پای بدخشان به تهران رسید! (عکس)
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۳    ۱۳۹۴/۵/۱ کد خبر: 99484 منبع: پرینت

http://files.afghanpaper.com/newsfiles/201507/201507230629131959.jpg


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   بدخشان پاره جگر ما و شما ست

>>>   دل هر ایرانی برای زیبای های بدخشان می طپد چکه چکه می شود
خط فرنگی خال هندی لب بدخشانی بود
یار من چیزی که کم دارد مسلمانی بود
از تهران

>>>   یعنی این که برادران ایرانی ما تا بدخشان را جزُ خاک خویش میدانند و آنطرف بن بست، یعنی مربوط چین میشود. ازین خاطر این جاده بن بست را بنام بدخشان نام گزاری کردند.

>>>   چه زيباست اين زبان است . دلم است اين زبان
"ان" پسوند مکانى "فارسى درى" و يا "پارسى نو" است که مانند زبان نو آلمانى (آلمانى نو) بايک اديب و يک کتاب پيود دارد: مارتين لوتر يک اعلامیه‌ی ۹۵ ماده‌ای عليه خريد آمرزش‌نامه (رواديد فردوس برين) در دروازه بزرگ کليسا چسپاند و پرو تست اعتراض = Protest کرد. Pro Test براى امتحان معنى مى دهد. وى کتاب مقدس انجيل را که بايد به لاتين مى بود به آلمانى بر گرداند. اين اولين کتاب آلمانى و يا جرمى و يا اين اولين کتاب آلمانى و يا جرمى و يا دويچ است.
وى دعاها و نماز ها را به زبان آلمانى کرد و نه به زنان رومن کاتوليک, رومن کاتوليکها دين را تظاهرى مى دانستند و بسيار عميق (دل و جان ) ولى ناگاهانه اما پرو تستتانتها آگاهانه ونه چندان عميق ( عقل و مغز) .
اولين کتاب فارسى نو از اديب بزرگ رودکى است که آنرا پنج تنتره ويا کليله و دمنه گويند.
فارسى نو که پيشينه اش دو بار وچندى از پيشتر از آلمانى نو مى باشد هم ريفرمهاى زبانى را آورد:
پسوند هاى مکانى "ا" يا "نا" در آخر واژه هاى مکانى سرزمين پهناور آريانا مانند "سغدييانا", "باکتريانا", اراخوزيانا وغيره آمده است , به "ان" تبديل شد.
از زمان فارسى نو ديگر پسوند مکانى مانند "نا" به "ان" تبديل شد ولى پسوند "اه" همانطور در پسوند "گاه" باقى ماند.
پسوند "ان" در ايران زمين (حوزه فرهنگى ٥ ميليون کليومتر مربع)
ايران, تهران ,مازندران, زاهدان, اصفهان, همدان, خوزستان و آبادان , تالقان (کشور امروزى با نام ايران )
باميان, بدخشان, لغمان, پغمان, بغلان, سمنگان, تالقان, شبرغان, جوزجان, چغچران, اروزگان و نورستان ( (کشور امروزى با نام ستان افغان)
کوهستان بدخشان , خلتان, کلستان .....( تاجکستان)
و مردان, ملتان .... (کشور پاکستان)
و سر انجام "زبان" خود يک پسوند ميتواند باشد "جاى گپ"
گ و ژ , م و ب و پ و ف از برکت آمدن عربى در پارسى اشکالات و هم ريفورمهاى را آورد . ژبه در پشتو! مکان ژبه ! پشتو هم يکى از زبانهاى ايرانى و زبان حوزه شرقى ايران زمين است. زبانهاى ايرانى ٢١ زبان اصلى دارد و چار زبان عمده احد اقل چل ميليونه!
کردى<> 40 ميليون
بلوچى <> 40 ميليون
پشتو <> 40 ميليون سيزده فيصد مردم ١٨٣ ميليونى پاکستان
فارسى درى = زبان اول و دوم 140 ميليون گويشهاى زبانهاى ايرانى هم به هزار باشند.
بدخشان چند بار در شاهنامه فردوسى آمده است ?
خوبان پارسی گوی - کشورهای پارسی زبان: تاجیکستان ،ایران ،افغانستان - اتحاد افغانستان و ایران و تشکیل ایران بزرگ نام شهرهاى شاهنامه فردوسى را شمارش نموده است. به نظر اين انجمن فارسى زبان بدخشان ٢١ بار و شهر ها و شهرستانهاى آن استان چندين بار تکرار شده است:
به اجازه اين دوستان خرد و دانش ايرانزمين از اين برگ نقل قول مى کنم:
ایران فردوسی کجاست؟
چیزی که واضح است ایرانی که فردوسی از آن نام برده چیزی بسیار پهناورتر از ایران امروزی بوده . بسیاری از شهرهای نام برده شده در شاهنامه امروزه در افغانستان یا تاجیکستان واقع اند. مثلأ:
زابل (بیش از ۱۴۵ بار)؛ ۲) کابل (۱۱۶ بار به شکل کابل و کابلستان)؛ ۳) بلخ (۵۲ بار به عنوان مرکز کشور ایران و شهر مقدس زرتشتیان)؛ ۴) سیستان (سی بار ذکر گردیده که مطابق با جغرافیای زابل و زابلستان است)؛ ۵) نیمروز (بعنوان مرکز زابلستان و سیستان و گاه معادل هرزابل (بیش از ۱۴۵ بار)؛ ۲) کابل (۱۱۶ بار به شکل کابل و کابلستان)؛ ۳) بلخ (۵۲ بار به عنوان مرکز کشور ایران و شهر مقدس زرتشتیان)؛ ۴) سیستان (سی بار ذکر گردیده که مطابق با جغرافیای زابل و زابلستان است)؛ ۵) نیمروز (بعنوان مرکز زابلستان و سیستان و گاه معادل هرکدام از آنها بارها در شاهنامه ذکر گردیده است)؛ ۶) هرات (در ده جای شاهنامه ذکر گردیده است)؛ ۷) سمنگان (هشت بار)؛ ۸) بُست (پنج بار)؛ ۹) شغنان (از شهرهای بدخشان پنج بار)؛ ۱۰) کُندوز یا قندوز (پنج بار)؛ ۱۱) غزنی (سه بار)؛ ۱۲) دهستان (از شهرهای بادغیس که نام آن پنج بار در شاهنامه آمده)؛ ۱۳) طالقان (یکی مرکز تخارستان و دیگری در حوزۀ مرغاب بین مرو و بلخ ـ سه بار نام برده شده)؛ ۱۴) غرچگان (در هزاره¬جات کنونی بوده و سه بار در شاهنامه ذکر گردیده)؛ ۱۵) مرورود (در حوزۀ مرغاب که فردوسی سه بار از آن یاد کرده)؛ ۱۶) بامیان (دو بار)؛ ۱۷) قندهار (دو مورد).
سایر شهرها و نواحی که نام شان در شاهنامه آمده: ۱۸) فاریاب ۱۹) جوزجان ۲۰) بدخشان ۲۱) غور ۲۲) پنجشیر ۲۳) اندرآب ۲۴) جَرَم در بدخشان که به شکل چَرَم آمده ۲۵) بامین از شهرهای ولایت بادغیس ۲۶) گرزوان از شهرهای ولایت فاریاب ۲۷) دینوو.
کدام از آنها بارها در شاهنامه ذکر گردیده است)؛ ۶) هرات (در ده جای شاهنامه ذکر گردیده است)؛ ۷) سمنگان (هشت بار)؛ ۸) بُست (پنج بار)؛ ۹) شغنان (از شهرهای بدخشان پنج بار)؛ ۱۰) کُندوز یا قندوز (پنج بار)؛ ۱۱) غزنی (سه بار)؛ ۱۲) دهستان (از شهرهای بادغیس که نام آن پنج بار در شاهنامه آمده)؛ ۱۳) طالقان (یکی مرکز تخارستان و دیگری در حوزۀ مرغاب بین مرو و بلخ ـ سه بار نام برده شده)؛ ۱۴) غرچگان (در هزاره¬جات کنونی بوده و سه بار در شاهنامه ذکر گردیده)؛ ۱۵) مرورود (در حوزۀ مرغاب که فردوسی سه بار از آن یاد کرده)؛ ۱۶) بامیان (دو بار)؛ ۱۷) قندهار (دو مورد).
سایر شهرها و نواحی که نام شان در شاهنامه آمده: ۱۸) فاریاب ۱۹) جوزجان ۲۰) بدخشان ۲۱) غور ۲۲) پنجشیر ۲۳) اندرآب ۲۴) جَرَم در بدخشان که به شکل چَرَم آمده ۲۵) بامین از شهرهای ولایت بادغیس ۲۶) گرزوان از شهرهای ولایت فاریاب ۲۷) دینوو.
این نشان دهنده ی همان ایران واقعی است که متأسفانه با نقشه های موذیانه ی استعمارگران دچار تجزیه شدبه شکل کشورهای کوچک تر و در نتیجه ضعیف تر در آمد. چیزی که امروز بیش از همه چیز برای ملّت های حوزه ی زبان فارسی مهم است ایجاد اتّحاد و همبتگی علیه استعمارگران است.
نام شهرها از مقاله ای در سایت تاجیک "

