تاریخ انتشار: ۱۳:۰۶ ۱۳۹۶/۸/۲۱ | کد خبر: 141415 | منبع: | پرینت |
لبنان یکبار دیگر در میانهء تضاد فکری قدرتهای خاورمیانه قرار گرفته است. اگر باری صبرا و شتیلا قربانی قدرتمندان خاورمیانه در لبنان شد، اینبار تصویر تضادهای ایران و عربستان سعودی در این کشور بزرگتر شده است. در این بحران احتمالی، نزدیکی بیسابقهء عربستان سعودی و اسراییل که از دورنمای استراتژیک غرب در راس امریکا پیروی میکنند، حیران کننده است. از سوی دیگر ایرانیها که حزبالله را به ابزارِ رسیدن به منافع استراتژیک خود تبدیل کردهاند نقش خطرناکی در منطقه بازی میکنند. در این گیرودار فکر تجدید شدهء روسها برای برگشت این جغرافیا به دوران جنگ سرد به وضوح احساس میشود. به نظر میرسد قرارداد ۱۱۰ ملیارد دالری ترامپ با سعودیهای و حمایت کلان روسها از سوریه، ایران و قطر بیشتر از زمان دیگر توجیهپذیر میشود.
اگر بر محتوای تضاد نگریسته شود، روشن میشود که همهء عوامل این بحران احتمالی را فشارها و تلاشها برای هژمونی ایدیالوژیهای اسلامی در این کشور زیبا و تاریخی خاور میانه میسازد. لبنان میتواند یکی از دولتها متساهل و کثرتگرای خاور میانه باشد. اما خطر این وجود دارد که جدال ایدیالوژیها این سرزمین هنر، تاریخ و ادبیات را به جهنم تبدیل کند. زراد خانهها باید بچرخند و پول بسازند تا ماشین انحصار بورژوازی کار کند. ایناست معنای بحران احتمالی دیگر در جهان اسلام.
اگر به تاریخ بحرانهای خاور میانه نگاهی بیاندازیم به روشنی دیده میشود که بحرانها نخست بر منافع ابرقدرتهای جهان چرخیده اند (به ویژه بریتانیاییها، روسها، فرانسویها و امریکاییها) و سپس آنرا بر جغرافیای بحران و سرنشینان آن تحمیل کرده اند. از تاسیس دولت اسراییل این سیر در خاور میانه و به ویژه در لبنان از حمایت همهجانبه غرب در راس امریکا و انگلیس بهرهمند بوده است. حالا که حافظ الاسد، صدام، قزافی و دولت شوروی نیستند تا تعادل دههء هفتاد و هشتاد را در لبنان و خاور میانه مدیریت کنند، پیآمد این جدال تصویر خشنتری از جهان اسلام به نمایش میگذارد. چیزیکه ناسیونالیستهای غربی را خرسند، غولهای سرمایه را خوشبخت و بنیادگرا های سایر ادیان را سرفراز خواهد ساخت.
ملک ستیز
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است