سخنان حکمتیار در شأن یک شهروند عادی نیست؛ تا چه رسد به شخصی که ادعای زعامت ملی دارد. آیا بهتر نیست جناب حکمتیار لبه تیز حملات خود را متوجه داعش و تروریزم و اشغالگریهای صهیونیزم نماید؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۴ ۱۳۹۶/۹/۲۰ | کد خبر: 142940 | منبع: | پرینت |
امیر حزب اسلامی در جمع کثیری از هوادارانش در ولایت خوست سخنان خوب و بدی را مطرح کرد.
وی در مورد انتخابات، تأکید نمود که باید مطابق به وعدهای که سپرده شده، به موقع برگزار گردداما مخالفت خودرا با هرگونه تغییر درکمسیون اعلام نمود.!
همچنین از مخالفین حکومت، خواست که به پروسه صلح پیوسته و بازیچهی دشمنان کشور نگردند. وی به مردم خوست قول دادند تا یک دانشگاه معیاری را برای آنها بسازند.
همچنین وی گفت اقدامات ترامپ به دلیل وجود نفاق میان امت اسلامی است.
اینها بخشهای مثبت و قسما، خوب از سخنان وی بودند که موجب رشد جامعه و تأیید افکار عمومی است.
اما با تاسف وی در هر سخنرانیاش، دچار خطای فاحش و بزرگ گردیده و سخنان نفرتافگنانه و تعصبباری را خاطرنشان نموده است. از جمله، وی در این همایش اظهار داشته است که حق وسهم "لوی پکتیا" باید بشتر از ولایت های کوچکی مانندبامیان، دایکندی و پنچشیر باشد. وی از حکومت خواست در این زمینه توجه اساسی نماید. همچنین وی گفته است که این سه ولایت در مناصب مهم سیاسی و امنیتی بیشتر از جاهای دیگر سهم گرفته است(!)
در این زمینه نکاتی را باید یادآور شد:
۱) اگر واقعا حکمتیار در پی عدالت اجتماعی میباشند، بیاید شرط ببندد و سرشماری نفوس صورت گیرد تا بداند که از اساس تقسیمات کشوری و تعدیل واحدهای اداری بر اساس تعصب نهاده شده و عاری از عدالت اجتماعی است. اگر با این رویکرد محاسبه شود در خواهد یافت که باید دایکندی دو ولایت میشد و جاغوری سالها قبل باید ولایت میشدند اما مناطق زیادی از برادران پشتون هستند که نفوس نیمی این مناطق را نداشته اما ولایت شدهاند.بنابراین این ولایت ها، کوچک نیستند بلکه کوچک نگهداشته شده اند.
۲) رو در رو قرار دادن اقوام باهم برادر و ایجاد حساسیتهای قومی، زبانی و مذهبی برای چندمین بار درادبیات سیاسی جناب حکمتیار انعکاس یافته که خود بیانگر کینه بیپایه و طینت ناسالم وی درباره اقوام نجیب و باهم برادر افغانستان است. این سخنان در شأن یک شهروند عادی نیست؛ تا چه رسد به شخصی که ادعای زعامت ملی دارد.
آیا بهتر نیست جناب حکمتیار لبه تیز حملات خود را متوجه داعش و تروریزم و اشغالگریهای صهیونیزم نمایند؟
۳) نکته اساسی دیگر اینکه همواره سهم مناطق هزارهنشین با فریب و دغلکاری حکومتگران کتمان گردیده و هزارهها به ۵ درصد حقوق خود نیز دست نیافتهاند. به طور نمادین یک "هزاره موجه" را از دایکندی و یکی دیگر را مثلا از بامیان آورده و یک پست تشریفاتی- نمایشی اما فاقد صلاحیت برایش دادهاند و بعد همان را طوری جلوه دادهاند که گویا هزاره به حقوق خود رسیدهاند. با تأسف تعدادی از این چوکی گیرندگان! هم ،راستیراستی باور کردند که با احراز یک کرسی برای آنها -به حیث حقالسکوت- تمامی قوم هزاره به حقوق خود رسیده و انکشاف متوازن عملی گردید و همهچیز خوب و طبیعی است!
کسی به این حکمتیار باید بگوید که تو تازه آمدهای و فقط ظاهر امور را میبینی.
نکات زیادی در این باب هست که، نمیتوان گفت و نمیتوان هم در سینه نهفت.
محمد عیسی رحیمی
>>> آنهائیکه همه روزه فاشست وپشتون وکوچی وبومی میگوید به استعمال چنین الفاظ هم ضرورت نیست وبالایش انتقاد کن
>>> از جنایت کار چه توقع دارید باید هر طوری شده طرفدار بیابد چه بهتر که بر طبل قومیت بزند صدایش رساتر باز تاب میابد.
