21 دلو 1372 مقام های رسمی از قول اعضای انجمن چنین نوشتند: «اعضای انجمن ادبی ولایت هرات یکبار دیگر حمایت کامل خود را از کاروان نور در سرکوب و امحای ملیشه های خاین دوستم و گلبدین اعلام نموده و برای ادامه جهاد و مبارزه معنوی از سنگر قلم و فرهنگ ابراز آمادگی کردند».

پس از کندی تیغ ظلم و ستم طالبان بعضی از چهره های سیاسی آن به هدایت استخبارات پاکستان به فکر استفاده از انجمن ادبی هرات شدند. مفتی لطیف الله حکیمی یکی از چهره های اصلی تحریک طلبه ها در هنگام انتصاب به ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات این کار را آغاز کرد. وی با فعال کردن انجمن ادبی هرات درپی آن بود تا شخصیت‏ های ادبی، فرهنگی و صاحب قلم هراتی را شناسایی و زیر کنترل آورد. از انجمن ادبی به حیث وسیله سیاسی استفاده کند و تبلیغات راه اندازد.

در راستای این سیاست زیرکانه به تاریخ 21 حمل 1378 ساعت دو بجة بعد از ظهر جلسة انجمن ادبی در سالون کتابخانة عامة هرات به منظور گزینش هیات رهبری و تعیین اعضای کمیسیون‏ ها دایر شد. در هیات رهبری اشخاص آتی شامل بودند: مفتی لطیف ‏الله حکیمی رییس اطلاعات و فرهنگ هرات، سید محمد عمرشهید، استاد برات علی فدایی، مولوی نصرالله عنبری، ناصر رهیاب، مسعود رجایی، سید ضیاالحق سخا، دستگیر قیومی، احمد سعید حقیقی، عبدالله شفیقی و احمد ضیاء رفعت.

اشخاص ذیل در کمیسیون‏ های مربوطه انتصاب شدند: ناصرکفاش، محمد ظاهر رستمی، همایی، خادم، محمد شیرین سخن، نظام‏الدین شکوهی، داوود منیر، نهیک فلاح، علی شاه حکیمی، خلیل حسن زاده، توکل، نیک سیر، ولی شاه بهره، بهاالدین بها، محمد غازی زاده، ظاهر ارشاد، عنایت و غیره.
تعداد اعضای انجمن به بیش از صد نفر می‏رسید. تا جایی‏ که نگارنده از اعضای انجمن پرسیده ‏ام اکثریت قاطع شاعران و فرهنگیان هراتی از ترس طالبان به این جلسه شرکت کردند. آنان پول، توان و دل و دماغ مهاجرت به کشورهای دیگر را نداشتند. بناً مجبور شدند در زیر استبداد و اختناق طالبی زندگی کنند و به دستورات شان گوش دهند. این بود مفهوم واقعی فعالیت مجدد انجمن ادبی هرات در عهد طالبان.

اجرای حد شرعی و لغو قوانین سابق در محاکم
یکی از مشکلات اساسی جامعه افغانستان هماره عدم وجود قوانین معین و تطبیق نشدن قوانین موجود بوده است. با تغییر رژیم‏ ها و حکومت ها اجرای قوانین نیز در این کشور دستخوش ابهام و سردرگمی می‏ شود. در دوره جنگ درازدامـن این ابـهام و پیچیـدگی هماره در محاکم و ادارات رسمی احساس می‏ گردید اما در عهد طالبان یک نوع هرج و مرج و سردرگمی جدی در سیستم حقوقی، قضایی و قوانین افغانستان چیره شد.

به قول مولوی جلیل ‏الله معاون استره محکمه طالبان قصاص شرعی در حکومت طلبه ها جاری است و ملا محمد عمر تمام قوانینی که با شریعت و فقه حنیفی مغایرت داشت طی فرمانی لغو کرد. به تاریخ 11 سرطان 1377 در شورای علمای افغانستان که به منظور بررسی قانون اساسی و سایر قوانین کشور در کابل دایر گردیده بود، مواد قانونی که با تفسیر خاص طالبان با شریعت مغایرت داشت یا تغییر کرد و یا به کلی ملغی شد؛ قانون مدنی سابق معطل و از جنبه اجرایی خارج گردید و موضوع مراجعه به علما به میان آمد.

به این ترتیب دیده می‏ شود که خلاء قانونی و ابهام در سیستم قانونی و قضایی کشور نسبت به گذشته زیادتر شد و انتصاب اشخاص غیرمسلکی و نا آگاه به امور حقوقی و حتی قوانین شرعی در کرسی قضا بر پیچیدگی اوضاع محاکم و نظام قضایی افغانستان افزود.

طالبان در دوره حکومت خود دست ده ها سارق را بریدند؛ تعداد زیادی را سنگسار و به زیر دیوار کردند و یا بدار زده و به گلوله بستند. اعدام و قتل انسان‏ ها برای طالبان آسان‏ تر از نوشیدن آب بود. آنها با اعدام و ترور هرگز گامی در راه استقرار نظم و قانون، عدالت و مصونیت اجتماعی بر نداشتند. آنان هیچ‏گاه ظرفیت و دانش ریشه یابی مشکلات و نابسامانی های اجتماعی و اخلاقی را دارا نبودند و به قانون و حقوق انسانی اهمیتی نمی‏دادند. آنها از شریعت و نفوذ روحانیون در راه حفظ قدرت و سلطة خود استفاده می‏ کردند.

