ساير کشورهاي عضو سازمان، مانند تاجيکستان، ازبيکستان، قرقيزستان و قزاقستان بازيگران حاشيهاي قضيه افغانستان بوده، نفوذ سياسي و اقتصادي چنداني در اين کشور ندارند | ||||
تاریخ انتشار: ۲۲:۳۵ ۱۳۹۷/۳/۲۰ | کد خبر: 151841 | منبع: | پرینت |
سازمان همکاري شانگهاي سازماني مياندولتي است که براي همکاريهاي چندجانبه امنيتي، اقتصادي و فرهنگي تشکيل شدهاست. اين سازمان در سال 2001 توسط رهبران چين، روسيه،قزاقستان، قرقيزستان، تاجيکستان وازبيکستان با هدف برقرار کردن موازنه در برابر نفوذ امريکا و ناتو در منطقه، پايهگذاري شد. نقش اصلي و تعيين کننده را در سازمان شانگهاي، دو کشور چين و روسيه تشکيل ميدهند.
سازمان همکاري شانگهاي در حقيقت ترکيب جديد سازمان 5 شانگهاي است که در سال 1996 تأسيس شده بود، ولي نام آن پس از عضويت ازبيکستان به سازمان همکاري شانگهاي تغيير داده شد. علاوه بر اعضاي اصلي، ابتدا مغولستان در سال 2004 و يک سال بعد ايران،پاکستان، هند و افغانستان در سال 2012 و پس از آن بلاروس به عنوان عضو ناظر به سازمان ملحق شدند. در تاريخ 10 جون 2015 اين سازمان با عضويت اصلي هندوستان و پاکستان موافقت نمود و اين دو کشور در کوتاهتر از دو سال همه شرايط براي عضويت کامل اين سازمان را اجرا کردند و عضويت اين دو کشور در سازمان همکاري شانگهاي در اجلاس رهبران کشورهاي عضو اين سازمان که در جون 2017 در آستانه پايتخت قزاقستان، برگزار شده بود، به تصويب رسيد.
نقش اين سازمان از زمان تأسيس آن تاکنون در منطقه افزايش يافتهاست. اين سازمان، بر خلاف سازمان پيمان آتلانتيک شمالي (ناتوو پيمان ورشو سابق) هنوز يک معاهده دفاعي چندجانبه به شمار نميرود، اما تلاش هاي بخاطر نظامي گري اين سازمان نيز در جريان است که شايد عملي گردد.
باور دارم در اين سفر رييس جمهور غني تلاش خواهد کرد کشور هاي عضو را متقاعد سازد تا افغانستان را منحيث عضو مساوي الحقوق در اين سازمان بپذيرند .
از سوي ديگر با توجه به مناسبات نزديک افغانستان با امريکا و کشورهاي عضو ناتو و استراتژيهاي درازمدت چين و روسيه در منطقه، افغانستان با کسب عضويت در سازمان همکاريهاي شانگهاي، فرصتهاي سياسي چنداني بخاطر عضويت دايمي نداشته فکر نمي کنم در اين نشست عضويت دايمي افغانستان پذيرفته شود عضويت افغانستان در سازمان همکاريهاي شانگهاي، چي فرصتها و چالشهاي ممکن منطقهاي را بهوجود ميآورد؟
نقش جغرافياي افغانستان در ايجاد جاذبهها و فرصتهاي جديد براي سازمان همکاريهاي شانگهاي چيست؟ ديدگاه کشورهاي عضو در مورد عضويت افغانستان در سازمان همکاريهاي شانگهاي چي خواهد بود، سازمان همکاريهاي شانگهاي چگونه ميتواند اجماع منطقهاي در مبارزه با تروريسم ايجاد کرده و بعد منطقهاي بحران افغانستان رسيدهگي کند. اينها همه سوالاتي اند که تا هنوز پاسخ روشني در مورد آن ها وجود ندارد.
افغانستان از دير زمانيست که منحيث ناظر در اين سازمان حضور دارد چنانچه سازمان شانگهاي براي نخستين بار در سال 2004 از رييسجمهور سابق افغانستان حامد کرزي، دعوت بعمل آورده بود که در جلسه سران اين سازمان در تاشکند اشتراک کند. افغانستان مطالعهاي که در خصوص چند و چوني سازمان همکاريهاي شانگهاي انجام داد، توصيه به اين بود که بهعنوان مهمان ويژه يا عضو ناظر در اين سازمان شرکت کند. در سال 2005 موافقتنامه همکاري و ايجاد گروه تماس افغانستان با سازمان همکاريهاي شانگهاي، به امضا رسيد. پس از آن افغانستان وارد تعامل با سازمان شانگهاي شده و رييسجمهوري افغانستان، بهعنوان مهمان ويژه در تمام جلسات سران و سران حکومتهاي اين سازمان دعوت ميشد و در اعلاميههاي جلسه سران اين سازمان بر لزوم تقويت همکاريهاي منطقهاي، براي تأمين ثبات و امنيت منطقه و افغانستان تاکيد ميشود.
