تاریخ انتشار: ۱۴:۰۸ ۱۳۹۷/۳/۲۰ | کد خبر: 151836 | منبع: | پرینت |
برای استقرار جمهوری فدرال، در گام نخست ما به حمایت داخلی مردم و همه طیف های معتقد به عدالت ملی - اجتماعی در کشور نیازمند هستیم. این حمایت زمانی همگانی و گسترده میشود که قبل از آن فدرال خواهان افغانستان، انسجام تشکیلاتی زیر نام « نهضت فدرالی » را پی بریزند. چون برایند این نهضت سبب میشود که روشنگری برای نظام فدرالی تا لایه های بزرگ اجتماعی رسوخ نموده و حقانیت نظام عادل فدرالی به نیروی مادی در جامعه تبدیل شود.
اما در ابعاد سیاست خارجی مبارزه برا ی جمهوری فدرال ، ما نیاز به تعامل با کشورهای اثرگذار در سیاست افغانستان داریم. تاجاییکه اوضاع سیاسی کشور نشان میدهد، ناتو و امریکا بنا بردلایل اهداف راهبردی شان در منطقه، به این زودی ها از « چهارراه استراتژیک » افغانستان خارج نمیشوند.
شاید کشورهای صنعتی در بازار سود و سرمایه با هم رقابت داشته باشند. اما در اطراق کاراوان سیاسی و نظامی شان در کشور مثل افغانستان، همسو و متحد هستند، چون هرکشور به طریقی منافع حضور شان را در این بلاد بلاخیز، تامین میکند. لذا جمهوری فدرال در افغانستان زمانی استقرار خواهد یافت که ضمانت بین المللی را کسب نماید. بخصوص قدرت های بزرگ که امروز در افغانستان حضور دارند، ملت های شان توسط سیستم های فدرالی اداره میشوند و بخشی عظیمی از یکپارچگی ملی و رشد اقتصادی و صنعتی شان محصول همین نظام است. لذا تعامل با این کشورها برا ی ضمانت اجرایی نظام فدرالی، تعامل وطن فروشی نیست بلکه برای استقرار عدالت ملی، ختم جنگ و تقسیم منصفانه ای قدرت و ثروت برای همه تبارهای افغانستان، چنین تعاملی را به یک نیاز تاریخی مبدل است.
از سوی دیگر، اگر برای تغییر نظام تک ساخت ، متمرکز و استبدادی به جمهوری فدرال میخواهیم مبارزه کنیم، باید در گام نخست حامیان بین المللی این نظام خودکامه را به این حقیقت توجه بدهیم که حمایت شما از یک سییستم استبدادی، نافی دموکراسی، حقوق بشر، عدالت ملی و اجتماعی است. حمایت از چنین نظامی که مخالف و موافق اش از یک سنخ تباری است و هر روز ازشما حامیان خارجی دولت ، قربانی میگیرند، حمایت از استبداد، اجحاف و غارتگری و صحه گذاشتن به مرگ فرزندان تان است.
همینگونه دهها دلیل مستند و تاریخی وجود دارند که حقانیت استقرار جمهوری فدرال در افغانستان را به ثبوت میرساند.
یکی از مهمترین اصول سیاست گذاری عصر ما، تعامل سیاسی در سطح ملی و بین المللی است. چون روابط بشری در سطح کشورها طوری رقم خورده است که مبنای رسیدن به دیالکتیک قدرت برعوامل داخلی و خارجی استوار می باشد. تا وقتیکه که برای استقرار جمهوری فدرال در کشور، بالاثر تماس های موثر سیاسی - نه استخباراتی - در سطح منطقه و جهان ضمانت بین المللی را ایجاد نکنیم، تنها در سطح داخلی حرکت ما برای پرواز به آرمانشهر فدرال در افغانستان، یک بال را خواهند داشت. طبعاْ که بایک بال پرواز نامیسر است.
پ.ن: امیدوارم که دوستان به ابعاد سیاست خارجی رسیدن به جمهوری فدرال، توجه مزید نمایند.
علی تقوایی
>>> Salam
مردم افغانستان هم خوش اند مسلمان اند ، ترامپ از جدش تا امروز رهبر روسپى خانه ها، هوتل ها و قمار خانه هاى بى شمار بوده است ، اكنون او در سكوى رهبر ى امريكا ، در افغانستان امر و نهى مى كند و رهبر تعين مى كند . اگر واقعن جهادى روا باشد در مقابل اين حكومت دست نشانده و رهبرى بيگانه ها است .
>>> جهان شما را می شناسد ! در ۱۰۰۰ سال گزشته تاریختان از ریخ پر است! اما سلسله شاهان پشتونها شمار ندارد ورنه شما خودتان یک لست شاهان تاجیک و یک لست شاهان پشتون را بنویسید که من هم قبول کنم!
افغان
>>> تقوایی آغا!
فکر میکنم قدرتهای خارجی پس از گرم بودن بازار دموکراسی غربی که در آن بخش زیادی از "روشنفکران" در خدمت سازمانهای استخباراتی غرب قرار گرفتند، بار دیگر زمان آن فرارسیده که صفوف استخبارات غرب از جواسیس تازه دم پر گردد. بنا برین عده ای از روشنفکران استخدام گردیده اند تا بنام فدراسیون و نظام فدرالی برای لشکر استخبارات از جواسیس تازه نفس سرباز گیری نمایند!!!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است