والی های ولایات! اعلام استقلال کنید
دیوانگی های غنی به جایی رسیده که والی ها یکی پس از دیگری اعلام استقلال از زیر سایه استبداد ارگ می کنند حال، راه عطا بدل به موجی فراقومی و انقلاب ولایت ها شده است 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۰۵    ۱۳۹۶/۱۱/۳۰ کد خبر: 146982 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، زمانیکه عطا محمد در برابر عزل از سوی اشرف غنی بر ولایت بلخ باقی ماند کمتر کسی تصور موجی از استقلال ها را می کرد و اینک، پس از عزل و جابه جایی والی های جدید در شش ولایت، والی سمنگان و قندوز از دستور ارگ نافرمانی کردند و والی بدخشان اعلام کرد که از این پس دستورات ریاست جمهوری در این ولایت قابل اجرا نمی باشد.

این در حالی است که با وجود 34 ولایت در کشور هم اکنون 102 والی وجود دارد، والی هایی رییس جمهور که اکثرا در قدرت هستند، والی هایی تعیین شده از سوی ریاست اجرایی که نتوانستند ولایت را تحویل بگیرند و والی هایی نام نهاده طالبان که در مناطق ناامن قدرتمندتر از هر مقامی حضور دارند.

در این میان، قومیت پشتون که در قانون نانوشته راس هرم قدرت افغانستان می باشد در وضعیت بغرنج جاری که سقوط در یک قدمی آن قرار دارد همچنان حامی رییس جمهوری هستند که دیوانگی های سیاسی وی تیشه به نیم بند ثبات برجای مانده می زند تا جایی که هیچ حاشیه امنی برای هیچ یک از قومیت ها باقی نمانده است؟!

رییس جمهوری که به جای سازماندهی نهاد امنیت برای کاهش حمله و انتحاری ها حداقل در پایتخت، والی بلخ را برکنار می کند و موجی از تنش ها را به وجود می آورد و همچنان که هر روز بر اختلاف های سیاسی و درون نظامی افزوده می شود، برکناری و جابه جایی شش والی دیگر را صورت می دهد.

امریکا پس از سقوط حاکمیت طالبان، قوم پشتون را بهترین گزینه برای حکومت افغانستان به دلیل سابقه ای به قدمت تاریخ در سلطه گری و رویکرد فاشیستی دانست و برهمین اساس، قوم گراترین رهبر از میان این قوم اکنون نه تنها تروریست تر از هر تروریستی به نبرد با جبهه مقاومت می رود بلکه خیانت های بیشماری به مردم هم تبار خود نیز روا می دارد.

در این میان، حزب جمعیت با وجود فشارهای به تکرار از سوی ارگ در بهترین زمان برای قد علم کردن برای رسیدن به راس قدرت قرار دارد اگر هوشمندی در سیاست و اتحاد را پیشه کند، پس از عطا محمد که در برابر برکناری ریاست جمهوری مقاومت کرد، عبدالکریم خدام در عزل از ولایت سمنگان در پست خود باقی مانده است.

اینکه گذشته این والی به تیرگی جمعیت کثیری از جامعه قدرتمندان می باشد در این تحلیل نمی گنجد اما نکته قابل تامل در این رویداد، حمایت حزب جمعیت از وی به عنوان هم حزبی و تنها والی از میان قومیت ترکمن در حکومت وحدت ملی می باشد آنهم در روزگاری که حتی جنرال عبدالرازق همه جانبه از ماندن عطا در بلخ حمایت کرده و مشروعیت اشرف غنی را زیر سوال می برد.

اینکه چرا در میانه ناامنی ها و اختلاف های داخلی گسترده، اشرف غنی تصمیم به جابه جایی و برکناری والی ها می کند ریشه در سیاست شوم قبیله ای ارگ دارد اما تا این میزان از تک روی در قدرت یا عدم فهم رییس جمهور از اوضاع جاری را نشان می دهد یا اینکه وی در وضعیت روانی مناسبی قرار ندارد.

و با توجه به رویکرد نزدیک به چهار سال رییس جمهور که ناامنی ها دامن قومیت پشتون را نیز گرفته است، جنرال رازقِ نزدیک به حامد کرزی هوشمندانه ترین سیاست را از خود نشان داد به گونه ای که هم خواهان کاهش دامنه نفوذ قوم غلجایی و مشروعیت اشرف غنی می باشد و هم در اتحاد ناهمگون با جبهه مقاومت در پی بدل شدن به قهرمانی است برای سیاست آینده در قدرت و امتیاز.

در این میان، والی هایی که جز تعدادی انگشت شمار، باقی در تهدید برکناری قرار دارند می توانند راهی جز بدل شدن به مهره های سوخته در پیش گیرند، همان راهی که عطا در آن قرار دارد و خدام به آن پیوسته است.

حمایت حزب جمعیت از والی برکنار شده سمنگان همچنان که به حکومت این پیام را می رساند که سلطه گری اگر به تمرکز قدرت رسید، پاشنه آشیل این نظام نیز می باشد و به امریکا این اصل را یادآوری می کند که حمایت بی چون و چرا از رهبران قوم گرای پشتون و عدم توجه به خواست باقی اقوام تا ابد حاشیه امن ماندن نیست.

رهبران جهادی و مقام های بلندپایه غیر پشتون هرچه در توان داشتند برای هشدار به رییس جمهور برای پایان دادن به دامنه سلطه گری و ایجاد ناامنی ها در همراه شدن با متحدان خارجی و گروه های تروریستی هزینه کردند و اکنون تنها راه باقی مانده، گذر از تهدید به عمل می باشد، همچون اعلام استقلال از سوی والی ها برای گریز از سقوط نظام و جنگ داخلی تا دیوانه ترین رییس جمهور مجبور به شنیدن شود و یا ملت و کشور از شر دیوانگان رهایی یابد.

و اگر والی بدخشان این ولایت را مبرا از اجرایِ دستورات رییس جمهور و بگونه ای اعلام استقلال می کند در نافرمانی والی های سمنگان و قندوز از برکناری ارگ، موج استقلال یکی پس از دیگری ولایت ها را در بر می گیرد.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
والی ها
ولایات
غنی
نظرات بینندگان:

>>>   هرکدام این ولایات ازطریق گمرکات مرزی شان خود کفا هستند ، آهسته آهسته فدرالی تشکیل میگردد حالا برای خود کابینه تشکیل دهنددرامورداخلی آزاد ودر امورخارجی تابع حکومت مرکزی باشند
( جمهوری اسلامی فدرالی افغانستان )

>>>   اگر مانند پاکستان حالا ایالت شمال عطا صدراعظم شود برای خود کابینهد تشکیل دهد
درایالت مشرقی حاجی قدیر با ولایات ننگرهار لغمان کنر نورستان کابینه تشکیل دهند
در ایالت جنوب غرب قندهار زابل ارزگان نیمروز هلمند رازق کابینه بسازد
در ایالت غرب هرات اسمعیل خان با فراه هرات غور بادغیس کابینه بسازد
در ایالت جنوب همایون همایون با پکتیا پکتیکا خوست لوگر کابینه بسازند
در ایالت مرکزی بامیان دایکندی عزنی همینطور
امورات داخلی خود مختار امورات خارجی تابع مرکز کابل باشند

>>>   گفت : پادشاها من زعشقت گوسفندی میخودم گفت ! اگر دیدی گاوی بخور
حال اگرتوانست مطابف به راهای سیاسی وقانونی که نوش جانش منتهی خودش هم میداند که نمیتواند وفقط این کارش به جان انداختن مردم است
قاضی زاده

>>>   هرکس یک نظر دارد مگرنظرما ونظر اکثریت مردم مخالف این نظرپدرام است یعنی هرکس برای خودش ودرکارخودش خوب میداند که چی کند به مشوره های کس دیگرضرورت نیست واین وطن بی صاحب هم نیست که هرکس هرچیزدلش خواست تاخت وتازکند

>>>   ایالت میالت میسازد یا صوبه ؟ جاغوری چی میشود ؟
اگر فدرالی شود امنیت میشود چون کم از کم هشت ایالت یا حکومت باید ساخته شود وچندین وزارت خانه دیگر ایجاد میشود برای همه دزدان واختلاس گران چوکی های وزارت میسر میشود

>>>   بالاخره باید برای مشکل افغانستان و رفع قوم گرایی راهی حلی وجود داشته باشد. نمی شود همیشه تحت سلطه ق=فاشیستها زندگی کرد.

