حافظه تاريخي داريم؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۳۴    ۱۳۹۶/۱۱/۲۴ کد خبر: 146551 منبع: پرینت

حافظه‌اي تاريخي كمك مي‌كند تا از گذشته و تاريخ درس عبرت گيريم، براي آنكه ديگر شاهد فقدان نظام و هرج مرج سياسي نشويم حمايت و دفاع از اصليت نظام يك وظيفه ملي به شمار مي‌رود.

براي آنكه ديگر شاهد تاراج و غارت در افشار نباشيم، براي آنكه ديگر شاهد قتل عام‌هاي در كندي پشت، يكاولنگ و میرزاولنگ نباشيم، براي آنكه شاهد بي‌رحمي‌ها در اچين ننگرهار و ويراني‌ها در تاكستان‌هاي شمالي نباشيم براي آنكه ديگر خانه‌اي تاراج نشود، گيسوهاي بريده نشود، زنده بگور و اعدام صحرايي نشود، براي آنكه ورزشگاه به قتلگاه بدل نشود، قلم‌ها شكسته نشود، زبان ‌ها بسته نشود، حمايت از كليت و اصليت نظام مهم است.

وقت آن است تا با استفاده از حافظه تاريخي مسير آينده خويش را تعيين كنيم.
آيا خوش داریم که به روزهاي جنگ و تباهي دهه‌ی هفتاد بر گرديم و يا به عصر انديشه‌هاي سياه طالباني؟
يا با استفاده از حافظه تاريخي مي‌توانيم از اسارت گذشته‌ها عبور كرده به سوي آینده روشن گام برداريم.

شاه حسین مرتضوی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مرتضوی
حافظه تاریخ
نظرات بینندگان:

>>>   تشکر مرتضوی صاحب بسیا زیبا گفتی حقیقت داما بعضی سیاست مدار گرچه سیاست مدار هم گفته نمیتوانیم باز هم از مردم استفاده کرده و خوشی خود در حرج و مرج میبیند اینقسم مردم کامیاب نمی شود و لعنت تاریخی خواهد شد

>>>   Haidari
رییس جمهور آینده اگر واقعا شخص صادق باشد، باید این اشرف غنی را به خاطر تمام جنایات و بزرگترین آن آوردن گلبدین حکمتیار فابریکه انتحاری در داخل کابل و در بیخ گوش مردم رنجدیده ما، محکمه کرده و اشد مجازات را برایش تعیین کند.

دست آورد های این مغز متفکر
۱. بیشتر شدن حملات انتحاری در کشور
۲. طرح ترور شخصیت های ملی بالاخص کسانیکه علیه برنامه های او اند.
۳. آوردن رهبر فابریکه استشهادی یعنی حکمتیار در کابل و آسان کردن کار او در انجام حملات انتحاری و حمایت بیشتر دولت از او در راستای تطبیقی کشتار مردم بیچاره.
۴. ایجاد نفاق ملی در سراسر کشور
۵. به جیب زدن پول های گزاف کمک شده از طرف جامعه جهانی بالاخص اروپا.
۶. معامله بر سر مهاجرین رنجدیده در اروپا با دولتهای کشورهای اروپایی
۷. معامله با آرای پاک مردم در انتخابات گذشته.
۸. دروغ گفتن و خاک بر چشم مردم زدن. زیرا در کامپاین انتخاباتی اش خیلی وعده های چرب به مردم داده بود اما متاسفانه ۵ در صد از آن وعده ها را عملی نکرد.
۹. بیشتر شدن بیکاری در کشور و فرار مغز ها و مردم به بیرون از کشور بخاطر زنده ماندن.
۱۰. خیاینت بر حق مردم ازبک و دسیسه ساختن برای دوستم در حالیکه بیشترین رای را در انتخابات از مردم ازبک داشت.
۱۱. ملیونر شدن اشخاص وابسته به او در حالیکه قبل از ریاست جمهوری وی حتی یک بایسکل نداشتند.
و هزاران جنایات دیگر که نوشتن آنها از حوصله این كامنت و خواندن دوستان خارج است.
به امید ثبات و امنیت در کشور رنجدیده ما افغانستان بیچاره

>>>   Feroughi
بن بست -
حکومت وحدت ملی به بن بست رسیده است .
فساد اداری در تمام ارکان دولت رخنه نموده و مردم در هیچ محلی - حتا در قشله های نظامی مصوونیت ندارند .
رییس جمهور غنی ، بجای مبارزه ی قاطع در برابر طالبان و داعشیان وبجای کوشش صادقانه بخاطر تامین ثبات و صلح در کشور ، خود اش را با کشمکشهای شخصی در برابرمعاون اش ، با والی ، قوماندان و شریک حکومت اش ( جمعیت اسلامی ) مصروف نموده است .
عدم توانایی حکومت در حل قضیه ی برکناری والی بلخ و ادامه ی سخنرانی های تند انتقادی عطامحمدنورعلیه حکومت ، عملاً رژیم دست نگر کابل را به تضعیف تباه کننده ای روبرو نموده است .
ایالات متحده امریکا و ناتو که به بهانه های بزرگتری برای مداخله ی جدی در قضیه ی کابل - بلخ نیازمند اند ، آگاهانه ، از میان ماجرای بلخ پا پس کشیده و به نظاره گران بیطرف مبدل شده اند .
عقب نشینی امریکا از قضیه ی کابل - بلخ ( با وجود سه بار تهدید و غُرابه بروالی سرکش و با وجود شدت بخشیدن بمباردمان شمال کشور توسط طیاره های بی 52 ) میتواند علت ها و دلایل زیادی داشته باشد . که به گمان اغلب محتمل ترین دلیلِ آن پیوندهای محکم خارجی - منطقوی عطامحمد نور و کسب حمایت روز افزون محلی - منطقوی وی خواهد بود ــ پیوندهایی که تاکنون امریکا را از برخورد قاطع و فیصله کن در برابر والی برکنارشده ی بلخ بازداشته است .
شاید امریکا آرزو نداشته باشد که در اذای حمایت از دولتی فاسد و نا کاره ، دردسری بیجا و جبهه ی تازه ای بروی خود باز نماید .
ناظران به این باوراند که این سردرگمی سیاسی در کشور ، خود سبب تضعیف بیشتر حکومت شده ، امریکاییان را وادار خواهد ساخت تا از حمایت دولت ضعیف و بیکاره ی وحدت ملی دست کشیده ، راه های دیگری برای ادامه ی حضور گسترده و دایمی شان جستجو نمایند ــ راههایی که هنوز مسیرآن بخوبی شناخته نشده است .
هم اکنون سیاستمداران امریکایی درک نموده اند که نه امریکا و نه حکومت وحدت ملی ، هیچکدام از کوچکترین حمایت مردمی برخوردار نیستند.
مردم به سیاست زورگویانه ی دونالد ترامپ و در نهایت به بُرد امریکا در جنگ باور ندارند.
مردم میدانند که استراتژی جدید جنگی امریکا ، نه برای پایان بخشیدن به جنگ چهل ساله ی افغانستان بلکه برای حفظ حالت بی ثباتی در افغانستان است .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است