تاریخ انتشار: ۰۹:۱۸ ۱۳۹۴/۳/۱۹ | کد خبر: 96649 | منبع: | پرینت |
به دلیل کوهستانی بودن افغانستان، کوه های عظیم مانع بادهای شدید توت ریز یا زردآلو ریز شده است و از این سبب انکشاف ساحه باغداری در اکثریت نواحی ولایت افغانستان مساعد است و هم عاید فرآورده های باغداری نسبت به محصولات زراعتی سه و چهار برابر بالاتر است.
بنابراین باید باغداری و کاشت نهال میوه دار که محصول آن منفعت و پول بیشتر برای باغداران در مناطقی که شرایط اقلیم منطقه آن با نوع نباتی سازگار باشد ترویج نمود و در حقیقیت با این اقدام سبب سرسبزی، شادابی و احیای محیط زیست افغانستان و هم به شهروندان کشور گذر نام ورود به جهان مدرن، جهان صنعتی و تکنولوژیک را می دهیم. در اکثریت کشور جهان به خصوص اروپا اداره های محیط زیست آن به احداث و ساخت حوض های مصنوعی در محلات خشک می پردازند و محل را سرسبز با کاشت گیاهی نی و بوته های زینتی شکوفا و اکوسیستم آبی را ایجاد می کنند.
به باورهای کارشناسان امور حفاظت احیای محیط زیست، ذخیره شدن آب ها در محل اهمیت به سزایی داشت از ساخت آن افغانستان از چندین رهگذر سود می برد، اول تبدیل زراعت به کشت دو فصله، تولید بیشتر نیروی برق آبی، بخار بند باعث بهبود آب و هوای محل، گرفتن آب از بند و بوسیله کانال گسترش وسیع ساحه باغات و هم باعث رویدن جنگل های طبیعی و در نتیجه سبب احیای محیط زیست می گردد.
آبیاری آن طوریکه لازم است از لحاظ تکنیکی در زمین افغانستان به سطح ابتدایی آن در اکثریت نواحی افغانستان سهل و ساده است چون که دشت مستعد شمال هموار است با مدریت خوب آب می توان این دشت های را زیر کشت آورد و در این بخش هم متخصص زیاد تربیت شده است. اگر دولت برنامه ای درست و دقیق برای مهار آب های سطحی کشور روری دست گیرد و این منابع وافر ثروت ملی را به نفع منافع ملی و به وسیله کانال های آبرسانی به دسترس کشاورزان و باغدارن کشور ما قرار دهد و در نتیجه انشاالله وضیعت اقتصادی کشور از نگاه مواد غذایی به خودکفایی می رسد و هم در صادرات میوه تر و خشک ما افزاش چشمگیری رونما خواهد شد.
با وجود چنین پتانسیل بالای در منابع آبی کشور چرا باید گرفتار خشکسالی گردد و بسیاری از مناطق و زمین هایی که قابلیت بسیار خوبی برای کشت دارد و به علت کمبود شبکه های آبرسانی آب بدون کشت و بایر باقی مانده است. منابع موجود آبی افغانستان ظرفیت و پتانسیال آن را دارند تا در هر عرصه ها جوابگو باشد. در عرصه تولید برق ساخت بندهای آبی که هم با عث باروری کوه ها از پوشش گیاهی اطراف بندها می شود و در نتیجه جلوگیری سیلاب ها موسمی منطقه خواهد شد.
داکتر یارمحمد حیدر زاده
>>> داکتر روی یک موضوع بسیار مهم روز بحث کردید٬تشکر از شما ومیخواهم اضافه کنم که: چشمه رهبران حکومت وحدت ملی کور و عقل شان درمورد تقرر کدر مستعد این بخش حیاتی کم است.
>>> جناب کارشناس و متخصص صاحب محیط زیست را ه چه باید آن را نیز رهنمای و طرح کنید؟
کارشانس آب
>>> داکتر متاسفانه به دلیل بی کفایتی دولت فعلی در تقرر افرد کم تجربه و زیر آنرژی آب 2008 از دانشگاه هرات فارغ شده است و توجه جهانی امروز نیز با سرازیر شدن صدها میلیارد دالر در تمام کشور حتی یک قریه مدرن و برخوردار از زیربناهای عصری نداریم .
