سندیکای لودگان سیاست و واحسرتای اخلاق
اگر اسم احمدضیا خان را خلع پسوند "مسعود" کنیم، چیزی برایش باقی نمی‌ماند. پس انتظار دارم احمدضیا خان شیادی و سوء استفاده از نام و اعتبار مسعود بزرگ را کنار بگذارد و قبول کند که به درد سیاست نمی‌خورد 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۱۰    ۱۳۹۶/۲/۱۶ کد خبر: 132729 منبع: پرینت

یکم: رفتن احمدضیا خان و نمایندگان جنرال دوستم بر مزار شهدای جنبش روشنایی را از هر طرف که گز و پل کنیم، به واحسرتای اخلاق و شرف منتهی می‌شود و لاغیر. مردک تا زمانی که نماینده‌ فوق‌العاده‌ اشرف غنی بود و دست‌اش به سوراخ سمبه‌های فساد می‌چرخید، نه جنبش روشنایی برایش اهمیت و معنا داشت، نه عدالت‌خواهی و ایستادگی علیه خودکامه‌ قبیله‌گرایی چون اشرف غنی یا مبارزه علیه تبعیض سیستماتیک و ساختاری در ساختار دولت و حکومت.

واقعیت امر این است که احمدضیا خان به افتاده‌ای در سیلاب می‌ماند که با سراسیمگی تمام برای نجات دست‌و‌پا می‌زند. احمدضیا خان برای من یک درمانده است. درمانده‌ای که دارد تاوان لودگی درون و حماقت سیاسی‌اش را پس می‌دهد. احمدضیا خان نه تنها به ارزش‌های جنبش روشنایی باور و ایمانی ندارد و با این ارزش ها قابل جمع نیست که با آرمان‌های سیاسی و مبارزات تاریخ‌ساز و هویت‌ساز مسعود بزرگ نیز قابل جمع نیست.

اگر اسم احمدضیا خان را خلع پسوند "مسعود" کنیم، چیزی برایش باقی نمی‌ماند. پس انتظار دارم احمدضیا خان شیادی و سوء استفاده از نام و اعتبار مسعود بزرگ را کنار بگذارد و قبول کند که به درد سیاست نمی‌خورد. برود یک کار و بار دیگر برایش سرشته کند و بساط دیگر پهن کند.

دوم: جنرال دوستم را اساسا کنار می‌گذاریم. دوستم و کارنامه‌اش در هیچ منطقی با ارزش‌هایی که جنبش روشنایی را تعریف می‌کند، قابل جمع نیست. جنبش روشنایی با ارزش‌های مشخص و هویت نسلی مشخص تعریف می‌شود و جنرال دوستم و کارنامه‌ اجتماعی_سیاسی‌اش با معیارها و حساب کتاب‌های مشخص و ویژه‌ خودش. خلط‌ کردن این ارزش‌ها به سیاق و طریقی، اهانتی بزرگ به پدیده‌ای به نام جنبش روشنایی و خون شهدای جنبش روشنایی است.

اساسا بگذریم از اینکه جنرال دوستم حتی پس از فاجعه‌ میدان روشنایی نیز به حقانیت داعیه‌ جنبش روشنایی اذعان نکرد. قرار بر معامله و دکان‌داری نیست که بیایبم عملکرد دوستم در قبال جنبش روشنایی را محاسبه کنیم و بگویم او چه کرد که حالا ما جبران کنیم. من دارم از ارزش‌ها و خط و خطوط‌های هویتی_ارزشی یک نسل در سرزمینم گپ می‌زنم نه از تعاملات قرضکی و پلغوداری‌های پلوان‌شریکانه‌ به اصطلاح هزارگی‌اش.

اگر رک و سرخلاص گپ بزنیم، جنرال دوستم نه در میدان کلان حساب کتاب‌های ملی گپ مشخص و قابل محاسبه دارد و نه در مقیاس درونی جامعه‌ی اوزبک، کارنامه‌اش قابل دفاع می‌باشد. آیا قبول کنیم که در میان اعضای "شورای عالی مردمی" جنبش روشنایی کسی از پرونده و کارنامه‌ دوستم و حذف و سرکوب‌های سی ساله‌ او در جامعه‌ی اوزبک خبر ندارد؟ واقعا قبول کنیم؟

فهم این مورد خیلی ساده است. من وقتی در درون جامعه‌ هزاره پرچم اعتراض بر کم و کیف سیاست ورزی و رهبری بزرگان جامعه‌ی هزاره بلند می‌کنم و گپم این است که شیوخ دیگر قابل دفاع نیست، حداقل اخلاقیات سیاسی حکم می‌کند در حد و حدود ادعاهایم صادق باشم و خلاف ادعاهای ارزشی و شعارهایم عمل نکنم. وقتی کسانی چون محمد محقق و کریم خلیلی برای "من نوعی" تحصیل کرده‌ اهل ادعاهای گاندیانه و ماندلاوار قابل دفاع نیست، چگونه ممکن است با کسی با کارنامه‌ای از جنس جنرال دوستم قابل جمع ‌باشم؟

