به بهانۀ رستاخیز تغییر در کابل
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۲۹    ۱۳۹۶/۳/۲۱ کد خبر: 134375 منبع: پرینت

نهایت این ماجرا جز یأس چیزی روی دست نمی‌گذارد. رنج عمیقی که حاصل سقوط انسانیت، در جغرافیایی به نام وطن است. ما همین‌جا ایستاده‌ایم؛ روی حباب‌های لرزانی که مثلاً باید به آینده‌ نگاه ‌کنیم. به آینده‌یی سخت کدر و نامعلوم.

ابتدای این قصه صرفاً یک خواست است. یک مطالبۀ معمولی که طرح و نتیجه‌اش در هر جامعه‌یی، صورتی ساده دارد، چون یک قرارداد معمولی است. حتا ابتدایی‌ترین جوامع تاریخ، از ارایۀ پاسخ به آن طفره نرفته. یا امتناع کرده و یا هم لبیک گفته اما در پی انکار و پیچیده‌کردن آن هرگز نبوده است.

همینکه جلو مرگ‌های نامنتظر را بگیرید؛ هر چند از فرط گرسنه‌گی و بیکاری و بی‌سوادی و فساد و تبعیض و بی‌ارزشی زوال و نابودی همه به طور قطع پیش روست. صرف همین‌که برادران به‌ناگاه با واسکت انتحاری‌شان ما را به مرگ دسته‌جمعی فرا نخوانند. اگر چنین کاری را نمی‌‌توانید، لطفاً کنار بروید تا یکی دیگر بتواند این‌ کار را انجام بدهد. همین.

همین خواست، خواست رستاخیز تغییر است اما طرح آن در درون شبکه‌یی از مناسبات پیچیده و ناسالم سیاسی-اجتماعی، زبانی الکن پیدا می‌کند. چهره‌اش مغشوش می‌شود و جای سؤال اصلی را صدها فرع و حاشیۀ چاق‌کرده فرا می‌گیرد.

کافی‌ است پیدا شود که چه کسی این مطالبه را عنوان می‌کند. تاجیک، اوزبیک، هزاره و... دیگر فضای آن کاملاً میسر است که بسته به هویت قومی آن فرد یا افراد، هر مطالبه‌یی، قومی ترجمه شود. مطالبات جنبش تبسم و روشنایی سرآغاز کلیدخوردن چنین وضعی بود و اکنون ما عین مواجهه را در عملکرد حکومت با رستاخیز تغییر شاهدیم.

این نکته که پاسخ‌دهی به مطالبات برحق شهروندان یک ضرورت حقوقی است، نوعی شنعت سیاسی پیدا کرده است. عمل‌‌کردن حکومت مطابق خواست شهروندان، نوعی ضعف و جبونی سیاسی تلقی می‌شود که رقبای حزبی و قومی را دهان‌گشادتر می‌کند. بنابراین، نظام‌داران تا سرحد فاجعه و لبۀ پرتگاه می‌توانند پیش‌روی کنند. می‌توانند معترضان را به گلوله ببندند، می‌توانند جاده‌ها را کانتینرگذاری کنند، می‌توانند اعلامیه‌های ترس‌آور و وحشتناک پخش کنند، می‌توانند نظامی‌گری را ترویج دهند. چنین اعمالی از الزامات حکومت‌داری در جامعۀ کنونی‌ست.

وضع جامعه بدتر است. اقوام به شدت به هم‌دیگر بدگمان اند. اخلاق انسانی و انسان‌باوری شدیداً در سطح اجتماع افت کرده است. جای فرد سیاسی، فلانی تاجیک، پشتون، هزاره، اوزبیک و... نشسته که بسته به هویت قومی‌اش، کنش سیاسی‌اش نیز سامان می‌یابد. خطای سیاسی فرد، خطای قومی تلقی می‌شود. هیچ کسی استقلال و زنده‌گی سیاسی فارغ از قوم ندارد و نیز حقی که اگر مطالبه‌کننده باشد، به منفعت قومی در آن خواست، نیندیشد و اگر مرجع مطالبه، به زیان قوم.