>>> سلام هم وطنان چرا دست به دست هم نمیدین با این آب وافر نعمت خداد تا کشوری داشته باشیم که که در دنیا نمونه باشه وهیچ کس نتونه به ما زور بگه و همه ی مشکلات کشور با دعوت کدر ها ی مستعد خود خود مان حل کنیم من این حرف و واسیه تمام مردم رهبران کشور میگم.
>>> خیر ببینی داکتر زکات علم٬ یاد دادن آن به این رهبران کم دانش و دیگران است.
>>> داکتر خیلی عالی افتخار می کنم به شما میشه استفاده های زیادی از این مطالب کرد
>>> آب زياد - مديريت و فناورى آب کم! حاکمان افغان ميراث فرهنگى چندين هزار ساله ما را ازبين بردند و ما چپ بوديم. طالبان بيشتر از بيست هزار اثر فرهنگى ما را چه در موزيم و چه در دره ها ويران کردند و ما چپ بوديم. برده بارى و تحمل پذيرى عليه تخريب و کشتن و نابودى? نمى دانم اين سياست مدارا و تحمل غير افغان چرا? داکتر گرامى یارمحمد حیدر زاده! سرزمين پارسا که امروز در جغرافيه مرزى سياسى نامنهاد ستان افغان ياد مى شود, زمانى در آن مراکز سه فرهنگ و تمد ن, صنعت و فن ايرانى و هندى و تورانى قرار داشتند .ما دوهزاروپنج صد سال پيش از زمان احمدخان افغانى را مى نويسيم که خود را "درانى" متقلب و متلقب کرد: سارگن دوم امپراتور آشور (۷۲۲-۷۰۵ قم.) و بنیانگذار سلسله سارگون در حمله بر آريانم در ياداشتهاى اش بخط آرامى از سيتيم و يا سامانه آبرسانى و جريان آب کاریز یا کنات (کن کندن , عربى قنات) یا کهریز در مناطق خشک کوهستانی ایران نگاريده بود که در زمان هخامنشيان کروس بزرگ و داريوس ( دارا) بزرگ (Dari us) آبادى کاريز در فلات ايران زمين بگونه فنى به غرب و شرق پشته هندو ايران گسترش کرد. کروس (کورش) از ڀروردگار تمنا کرده بود که آريانم از دروغ و خشکسالى دور باشد مانند کابليان (کابل در زمان دارا Darius گسترش نمود) که مى گويند. يگان دانشمندان غربى مى گويند که زبان درى از داريوش اشتيقاق است(?!?). واژهٔ کاریز واژهای فارسی است و در اصل کهریز و شاید کهن ریز بودهاست. واژهٔ قنات کلمهٔ پارسی معرب شدهاست. در ایران خاوری و افغانستان و آسیای میانه واژهٔ کاریز بیشتر کاربرد دارد و در ایران باختری واژهٔ قنات. قنات خود عربی شدهٔ کنات فارسی است که از ریشهٔ فعل کندن گرفته شده است. منافع کاريز و (کن+ ات) مانند جبوب +ات حيوان+ ات
اول: اینکه بخش عمده کانال آب در زیر زمین قرار گرفته و در نتیجه هدررفت آب بر اثر تبخیر و نفوذ در خاک کاهش پیدا میکند. دوم : اینکه نیروی سیستم از طریق جاذبه زمین تأمین میشود و نیازی به پمپ نیست. سرشيوه گى کاريز از غرب ايران زمين تا به هيرمند وکابل يک درصد است. سوم اینکه از آبهای زیرزمینی به صورت تجدیدپذیر استفاده میشود وجريان آب روان باعث پاکى آب در عمق چندين مترى بود. چارم که آب کاريز از آبهاى زيرزمينى نمى باشد بلکه از آبهاى که در مخزن هاى درون خودکوه ها شده است ذخيره شده است و نه از آب زير زمين. آبهای زیرزمینی به آبهایی گفته میشود که در لایههای آبدار و اشباع زیر زمین تجمع پیدا کردهاست. این آبها فقط حدود ۴ درصد از مجموعه آبهایی را که فعالانه در چرخه آبشناختی دخالت دارند، تشکیل میدهد. مصرف