تاریخ انتشار: ۱۳:۵۲ ۱۳۹۶/۱۲/۱۶ | کد خبر: 148071 | منبع: | پرینت |
دشمنان بیرونی می خواهند در کشور یک نظام متمرکز قوی که حامی منافع ملی باشد، بوجود نیاید.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، عبدالهادی ارغندیوال رهبر حزب اسلامی روز سه شنبه 15حوت 96 در مراسمی با حضور مقام های امنیتی در کابل گفت: در گزارش رسانه های غربی از منابع افغانستان بسیار صحبت می شود؛ حقیقت است که ما کوه هایی داریم که در زیر آنها بنا بر عدالت الهی زر نهفته است و با اهمیت ترین مواد جهان محسوب می شود.
ارغندیوال بیان کرد: قدرت های بزرگ حتی تلاش می کنند جزایر قدرت در کشور ایجاد کنند تا در آینده یکی را بواسطه دیگری مهار کنند و بالای منابع کشور به نحوی دست یابند که نظام قادر به جلوگیری از خورد و برد و دزدی و غارت آنها نباشد.
صحبت های رهبر حزب اسلامی در حالی است که در ولایت های هلمند، ننگرهار، کنر و بدخشان معادن عظیم ارزشمند مواد معدنی وجود دارد و تنور جنگ این ولایت ها همیشه داغ نگه داشته می شود.
کد (26)
>>> اقای ارغندی وال در حالیکه خود را رهبر حزب اسلامی میداند و در وزارت عدلیه کشور بحیث رهبر حزب اسلامی ثبت و راجستر است چرا به جاسوس کلان پاکستان گلبیدن حکمتیار اجازه میدهد که خودرا بدون هیچ اسنادی ثبت شده در وزارت عدلیه خود را رهبر حزب اسلامی و بگفته چاپلوسان اش کریم امین امیر حزب اسلامی معرفی کند یک حزب دو رهبر در کدام قانون است در حالیکه وزارت عدلیه وضح بیان کرد که حزب اسلامی بنام گلبدین حکمتیار نزد ما رسمیت ندارد و ثبت و راجستر دفتر ما نیست اما یکروز هم نشد که ارغندی وال در مقابل ادعای کاذب گلبیدین حکمتیار صدا بلند کند پس مفهوم این خاموشی چیست و چرا خاموش است باید بمردم واضح بگوید که چرا چنین است .
>>> جزایر قدرت?
جزيره آموزشى شنيده و خواننده بودم وهم جزيره قدرت ونه به اين کش اش را
"قدرت" در هر زبان به عبارت ديگر توانايى ها نيروهاى معنوى و مادى را و دانستنى ها آهگايى ها٬ دانش و فرهنگ ادبیات و هنر، نظم و نثر٬ نمايشنامه ها٬ میراث اساطیری، جشنها و سنتها و آداب، عادات ، رسوم و یادمانها و دست آورد هاى فن آورى و مدنيت و صعنت و موسيقى و از الف مانند آموزش تا ى مانند يادشت در زبان هر گاه (مکان و زمان) را در "دربار" و "درگاه" و "حولى" و "دژ" و "ارگ" پژواک مى دادند. بازتاب مى کردند ٬ متمرکز مى کردند.
ابوشکور بلخی در ديوان کوچک بنام آفریننامه عجب قدرت را تعريف کرد که اروپا اکنون مى گويد: دانستن قدرت است. نگارنده فردوسى فکر کنم 25 سال پس از ابوشکور بلخی گفت "توانا بود هرکه دانا بود."
بلى "جزيره" راستى که قدرت است. اولين کسيکه "جزيره" را در آموزش بيان علمى کرد ژان ژاک رسو بود و سپس در آلمان يوهان فون گوي ته (Goethe " يعنى همان چيزيکه در خط است و نه در زبون گوشتى)
همين فرانسوى و آلمانى سيتم آموزشى را در اروپا به "جزيره دانش و آموزش " اصلاح دادند و ريفروم هاى پى در پى نمودند.
کتاب ژان ژاک رسو بنام "ايمل ويا درباره آموزش" به زبان فارسى در خيابانهاى دوران سالهاى 1960 ميلادى
در بلخ و کابل و هرات بفروش مى رسيد
و برگذشت به زيستى به طبعيت و نه افغانى برگشت به عقب. هر چيزيکه از دست پروردگار ساخته شده پاک وعزيز نيکو و شريف است(طبعيت). و هر چيزيکه ازدست انسان ساخته شده باشد که زيبا تر از طبعيت نباشد بد است بجزٔ هنر. مثلا اجتماع جامعه و سياست و زور و خشونت و دزدى که "قدرت" منفى معنى مى دهد.