>>>   درنظام فدرالی همه ای مردم درباز سازی کشور سهم فعال دارند

>>>   چرا ازسیستم فیدرالی باید ترسید؟ شاید کسانی که مخالف طرح اند روزی با اجرائی شدن طرح فیدرال خوشبخت شوند وبه حماقت ها وکوته فکری های امروزی خویش افسوس بخورند. شرط آن است که عقل سلیم وجود داشته باشد.
کسانی که ترس ازتجزیه دارند باید گفت که افغانستان دربد ترین برهه تاریخش تجزیه نشد یعنی باشندگاه این سرزمین ازهرقومی که باشند خواهان تجزیه نیستند. رهبران غیرپشتون دردهه 90 میلادی ثابت کردند که خواهان تجزیه این مملکت نیستند بلکه احمد شاه مسعود برای تمامیت این کشور جان خویش را به قمار گذاشت. درآخرهم ازجان خود گذشت وازمملکت نه.
درتجزیه کشور تاجیک ها وهزاره ها بیشترین زیان را خواهند دید. دلایل آنرا هم همه میدانند که چرا.
پس نباید به طرح فیدرال به دیده شک وتردید نگریست بلکه باید به آن به حیث یک گزینه نگریسته شود.

>>>   حتی رسانه های جمعی آمریکا مانند واشنگتن تایمز غنی را به دلیل اقدامات عملی آن به قوم گرائى و خود محور ى متهم کرده است . مريضى اوهم در عدم موفقيت اش در امور دولتدارى خوب بررسى شده.
غنی خود را یک قربانی فکر و بینش خود ساخته است. او در واقع به عنوان یک سیاستمدار پشتون و نه یک رئیس دولت یک کشور چندين ملتى و وچندين زبانى محسوب می شود. غنی متحد نمى کند، او ساکنان را جدا مى کند ت. انتصاب دیپلمات , سفرا مقامات دولتى بر پايه کیفیت و توانایی حرفه و سياسى انجام نمى شود زبابلکه بر پايه عرف قومى ملیتی و زبان یست.
باپرتاب بم مادر خود امريکا براى اش نشان داد که وى هيچکاره است. وبا بم فيل پشه را نمى توان ازبين ببرد. اگر ترامپ پيش از پرتاب راکت مادر خود (راکت سمبول فالوس) با غنى در مورد آن گفت و شنود کرده حماقت ترمپ است واگر نکرده بى کفايتى غنى است که وى را به عنوان نفر مسوول کشور فغ و فغان وافغان نمى شناسد.
اين نام منحوس به ايشان مايل نستم افغان باشم.

>>>   پديده هاى دولت متمرکز زياد است و آنهم در کشوريکه سلسله مراتب عمودی و افقی دولتى و غير دولتى مقاماتى و خاندانى و ملتى بيشمار است.
يکى ازپديده هاى دولت متمرکز به حاشیه راندن است و یا به عبارت دیگر در یک سیستم دولتی متمرکز می تواند مارژینالیزاسيون (حاشیه راندن) به خوبی رشد کند. در اینجا، گروه های قومی به حايشه رانده شده یک فرصت برای برابری و حقوق برابر زندگی را ندارد.
اکثريت و اقليت مليتى و ملتى با اکثريت واقليت رايگيرى در يک مجلس و جلسه مخلوط مى شود.
بخاطر که اکثريت ملتى چه واقعيت وچه مجازى همان قدرت سياسى نبازد دست به تقلب مى زند.
تقلب پديده جدا ناپذير سيستم دولت متمرکز با سلسله مراتب, مقاماتى عمودی و افقی بى شمار دارد. از همين سبب است که يک کار با کاغذ پرانى بيشمارى از بالا به پايين از يک دفتر بدفتر ديگر رفته و سرانجام همان کار انجام نشده است.

>>>   خوب برای انتخاب بهترین گزینه خوب است که قانون اساسی در حضور مردم تعدیل شده و هر گزینه که بیشترین موافقین را دارا بود در قانون اساسی درج شود ، همان گزینه به نفع خراسان زمین خواهد بود
اجمل(پنجشیری)

>>>   با کمال تأسف دیده شد که زمامداران افغان صراط المستقیم را تعقیب نکرده بلکه عقب همان خیالات واهی و تب آلود قدرت طلبی قومی خود شده ثمر سالیان متمادی فداکاریها و قربانی های ملت قهرمان را یکبار دیگر به بیراهه فبیله گرایی سوق دادند. ما دیدیم که رهبران مریض و وابسته به بیگانگان وقتی دیدند که باداران شان دارند در افغانستان از کیاست شان حمایت می نمایند، ملت و خداوند را فراموش و مست دالر و بلند منزل شدند. حالا وعده خدا عملی خواهد شد که کسانیکه به کفر پناه می برد هرو مرو به زلت گرفتار خواهند شد که بناً با این عمل غیر ملی خود نظام را هم بدنام کردند، کناه نظام نیست اگر فدرالی و یا پارلمانی و یا ریاستی باشد مهم اینست که به کدام نیت می شود ازین اشکال برای یشرفت و ترقی استفاده برد
احترام همشهری

>>>   مردم طرفدار حکومت فدرالی اند .هر ریئس جمهوری که پارلمان را منحل نماید و مردم را از شر این ...نجات دهد .
پامیری