بنابراین، مرجع دادخواهی نیز دیگر معنای حقوقی‌اش را از دست داده است. حکومت دیگر مرجع دادخواهی نیست. حکومت؛ اشرف‌غنی، حنیف اتمر، گل‌نبی احمدزی و در اخلاقی‌نماترین حالتش داکتر عبدالله‌ست، که همه پشتون اند. پس خواست رستاخیز تغییر، یک خواست ضدپشتونی‌ست. این‌همانی حکومت هم‌چون سیستم و متصدی آن هم‌چون فرد از معیارهای پذیرفته‌شدۀ نظام سیاسی این‌جاست و صد البته خاص قوم پشتون‌ هم نیست. این فهم به شدت همه‌گیر و همه‌گانی‌ است.

رستاخیز تغییر نیز از تبیین به واسطۀ چنین فهمی، فارغ نمانده است. ریشۀ این‌همه اتهام‌زنی‌ها و دسیسه‌ها و توطیه‌ها علیه یک حرکت سادۀ دادخواهانه و مردمی را باید در چنین فهمی جستجو کرد.

نشانه‌های معینی از آن در دست است. سکوت معنادار جامعۀ نخبه‌گان پشتون، امتناع از ساده‌ترین همدلی انسانی با قربانیان رویدادهای اخیر، پرهیز از همنوایی با معترضان لااقل با خواست‌های رستاخیز تغییر؛ و در سطح دیگر؛ مخالفت‌های گستردۀ نظام‌مند در مناطق پشتون‌نشین حاکی فراگیری چنین فهمی لااقل در جامعۀ پشتون اند. در مثالی رویدادمحور، همان واکنش‌هایی در مخالفت با رستاخیز تغییر در خوست، خیمه‌های ضد رستاخیز در ارزان‌قیمت و هودخیل، نشست ضدمعترضان کندز و... .

احزاب سیاسی نیز برایندهای منطقی این وضعیت اند. نهادهای کانالیزه‌شدۀ قومی و سیاسی که متناسب به رویدادهای روز، سهم‌شان را در بدنۀ حکومت نقشه می‌کنند و با تمام توان سعی می‌دارند تا آن را به چنگ درآورند.

برای آنان اولویتی جز چنبرزدن بر مناصب دولتی و ورود به شبکه‌یی به نام حکومت وجود ندارد و هیچ تعهدی و اخلاقی جلودارشان نیست. بی‌جهت نیست که در آستانۀ غمگین‌ترین حوادثی هم‌چون حادثۀ خونین چهارشنبه مثل سمارق در کنار معترضان سبز می‌شوند و می‌کوشند به شیوۀ خود، مطالبات مردم را مصادره ‌کنند. جمعیت، کنگره، افغانستان نوین و... هیچ چیزی جز این نیستند و ساده‌لوحانه خواهد بود اگر فرض دیگری برای آن قایل گردیم.

سیاست‌گری احزاب نیز هم‌چون حکومت قومی است اما به اعتبار منفعت و موقعیت می‌تواند ضدقومی باشد. به همین دلیل اگر گاهی انوارالحق احدی اعلام می‌کند که در کنار رستاخیز تغییر ایستاده است و از مطالبات آن‌ها حمایت خواهد کرد، هرگز فارغ از منفعتی نیست که اکنون در موقعیتی متفاوت قرار گرفته.
آن‌چه را جامعۀ مدنی می‌خوانند وجه دیگری از وضعیت ا‌ست. جامعه‌یی به شدت غایب که مشتی از کاسب‌کاران و دکانداران جلاب در آن، به جای فروش متاع واقعی و فیزیکی، یاوه و حرف مفت عرضه می‌کنند. ان‌جی‌او داران تنک‌‌‌مایه، حراف، شهرت‌طلب که سری در سفارت‌خانۀ فلان و بهمان کشور دارند و دمی در دستگاه فلان وزیر و وکیل.