در سال 2012 بنابر تلاشهاي دولت افغانستان و علاقه مندي کشورهاي عضو، اين کشور بهعنوان عضو ناظر سازمان پذيرفته شد و فصل جديد در مناسبات افغانستان و سازمان شانگهاي بهوجود آمد. در سال 2015 پروتوکول ميان ساختار منطقهاي ضد تروريستي سازمان همکاريهاي شانگهاي و وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي افغانستان در خصوص همکاري بر ضد تروريسم، تجزيهطلبي و افراطگرايي به امضا رسيد که چشمانداز مساعدي براي همکاريهاي مؤثر و عضويت کامل اين کشور در سازمان همکاريهاي شانگهاي ميباشد. افغانستان مي خواهد با کسب عضويت در سازمان همکاريهاي شانگهاي اهداف ذيل را دنبال کند .
اعتمادسازي ميان کشورهاي منطقه؛ متقاعدسازي پاکستان جهت پاياندهي به روند تجهيز تسليح مخالفين مسلح دولت افغانستان؛ ايجاد ظرفيتهاي کافي در مبارزه با تروريسم و مهار توليد مواد مخدر در منطقه، مشارکت فعال سازمان همکاريهاي شانگهاي در تقويت ابتکارات منطقهاي افغانستان از جمله پروسه استانبول- قلب آسيا و تدابير اعتمادسازي منطقهاي آن جلب کمکهاي اقتصادي و سرمايهگذاري در افغانستان بهخصوص کمکهاي اقتصادي چين و روسيه شاملسازي در طرحهاي کلان منطقهاي مانند پروژههاي راه ابريشم و استفاده از کمکهاي صندوق توسعهاي سازمان همکاريهاي شانگهاي و کمکهاي مالي و تخنيکي بانک حمايت زيرساختهاي آسيايي(AIIB) جمهوري چين از سوي ديگر و اختلاف نظرها در مورد چگونگي مشارکت در تأمين ثبات و امنيت افغانستان نيز در چارچوب رقابتهاي چين و روسيه از يکسو و چين- روسيه با امريکا پاکستان هندوستان از جانب ديگر قابل تحليل و ارزيابي است.
ساير کشورهاي عضو سازمان، مانند تاجيکستان، ازبيکستان، قرقيزستان و قزاقستان بازيگران حاشيهاي قضيه افغانستان بوده، نفوذ سياسي و اقتصادي چنداني در اين کشور ندارند.
از سوي ديگر عضويت افغانستان در سازمان همکاريهاي شانگهاي، موجب تقويت مناسبات افغانستان با تمام کشورهاي عضو سازمان در ساختار دوجانبه خواهد شد و ميتواند از فرصتهاي اقتصادي، تجارتي و آموزشي اين کشورها استفاده کند. مشارکت سازنده و معنادار و توسعه مناسبات با سازمان همکاريهاي شانگهاي مربوط به چگونگي روابط دوجانبه با هشت کشور عضو سازمان و بروز اراده قوي سياسي در رهبر نظام سياسي افغانستان جهت درک اهميت همکاريهاي منطقهاي با کشورها و سازمانهاي منطقه ميباشد. سازمان همکاريهاي شانگهاي زماني ميتواند حرف اول و آخر را در معادلات منطقهاي بزند که کشورهاي عضو آن اراده قوي سياسي براي همکاريهاي گسترده بروز دهند. ساختارهاي موازي با شانگهاي را مکمل شانگهاي سازند و مواضع واحد در زمينههاي مبارزه با تروريسم، مواد مخدر و افراطگرايي از يکسو و چگونگي برخورد با حضور امريکا در منطقه اتخاد کرده بر قواعد برد- برد بازي احترام گذاشته و از قطبيشدن سازمان جلوگيري کنند.
عملکرد جمعي: سازمان همکاريهاي شانگهاي بهعنوان يک سازماني که برنامه مبارزه با جداييطلبي، افراطگرايي و تروريسم را دارد، ميتواند يکي از اضلاعهاي مهم امنيت و ناامني در منطقه باشد. در خطر بودن منافع حياتي اين کشورها از سوي تروريسم؛ شرايط تازهاي را براي کارکرد ميکانيزمهاي اين سازمان فراهم ميسازد. بر اساس رهيافتهاي کلان، ناکارآمدي دو پارادايم ناسيوناليسم و انترناسيوناليسم بيش از هر زمان ديگر، پارادايم منطقهگرايي را تقويت کرده است. شواهد نشان ميدهد که حفظ و افزايش و مصونيت منافع ملي از طريق همسايه گان و طرحهاي منطقهگرايي، نتيجه مؤثرتري را در سياست خارجي و روابط بينالمللي کشورها داشته است.