>>>   نمونه های فدرالیسم
میتوان انواع حکومتهای فدرال را به دو دسته بزرگ تقسیم کرد دسته اول حکومتهای فدرالی هستند که مبنای تقسیم جغرافیایی است و تقسیمات قومی - زبانی را در نظر نمی‌گیرند . بسیاری از دولتهای فدرال قدیمی‌تر غربی مانند آمریکا ، استرالیا و آلمان جزو این گروه هستند . ه این گروه از دولتهای فدرال ، دولتهای فدرال ملی گفته میشود . بیشتر این دولتها از ادغام واحدهایی درست شده‌اند که از قبل بصورت مستقل وجود داشتند و علت بوجود آمدن این دولتها ، متحد کردن مردمی بود که در واحدهای متفاوت زندگی میکردند و حداقل از زبان یا فرهنگی مشترک بهره میبردند .
دسته دوم نه تنها تفاوتهای قومی و زبانی را به رسمیت می‌شناسند ، بلکه این تفاوتها را در ایدئولوژی و مبانی خود لحاظ میکنند . اين گونه دولتهای فدرال را دولتهای فدرال قومی می‌نامند . دولتهای فدرال اتیوپی و عراق نمونه‌هایی از این دولتها هستند فدرالیسم در ایالات متحده رابطه‌ای در حال تکامل میان دولت‌های ایالتی و دولت مرکزی ایالات متحده دارد. دولت امریکایی از یک سیستم دوگانهٔ فدرالیسم به یک فدرالیسم مشارکتی تکامل یافته‌است. به دلیل این که نهادهای سیاسی ایالات از قبل وجود داشتند، قانون اساسی ایالات متحده نیازی نداشت که فدرالیسم را در هر بخش تعریف کند یا توضیح دهد؛ اما اغلب حقوق و مسئولیت‌های دولت‌های ایالتی و مقامات دولتی را در رابطه با دولت مرکزی ذکر می‌کند. دولت مرکزی قدرت‌های تصریح شده خاصی را دارا است که قدرت‌هایی هستند که در قانون اساسی مورد اشاره قرار گرفته‌اند و شامل حق وصول مالیات، اعلام جنگ و تنظیم تجارت بین ایالتی و خارجی می‌باشد. به علاوه ماده‌ای معروف به «مادهٔ ضروری و مناسب» در قانون اساسی است که به دولت مرکزی این قدرت ضمنی را اعطا می‌کند تا هر قانون لازم و مناسبی را در جهت اجرای قدرت‌های مشخص شده‌اش تصویب نماید و در آن قدرت‌های دیگری نیز برای مردم یا ایالات در نظر گرفته شده‌است فدرالیسم در اروپا چندین نظام فدرال در اروپا وجود دارند از قبیل؛ سوئیس، اتریش، آلمان، بلژیک، بوسنی و هرزگوین و خود اتحادیه اروپا. آلمان و اتحادیهٔ اروپا تنها مثال‌هایی در جهان هستند که اعضای مجلس‌های اعیان دولت مرکزی آن‌ها نه انتخاب شده و نه منصوب شده‌اند بلکه به جای آن از نماینده‌های دولتهای اجزای تشکیل دهنده‌شان تشکیل شده‌اند. فدرالیسم در آلمان تنها در زمان نازیسم لغو شد (۱۹۳۳-۱۹۴۵) و در آلمان شرقی در بیشترین زمان وجودش یعنی در سال‌های ۱۹۵۲ تا ۱۹۹۰ زمینهٔ حضور نیافت. آدولف هیتلر، فدرالیسم را به عنوان یک مانع بر سر راه اهداف خویش می‌دید. همانطوری که در نبرد من، چنین نوشت: حزب نازی یا سوسیالیسم ملی باید مدعی تحمیل کردن اصول خود به کل ملت ژرمن باشد، صرف نظر از این که از قدیم تا به حال محدودهٔ دولت‌های فدرال چه بوده‌است. بنابراین ایدهٔ یک دولت قوی و متمرکز کارکردهای منفی در سیاست آلمان دارد، اگرچه قبلاً تا سال ۱۹۱۹ یا ۱۹۳۳ بسیاری از لیبرال‌ها و دموکرات‌های سوسیالیسم، طرفدار تمرکز گرایی بودند. از آغاز در بریتانیا یک فدراسیون استعمارگر به عنوان روشی برای حل مشکل خودمختاری‌طلبی در ایرلند، در نظر گرفته شده‌است و فدرالیسم برای مشکل ایرلند پیشنهاد شده‌است.
استرالیا
ایالات و قلمروهای استرالیا، متشکل از قلمرو پایتخت استرالیا (قرمز)، نیو ساوت ولز (صورتی)، منطقهٔ شمالی (زرد، بالا)، کوئینزلند (آبی)، استرالیای جنوبی (بنفش)، تاسمانی (زرد، پایین)، ویکتوریا (سبز) و استرالیای غربی (نارنجی).در تاریخ ۱ ژانویه ۱۹۰۱ کشور استرالیا به صورت یک فدراسیون درآمد. قاره اقیانوسیه توسط استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ کشف شد و پس از آن حاکمانی توسط بریتانیا در آن مستقر شدند. در دهه ۱۸۹۰ میلادی، دولت در این مستعمرات رفراندومی برای تبدیل شدن به یک کشور واحد و مستقل برگزار نمود. وقتی که همهٔ مستعمرات به نفع فدراسیون رای دادند، فدراسیون استرالیا تأسیس شد و در نتیجه در سال ۱۹۰۱، مشترک‌المنافع استرالیا مستقر گشت. فدرالیسم در استرالیا بسیار مشابه فدرال در ایالات متحده امریکا است.
کانادا
در کانادا دولت‌های مناطق قدرت خود را مستقیم از قانون اساسی گرفته‌اند و رابطه‌ای متقابل با حکومت مرکزی دارند. در کانادا نظام فدرالیسم به وسیلهٔ تقسیم قدرت بین پارلمان فدرال و دولت‌های استانی کشور توصیف شده‌است. طبق قانون اساسی سال ۱۸۶۷ (که قبلاً به عنوان قانون بریتانیایی امریکای شمالی شناخته می‍شد)، قدرت‍های خاص قانون‍گذاری به نهادهای مختلف واگذار شده‍است. بند ۹۱ قانون اساسی صلاحیت قانونگذاری را به دولت مرکزی می‌دهد، در حالی که بند ۹۲ این صلاحیت را به قدرت‍های منطقه‌ای واگذار می‌کند. دیگر قدرت‌هایی که به طور مستقیم مورد اشارهٔ قانون اساسی قرار نگرفته‌اند در صلاحیت دولت مرکزی قرار می‌گیرند. هر چند اختلاف بین دولت مرکزی و ایالتی در مورد این که کدام یک صلاحیت قانونگذاری در موضوعات مختلف را دارند، یک مسئلهٔ طولانی مدت و در حال تحول بوده‌است. حوزه‌های رقابتی میان دولت مرکزی و دولت‌های ایالتی اموری نظیر قانونگذاری، توجه به مقررات اقتصادی، مالیات و منابع طبیعی می‌باشند.
هـــنــــــــد
دولت هند به وسیلهٔ قانون اساسی هند بنیان نهاده شد و صلاحیت حکومت بر یک اتحادیهٔ فدرال متشکل از بیست و هشت ایالت و هفت قلمرو متحد را دارد.
ادارهٔ هند بر مبنای نظام لایه‌ای است جایی که قانون اساسی هند موضوعاتی را مطرح می‌کند که در هر مورد تعیین می‌کند چه لایه‌ای از حکومت قدرت اجرایی دارد. قانون اساسی از برنامهٔ هفتم برای محدود کردن موضوعاتی که تحت سه دسته است استفاده می‌کند. این سه دسته لیست اتحادیه، لیست ایالت و لیست متقارن می‌باشند.
روســــیــــــــه
ماهیت بعد از امپراتوری روسیه، ساختار دولت را به سوی یک مدل کاملاً مستقل تغییر داد که با ایجاد اتحاد جماهیر شوروی که در آن روسیه به عنوان یک بخش اداره می‌شد، آغاز گردید. روسیه در نتیجهٔ اتفاقات بعد از فروپاشی اتحادیهٔ جماهیر شوروی آزاد گردید. در دورهٔ اصلاحات بوریس یلتسین که در صدد احیای ساختار شوروی بود و با اصلاحات روز افزون لیبرالی در زمینهٔ ادارهٔ جمهوری و دیگر موضوعات روسیه توانست به کشوری مطرح تبدیل شود. بعضی از اصلاحات یلتسین به وسیلهٔ ولادیمیر پوتین دوباره در دست اجرا قرار گرفت.
گيلگمش

>>>   فدرالي يگانه راه حل است در تمام دنيا نتيجه داده وباعث ترقي و پيشرفت ميشود تعصبات بكلي از بين ميرود

>>>   برای فعلا حکومت ریاستی بهتر است
قادری

>>>   ما تعداب اقتصاد دولتی نداریم و سخن از فدارلی بودن وطن ما فعلا پیش از پیش است.

>>>   ایالات و قلمروهای استرالیا، متشکل از قلمرو پایتخت استرالیا (قرمز)، نیو ساوت ولز (صورتی)، منطقهٔ شمالی (زرد، بالا)، کوئینزلند (آبی)، استرالیای جنوبی (بنفش)، تاسمانی (زرد، پایین)، ویکتوریا (سبز) و استرالیای غربی (نارنجی).ههه.کدام زرد و بنفش و سبز؟! خو مطلب ره که copy-paste می کنی چرا عکس ره کاپی نمیکنی؟! تا امروز مه خیال میکردم ای گیلگمش صرف غلام امریکا و انگلیسه...
خالو

>>>   جناب اجمل پنجشیری واغای کابلی خودتان خسته نشدید ازاین همه تعصب کور کورانه که دارید راجع به همه چیز وهمه مسایل اظهار نظر میکنید در حالییکه لابلای نویشتهایتان پیداست که سواد درستی هم ندارید بس کنید افراتگری را داستانهای 35سال جنگ را با تمام خوبی وبدیهایش باید به گورستان تاریخ بسپاریم دران مقطع زمانی عملکرد هیچ قوم وطایفه ای بدون اشتباه نیست بیاید گذشته هارا فراموش کنیم چون هیچ کداممان گلی بدون خار نبودیم لااقل بعد ازاین ادم باشیم مثل ادم زندگی کنیم از خانه و احتمالا روستاه یتان بیاید بیرون به اطرافتان نگاه کنید بیبینید مردم دنیا هیچ وقت به شما نمیگوید تاجیک افغانستان یا پشتون افغانستان یا هزاره افغانستان یایایایایا بلکه در یک کلام میگوید افغانیستانی یا بقول ایرانیها میگوید افغانی این افراتی گریهای شما فقط تعدادی محدودی خواننده دارد نیستی که بیبینی وقتی یک برادر هموطنش فقط بخاطر افغانی بودن مورد زور گویی قرار میگیرد ادم چه حالی پیدا میکنداینجاست که یادت میاید ما همه افغانستانی هستیم نه اینکه فلان قوم افغانستان درد سر تان ندهم به امید افغانیستان اباد ازاد وبدون هیج گونه تعصب قومی نجاتی ومذهبی خوشحال باشید هم وطن گلم یا حق مهاجر در ایران