بیش از 30 سال است که تحصیل‌گردگان و نخبه‌های سیاسی و فکری_فرهنگی جامعه‌ اوزبک از سوی دوستم بی‌درنگ سرکوب می‌شوند. دردا و دریغا که رنج سرکوب‌ها و داغ حذف‌های درون جامعه اوزبک در وجدان "من نوعی" پرچم‌دار ارزش‌های جنبش روشنایی قابل محاسبه و حساب کتاب نیست. اگر از رهبران سنتی (محمد محقق و کریم خلیلی) نمی شرمیم، حداقل پاس رنج سرکوب تحصیل‌کردگان فراری جامعه اوزبک از دست دوستم را داشته باشیم.

اگر در حلقه‌ی تصمیم‌گیری چندنفره یا سران "شورای عالی مردمی" جنبش روشنایی اندکی هوشمندی و تعهد به ارزش‌های جنبش روشنایی وجود داشته باشد، در جامعه‌ اوزبک تحصیلکردگان ارزشمند و باعزتی هستند که برای سیاست‌ورزی باید سراغ آنها رفت و دست‌شان را فشرد، نه دست‌های آلوده به سرکوب دوستم را.

سوم: وقتی به آدرس احمدضیاخان با تمام صراحت می‌نویسم که اگر هیچ چیزی دیگر برایش مهم نیست، دستکم به کاریزمای سیاسی و اعتبار بلند مسعود بزرگ در مناسبات سیاسی کشور احترام بگذارد، با همین صراحت به آدرس سران شورای عالی مردم و حلقه تصمیم‌گیری چندنفره در درون شورای عالی مردمی می‌نویسم که اگر درایت و شعور چگونه بازی‌کردن در میدان سیاست را ندارید، دستکم پاس ارزش‌هایی که هویت جنبش روشنایی با آن ارزش‌ها تعریف می‌شود را داشته باشید. پای شهدای میدان روشنایی را وسط نمی‌کشم چون برای من، زخم ناسور و درد جانکاه است. از سویی نمی‌خواهم شرافت احمد شریف، استواری معمار و صداقت جمال و تک تک شهدای میدان روشنایی را نزد یک مشت شارلاتان تمام قامت، واسطه کنم.

خطاها و فول‌های‌تان از حد گذشته است. خطاها و فول‌های تان را جمع کنید و تکرار نکنید. البته اگر ممکن است و شدنی. ما اگر دندان روی جگر گذاشته‌ایم و چیزی نمی‌گوییم، به خاطر محاسبات کلان‌تر و جمعی است، نه به اینکه شما قابل دفاع باشید. من می‌دانم نقد اشتباهات حلقه‌ تصمیم‌گیری در "شورای عالی مردمی" بهانه‌های بزرگ به دست رقیبان درونی و دشمنان بیرونی جنبش روشنایی می دهد.

من باور دارم اگر جنبش روشنایی درست و حساب‌شده مدیریت و رهبری شود، توان و فرصت برای خلق تحولات بزرگ و بنیادین در سرنوشت سیاسی جامعه‌ی هزاره و سرنوشت سیاسی افغانستان را دارد اما شارلاتان بازی‌های جداً فردی در حلقه‌ تصمیم‌گیری "شورای عالی مردمی" در هشت_نُه ماه اخیر، جنبش روشنایی را با تمام قدرت و صلابت‌اش زمین‌گیر کرده است. همچنان که در چندین مورد اظهارات اشتباه و عملکردهای سبک‌سرانه‌ حلقه‌ تصمیم‌گیری شورای عالی مردمی، خلاف ارزش‌هایی جنبش روشنایی بوده است و عملا نقض‌کننده‌ ارزش‌های جنبش روشنایی و اهانت به خون شهدای میدان روشنایی و زخم ناسور بر جگر نشسته‌ همگان.

گپ آخر: دویدن از نام جنبش روشنایی به دنبال جنرال دوستم و دویدن از نام جنبش روشنایی به دنبال احمدضیا خان، نه با عقلانیت سیاسی جور می‌آید و نه اقدام از سر تدبیر و فراست سیاسی عنوان‌شدنی است و نه راه به جایی می‌برد. چنین عملکردهای خام و بچگانه فقط و فقط پرده از پرتی و درماندگی حلقه‌ تصمیم‌گیری "شورای عالی مردمی" و فقر فراست سیاسی چند پوپولیست فرومایه بر می‌دارد.