بدون مديريت آبهاى زير زمين ( ۴ درصد ) باعث ناتوازن شدن هواى جوى شده و امکان صحرايى و افريقايى شدن آب و زراعت خواهد شد. برويد به عقب , برويد به عقب برويد به عقب! اما نه مانند طالبان و داعش! برويد به فرهنگ باستانى و ساختن با سنگ زمان فرهنگى باستانى و شيوه هاى باستانى اما با فناورى نوين ! شور بختانه هم مدنى هاى ما چه سوسياليتى وروياليستى (شاهى) وچه غربى وچه شرقى و چه جمهورى اسلامى فغانستان تقليدى کار نمودند و مى نمايند. از بازسازى دستگاه هاى باستانى خبرى نيست. زمانى در دو طرف رود هيرمند (هلمند) سيتيم کاريزى بود آب از عردها توسط نيروى اسپ وياگاوميش از چاه ها کشيده مى شد و باوجود دشتهاى نمکزار سطح باريک خاک زراعتى نمکى نبود تا که اتازونى (امريکا) آمد و با کشيدن کانال هاى روزمينى در چارچوب پروژه هلمند از کندهار تا سيستان و آبيارى به شکل مديرت آبرسانى اکثر نکات اين سرزمين را شوره زار ساخت.امروز امريکا پروژه کلان ديگر خود را يعنى طالبانزار ى ساخت. در سال ۱۳۸۹ تعداد قناتهای فعال در مادر کشور ۳۶۳۰۰ رشته بوده و مجموع طول کورههای قنات ۲۱۷۸۰۰ کیلومتر و مجموع طول میلههای قنات ۱۵۸۲۶۸ کیلومتر تخمین زده شده است. قنات زارچ با قدمت بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال و با ۷۱ کیلومتر طول به عنوان یکی از بلندترین قناتهای ایران شناخته میشود. عمیقترین مادر چاه نیز در شهرستان گناباد با نام قنات قصبه قرار دارد که تاریخ حفر آن به دورهٔ هخامنشی میرسد. طول قنات قصبه گناباد ۳۳۱۳۵ متر میباشد و عمق مادر چاه رشته اصلی قنات ۲۱۷ متر و عمق مادر چاه رشته انشعابی دولاب نو حدود ۳۰۰ متر میباشد. تنها قنات دو طبقه جهان قنات دوطبقه مون اردستان در محله مون یکی از محلات شهرستان اردستان در استان اصفهان واقع است. این قنات در این محله شامل دو طبقهاست که که در هر طبقه آن آبی مسقل جریان دارد جالب این جاست که آب هیچیک به دیگری نفوذ نمیکند این قنات ۸۰۰ سال پیش احداث شدهاست. دولت ايران از شيوه هاى زمانهاى باستانى بکار مى برند زمانى بيش از ١٠ در صد آب در جغرافيه امروزى کشور به نام افغانستان از طريق کاريز بود . ولى ما خود مسوول خشکى کاريزهاى خود شديم. ما از تولدى هاى نو و دوباره محروميم رنىسانس (تولدى دوباره) زمان روشنگرى = ازدواج دوران باستان + دوران ميانه تولدى نو جريان آب = عروسى کاريز باستانى+ با فناورى امروزى بدون انقلابات فناورى و تخنيکى و فرهنگى پيشرفت و دوباره سازى ناممکن است. بدون داخل کردن دوران فرهنگى باستانى فناورى يک چيز بدون ظرفيت و بدون مايه , کوپى و يا تقليد است. حاکمان افغان باسياست غلط خود دوران باستانى و ميانه سرزمين خود را به فراموشى سپرده و تاريخ فرهنگى , فنى و مدنى خود را کوتاه کرده است. آغاز تاريخ ١٧٤٧ و يا ١٧٢٢ با بدست گرفتن قدرت افغان ميرويس نيکه و احمد خان بابا! کجا شد تاريخ فرهنگى ? کجا شد پيشينه صنعت و فن? کجا شد پيشينه فناورى و مدنيت? حاکمان افغان لطفن يک چند نمونه از فرهنگ و فناورى افغانى را نامگيريد: لفطن از جنگ و مبارزه عليه خارجى ها, قتل عام غير افغانها نام نگيريد!