همین‌ها هستند که بخشی از دستگاه تبلیغاتی و توطیه‌پراکن حکومت و نظام‌داران را فعال نگه‌داشته اند. تریبون‌های گوناگونی با نام‌های قلمبه‌سلمبه‌یی را بر می‌افرازند و با دسیسه و خدعه حرف حکومت و قدرت را بازگو می‌کنند. از واقعیت‌های قومی با انکار و امتناع عقب می‌کشند اما به صورت انفرادی تا خرخره‌ در ارزش‌های قومی فرو رفته اند. توانایی تشخیص مطالبات عمومی را ندارند، جهت‌دهی مردم و منافع آن‌ها مد نظرشان نیست اما جلو دوربین رسانه‌رفتن را بلدند و نیز سخن‌زدن در موضعی که عافیت همه چیز را تضمین کند. این‌ها جلو هر حرکتی که ظرفیت فراگیرشدن را دارد، می‌ایستند و با نام مدنیت مانع هر فعالیت راستین سیاسی اند.

این‌ها صرفاً سلامت دو چیز را دنبال می‌کنند. منفعت مالی و شهرتِ به ظاهر نیک‌شان که اولی یا به واسطۀ پروژه‌های ان‌جی‌اویی و یا در ساده‌ترین وضع، با حفظ منصب شغلی‌شان به دست آمده و دومی با سخن‌پراکنی در حیطۀ بحث‌های بزرگ جهان‌شمول که کوچک‌ترین موضوعش فمنیسم است.
اکنون تنها چیزی که باقی مانده همان یأس و نومیدی است. یأسی که ناشی از گسست اجتماعی سیاسی وحشت‌باری است که اکنون را ساخته و بی‌تردید آیندۀ غم‌باری را برای همه‌گان متصور می‌سازد. آینده‌یی که همه‌کس و همه چیز در آن قربانی خواهد بود و پیروز میدانی نخواهد داشت.

کاوه جبران


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
رستاخیز تغییر
کابل
نظرات بینندگان:

>>>   کناربروید که ما بیشتر چور وچپاول کنیم خورابااستفاده از چوکی قارون بسازیم

>>>   تاجک قوم بزرگ است ولی ازنام این قوم یک عده ی محدودی ازیک شهرستان در16 سال گذشته نفع بردند وحال هم بااستفاده از خون شهدابازهم استفاده برند

>>>   تحریری زیبا ! ولی آقای کاوه طرف واقع شده ی وجانب قشر مظلوم اکثریت را نگرفته ای - آنهاییکه روزه به دهان فرسخ ها پیاده میروند - آنهاییکه درروی سرک ولادت مینمایند آنهاییکه سیروم ودبه ی آکسیجن دردست شان دروی سرکهابه پای خودبالین پزشک رایدک میکشند- آن دست فروشی که یازده روز میشود خشکه نانی به خانه نبرده است - بحال شان باید رحم نمود

>>>   ریس جمهورغنی یعنی « حفظ الله امین » مقصر همه بدبختی درکشور
ریس جمهور غنی هیچ درک فهم از بدامنی ، بیچاره گی ، بیکاری باداری و بی دفاعی مردم عام کشور مانند حفظ الله امین هیچ درک ندارد. سیاست و رفتار کردارغنی در مقابل مردم بی دفاع ما مانند افکار حفظ الله امین خون خوار خون ریز است به آگاهی جامعه مدنی و سران احزاب سیاسی در داخل و خارج از کشور به عرض می رسانم که بودن غنی در قدرت باعث بحران کلان در کشور است و در این سه سال حکومت نابکار غنی فقد آغوشته به فساد ، رشوت ، را ه گیری نا امنی بوده است ، بیکاری ناداری بی نانی بی سرپنایی در بدری مردم شریف ما در سر تاسر کشور افزاش یافت است. مظاهره چیان بیدا مبارزو دلسوز بم مرم وطن در داخل کشور و در خارج کشور همه خواهان برکناری غنی خون ریز و دیگر رهبران بی کفایت دولت نا و حدت ملی هستند و محاکمه ای علنی آنها گردیددند.
داکتر یارمحمد« حیدر زاده »
داکتر علوم در بخش محیط زیست