>>>   آقای پنجشیری !
شما سخت در اشتباه هستید اگر قانون اساسی را میخواهی در انظار مردم تعدیل بکنی اول بهتر است از شهروندان پرسیده شود که قانون اساسی افغانستان دارای چند فصل و چند ماده است ؟؟؟اگر مردم جواب درست ارایه کرد واقعاً ما میتوانیم قانون را در انظار عامه تعدیل بکنیم ورنه امکان پذیر نیست .مشکل که امروز مردم افغانستان با آن دست و پنجه نرم میکند فقر فرهنگی است ورنه هیچ مشکلی نداریم ، از یک طرف %60 فیصد مردم کشور ما که همه شاهد آن هستیم از طرف کشور همسایه و برادر چون برادران یوسف (پاکستان) مغز شویی شده و خود را میکفاند و از سوی دیگر ...بندها و راهای مواصلاتی ما توسط پرداختن پول به یک تعداد وطنفروش انفجار داده میشود اگر فقر فرهنگی نمیداشتیم امروز هیچ ضرورت به کمک های جامعه جهانی نداشتیم و هرگز مردم ما در زیر آوارهای خاک در بدخشان گیر نمیماند و صدها هزار خانه از مغاره های بامیان و چهار راهی های کابل شب و روز خود را نمیگذراند .حالا یک دعا بکنیم : خدایا (پاکستان ... را یا به راه راست هدایت کن و یا اگر قابل هدایت نیست به زمینت امر کن تا همه شانرا در نفس خود بکشد) همه بگین آمین !

>>>   نظام فدرالی یکی از کارا ترین ومناسب ترین نظام در کشور های که اقوام مختلف در فیصدی مختلف زیست دارند میباشد بخاطر جلوگیری از بحران کنونی یگانه راه حل پذیرفتن نظام فدرالی میباشد .
داکتر فدا محمد پیکان

>>>   تاجیک تبار ها بدنبال تجزیه هستند.

>>>   بهترین راه برای رقابت سالم و زنده گی مسالمت آمیز در کنار تمام اقوام، آن وقت رقابت قومی کمتر شده و جایش را رقابت نکشافی میگیرد انشالا.

>>>   متاسفانه این راه حل نیست، زیرا با نظام فدرالی، هر یک از جنگسالاران زورگوی ما یک یا چندین ولایت را برای خود غصب خواهند کرد و دود از دمار مردم آن ولایت بیرون خواهند آورد. بعد این دولت مرکزی ضعیفِ که ما داریم، جلو خودمختاری های آنها را گرفته نخواهد توانست. نظام فدرالی برای کشورِ های مناسب است که دارای یک دولت مرکزی قوی باشند.

>>>   عجب روزگاری
تهدید فاشیزم قبیله بالای ما تاجیکان در جایش حالا بنام های پنجشیری پروانی بدخشانی بلخی هراتی یکدیگر را می کوبیم.
شرم باد برین وضعیت مان.

>>>   وطندار محترم به کدام دلیل شما جار دولت فدرالی را مینوازین ، عاقبت سیستیم به گفته شما فدرالی را برای افغانستان درک کردین آیا درک و شعور سیاسی در افغانستان برای فدرال بودن عیار است یا از کلمه زیاد لذت میبرین.شما ها توان استفاده منتقی از نکته کوچک به نام آزادی بیان را ندارین چه خاصا از سیستیم های مغلق مثل فدرالی ووووو.

>>>   مگر تجزيه شاخ و دم دارد اين کشور دولت از آغاز نامگذارى تجزيه است. اين دولت کشور وحدت ملى ندارد? حتى در بين خود پشتون و يا افغان ملت !
با مرزکشى ها انگليس بدون نظرداشت تفاوتهاى تبارى منطقوى مليتى مليتهاى بافرهنگهاو زبانهاى گوناگون اقوام و ملتها را تفريق نمودند وسرزمينها را تقسيم. معاهده پاريس در سال ميلادى١٨٥٧ بين انگليس و شاهنشاهى ايران ويا دو لت عليه ممالک ايران اولين جدايى مليت بود که جدايى خراسان خاورى شد.
معاهده پاريس كه در تاريخ 4 مارس 1857 ميلادي برابر با هفتم رجب سال 1273 هجري قمري ما بين فرخ خان امين الملك ولاردكولي سفير انگلستان انعقاد يافته بود بوساطت ناپلئون سوم امپراطور فرانسه و وزير خارجه آن دولت انجام پذيرفت.
در ابتدا انگلستان تمايل داشت تا اين معاهده به وساطت دولتي مثل روسيه منعقد شود اما فرانسويان چون ميل داشتند تا دوستي ايران را جلب كنند امين الملك را برآن داشتند كه دولت فرانسه را واسطه صلح قراردهد و امين الملك نيز اين كاررا كرد. اين معاهده كه به معاهده پاريس مشهور است در پانزدهفصل به امضاي نمايندگان طرفين رسيد و نسخ امضاء شده آن براي تصويب دولتين به تهران و لندن ارسال شد و در ماه رمضان در بغداد بين وكلاي دو دولت مبادله شد.
به موجب اين معاهده منحوس هرات به كلي از ايران مجزي گرديد و افغانستان بالكل باسم استقلال از تبعيت و حمايت پادشاه ايران بيرون رفت. با امضاي اين معاهده مساله هرات كه مدت بيش از نيم قرن توجه سلاطين قاجار را به خود جلب نموده بود براي هميشه پايان پذيرفت و استقلال كشور افغانستان پايه گذاري گرديد.
عهد نامه پاريس ضربه شديدي بود كه بر پيكر استقلال سياسي و اقتصادي ايران وارد آورد و در حقيقت مي توان گفت براثر عقد آن معاهده محدوديت ارضي ايران را به كمال خود رسانيد و انگلستان با زبردستي و مهارت كامل در چنان موقع حساس از ضعف و سستي سرداران مانند شجاع الملك و ناجوانمردي افرادي مثل آقا خان نوري به خوبي استفاده كرد و منظور سياسي خود را در ا نتزاع افغانستان از ايران و بستن دروازه هند و از آن پس نفوذ دريايي انگليس در سراسر خليج فارس و درياي عمان به كارگرفت و دروازه تجارت خارجي ايران در خليج فارس و يگانه راه ارتباط تجاري اين كشور با ساير كشورهاي جهان است بدست انگليسيها افتاد.
انگلستان گذشته از بوجود آوردن يك كشور مستقل مانند افغانستان براي تقويت سرحدات هندوستان از طرف جنوب نيز با انعقاد قراردادهايي قسمتهايي از سيستان و بلوچستان را از ايران مجزا نمود و يك حكومت مستقلي درآنجا تشكيل داد كه در مقابل قدرت افغانستان ايستادگي نمايد.
متن کامل معاهده ننگين پاريس 1757 که در آن يک افغان يا پشتون نبود انگليس حامى وسخن گوى پشتون بود!
ژانویه سال 1857 (بهمن 148 سال پیش) در این روز نیروهای اعزامی انگلستان به ریاست « اوت رام » پس از 23 روز حمله ، بندر بوشهر را تصرف کردند تا دولت تهران مجبور به صرفنظر کردن از شهر هرات و افغانستان امروز شود که از زمان تاسیس کشور ایران به دست کوروش بزرگ همیشه بخشی وفادار از ایران و کانون فرهنگ و ادب ما و برای مدتی نیز شاهزاده نشین ایران و مقر حکومت خراسان بود و شاه عباس پیش از احراز سلطنت در آن شهر که در همان جا به دنیا آمده بود می زیست . "افغانستان" نامی است که انگلیسی ها بر ایران خاوری گذاشته اند .
دوست محمد خان حاکم کابل پس از امضای پیمان پیشاورمورخ سی ام مارس سال 1855 با انگلستان به تحریک این دولت و برخلاف روش گذشته خود به تشویق حاکم هرات به تمرد از دولت ایران پرداخت . چون تهران توجه نکرد ، انگلستان با به رسمیت شناختن فوری مرزهای افغانستان که خود در لندن ترسیم کرده بود ، روابطش را با تهران قطع و اول نوامبر 1856 به ایران اعلان جنگ داد و بار دیگر به آبهای ايران کشتی توپ دار و تفنگ دار روانه ساخت و این ناوگان از اول ژانویه به گلوله باران کردن بوشهر دست زد.
اين معاهده پانزده فصل دارد.
به افغان ننگين است.! کشور به نام منحوس افغان لند ازسوى روباه پير انگليس نامگذارى مى شود نمانيده حاکمان افغان انگليس و ميانجى گر ناپيليون سوم فرانسه است.
ننگين به افغان ملت است زيرا بادار اش به جنگ اش رفت.
حکومت امروزى افغان ملت هم ننگ افغان است نقشه اش از سوى شيطان بزرگ و دربن پيترزبيگ آلمان ترسيم شد و پشتون به اريکه قدرت از سوى باداران بالا شدند