حاکمان افغان در سالهاى ١٩٥٣ الى 1963 (فناورى) کاريز ها را در شهر کابل نابود ساختند بطور مثال براى آبادى گور سيد حسين جمال الدين افغانى يا اسد آبادى. اين شخص افغان بوده نمى تواند باشد: پساوند جمال الدين در پشتو وجود ندارد زى و زاى خيل پساوند پشتون مى باشد!
>>> داکتر صاحب یارمحمد یک شخصیت آرمانی وطن دوست است و هم متخصص خوب در ساحه آب , زراعت و محیط زیست است و مقالات انتقادی آن در مورد مشکل محیط زیست مسئو لین ادارات کابل را به فعالیت جدی انداخته است.
>>> داکتر صاحب .
عمر زیاد برای شما ازخداوند متعال استدعاء مینمایم ، من همیشه نوشته های دلسوزی به شادابی شما را مطالعه مینمایم ، واقعاَ نوشته های شما با ارزش و با اهمیت است
>>> افغانستان، داراى ٧٥ ميليارد مترمکعب آب است، که مقدار کمى از آن استفاده مى شود و متباقى به هدر مى رود. مسوولان گفته بودند که اين مقدار آب، ظرفيت توليد ٢٣ هزار ميگاوات برق را دارد.حدود هشت ميليون هکتار زمين قابل زراعت در کشور است، که تنها بيش از ٥ ميليون هکتار آن آبيارى ميشود.
>>> درسال ۱۶۳بیلون ( مليارد اروپايى) مترمکعب تخمین شده میتواند؛ که از جمله ۵۷ بیلون متر مکعب آن را آبهای رودخانه ها ، ۱۸ بیلون متر مکعب را آبهای زیر زمینی متباقی قسماً تبدیل به بخار و قسماً جذب در خاک و مقداری در وجود اجسام زنده وسایر ملحوضات طبیعی ذخیره میشود و يا به آبهاى برفآبه ٢٧رودخانه ها سر انجام به درياها و درياچه ها مانند هامون و ارال و و درياى هند مىريزد و بايد بريزند تا چرخ نظام بارنده گى طبيعى استوار باشد.درياى آرال و خذر و درياى هند اوضاع جوى کشورهاى اوضاع جوى آسيا و آسياى ميانه را مى سازد و بخار درياچه هاى شمالغربى بارندگى برف را در هندوکش تعين مى کند.کابل (منظور کابلستان ) "بدون زر باشد و بدون برف نه".جر و جويبار و جوى ها به رودها و رودخانه ها بزرگ به درياها و درياچه ها مى ريزد. حق آبه يک قرارداد مردمان در ساحل رودخانه هاست که به عنوان ميراث نوشته نشده بشريت است. مانند قرارداد اجتماعى است که نسل جوان کارکن براى نسل پير وکودک هاى خود غذاو غمخوارى مى کنند. البته در کشورهاى پشرفته پول تقاعدى و پول کودک وجود دارد که پرداخت هاى نسل پيران براى بيمه حتى تورم پولى را پوره نمى کند. پرداخت ماليه کارکن هاست که پرداخت تقاعدى و غيره تامين مى کند از اين جهت همسايه گان مسووليت مديرت آب کشور افغان را ندارد. پاکستان وهند پراز آب اند. کشورهاى همسايه در پهلوى حقآبه خود مسووليت جريان آبرا در درياها و اقيانوسها دارند. بدون اين کار بخار آب پس به کشور ما تبديل به باران و برف شده نمى تواند.چرخ فلک و چرخ آب بخار وباران مرز و دولت و قانون نمى شناسد.