>>>   ما وبرادران افغانستان(خراسان) دارای یک فرهنگ مشترک هستیم وتا دویست سال قبل زیر پرچم یک کشور بنام ایران بودیم واین استعمار انگلیس با زور وتزویر مناطق شرقی خراسان بزرگ را کم کم از سرزمین مادری جدا کرد و قول داد بعد از دویست سال به سرزمین مادری الحاق کند....متاسفانه نشد؟.... اما ما و مردم مظلوم افغانستان با اینکه در دو کشور زندگی می کنیم بایدبر اشترکات دینی ومذهبی و.... تکیه کنیم واز همدیگر حمایت کنیم ومواظب توطئه دوشمنان باشیم....من با توجه به اینکه مادر بزرگم از قوم تاجیک مهاجر به ایران هست به این سرزمین ارق خاصی دارم وبرای پیشرفت این سرزمین مخلصانه ترین آرزوها را دارم.....

>>>   به شهرداری های افغانستان هم اجازه داده میشه که نام مناطق ایران را برای خیابان ها و معابر خودشون بذارن؟؟؟؟

>>>   وقتي سفارت ما در خياباني در تهران با نام دشمن ما مسمي شده بهتر بود خياباني كه سفارت ايران در آن قرار دارد با نام امريكا مسمي ميشد.
مسافر جان

>>>   بدخشان را دوست دارم.
حسینی

>>>   خوبه بن بستی بیش نیس

>>>   کار خیلی خوبی است. کاش که در گزشته هم شاه ایران میراث مشترک فرهنگ پارسی را مال همه ی پارسی زبان ها میدانست. بدخشان یکی از آستان های ایران بود . انگلیس و روس آنرا با هم دو پارچه کردند. مانند خیلی از سرزمین های دیگر. روس های کثیف در سال 1898 بسوی هرات روان بودند و پنجده را از هرات بریدند. پس از اولتیماتوم انگلیس پس به جای شان ماندند.

>>>   خیلی خوب است . این حُسن همجواری و همسایگی است . این محبت همسایه به همسایه است . بگذارید که چنین نشانه هایی که ناشی از صلح و دوستی و همسایداریست ، پا برجا و برقرار باشد .

>>>   خوب رسيد جى ؟
البته اين بدخشان كه نوشته مربوط بدخشان طاجيكستان مقصد است نه بدخشان افغانستان

>>>   بدخشان خانه مقاومتگران است

>>>   بدبختانه کار بدخشان تهران هم به بن بست رسیده است.
محمد«کابل»

>>>   هیچ ربطی به بدخشان افغانستان ندارد....