>>>   سیستم فدرال به جنگسالاران موقع خواهد داد که ولایات کشور را بین خود تقسیم کنند و دار و ندار عامه را به تاراج ببرند و مردم عوام را فقیرتر و بردۀ خود بسازند. بعد یک حکومت مرکزی قوی وجود نخواهد که جلو خودمختاری های آنرا بگیرد. هرکدام این جنگسالاران با کشور های خارجی مورد علاقۀ خود رابطه های فروش معادن افغانستان را امضأ خواهند کرد و پول های آنرا به حساب های بانکی خود به خارج از کشور انتقال خواهند داد.
اینست دورنمای فدرالی شدن کشور که مردم ساده دل ما آرزوی آنرا دارند.

>>>   این ارمان رابه گور خواهند برد وسلام
غقربک

>>>   فدرالی شدن کشور به از پشتونیزه شدن کشور در ریاست قوم پرستهای فاشیست جنوبی باشد

>>>   فدرالی شدن اگربه تجزیه بکشدبازهم خیلی عالی میشوداگربنشینیم ازقهره مان ملی شروع تاپاین ترین افرادرا بشهادت رساندن دست زیر آلاشه بشینید تاهمه گی شما را که پشتون نیستید ازتیغ بکشند تجزیه شودازشراین بدبختی خلاص شویم وگرنه منطزباشید پشتون ها پلان بدهند نظربدهند امریکا تمام بزگ های این ملیت هارا انتحار انفجاربدهند ترا بخدا هشیارشوید انسان شوید ادم شوید متحد شوید درغیراینصورت منطزمرک باشید:

>>>   ما به فکر فدرالی و یا غیر فدرالی نیستیم ما میخواهم در این وطن صلح و آرامی بیاید. ما صلح میخواهیم.

>>>   نظام فدرالیزم یک نظام کاملآ مثبت و فعال برای جلوگیری از نقض حقوق بشر و برای پیشرفت در جامعه است . نظام فدرالیزم نظام مبرا از تعصب و تبیعض در برابر قدرت های استعماری است . نظام فدارالی نظام واقعی یک کشور بر مبنای اصول آزادی برای ساختار اعمار یک جامعه در کشور است . نظام فدرالی جلوگیری از قدرت استعمار و استبداد یک قوم که در نظام ریاستی وجود دارد, میکند. نظام فدرالیزم زمینه را برای استعداد های بی واسطه میسر و امکان پذیر میسازد که در رقابت های اعمار کشور سهم فعال داشته باشند . اما در نظام ریاستی چنین نیست . خلاصه فلاسفه مثبت در نظام فدرالیزم زیاد وجود دارد که در این جا بسنده نمیشود . ار این لحاظ میخواهیم افغانستان هرچه زودتر به نظام فدرالیزم سوق داده شود . بهتر و ثمر آن خوبتر است .

>>>   کشور افغانستان نه تنها فدرالی بلکه تجزیه شود، زیرا اقوام متمدن افغانستان با پشتون ها هیچ گونه اشتراکات که بتواند اینها را با هم یک ملت درست کند ندارند. تاریخ مشترک، زبان مشترک و نژاد مشترک و فرهنگ مشترک ندارند به جز دین اسلام که آن هم در این زمان باعث یکجا شدن مردم افغانستان نمی شود زیرا امروزه بیش از 50 کشور اسلامی است پس چرا همه آنها یک کشور واحد را تشکیل نمی دهند. از طرف دیگر با تجزیه افغانستان به خراسان و پشتونستان امنیت، ثبات و پیشرفت اقتصادی به کشور خراسان آمده در مدت کوتاهی جزء کشورهای مطرح جهان خواهد شد. کشور پشتونستان هم در آن زمان به دلیل اینکه اقوام دیگر از آنها جدا شده اند دیگر انتحار را ممنوع کرده به سمت پیشرفت و انکشاف گام بر می دارند.
فرهاد از کابل

>>>   یګانه راه نجات افغانستان به مثابه یک کشور و انتقال أن به سوی
به یک کشور مترقی نظام فدرالی است

>>>   خلاصه تمام كه تمام همه مردم افغانستان به تجزيه خوش و راضي اند چرا كه تمام قدرت را پشتونها قبض كرده اند و حتي خوب ترين، بي طرف ترين روشن فكر ترين اينها رحيم وردك وزير دفاع بود كه گفت 48 فيصد پشتونها ، 25 فيصد تاجك ها ، 15 فيصد هزاره ها ، 5 فيصد ازبك ها و كم تر از ده فيصد متباقي اقوام اقليت در اردوي ملي جلب گردد كه اين خود يك تعصب لساني را آشكار مي سازد در حاليكه در اين 200 دالر هيچ كس جان خود را در خطر نمي اندازد اما باز هم تعصب روز به روز آشكار ميگردد .
بنآ بهترين راه و گزينه براي تمام مردم افغانستان تجزيه يعني افغانستان شمالي و جنوبي گردد در غير آن همان طالب كه ده ها هزار مردم مظلوم و بي دفاع را نا حق به شهادت رسانيد آنها را در قدرت حاكم مي سازد .
با احترام
سيد اميد
كابل

>>>   تنها راه حل اختلاف 300 ساله این محدوده جغرافیایی بنام افغانستان که یک نام جعلی و نژاد پرستانه است نظام فدرالی و در نهایت تجزیه است. انهایکه داد از اتحاد و همستگی اجباری میزنند بهتر است برود تاریخ کشرهای چند ملیتی را بخواند از مشکلات بلجم گرفته که 20 ماه است دولت ندارد تا تجزیه بالکان و سوادن. اگر ما بخواهم در امنیت نسبی برسیم باید یک نظام فدرالی داشته باشم >>>>( ع ق ر)

>>>   با عرض سلام!
دوستان عزیز نظام فدرالی نظام بدی نیست به شرط آنکه مردم خواهان آن و در راس آن باشد نه چند نفر جنگسالار . اگرعمیقآ فکر کنیم همین چند نفر جنگسالار + کرزی وبرادرانش است که با قدرت طلبی خود مسبب تمام بدبختیها و ناکامی دولت شده اند. برای این رهبران ؟؟؟ مردم مطرح نیست بلکه درجستجوی حفظ قدرت و نجات دادن خود از محاکمه مردم استند . فرض کنیم که نظام فدرالی شد و والیها هم انتخابی بازهم همین چند نفر دزد و اولاد ایشان خواهد بود که در قدرت باشند و مرم همانگونه که بدبخت بودند بدبخت خواهند بودند. علت این همه سروصدا های تغیر نظام و کنفرانسها و غیره وغیره ..... درآن است که درین اواخر امریکایها با طالبان دست ساخته خود درحال مذاکره استند و احتمال آن میرود که آنها را درقدرت شریک بسازند بدین سبب است که کسانیکه موقف خود را در خطر دیده اند به دستبوسی امریکاییها شتافتند تا موقف خود را حفظ کنند .