بر اين اساس بهنظر ميرسد که با توجه به طرحهاي کلان تيوريک و عيني منافع اقتصادي کشورها؛ شرايط براي منطقهگرايي با محوريت شانگهاي افزايش يافته است. در محوريت قرار داشتن افغانستان در برنامههاي شانگهاي، به افغانستان فرصت طرح برنامههايي را که در چارچوب اهداف شانگهاي قرار دارد ميدهد. از اينرو طرح درخواستها و نيازمنديهاي افغانستان در چنين نشستي، بيش از هر زمان ديگر ميتواند منافع ملي افغانستان را تحقق بخشد. مکانيزمهاي اين نشست به افغانستان فرصت خلق مؤلفههاي تفاهم سازنده را با کشورهاي منطقه ميدهد. افغانستان با کشورهاي منطقه داراي منافع متعارض، اختلافزا و مشترک است. تحول منافع متعارض و اختلافزا به منافع مشترک از جمله اصول تفاهم سازنده در ديپلوماسي منطقهاي افغانستان است که در برنامه دهه تحول افغانستان قرار دارد. گسترش و تقويت برنامههاي منافع مشترک از طريق فرصتها و تهديدات مشترک امنيتي و اقتصادي موجب ارتقاي جايگاه افغانستان در اين حوزه محسوب ميشود.
ازسوي ديگر افغانستان بهعنوان يکي از مهمترين قربانيان تروريسم و دروازه امنيتي بهسوي آسياي مرکزي، چين و روسيه فراتر از تفاهم سازنده ميتواند هنجارسازي نيز کند. تجربه افغانستان در امر مبارزه با تروريسم، ميتواند ما را به محور تعاملات و هنجاريهاي مبارزه با تروريسم و يا همکاريهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي ارتقا ببخشد. افغانستان در تعامل با کشورهاي منطقه دو سياست دوجانبه و چندجانبه را جستجو ميکند. اگرچه ديپلوماسي دوجانبه بيشتر جنبه عملي داشته و نتايج آن زودتر در دسترس بوده است. با اين حال واقعيتها و اولويتهاي منافع کشورهاي منطقه نشان ميدهد که اهميت و مؤثريت ديپلوماسي چند جانبه منطقهاي نيز در حال گسترش است. يکي از مهمترين نتايج ديپلوماسي چند جانبه، تقويت ديپلوماسي همکاري با وجود اختلافات و حتا تعارضات ميان کشورهاي منطقه است.
احمد سعیدی
>>> دیپلوماسی های چند جانبه یگان وقت خطرناک نیز است.
طور مثال دیپلوماسی چند جانبه داود خان سبب شد که در افغانستان از چهل سال بدینسو جنگ جریان دارد.
>>> فکر میشد که سعیدی یک تحلیل گری غیر منحاذ وبیطرف است ازین تبصره وبرداشتش معلوم است که اونیز درزمره ای جیره خواران غرب فعالیت داردچون این سازمان {شانغهای} ایتلاف کشور های ازاد ومستقل بوده اگرهم مانند پاکستان دو طرفه کار میکند بازهم استقلال نسبی داردزیرا انها همیشه برای پول کار میکنند وهرکه بیشتر داد زیاد تر اخلاص نشان میدهد وباز هرچند پاکستانی ها ژاندارم نافع غرب در منطقه است ولی ارتباط عمیق واستراتیجی با چین هم دارد وهندوستان طبعااز هرحیث مستقل بوده همه سازمانها به انها نیاز مبرم دارد ولی افغانستان تحت اشغال اشکار وصریح واجنت های معلوم الحال غرب در افغانستان چون حکتیار وعبدالله وغنی وصبغت الله وسیاف وگیلانی ها به هیچ صورت درین سازمان نمیتوانند جای پا داشته باشند مگر این که چند راپور جسته وگریخته برای ارباب تهیه وتقدیم نمایند که شاید این مامول را نیز بتوانند از طریقه های مختلف بدست اورند ونیازی به اینها نداشته باشند یک زمانی در پیشاور یکی از گروپ ها چند بار سلاح و مهمات بدست اورده در منطقه گروپ های حزب اسلامی از نزدش گرفته بود بار چهارم که نزد ربانی رفت ربانی برایش گفت اگر من به تو امکانات بدهم بازهم حزب اسلامی میگیرد بهتر است ان امکانات را خودم درینجا برای حکتیار بدهم حد اقل یک تشکر خواهد کرد حال هم سازمان همکاری های شانغهای بجا ی غنی وحکومتش بهتر است خود امریکا وانگلیس را شامل این سازمان نمایند تا این مزدورهای بی نام ونشان
زلمی مجددی
>>> اغای سعیدی بهتر است چشم باز کنیم ورنه باید بار بستره خود را از این کشور جم کنیم
چرا شاهد اتفاقات مهم که بر ضد ما میشه اقدامی یا حرفی نمیزنین
>>> تجربه نشان داده که بعدازجنگ جهانی دوم هیچ کشور درجهان بدون همکاری های بلوک ها وتوجه دولت وملت مربوطه شان بموفقیت های درعرصه زنده گی شان نایل نگردیده .لذا دولتمردان کشور باتوجه باتجارب گذشته خودوديگران درزمينه راه معقول ومورد قبول جامعه را درپیش گیرند تاکشوررادرجاده ترقی وتعالی هدایت نمایند.
>>> بسیار تحلیل علمی و دقیق بوده است .
زره
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است