>>>   بالاخره بدخشان از شهرهای ایران زمین است همچو بلخ و بامیان و هرات و سمرقند و غزنی و فاریاب فردوسی بیشتر شهرهایی که از ایران زمین نام برده امروز در افغانستان کنونی و یا خراسان قدیم است.
یکی از بانوان ایرانی به نام پریچهر شاه حسینی در روزی که در بدخشان رانش زمین شد و بسیاری از مردم کشته شدند متن و شعر زیر را سروده کرده بود..
افغانستان همیشه در رنج و سوگوار و برادران و خواهران بی پناه _داغدار!
قلب ایرانی و ایران نیز از مصیبت رانش زمین در بدخشان به رنج آمده و غم شریکتانیم.
اشعار پریچهر شاه حسینی را در زیر می خوانید :

چه لرزی بود بر جانت بدخشان ؟
که کرد اینگونه ویرانت بدخشان !
نداری شرم از این گل های پرپر
که درخاکند میهمانت بدخشان ؟!
*به حال و روزت ای مادر بمیرم
کنارت غنچه ی پرپر ! بمیرم
تورفتی تا که هر شب بر مزارت
بیایم روزها از سر بمیرم
*دلم ویران سرا و سینه صد چاک
غریو ناله هایم تا به افلاک
زمین را می کَنَـم شاید بیابم
"بدخشان" گوهرم را در دل خاک
*میـان بـــاد ، چون بیدی " بدخشـــان "
به ســاز مــرگ رقصیدی " بدخشـــان "
هــــــزار و یـک مصیـبـت داشت افغان
چـــرا دیگر تـــو لـــرزیـدی بدخشـــان

>>>   رهبر انقلاب جمهوری اسلامی فرموده بودند تهران خانه افغان ها هم هست
افغان ها هم چو تاجیکان هم یکی از اقوام ایران زمین هستند

>>>   این جای نهایت افتخار است که نام بدخشان برای یکی از کوچه های تهران انتخاب شده است دوستان باید بدانند که بدخشان زمانی چهارراهی تمدن بزرگی این منطقه بود ولاجوزد ولعلش در بسا مناطق وموزیم های معروف جهان ومجمسه های تاریخی مانند اهرم ثلاثه مصر باستان شهر تاریخی عراق که 500مجمسه لاجوردین از اسب ونیزه در ان ساخته شده بود شهر سنپیترزبورگ روسیه که ستون مستقیم محراب ویا سجدگاه مذهبی کلیسای مرکزی روس ها از لاجور تزئین شده است.همچنان در یکی از بناهای تاریخی نظامیان تشریفات سلطنت عبدالحمید ترکی بادشاه ویکی از مراکز مهم بودایی در تایلند وغیره که نشان وعظمت این ولایت را نشان می دهد ومردم افغانستان به شعر وادب وسخن وزیرکی وزیبای وسادگی وصداقت مردمان این دیار اشنا هستند اما متاسفانه عده یی از مذهبیون واخوانیزم که در سه دهه اخیر بربدخشان حاکم شد این ارزش های بدخشان را از میان برداشت واز سوی در داخل نظام ها همیشه از افراد وابسته وبی ارزش بنام بدخشان استفاده شده است لذا گذاشتن یک کوچه در تهران نشان از ارزشی این ولایت است که خیلی چیزی کوچکی است .

>>>   بسیار عالی است این کار

>>>   بدخشان شاید بدخشان ایران باشد.دره صوفی

>>>   چند روز بعد هر افتخار معنویی که از ولایت بدخشان داریم آنرا از بدخشان ایران میدانند مثلآ سیدجمال الدین اسعد آبادی کنر را اسعد آبادی ایران حساب میکنند به همین ترتیب ابوعلی سینا و غیره را.

>>>   بدخشان سر زمین من وتو سرزمین علم ودانش سرزمین بام دنیا سرزمین( شاه محمد ولی خان دروازی - مولانا بحرالدین باعث - محمد طاهر بدخشی و سرزمین حماسه آفرینان تاریخ ) میباشد . بدخشان و تهران باهم دارای فرهنگ مشترک - تاریخ مشترک - زبان مشترک ودارای دین مشترک میباشند افتخار است لوحه ی بدخشان به هر عنوانی که باشد در تهران قابل قدر است . رستم

>>>   بدخشان یک فامیلی در ایرانست ربطی به افغانستان ندارد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است