پس نتيجه گيرى چه مى شود که "جزيره قدرت" يک اصطلاح ترمينولوژى سياست نيست و يک واژه نفت و گاز است که به
"جزاير آهنى" روى درياها و اوقيانوس ها آباد مى شود.
"جزاير آموزشى" آن جايگاه اند که کودکان درآنجا خارج از جامعه در چارديوارى ها آماده مى شوند تا سيتيم کله و دل و دست شان تقويت شود عليه بدى هاى جامعه.
بلى من مى دانم که حکمتیار چنين گفت: "ما باید به جزایر قدرت پایان بدهیم."
اين شخص يک آدم ناکام است چون توانا نيست و "ناتوانى" خود را با تعضيف و با از بين بردن توانايى ديگران مى بند.
اين خاصيت "قدرت مطلقه" خاصيت يک هست کرده پروردگارنيست. فرعون هاى زمان باستان دعواى خدا يى ميکردند و فرعون هاى امروز ديکتاتور ها و فاشيستها دعواى خلافت و شايد دعواى پيامبرى و قدرت مطلقه مى کند.
قدرت در نظام مطلقه تقسيم نمى شود و اکنون در نظام سيتم قدرت جهانى منطقه اى و ملى روند از مطلقگرايى به تقسيم قدرت سيتمهاى قدرت جهانى است.
سيتمهاى قدرت جهانى است. و در کشور هزار قدرت درونى و چندين قدرت بيرونى تنها يک جزيره اى نمى شود. چنين قدرت تکجزيره اى دوام دار نسيت.
تضاد ها در درون و بيرون بين قدرت هاى کلان "خشکه هاى در بين آبهاى غولپيکر " حاد مى شود.
چين وهند روسيه و امريکا واروپا راستى که جزيره هاى قدرت است:
تقسيم قدرت باعث گسترش قدرت مى شود.
قدرت که يک بار تقسيم شود دوچند مى شود دوبار سه چند مى شود.
غم که تقسيم مى شود نيم مى شود. بنابرين دموکراتى با تقسيم قدرت تقويت مى شود
>>> آقای ارغندیوال ما رییس حزب مان شما را میشناسیم و امید واریم صحبت هاو
نظر های شما رادر رسانه ها همیشه بشنویم . چون رقابت های مشروع سیاسی و منافع وطن
اجازه نمیدهد شما کم نما باشتد .
صالح عزیز یک عضو خورد حزب
>>> مګر فراری ۱۸ ساله و تسلیم شدن به آمریکایی ها خوشبختانه که ګلبیدین راکیتیار ُاز ادعای زعامت حزب اسلامی محروم شده که این اداره امور و زعامت این حزب به نان و عنوان جناب ارغندیوال صاحب مسمی شده است مګر این راکیتیار ملعون و منفور چرا شر و حیا ندارد که در همه امور دست درازی و مداخله میکند خداوند این ... و ذریتش و حواریون ...و ګمراه اش را ُ از اجتماع افغانی نیست ونابود کند آمین یا رب العالمین
>>> Najibullah Paschan
یک نوشته تحقیقی با ارقام در مورد نفوس اقوام در افغانستان به قلم محترم داکتر حمید مفید
دوستان عزیز عرض سلام دارم حضور گرم تان:
قبلاً خدمت تان عرض نموده بودم، که آمار نفوس افغانستان را در 34 استان (ولایت ) تحت برسی میگیرم از منابع معتبر، وادارات معین، این کار را انجام دادم البته با دشواری ها، با دقت بالا تر از 98% این آمار در طی مدت نزدیک به یکسال جمع آوری شده، و من بالایش کار نمودم.
این آمار حقیقت تلخ و شیرین است، کسی را شیرین، کسی را تلخ، وبه خاطر اهداف معین این آمار تا امروز مخفی شده بود، حتی تا فعلاً این فریب ادامه دارد، مثلاً چند مدت قبل کتاب بنام دایرت المعارف از چاپ بیرون شد این کتاب فیصدۍ نفوس اقوام بزرگ افغانستان را به برسی گرفت بود که واقعاً خنداور ومضحک بود، درین کتاب.