>>>   تجزيه راه حل بهران در كشور است بشرط كه اين رهبران دزد فعلي در راس قدرت نباشند
بدخشي

>>>   بسیارخوب وقتیکه خواهان نظام فدرالى كه منجر به تجزية افغانستان خواهد شد ، نمى باشيم بايد همه اقوام غير بشتون با هم متحد واتفاق شويم تا از راه انتخابات رياست را برنده شويم و وطن خودرا آباد كرده وبه جهان ثابت كنيم كه اقوام تاجيك وازبك وهزاره وغيره جدارت وجسارت خود را نشان داده وحكومت مورد پسند خودرا كه شعارش/ كينه و بدخواهى براى هیجكس و بخشش و نيك خواهى براي همه،ميباشد اعلان كرد
مصر ب ن

>>>   بسیار جالب است وقتی سخن از حق خواستن ویا نظام فدرالی بوجود میاید که تبعا درنظام فدرالی تمام اقوام مختلف کشور درقدرت سیاسی سهیم میشوند چقدرانحصارگران قدرت را تکان داده که فغان شان دراسمان ها بلند شده ویاوقتی اتحاد اقوام دیگررا میبند بازهم تکان میخورند چراشما ها باایشان دست بدست هم برای ساختن این کشورفقیر نمی دهید که همیشه به زورباداران تان بالای این ملت مظلوم حکومت میکنید من باوردارم که هرکدام تان بعداتمام دوره تصدی تان باخرطه های پرجانب خانه دومی تان روان میشوید البته خانه دومی منظورم ازهمان خانه هست که تابعیت آن رادارید پس بگزارید که با نظام فدرالی که خواست تمام ملت هست این سرزمین ساخته شود.
رسولی ازامریکا

>>>   آه خدا جان!!!! کسی نیست که سوال کند از این افراد ها و یا مجاهیدین صاحبها که فدرال یعنی چی؟؟
ع.از اندونزیا.

>>>   من به فدرال و غیر فدرال کاری ندارم، فقط تجزیه، از دست پشتونهای کم استعداد خسته شده ایم
صالح از بدخشان

>>>   خقیقت را باید گفت ارزوی ما عدالت اجتماعی در افغانستان است از هر گزینه ای که ممکن باشد
از طریق افغانستان متهد ومرکزی ویا هم از طریق فدرالی چه بسا که منجر با تجزیه گردد برای ملت هزاره فرق نمیکند انوقت ما هزارستان را مبدل با یگ منطقه ای پیشرفته خواهم نمود به امید خداوند بزرگ .ما دیگر خواهان زندگی با ابرو در افغانستان هستیم ما می خواهم زندگی کنیم . بزرگر

>>>   فدرالي كردن سيستم دولتي در كشور تنها راه سعادت و پيشرفت است

علي - هرات

>>>   بیائید با خود صادق باشیم،چرا پشتونها از تجزیه افغانستان ترس دارند ؟به قول خودشان پادشاهی ۲۵۰ ساله در افغانستان داشتند و دستاورد این سالها کشوری در سطح سومالی هست و ننگ و غیرت قبیله گرایی و اسلام طالبانیسم‌شان افغانستان را به سرطان دنیا تبدیل کرده ،این را از عکس‌العمل مردم دنیا دربارهٔ افغانستان می‌توان شنید و دید که از مردم افغانستان چقدر وحشت دارند ،اگر باور نمیکنی‌ و در افغانستان هستی‌ ،حال یکی‌ از هموطن‌هایت را جویا شو که خارج از کشورند و از او بپرس ،این بدنامی دیگر بس هست ،افغانستان باید تجزیه شود ،با کسی‌ که ‌حتی زبانشان برایمان بیگانه هست ،وقتی که زبان این قوم برایمان زبانی نه آشناست و مردمشان در قرن ۲۱ باز هم قبیل گرا هستند چه حرفی‌ از مدرنیته و پیشرفت می‌توان انتظار داشت ،یک بار و برای همیشه ،تجزیه، ورنه این داستان طالبانیسم و واپسگرایی فرهنگی‌ و آشفتگی‌ سیاسی ۲۵۰ ساله دیگر هم دست به گریبان میمانیم ،باید رفراندم صورت بگیرد و مردم با اختیار خود سیستم اداره کشور را تعیین کند ،
جلال بلجم

>>>   نود در صد ملت افغانستان بطرفداری فدرالیزم یا فدرالی رای و موافقت دارند . از این رو امیدواریم سازمان ملل متحد و جامعه جهانی در این راستا کوشش و سعی نمایند که افغانستان به نظام فدرالیزم نایل شود .
حضرت گل

>>>   ازبکها ترکمن ها تاجک ها هیچ وقت در ایجاد افغانستان سهم نداشتند و ندارند و به همین علت خواستن این و ان را ندارند.
ما مردم هزاره و پشتونها این مملکت را جور کردیم و برای شما مردم که از ترس روسیه کبیر گریخته بودیت اجازه نخواهیم داد تا سر نوشت خود را سر همه اقوام تحمل کنید.
حیدر حیدری از کابل

>>>   نه تنها با فدراليزم موافقيم بلكه با تجزيه افغانستان نيز موافقيم زيرا اگر 5000 هزار سال ديگر هم بگزرد افغانستان نه آباد ميشود نه ترقي ميكند زيرا هميشه مردمان سرحدي وجنوب كشور مانند شاه شجاع تره كي امين ببرك نجيب ملاعمر و... اين كشورراميفروشند ببينيد در250 سال اخير سه بار به انگليس يك بار به شوروي و يكبار به پاكستان فروختند ومعامله ميكنند وتمام مردم افغانستان را سال ها درجنگ وبد بختي فروميبرند مليون ها افغان كشته ميشود تا اين كشور را دوباره آزاد ميسازيم ولي دوباره ميفروشند آخر تاچه وقت بكلي خسته شديم ديگر اينكه ازنظر فرهنگ خيلي ضعيف هستند فرهنگ بسيار غلط وبيكاره خودرا هميشه اسلام ناب قلمداد ميكنند درحاليكه اصلا از دين اسلام خبر ندارند اين مردم باعث شرم ساري افغانستان هستند زيرا هميشه دست به كشت وقاچاق مواد مخدر زده اند وميزنند وما افغان هاي اصيل را درجهان بد نام كرده اند خود شان افغان اما تو تو شان (جفيدن) هميشه به پاكستان بوده كه اين كشور را هميشه وهميشه تباه كرده اند
حكمت

>>>   نظام حكومتي امريكا هم فدرالي هست اما يك كشور هست.
فدرالي الزاما منجر به تجزيه نمي شود.

>>>   افغانها بخصوص ... از چندین جهت مستعمره هستند. 1- مستعمرۀ جهان غرب 2- مستعمرۀ پاکستان 3- مستعمرۀ نشنلیستان داخلی.
به نظرمن حکومت فدرالی راهی است بسوی نیک بختی تمام اقوام افغانستان وحتی قوم عزیز پشتون است.
ا م - تخار

>>>   بهترین و خوشهال ترین خبری که تا کنون شنیده ام همین تجزیه شدن این خراب شده است .
آنوقت هربخش تجزیه شده به فکر منطقه اش خواهد بود و برای پیشرفت منطقه اش کوشش و تلاش خواهد کرد .
و امیدوارم که هر چه زود تر این مسئله مهم تحقق پذیرید .
انشاالله
وحیدالله پویا - غوریان

>>>   تا موقعی ای که پشتونهای انتحاری در این کشور باشند افغانستان تجزیه نخواهد شد .