>>>   همه پرسی!!!
فرض کنیم با برداشتن خیمه ها مشکل راه بندی حل شد اما کشتن مردم بی دفاع و بی گناه بد امنی فساد خیانت ملی وغیره و غیره را با برداشتن چی حل کنیم؟
رستمی

>>>   از نام این چوبک زدنها( جنبش )معلوم است که این همه دسیسه همسایگان منفور است و افرادی که در قید این چوبک زدن ها فغان و نعره میکشند وطنفروشان خط اول هستند.اول رستاخیز و بعد سرنگون ابدی مثل روز قیامت.

>>>   این دولت فاشیستی تکقومی باید نابود شود. اگر نشود اقوام غیر پشتون اینده بسیار خطرناکی در پیش رو خواهد داشت.

>>>   Motaref
ما به راه خود باور داريم!

ايمان داشته باشيم كه راه عدالت در اين مُلك فقط از خيابان مي گذرد؛ و باور داشته باشيم كه فقط با اعتراض و تحصن است كه مي توان سياستمداران مستبد، متكبر، غيرانتخابي، فاسد و بي كفايت را به پيشگاه مردم مجبور به پاسخگويي كرد. ما تا تحقق كامل عدالت و بركناري و معرفي تمامي مسوولين بي كفايت و همسو با تروريسم، در خيابان مي مانيم.

>>>   Motaref
مردم بخاطر قتل عام و کشتار دسته جمعی در خیابان ها و تسلیم دادن سربازان نیروهای امنیتی به دست دشمن به جاده ها ریختند و از حکومت خواستند تا به نسبت بی کفایتی و ناتوانی در امر تامین امنیت، رییس جمهور و رییس اجرائی و مسئولین امنیتی از سمت های شان استعفا دهند اما ظاهرا حکومت در پی انحراف افکار عامه برآمده و با به تعلیق درآوردن وظیفه قوماندان گارنیزیون و قوماندان امنیه کابل میخواهد بالای اصل قضیه خاک بی اندازند.

>>>   ریس جمهورغنی یعنی « حفظ الله امین » مقصر همه بدبختی درکشور
ریس جمهور غنی هیچ درک فهم از بدامنی ، بیچاره گی ، بیکاری ناداری، گرسنگی و بی دفاعی مردم عام کشور مانند حفظ الله امین خون خوار هیچ درک انسانی ندارد. سیاست و رفتار کردارغنی در مقابل جان بی دفاع مردم ما مانند افکار حفظ الله امین خون ریز است به آگاهی جامعه مدنی و سران احزاب سیاسی در داخل و خارج از کشور به عرض می رسانم که بودن غنی در قدرت باعث بحران کلان در کشور است و در این سه سال حکومت نابکار غنی فقد آغوشته به فساد ، رشوت ، را ه گیری نا امنی بوده است ، بیکاری ناداری بی نانی ، بی سرپنایی در بدری مهاجرت مردم شریف ما در سر تاسر کشور افزاش یافت است. مظاهره چیان بیدا مبارز دلسوز به مرم در داخل و خارج کشور همه خواهان برکناری غنی خون ریز و دیگر رهبران بی کفایت دولت نا و حدت ملی هستند و محاکمه ای علنی آنها گردیددند.
داکتر یارمحمد« حیدر زاده »
داکتر علوم در بخش محیط زیست

>>>   ما نباید با شاخ و برگ‌های مزدوران بجنگیم ، بلکه ریشه اصلی‌ در ارگ ریاست جمهوری می‌باشد .