پشتونها 62%، تاجکها 12%، و هزاره ها 9%، آمار داده بود، که میشود نویسنده این کتاب را پدر تعصب نامید، در جامعه که عدالت اجتماعی نباشد. نمیتوان دوستانه وبرادرانه زیست، باید یاد آور شوم اینکه استان هایکه نفوس زیاد دارند مردم آنها تقریبآ بومی استند، و اگر نفوس کم دارند ناقل اند، دوستان این کار بنده را تعصب فکر نکنید، من کسی را توهین نکردم ونه میکنم، میخواهی قبول کن، نمیخواهی نه، دوستی ما بر جا، استانها به حروف الفبا:
همه نفوس کشور 34.180.226 نفر
1ــ ارزگان499.800 نفر، پشتون 80%، تاجک 10%، هزاره 5%.
2ــ بادغیس600.150 نفر، پشتون 65%، تاجک 25%، هزاره 0%.
3ــ بامیان 499.850 نفر، پشتون5%، تاجک15%، هزاره 75%.
4ــ بدخشان 1.200.250 نفر، پشتون0%، تاجک75%، هزاره 5%.
5ــ بغلان 1.000.375 نفر، پشتون15%، تاجک50%، هزاره 30%.
6ــ بلخ 2.000.050 نفر، پشتون15%، تاجک65%، هزاره 25%.
7ــ پروان 1.000.850 نفر، پشتون5%، تاجک85%، هزاره 10%.
8ــ پکتیا 600.755 نفر، پشتون65%، تاجک20%، هزاره 5%.
9ــ پکتیکا 579.645 نفر، پشتون90%، تاجک10%، هزاره 0%.
10ــ پنجشیر499.245 نفر، پشتون 0%، تاجک100%، هزاره 0%
11ــ تخار 795.545 نفر، پشتون 15%, تاجک 45%، هزاره 0%.
12ــ جوزجان 791.300 نفر، پشتون 5%، تاجک20%، هزاره 5%
13ــ خوست 504.445 نفر، پشتون80%، تاجک10% هزاره 0%.
14ــ دایکندی 408.700 نفر، پشتون0%، تاجک10%، هزاره90%.
15ــ زابل 499.146 نفر، پشتون 90%، تاجک5%، هزاره5%.
16ــ سرپل 600.854 نفر، پشتون 5%، تاجک40%، هزاره25%.
17ــ سمنگان 594.350 نفر، پشتون0%، تاجک60%، هزاره10%.
18ــ غزنی 905.650 نفر، پشتون 30%، تاجک 30%، هزاره 40%.
19ــ غور 398.800 نفر، پشتون 0%، تاجک 90%، هزاره 10%.
20ــ فاریاب 1.001.200 نفر، پشتون 10%، تاجک20%، هزاره 5%
21ــ فراه 996.016 نفر، پشتون50%، تاجک40 %، هزاره 0%.
22ــ کندز 1.003.984 نفر، پشتون 40%، تاجک 45%، هزاره 3%.
23ــ کندهار 2.000.498 نفر، پشتون 85% تاجک5%، هزاره10%.
24ــ کابل 5.004.529 نفر، پشتون15%، تاجک60%، هزاره20%.
25ــ کاپیسا 696.406 نفر، پشتون35% تاجک60%، هزاره0%.
26ــ کنر 599.305 نفر، پشتون90%، تاجک10%، هزاره 0%.
27ــ لغمان 806.972 نفر، پشتون 65%، تاجک35%، هزاره0%.
28ــ لوگر 489.725 نفر، پشتون50%، تاجک20%، هزاره10%.
29ــ میدان 609.472 نفر، پشتون40%، تاجک20%، هزاره40%.
30ــ ننگرهار 2.035.620 نفر، پشتون85%، تاجک10%، هزاره0%.
31ــ نورستان 397.646 نفر، پشتون5%، تاجک5%، هزاره 0%.
32ــ نیمروز 1.005.894 نفر، پشتون10%، تاجک15%، هزاره0%.
33ــ هرات 2.549.740 نفر، پشتون15%، تاجک65%، هزاره20%.
34ــ هلمند1.003.459 نفر، پشتون85، تاجک5%، هزاره5%.
سه قوم بزرگ به اساس فیصدی:
1ــ تاجکها 39.64 %.
2ــ پشتونها 34.67%
3ــ هزاره ها 12.65%.
4ــ بقیه اقوام 13.04%.
عزیزان از ارایه این آمار هدف سو ندارم، خواستم به قشر بزرگ وطنداران خود خدمتی کرده باشم، موضوع اکثریت واقلیت نزد مردم چیز فهم اهمیت ندارد، گذشته ها گذشت ثبت تاریخ شد، خوب است در جامعه بنام افغانستان، زنده گی برادرانه داشته باشیم، خداوند همه اقوام افغانستان راهدایت به دوستی وبرادری بدهند.