>>>   فدرالی به معنی تجزیه نبوده بلکه نمونه از مردم سالاری, آزادی وعدالت وراه رهایی از ستم وبند اسارت قبیله سلاری میباشد. زیرا قربانی را مردم میدهد حکومت از یک قبیله خاص معامله گر ووطنفروش حرفوی واستبداد میراثی چون امیران....عبدالرحمان.....ها...شاهشجاع ها وغیره...ها میباشد. حق تمام ملیت ها است که حکومت کنند. دیگر میراث تان خلاص شده...
بااحترام..عبیدی.کابل

>>>   نظام فدرالی در کشور هاایکه دارای قوای مسلح مرکزی واقعا"میهن پرست وقوی باشد شاید باعث ترقی وپشرفت جامعه گردد امادر افغانستان چندین ملیتی که درهمسایگی ما کشور های هم ملیت قدرتمند قرار دارند وافغانستان هم اردوی قوی ایکه ازمنافع علیای وطن صادقانه دفاع کند ندارد 100فیصد باثر مداخله کشور های همسایه وبی احساسی سیاستمداران پول دوست ما که فرهنگ وطن فروشی در ضمیر شان ریشه دوانیده منجر به تجزیه می شود وای بر حال این ملت بیچاره که فریب سخنان بظاهر چرب ونرم چند نفر معلوم الحال را میخورند که کیسه های شانرا پر از زر وزیور شده وبقای خود را در تجزیه افغانستان می بینند ... برکسانیکه دانسته وطن مارا بباد فنا می سپارند.
سلیمی فارسی زبان (افغان دوست)

>>>   برادران افغان بیاید که بجای اینکه یکی بالای نظردیگرحرفی بزنیم روزی بیاد بیاوریم که روسها آمده بود آن وقت چراسخن ازفدرالی پیش نیامد
همه افغانها تحت یک بیرغ به نام افغان دشمن خودرا فرار دادیم که حتی آخرین کسی شان که خارج می شود توبه کرده از افغانستان خارج شد
اگر کمی فکر خود را در کار بیاندازیم می دانیم که این نظر یک افغان نه بلکه سیاست خارجی است که فقط بنام فدرالی دولت (توته توته کردن افغان ها را برپاکند)
رسولی (هلمندی)

>>>   همانا گذینه فدرالی بهترین گزینه میباشد.
اشرف غنی متعصب افراطی وقومگرایی فاشیست پرعقده عوام فرریب وعصبی میباشد با این شیوه برخورد هم مردم را وهم دولت را صدمه میزند.بزیان جامعه کارمیکند اطرافش را فاشیست ترین قومگرایان قبیله تشکیل داده است.

>>>   یوانه ای که ریاست جمهوری را از طریق دزدی به یغما برده و کشور را به بحران کشانیده است، باید از هر طریقی که ممکن است، عزل و با همکاران خاین اش مورد محاکمه قرار گیرد تا باشد سایر خائنین از سرنوشت او درس گیرند.

گلداد

>>>   آزادی AZADI
استاد عطا محمد نور طرح ایجاد حکومت فدرال را روی میز گذاشت وی اظهار نموده که در اینصورت هر حکومت شناسنامه مورد قبول مردم خود را توزیع نماید و این تصمیم بعد از لجاجت اشرف غنی جهت توزیع شناسنامه های الکترونیکی اتخاذ گردیده

>>>   انشاالله خون شهدای ما ومنجمله خون رهبر شهید بابه مزاری که خواهان عدالت اجتماعی برادری وبرابری بود وخواستش حکومت فدرالی بود تحقق می یابد.بسیار خوب است

>>>   همین حالا پاکستان پدرالی است چی ضررکرده؟
همه چیز شان بهتر از ماست ،

>>>   این همه شما اجنت و نماینده اجنبی ها هستین و به فرمان باداران خویش به تجزیه افغانستان کمر بسته اید ...

>>>   تشکر از کد محترم (18) که روی موضوع حیاتی بحث نموده اند. دوستان باید بدانند که مشکل هویت ستیزی وبرتری جوی یک قوم بالای اقوام دیگر از تغییر نام سرزمین خراسان به نام افغانستان کنونی آغاز گردیده است که تابه امروز عامل همه پسمانی های این کشور همان برتری جوی های یک قوم عقبمانده در پیشاپیش اقوام پیشرفته تاریخ میباشد . افغانستان یک کشوری کثیرالملیت است که ده ها قوم باهویت خود خراسان زمین را ساخته بودند که امروز در افغانستان بودوباش می کنند . ارزش های ملی اقوام هویت ملی و منافع ملی هر قوم میباشد . هویت ملی در خقیقت (شیی) است که با عمر انسان بوجود آمده است . من پنجهزار ساله هویت آریایی و خراسانی دارم و چرا قوم پشتون ( افغان) هویت بیشتر از پنجهزاره را قبول ندارند که هویت جعلی دوصد ساله را قبول کنیم ؟ در دفاتر وزارتخانه ها از پاین تابه بالا روند پشتون سازی (افغان ) جریان که این بحران خطرناک ترین بحران در طی چهار ده میباشد . ما خواهان تعدیل ماده های جعلی قانون اساسی هستیم تا همه اقوام باهم برادر وبرابر خود را بدانند وشهروند افغانستانی بالای همه اطلاق شود . تجزیه - قدرال و یا کدام رژیم دیگر که در یک کشور بوجود می آید از دست ظلم - ستم - خق تلفی - برتری جوی و حرکات فاشیستی در جامعه بوجود می آید . شما ببینید که در طی همین دوصد سال نام افغانستان در متن تذکره ها کدام واژه افغان تذکر مرفته است که اکنون برای تسلط ادامه قدرت یک قبیله این همه تشنج را خلق کرده اند و زمان دیمکراسی وعداتخواهی آمده است نه ساختن کله منار های دوره های استبداد . پتون ها برادران ما میباشند ولی رفتار برتری جوی همانند فاشیست های دنیا میباشند . ما خواهان ملت شدن به شیوده که تعریف یک ملت است میباشیم . فدرالیزم که تحت تآثیر حکومت مرکزی باشد در افغانستان راه حل تشنجات یک قوم بالای اقوام دیگر نمی باشد . راه حل این است که افغانستان به سه قسمت که دارای سرزمین شوند واز جامعه جهانی واز طرف سازمان ملل متحد برسمیت شناخته شوند ودر غیر آن قوم پشتون مانع پیشرفت افغانستان گردیده واز برتری جوی خویش دست بر نمی دارد . حطاب به مردم شریف عدالتخواه این است که پراغ را که روشن نمودید برای عدالت تا رسیدن به عدالت آنرا خاموش نکنند .
زره

>>>   ل....... شما که طرح .....را ارائه کردید همه این طرح ها از جمعیت است عملکرد این حزب .....را در طی چند سال ببیند
۱ با دولت داکتر نجیب جنگ کرد
۲ با حزب اسلامی جنگ کرد ۷۵ هزار کابلی را کشت
۳ با متحد خود دوستم کله خام جنگ کرد
۴ با حزب وحدت جنگ کرد
۵ با حزب من از ملی پرابلم داشت
۶ با حزب مجددی پرابلم داشت
۷ با طالب جنگ کرد
۸ حال با دولت که خودشان پایه و اساس آنرا گذاشته اند و خارجی هارا آوردند و دروازه چور و چپاول را بسته است مشکل دارند و میگویند یا ما چور میکنیم یا فدرال وغیره مسیل را طرح میکنند
فکر میکنند این ملت مرده اند شما نباید کولاب را از یادتان ببرید

>>>   فدرال مدرال چی می کنی..........