شکست کودتای خیالی
پس از دو دهه تجارب جنگ و شکست کودتاهای مختلف هنوز کسانی در زمان حکومت طالبی پیدا شدند که به فکر کودتا افتادند. طرح براندازی از طریق کودتای نظامی در شرایط جنگی که تمام قوای طالبان مسلح بوده و درحال آماده باش قرار داشتند و آنهم در یک ولایت دور از پایتخت نوعی خودکشی به شمار می ‏آمد. تنها می توانست اوضاع را آشفته تر ساخته و برای اهالی بی‏دفاع دردسر خلق نماید و تیغ استبداد و خشونت را تیز تر کند.

به تاریخ 29 ثور 1378 شبه کودتای حزب وحدت اسلامی (که بیشتر به پشتبانی دولت ایران توسط اهالی هزاره در ولایت هرات طرح شده بود) قبل از پیاده شدن توسط طالبان کشف و خنثی گردید. گفته می‏ شود که استخبارات طالبان قبلا" در جریان بوده و نقشه یی به اصطلاح کودتا توسط مسوول اطلاعات حزب وحدت در بدل پول هنگفت به طالبان داده شده بود. نگارنده کدام اسنادی در رد و یا تایید آن در دست ندارد.

پیش از ظهر روز چهارشنبه 29 ثور 1378 شهر هرات به کابوس ترس و وحشت تبدیل شده بود و طالبان مسلح تعداد زیادی از مردم بی‏گناه و مظلوم هراتی را که از موضوع اطلاعی نداشتند و قربانی معاملات دو جانب درگیر شده بودند دستگیر کردند. مرد و زن قریة جبرییل که در هنگام جنگ ضد روسی پایگاه مجاهدان شیعه بود به دست طالبان اسیر شدند. طلبه ها با بی‏رحمی و سنگدلی نعش‏ های کشتگان را در چوک‏ های شهر بدار آویختند و این اوج درنده خویی و قساوت قلبی طالبان را به نمایش می‏ گذاشت.

بعد از این واقعه موج وسیعی از دستگیری‏ ها به راه افتاد و تمام زندان‏ ها و محل‏ های مخصوص از بازداشت‏ شدگان پر شد. فشار و شکنجه به اوج فلک رسید. سران طالبان خاصه ملا عبدالصمد فرمانده امنیت و ملا شریف رییس محبس مردم بی‏گناه را به اتهام دست داشتن در کودتا دستگیر و شکنجه می‏کردند تا برای خود رشوه بگیرند.

سنگسار ستاره
ستاره فقیر دخترک غوریانی روزگار بسیار سختی را پشت سر نهاده بود. در تاریکستان جنگ نهال زندگی اش در چنگال تند باد خزانی به بر رسیده و در عقد نکاه شوهری تنگدست و غریب درآمده بود. شوهرش برای سیر نمودن شکم فامیل و به دست آوردن پول بخور و نمیر به ایران کار می‏ کرد.
جنگ نه تنها کلبه های گلی و خانه های دلی را ویران ساخته بود؛ بلکه فقر و فساد اخلاقی را نیز افزایش داده بود. در زیر شلاق و دره طالبی هم گاه‏ گاهی فحشا انجام می‏ شد. سخته مردان و تشنه جوانان به سبب بالا رفتن پیشکش‏ ها از طریق ازدواج نمی‏ توانستند نیازهای جنسی خود را رفع نمایند؛ مجبور می‏ شدند به شکل نامشروع رفع ضرورت کنند.
از قضای روزگار در میان غوغای بسیار طشت رسوایی ستاره از بام افتاد و قصه هم آغوشی او با سوخته مردان هوس باز در شهر و دیار پیچد. طلبه ها این فقیر زن بی‏ کس و ناتوان را به عنوان نمونه برگزیده و به جرم زنا محکوم به سنگسار کردند که جریان اجرای آن به شرح آتی است:
به تاریخ 9 میزان 1378 در دشت جنوب غوریان مردم زیادی گرد آمده بودند. آسیابادهای کهن دیگر از چرخش بازمانده و پیکرهای فرسوده و تخریب شده آنها در زیر آفتاب از باستان زمانه ها حکایت می‏ کردند. کوچیان هم از دل دشت‏ های فراخ کوچ کرده بودند. در زیر بیرق سفید خون آلود و در سایه سنگین سلاح‏ های طالبان بازار بازار قاچاق بود و جوانان کراکش غوریانی هر روزه در راه ایران کشته می‏ شدند.

در دل دشت گودال شرعی طالبان دیده می‏ شد که ستارة محکوم در آن ایستاد بود. ترس و سکوت در همه جا چیرگی داشت. تماشاچیان زیادی به ستاره نگاه می‏ کردند. لحظاتی بعد با صدای درشت و خشن یکی از طلبه ها سکوت شکست و رگبار سنگ بر سر و صورت ستاره ای در حال غروب باریدن گرفت. در مدت کمی گودال و ستاره در زیر باران سنگ ناپدید شدند.

طالبان از اجرای حکم شرعی بسی شادان به نظر می‏ رسیدند و اما مردم با تعجب و ترحم به ستاره می‏ نگریستند. مثل این‏که تازه به خود آمده و به حال و آینده خود فکر می‏ کردند. در این حال اقوام ستاره جلو رفتند تا نعش او را بردارند. پس از برداشتن سنگ‏ ها معلوم شد که هنوز ستاره غروب نکرده است.
ادامه دارد

رسول پویان


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   سلام آقای پویان ! آیامیدانی درادارات عدلی وقضائ نظام کنونی افغانستان چه میگزرد ، به مراتب بدتروظالمانه ترازاصول وقواعد زمان طالبان می باشد .
شهروندهرات


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است