آری که لحن و زبان من تند و تلخ است اما ایمان دارم که واقعیت امر چنین است و سخنی از سر دردهای استخوان‌سوز که تا دهمزنگ وجود و وجدانم تار می‌کشد و از دورن می سوزاندم. انتظار صریح و بی‌تعارفم از حلقه‌ تصمیم‌گیری این است که بیشتر از این به دنبال مضحکه‌های روزگار چون دوستم و احمدضیاخان ندوند و بیشتر از این اعتبار و صلابت جنبش روشنایی و زخم ناسور میدان دهمزنگ را به حراج نگذارند. با سفلگان بی‌مقدار و درمانده‌هایی چون دوستم و احمدضیاخان نه سیاست می‌شود و نه جبهه‌ عدالت‌خواهی علیه غنی و فاشیزم ساختاری قدرت، تقویت خواهد شد.

این تلاش و تقلاهای از سر درماندگی و ناچاری در بهترین حالت‌اش به سندیکای لودگان سیاست می‌انجامد. رسوایی و روسیاهی، روی دست حلقه تصمیم‌گیری در شورای عالی مردمی می‌گذارد. سرخوردگی و صدمه‌ جبران ناپذیر روی دست مردم و کلیت جنبش روشنایی. گاهی یک کمی حرمت‌گذاشتن به خویشتن ضرورت اجتناب‌ناپذیر است.

به عنوان یک عضو کوچک جنبش روشنایی از آن عده از دوستان جنبشی که معمولا نگاه انتقادی به حلقه‌ تصمیم‌گیری چند نفره در شورای عالی مردمی را با فحش خواهر و مادر پس می‌زنند، انتظار دارم برای یکبار هم که شده دندان روی جگر بگذارند و کمی با خودشان رو راست و صریح و صادق به اتفاق‌ها فکر کنند.

آصف آشنا


احمدضیا مسعود جنرال دوستم جنبش روشنایی

این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنبش روشنایی
احمدضیا مسعود
نظرات بینندگان:

>>>   این سخنان تان را چرا در داخل تان نمی گوید که رسانه ای میکنید
اساغرث هیاطله

>>>   بور كي بوري هواي كابل گنده شوده.

>>>   عکس رهبر شهیدرابایدبسیارقشنگ تر وبزرگتر پشت سریتان بگذارید سربلندوبا اقتدار باشید

>>>   آصف جان، اینقدر کلانکاری نکن واز حد دهنت بزرگتر حرف نزن۰ یکبار به قبیله ببین که در راستای تحقق آرمان های شوم شان از خلقی و گلبیدینی تا تکنوکرات و اوغان ملتی و خلقی و هر گ۰۰ و گنس دیگر باهم یکجا میشوند تا تو را و من را بکوبند۰ دوتا ژورنالست ویا فعال حقوق بشر غربی بطرفت خنده کردند خودت را گم نکن۰ اینجا را اوغانستان نام گذاشته اند و مطابق شرایط خودش باید سیاست کرد۰ اتحاد تاجیک هزاره اوزبیک ترکمن و غیره تمام غیر اوغان ها خیلی ضروری و حیاتی است برای بقای سیاسی بقای هویتی و فزیکی این گروه ها، ورنه یکی یکی قلع و قمع و زبون و نابود میشوند۰ لطفن خیزک های کلان کلان نزن و سرت را در گریبانت پاهین کن و هوشیار شو۰

>>>   به جواب آشنا من کسی را نمی شناسم ازسال هزاروسیصدو پنجاه ودو به این ترف به جز سردار دل ها که شهید داودخان باشد و شهید نجیب لاه که کارنامه درستی داشته باشد دربین ملت بجز جنگ شرارت و برادر کوشی و قدرت طلبی خودتم قیمت زیادی نداری راحت خرید وفروش میشی حمید ازتهران

>>>   جناب آصف آشنا یادت است که خودت هم لوده شده بودی و عبدالله همرایت معامله کرد و سخنگوی خاصش بودی، ولی بعدن هوشیار شدی و توبه کردی؟ خوب اینها هم حالا بلاخره هوشیار شده اند، نشنیده ئی که گویند دیر آید درست آید.

>>>   ازمحترم احمدضیا احترامانه تقاضامیشود که دردوران حیات قهرمان ملی چه میکردی ودرکجاه بودی ازنام ( مسعود)زیاد استفاده شخصی نمودید .
پناه کابل

>>>   پابند امر حق چو نه ای از وفا ملاف
با خالقت چه کردی که با خلق او کنی
یک سوال
راستی پسر دوستم و احمدضیا بهتر از خلیلی و محقق اند؟ این دو تا چه ویژگی دارند که با آن ها عکس سلفی می گیرید؟ شرم و حیا در این مملکت ؟؟؟ بچه های جنبش روشنایی مواظب باشید دوستم خطرناک است پرونده جنایی برای تان درست نکند.
هوادار جنبش


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است