>>>   برادراین جنگ بالای چوکی نیست بلکه برسر عواید گمرکات است تودرست نفهمیدی

>>>   خـراســان، گـوهــرِ من، گـوهـرستان
ســرایـت جلـــوه گـاهِ عشــق و ایمان
زِهــجــرت ای بـلــنـد آوازه ی دهـــر
دریــدم ســال هـــا از غـــم گـــریـبان
به مژگان گر غبــاری نقره گون است
مــرا خـونِ جگــر دیده سـت مـژگـان
اگـر نـی نالــه ای دارد عجـب نـیـست
جـدایـش کـــرده دســتـی از نـیســتـان
پــریـشــــانـی ز خــاکَت دور بـــادا
اگـر چـه بی تــو هسـتم بس پریشــان

>>>   * چرا اوغو نظام فدرالى و يا تجزيه راقدرت را تقسيم قدرت را ببلو ساخته است?
* چرا نظام فدارلى براى کشورى در هندوکش يکى از دو گزينه هاى خوب است
بيان به شکل فشرده
يکى از گزينه هاى براى بيرون رفت بحران از کشورهاى در حال و جريان و روند جنجال وجدال درون کشورى است که پژواکهاى بيرون کشورى را دارد.
* فدراليسم ميتوانداستقلال یک کشور را باوجود گوناگونى گروها و جناح ها مختلف زبانها٬ مليتها ٬ تبارها و اديان مذاهب واعتقادات و منافع تضمین
نمايد.
* درنظام فدرال هر موضوع کلان سياسى دهگانه (مشروعيت دهگانه فلسفه سياست باستان تاامروز ) به گونه تفاهم و احتجاج (دليل احجت آوردن دلیل آوردن
استدلال کردن . اقامه ٔ دلیل
ثبوت استناد نمودن واعتراض - اعتراض در پارلمانهاى کشورهاى واحد هاى فدرالى و پالمان عمولى فدرالى) و نتيجه گيرى انجام مى شود.
کشورها نظام فدرالى ازخود نخست وزير دارند. و نظام عمومى يا نخست وزير فدرالى و رييس جمهور تشريفاتى.
معيارهاى کلی روابط اجتماعی در کشورهاى کثیر الملیت نظم اجتماعی بر اساس قراردادهاو قواعد سیاسی استوار است مانند قواعد بازى (يا پربازى و کاغذپرانى ورزش و يا قواعد شنا و يا قواعد ترافيک قواعد رقص وغيره) نيازى به فرمانهاى تقنينى يکجانبه حاکمانه رييس جمهور را
ندارد و قواعد بازى و يا کار رييس جمهور مانند کارى نفرى يا داور است که آيا قاعده و قانون اطاعت شده نقض شده يا نه?
اطاعت از رييس جمهور در يک نظام فدرالى پايگاه وجايگاه ندارد .
چون نظام فدرالى در ماهيت خود دوچند دموکراتيک. نخست وزيران واحدهاى فدرالى ويا استانداران ازسوى شهروندان انتخاب مى شوند نه ازسوى اداره فدرال مرکزى.
* تنها در سیستم فدرالی است که مشارکت همه در قدرت به جای نظام تکقدرته (" یک قدرت") "تمرکز مجموع قدرت های گوناگون" پیدید می آید.
خواننده حتماً از لطيفه شکستن يک چوب و قدرتمند بودن دسته هفت چوبه را در
خود آزمايش کرده بوده باشد.
مشارکت همه در قدرت به معنى تمرکز قدرت در دست يک شخص٬ يک نهاد و گروه وحزب يک قوم يا يک ملت نيست بلکه تمرکز قدرت هاى گوناگون در حقيقت تقسيم آهگاهانه متوازن و هماهنگ ومتناسب قدرت به همه نهادها قومها يا ملت ها است.
در نظام فدرالى واحد هاىي کشورهاى در واقعيت امر دومين منتقدين و يا "اوپوزيسيون" دولت فدرال مرکزى است
فقط تمرکز و بسته قدرت ميتواند "قدرت حکومتى" و يا "رييس جمهور" (اجراييه) را کنترول و کارهاى دولتى را ارزيابى و بررسى کند.
اين قدرت قادر است مثلا از فساد٬ کج قلمى٬ کاغذپرانى سياسى٬ رشوه وغيره جلوگیری کند. ويا در جوامع کثیر الملیت که در آن اکثریت و اقليت مغشوش٬ نامعلوم٬ مجهول نگه گذاشته و بدون همه پرسى٬ آمارگيرى وارقام اکثريت بر وزن زور و قدرت تعريف واعلام ى شود مانند افغانستان در چنين کشورها هيچ کسى و چيزى قادر نيست ابتدايى ترين حقوق شهروندى و تصاميم وتصاويب شهروند محورى عملى شود به انجام برسد. زيرا
کشورهای کثیرالملیت مانند افغانستان که حکومت ها به دلیل متمرکز بودن مطلق به حکومت های سلطه سلطنتى و خودکامه مديرت می شود، زيرا نظام عمودی شکل مانند خيابان يکطرفه از بالا به پايين است کاش اين نظام ازپايين به بالا کنش متقابل مى داشت ويا يک اپويزسيون قوى که نخست وزير و يا رييس جمهور که رييس حکومت هم باشد
بررسي و کنترول باز خواست شود.
کدام چيزى بنام اپوزيسيون ايتلاف احزاب وجود ندارد اپوزيسيون و حکومت شترمرغى اند. بازى با نقش هاى ايتلافى موافقان و مخالفان دولت اپوزيسيونى متخاصم و متقابلى در شخص يک نفر دولت بحرانى وجود دارد
تقسیم قدرت در قوه هاى سه گانه ( قوه مقننه،مجریه وقضایه) وجود ندارد.
پارلمان افغانستان يکى از بى قدرت ترين پارلمان مسخره جهان است که در زمان داخل شدن رييس جمهور اش آن مراسم رسم گذشت براه انداخته مى شود که براى رييس جمهور هاى کشور هاى بيگانه در هنگام ورد به ميهن ما برگذار ميگردد.
مفاد و برترى نظام فدرالى و هم افقى هم عمودى هم فروردينى و هم مهرماه اى يعنى اعتدالى و ميزانى و ترازوى عدالت است .هم شهرى و هم شهرستانى هم ستانى وهم روستايى هم زراعتى و هم صعنتى است هم مرکزيت مهم است و هم جدار و اطراف.
چون قدرتها در توازن موازانه واعتدالى است مانند بازى "اندلچو" ( اين بازى کودکان برد وباخت ندارد) يک بار يک طرف بالا مى شود و يک بارطرف ديگر. هر دو کودک هرگاه مى خواهد بازى انجام گيرد ناگزیرند باهم به قاعده بازى توافق کنند.
قدرتهاى پيشتر نام گرفته شده به گونه عمودی (دولت مرکزی> ستانها ) و به گونه افقى (ستان ها و قوه هاى سه گانه شان) تکمیل کننده و تکامل دهنده و يکديگرند. تمرکز قدرت ديگر نياز نيست
نتيجه: دولت مرکزی ودولت های عضو برای پیش برد اهداف مشترک همکارى بايد بکند.
دولت مرکزی ودولت های عضو ناچار است که باهم همدست شوند.
استحکام نظام با تقسيم قدرت:
* ارزشهای دموکراتیک باانتخابات آزاد درسطوح مختلف
* پايان سلطه طلبی
* بريدن نهال دشمنى و نفاق و تفرقه
قومی
سیستم فدرالی در بخش فرهنگى:
*تحصیل به زبان مادری.
* گسترش آداب و رسوم فرهنگ زبان
* گسترش رسانه
* بيرون رفت مشکل هويت هويت در قدرت و نه تحميل هويت
* روحيه تفکر باهمى و کمک رسانى به هم ديگر مى تواند فاصله عمیق میان ملیت را کاهش و هويت قومى به هويت ملى مبدل شود.
* کاهش فاصله عمیق میان مردم و حکومت/دولت

>>>   پدرالی شود خوبست

>>>   س،م
عطامحمد خان خودت هستی که فریب جنایتکاران را میخوری.والی های دانشمندهیچ گاه غلامی ترا نمیکنند بالآخره در هنگام اقدام دولت همه فرار نموده در چاه عمیق خواهید افتاد.والی سمنگان وبدخشان کجا شدند.وبا تو چه معامله کردند.همه هوشیارانه عمل میکنند.سیاست بیدانش وبی تحصیل نتیجه زیان آوردارد.بالآخره از خواب بیدار خواهید شد.
سمنگانی.

>>>   آرمان خواب فدرال را تمام تان بگورخواهید برد فدرال فدرال میگوئید منظورتانرامیدانیم همان ملوک الطوایفی دهه 70 میباشد که زمینه دزدی برای دزدان خوب مساعد بود

>>>   هر جا که نظامیان امریکا باشند بدبختی هم هست.

>>>   هرجاکه مسلمان است درانجا خونریزی وخشونت سنگساز وجنگ وبدبختی قحطی و بیسوادی است


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است