نوت :- بنده به نمایندگی از مجمع هماهنگی پاسداران عدالت اجتماعی مردم افغانستان از جناب داکتر صاحب حمید مفید قلبن تشکری نموده امیدوارم که حکومت وحدت ملی از این تدقیق علمی استفاده اعظمی نماید.
با عرض حرمت و ارادت.
نجیب الله الله پاشان
موسس مجمع هماهنگی پاسداران عدالت اجتماعی مردم افغانستان.
>>> این آقای داکتر حمید مفید حساب ( % در صدی ) را که شاگردان در صنف هفتم می آموزند، هنوز نیاموخته است.
محاسبۀ درست آن می بود که درصدی اقوام را در یک ولایت باهم جمع نموده و نتیجه آن باید 100% میشد. زیرا از درصدی سخن گفته شده است.
بطور مثال:
کابل:پشتون15%، تاجک60%، هزاره20%. = 85% . پس 15% نفوس باقی مانده کی ها اند؟
به همین ترتیب نتیجۀ سنجش تمام ولایات 100 % نمی شود.
هرکس میاید و برای ما نفوس افغانستان را محاسبه می کند، اما همه اش غلط.
>>> یک نوشته تحقیقی با ارقام در مورد نفوس اقوام در افغانستان به قلم محترم داکتر حمید مفید
1ــ تاجکها 39.64 %.
2ــ پشتونها 34.67%
3ــ هزاره ها 12.65%.
4ــ بقیه اقوام 13.04%.
39,64 درصد
34,67 درصد
12,65 درصد
13,04 درصد
--------
86,96 درصد
100,00 درصد
100,00 منفى
86,96
--------
13,04
"تلرانس" در سياست بشر دوستى "تحمل" و يا مشروعيت تفاوتهاى تبارى٬ زبانى٬ رنگى٬ دينى ومذهبى معنى دهد. يا بطور افغانيگى تحميل سياست پشتونى بر غير پشتونان معنى مى دهد و بويژه آن غير پشتونان خانيتکار که دوصد فيصد در پابوسى افغان خدمت مى کند.
تلرانس (به انگلیسی: Tolerance) یا رواداری، خورَند، در صنعت و مهندسی به میزان تفاضل بزرگترین و کوچکترین اندازه مجاز قطعهکار گویند. تلرانس در واقع بیان میدارد که چه ابعادی برای یک قطعه قابل قبول است. کنترل صحیح رواداری توسط مهندس طراح، میتواند در اقتصادیترشدن خط تولید و همچنین دستیابی به کیفیت مورد نیاز آن قطعه کمک شایانی کند.کیفیت تلرانس با شاخصی استاندارد به نام درجه آیتی توسط سازمان بینالمللی استانداردسازی بیانشدهاست.
تلرانس در فناورى تخنيک و مهندسی "فاصله بین دو پیچ مثلن در یک چرخ و یا تفاوت بین آنها مى باشد، در غیر آن چرخ حرکت نمى کند.
در زبان عاميانه همين فاصله را "لق" مى گويد که با يک فشار ويا وزن کمک (کم ضد زياد) مى شکند و دو پارچه مى شود.
همين "لقى" بین واقعیت ها و تحقیقات دکتر وجود دارد. ما به تحقیق نیاز نداریم، ما به نظرسنجی نیز نمی کنیم. ما به سرشماری عمومی نیاز نداریم در غیر این صورت، تمام تحقیقات و نظرسنجی لقى شان خوشبينانه بالاتر از يک فيصد است.
ستان افغان براى حقيقتيابى نفوس به سرشمارى عمومى ضرورت دارد سرشماری که تحميل آن کمتر از 0.5 درصد باشد و "تحمل" (رواداری) 99,5 در صد باشد.
مثلا تقلب دولت و يا قوم حاکم دولت 0,5 فى صد باشد. چون تقلب در حاکمان اين قوم نهادينه شده است.
من سرشمارى که 99,5 در صد تقلب نباشد و گروه غير حکومتى (اداره تصويب پارلمان و اعضاى کليه احزاب)
سرشمارى عمومى را براه ندازد درست نمى دانم.
يکى از راهبردى (استراژى حاکمان افغان لجاجت بالاى درج واژه افغان (لقب تبارى استراژى حاکمان افغان لجاجت بالاى درج واژه افغان (لقب تبارى و هويت پشتون) است.
حاکمان پشتونان ترس دارند که دربخش تذکره بدون افغان اقليت شود و دروغ از زمان پدرزن امان اله خان برملا نشود.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است