>>> حکمتان در هوس رسیدن به قدرت میمیرد مگر به مراد نميرسد.
>>> Baraki
حکمتیار به عنوان مامور تکمیل نمودن پروژه ناتمام آى اس آى به کابل فرستاده شده است، تا با دامن زدن نفاق ملى، ودرگیری هاى تنظیمى، افغانستان را یک بار دیگر به گذشته بكشاند
و در بين مردم متدین و نجیب شریف پنجشیر و باميان تخم نفاق را بكارد
جاسوس كه سالها آله دست پاکستان بود
و سالها انتحار و انفجار را راه اندازي ميكرد صدها تن از بین رفت به دستور اين ....و حالی آمده در پی تفرقه اندازی هست در بين مردم با غرور پنجشير و باميان
>>> غنی ره ایلا کو ، گلو را بگیر!
گلبدین آدم حقیرو حرفهای حقیرانه در آستان پکتیا
غنی و گلو این دو موجود ناقص عقل هر باری دهن به سخن می گشایند ، گند می زنند
و درین رقابت دست همه ناقص عقل های جهان را از پشت بسته اند.
گلبدین یکبار دیگر به بامیان و دایکندی وپنجشیر تاخت و عقده ای حقارتش را بیرون ریخت ، او می خواهد برای آینده با پخش تبلیغات علیه غیر پشتون ها بخصوص غیر قوم خودش حمایت جلب کند ولی بی خبر از اینکه با این سخنانش به جز نفرت و انزجار چیزی دیگری پیوسته به گذشته کمایی نخواهد نکرد.
این آدم حقیر با آن همه بد نامی ، بگذار هر روز گند بزند هر روز بمیرد .
>>> این حکمتیار یا ظلمتیار کوچی کسی است که متأسفانه به اساس سیاست های تبعیض آمیز حکومت های پیشین منحیث ناقل در زمین های سبزوخرم ولایت کندز جابجا گردید تا بذر نفاق، تفرقه و تعصب را در میان باشنده های آن ولایت بکارد که نیز امروز کندز در همین آتش افروخته شدۀ سال های قبل دارد می سوزد، او یک کوچی وکوچی زاده است که گاهی کاسه لیسی پاکستان، گاهی هم مزدوری ایران و زمانی هم غلامی ترکیه و عربستان سعودی را متقبل شد وامروز باداران وی اورا بمثابۀ دانۀ سرطان زا درداخل کشور جاسازی نموده است
>>> جعفر عطايى
واکنشها به سخنان محقق را یادتان است؟ حالا که حکمتیار علنی یک ولایت کشور را بر ضد سه ولایت دیگر تحریک میکند و علنا به تفرقه قومی و سمتی دامن میزند، چرا همانها که در برابر محقق گلو پاره میکردند، خاموشند؟
در افغانستان یک عده صاحبخانه هستند و یک عده دیگر مسافر، یک عده افغان هستند و یک عده دیگر خیلی افغانتر و افغان اصیل. این مشکل است که ما با نام افغان و افغانستان و غیره مشکل داریم. تعصب، بیانصافی، تبعیض و ستم در همه رفتارها مشهود است.
>>> واقعاً چنین است تحت نام تاجیک ،هزاره حقوق سایر تاجیک ها وهزاره هادرحیطه چندتن منحصر به این ولایت ها حیف ومیل میشود . گلبدین حرف خوب زده اما باید یک ویا دونام از ولایت های پشتون نشین هم میگفت بهتر بود
>>> در فکر حرف های حکمتیار صاحب نباشید گناهش نیست او در فکر قرن بیست است نمیداند که مردم در قرن بیست یک زندگی دارند.
>>> چرا این سخنان در شان حکمتیار است. او اگر غیر این باشد از شان خود بیرون شده است.
>>> کانلا با شخصیتش مطابقت دارد حتی بدتر ازین درشانش خوب می خواند
>>> او یک بیماری روانی وعقده ای است باید دربخش اعصاب وروان بستری ومداوا گردد
>>> جکمتیار یک فتنه گر بالفطره است. او نمی تواند از فساد و فتنه جدا شود چون خون و گوشت و پوستش با فتنه و تفرقه انگیزی عجین شده است. او که به هانه صلح وارد افغانستان شده است باز هم برخلاف مصالح و صلح کشور قدم بر می دارد و با بی حیایی تمام، اقوام را به جان هم می اندازد. حکمتیا به یک غده سرطانی در جامعه ما تبدیل شده است و باید هرچه زود تر این غده و غده های دیگر که جامعه ما را مریض و ناتوان ساخته از بدن کشور ما خارج گردد و اگر نه حیات و زندگی کشور را به خطر می اندازد.
>>> گلبلدین جز راکت ، انتحار ، قطل و کشتار و ظمنا تفرقه هیچ چیزی در ذهنش نیست.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است