>>>   Zahir Ariaie
اين تعليق شدن ها همان فريب حكم إعدام تروريستان است كه فراموش شد!
ارگ= جعل و فريب

>>>   اين كا ر بنياد ى نيست
امر خيل هم استعفا ء كرده بود در دور ٢ انتخا با ت اما معا و نش حمد الله محب ( سفير در امر يكا فعلن )
بد تر از امر خيل تقلب كرد !
را ه حل
خلع ار گ از فا شيست ها و ستو ن پنجمى ها و حلو گير ى از تك تا زى و تبعيض غنى است و انتخا با ت زود هنگام است !
اينبار اگر د نبا ل ار گ فا شيست قو مى را ر ها كرديد
خا طر جمع بنياد كذ ا ر ان اين جنيش
در ليست ترور هاىً ز نجيروى خو ا هد در امد !

>>>   ما وقتی موفق میشویم که
قانون فصل الخطاب باشد
ابتدا قانونی محکم ودقیق بر مبنای اسلام وعرف وشرایط بین المللي نوشته شود ودیگر بعد از ان همه فقط وفقط مطابق قانون عمل کند وهر شخصراز بالا ترین رتبه تا پایین ترین رتبه در مقابل قانون پاسخ گو باشد
وقومیت ومذهب هیچگاه مطرح نشود .

>>>   آيا به نظر شما!
١:- فساد وزير معارف اسبق، وزير مخابرات و گم بودن ميلياردها افغاني از تكس كريديت كاردها، معاف ماليات دوازده شركت نفتي كه پنج صد مليون دالر مي شود همراه با فروخت زمين بِه الكوزي، اقتصاد مردم را صدمه زده يا خيمه هاي تحصن؟؟ لطفا پاسخ ارگ بدهيد!

>>>   حکومت با نسلی مواجه است که تغییر میخواهد نه امتیاز
زمان تغیر کرده و رویا رویی های سیاسی نیز با تغیر زمان تغیر کرده است. حکومت ها در ۱۵ یا شانزده سال اخیر با گروه از رهبران طرف بودند که خواستار پست های وزارت، ریاست،‌ ۱۵۰ سفارت و کارمند سفارت، ولایت، ریاست اجراییه، مشاوریت ریس جمهور، نماینده خاص ریس جمهور در امور حکومت داری خوب، معاونیت ریس جمهور و وزیر در امور اصلاحات نظامی بودند. با این فکر ها و آدم ها کنار آمدن حکومت مثل نوشیدن آب است. اما امروز حکومت با نسل نو و جوان مواجه است که کمترین خواستشان تغیر ساختار نظام و استعفای ریس جمهور و ریس اجراییه است. دقیقن حکومت با نسل مواجه شده است که خواست های کمتر از خواست رهبران حکومت ندارند و اینجا حکومت احساس میکند که در خواست ها و اهداف دارد توازن ایجاد میشود و دیگر نمیشود با والی، وزیر و ریس اجراییه مقرر کردن بر اوضاع کنترل داشت.
قباد زارع

>>>   پیروزی میدان >>>>آی اس آی پاکستان.
پناه کابل

>>>   أين اقا كه أين مضمون دور دراز را نوشته كرده است معلوم ميشود كه به اشارت كدام بادار خود تحرير كرده به همين اقا ميگويم كه وجدان پيدا كن افغانستان خانه مشترك همه است و همه يكديگر رابا يدوبايد بپزيرند و توسعه ميكنم به همين جناب كه زيا مطالعه كن زياد فكر كن عجولانه وبى مسؤليت قلم را نگير.

>>>   به بهانه رستاخیز پلان چورو چپاول کابل در پیش است چون دزدان گروه بدنام شروفساد شمالی زیاد شد که دست به چورو و چپاول نزدند همین یک موقع است باید از آن استفاده کرد فاسدانیکه این دزدان را حمایت میکنند بسم الله خان صالح ناصالح ضیاع عبدالله و عطا هستند مردم خوب میدانند که این ها در چورو چپاول کابل ماستری دارند.
فهیم از کارته نو کابل


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است