>>> تشکر اقاي دکتر
>>> ای دریغ از تمدن خراسان بزرگ که در چنگال افغانها نابود شد
>>> پر وردگار شکر!
کاریزهای ایرانزمين را باید عجایب هشتگانه جهان نامید. هفت هزار کاريز در سرزمين امروزى بنام افغانستان هنوز وجود دارد37 هزار کاريز در کشور امروزى ايران قرار دارند. تاجکستان کاريز ها کمتر به نام شخصيت هاست به صدها کاريز در بلوچستان وپشتونخواه قرار دارد. به صدها کاريز در پاکستان قرار دارد.
شاه کاریز عروس کاريز داما کاريز ... (افغان باز ننگ دارد از پارسى درى استفاده کنند بعوض فخر به با دارن انگليسى خود نموده "انرژى" مى گويد) باوجود ويران نمودن کاريز ها از سوى خرابکاران و حاکمان افغان عدم ترميم وپاک کارى و ديگر عوامل طبعى همين اکنون ٧٠٠٠ کاريز (هفت هزار) از دورانهاى باستانى و قرون ميانه در کشور جدا شده از مادر ميهن باقى مانده است. تعداد زياد کاريز ها با نامهاى باستانى در حوزه هاى هرات تا نيمروز و هلمند ه کندهار و کابل و سرپل و سمنگان و باميان و اروزگان ..... وجود داشتند. بسيارى کاريزها به مور زمان نام هاى باستانى خود را از دست داده و به نام شخصى تغير نام دادند : كاريز زنگل آب، هرات کاريز خواجه, هرات کاریز باغچه (هرات) کاریز دواب (هرات) کاريز شهرستان نيمروز کاريز هندو, زابل كاريز كلی زابل خیرو کاریز , ارزگان (منظوری پاککاری 6,000 هزار متر کاریز در ارزگان ، کارېز سرپل آب شهر کابل از۴۲ حلقه چاه عمیق، دو کاریز وسه پروژه بزرگ در سه نقطه شهرکابل بدست میآید تنها در شهر کابل به صدا چاه کاريز وجود داشت کارېز جبار, کابل چهاردهى گل باغ كاريز پاندار کابل (پان= پهن عردها) كاريز قره باغ کابل (نگاه کن که پارسى چقدر پان دارد: بيرگ قره باغ آذر بايجان ارمنستان) کاریز بندی خانه , کابل کاریز میر, کابل کاریز شکردره (برنامه سبا: زمین ولایت کابل کاریز در ايتوب)
کاريز عليا و سفلى کاريز قريه چارسوق , قره باغ ( کاريز چار سوق در استان يزد) کاریزها کاپيسا کاريز سلطان فراه کاريز بزرگ ( قندهار :"لويه کاريز") کاريز ملا سکندر (کندهار) کاريز محبوب خان (کندهار پار کاریز, (کندهار) شاه کاریز, هلمند منطقه کاریز انگوری, غزنى بازسازی کاریز باغچه در شینوار ننگرهار
کاريزهاي گنده چشمه دو کاريز هر يک ظرفيت 1000 متر مکعب شهر جلال آباد ﺟوﻣﺎت ﮐﺎرﯾز ﮐﻠﻰ, ﺧوﺳت قمرالدین کاریز, بلوچستان مرز پاکستان تنها شهرستان کجکى هلمند ويا هيرمند داراى ٣٦٠ کاريز است. شهرستان "کجکى در ١٣٣ کيلومترى شمال شرق شهر لشکرگاه موقعيت دارد . برخى از زمين هاى آن از درياى هلمند و زمين مرتفع آن از کاريزها آبيارى ميشود . کجکى ٣٦٠ کاريز دارد و نفوس آن ٧٠٥٠٠ تخمين شده است " (خبرگزاري پژواک , واحدهاى ادارى هلمند ) کاریز یزد - ز شمیران تا نوبهار بلخ! انگليس شهر باستانی یزدان (هفتاد کاریز) را هم بدو بخش تقسيم کرد. انگليس ايران را درسال ١٨٥٦ بدو بخش تقسيم کرد. پيرامون اين مرزکشى افغان چپ خوده گرفت, با وجودايکه ملتها و مليتها همزبان به دو بخش تقسيم شد! یزدان واقع در دق پترگان طی قرون سوم تا پنجم هجری قمری آباد وبارونق بوده و این شهر باستانی بر اثر زلزله یا سیل در عمق دو متری خاک مدفون شده است شناخت بیشتر این شهر نیاز به کلنگ باستان شناسان دارد. نام این محل در گذشته یزدویه منتسب به یزدگر بوده و هنوز اثر ارگ یزدگرد در آن باقیست.یزدویه به مرور زمان به یزدان تغییر نام داد. (کتاب جغرافیای تاریخی خراسان «جغرافیای حافظ ابرو» بسال 830هجری قمری) مهم ترین آثار تاریخی یزدان که حاکی از پیشینه کهن آن می باشد عبارتند از: فراوانی قنوات یزدان که در برخی کتب تاریخی از آن بانام هفتاد کاریز یاد شده است پس از جدایی افغانستان از ایران تعدادی از این قنوات در خاک افغانستان و تعدادی در خاک ایران قرار گرفتند. هم اکنون اسماعیل آباد.قصبه.تاج میره.میر غفوره.چاه گزان.چاه ته رفته و کلاته یزدانیها دایر و باقی خشکیده اند. یزدان دروازه راه غوریان و هرات به قاینات بود.که بسیار فعال وپر رونق بود.اما بعد از جدایی افغانستان اهمیت خود رااز دست داد. "کتاب فرهنگ آبادیهای خراسان", اثر وزارت جنگ بریتانا در سال 1910میلادی می نویسد «عوارض گمرکات منطقه قاینات به انضمام سیستان.سالیانه به 5000تومان اجاره داده شده است و اجاره کنندگان انتظار دارند سالیانه 30هزار تومان به طور تخمینی وصول کنند که به احتمال قوی رقمی اغراق آمیز است هر سال 1000بار شتر وپشم وروغن کره تصفیه شده و زعفران از منطقه قاینات صادر و معادل همین مقداراز فراه و دیگر نقاط افغانستان به قاینات و سیستان وارد می شودو به مصرف می رسد» بند آبها
1- بند آب : 111 بزرگ و ميانه
2- بند آب کوچک : 400
ذخايز کاريزى: ۵۵ مخزن آب زير زميني مخزن آب روى زمينى با ارتفاعات ۵۶ مخزن آب ارتفاعي يخچالهاى طبيعى در کوپاره هاى هندوکش بدخشان و فيض آباد در آنجا ارتفاع برف به شش متر مى باشد يخچالهاى ساخته گى ( نابود شده است) يخچال هاى آب کاريزى که بامهارت و دانشورى سنتى وباستانى وگلى آباد شده بودند در همين جنگ برژنف و گورباچوف وبوش با دستبوسان افغانى شان مانند "يک ملا بود به وطن چشمه کور اش به کفن" ديگر سالانه کاهگل و سيمگل نمى شدند. پيشرفت کشور ناممکن است اگر که سنتها و رواجهاى پارينه, فناورى گذشته با تکنولوژى مدرن "ازدواج" نکند و از همآغوشى شان "فرزند نو" تولد نشود. "فرزند نو" ميتواند کاريز هاى براى آبهاى کثيف (تشنابها.......) بسازد که در زير زمين به ١٠٠ها فرسنگ جريان داشته باشد. و بوسيله اش آبهاى کثيف دوباره پاک و زلال گردند بدون حوض ها ى پاکسازى با مواد کمياوى . صابون براى شتوشو مضر نيست . مواد کمياوى مانند نفت , آفت کش ها ... مضر اند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است