تاریخ انتشار: ۱۷:۵۷ ۱۳۹۷/۴/۷ | کد خبر: 152267 | منبع: | پرینت |
کسی آمده و طرح بدیل خواسته است، هرچند که ساختن طرح و پلان و اجرایی کردن آن کار حکومت است. اما بازهم بخاطریکه گپ این آدم به زمین نماند این هم طرح؛ نه یکی که سه تا:
طرح اول؛ پشتونهای غزنی در پارلمان نماینده ندارند، چرا ندارند؟ چون در انتخابات شرکت نکردند، چرا شرکت نکردند؟ چون مناطق شان نا امن بود، چه کسانی عامل نا امنی اند؟ طالبان. پس عامل نماینده نداشتن پشتونهای غزنی طالبان هستند؛ حالا طرح بدیل اول این است که "سرقوماندان اعلی" قومانده کند تا ارتش و پولیس طالبان را از غزنی بیرون کنند، پشتونهای غزنی نیز به طالبان پناهگاه، چای و نان ندهند و در راندن طالبان از مناطق شان کمک کنند. در نبود طالبان پشتونهای غزنی می توانند در انتخابات شرکت کنند و خدا کند همه یازده کرسی را ببرد، چشم بخیل کور. هم قانون انتخابات نقض نمی شود هم غزنی امن می شود.
طرح دوم؛ این سه حوزه انتخاباتی که فعلا اعلام شده، هرحوزه یک ولایت شود، می گویید زیاد است؟ نیست هرکدام این حوزه به تنهایی خود کلانتر از شماری از ولایت های موجود است، چون در همین تقسیم بندی که خود دولت کرده کوچکترین آن سه نماینده دارد، در حالیکه ما ولایتی با دو نماینده نیز داریم، نداریم؟ اگر می گویید سخت است که نیست، حداقل غزنی را به دو ولایت تقسیم کنید تا هم به وعده انتخاباتی خود عمل کرده باشید هم جنجال حل شود.
طرح سوم؛ شماری از مردم غزنی 7 سال است که نماینده ندارند، سخت است؟ آره بسیار سخت است. ما درد "نداشتن" را بیشتر از هرکسی درک می کنیم چون ما قرنها است که با "نداشتن" زندگی کرده ایم. در همین ولایت عزنی، اگر بخشی از مردم 7 سال است که نماینده پارلمان ندارند، بخش دیگری از مردم از ایجاد افغانستان تا امروز، والی از اینها نبوده، قوماندان امنیه از اینها نبوده، شهردار از اینها نبوده، حتی در حالی که تمام مکاتب شان باز بوده اما ریس معارف از اینها نبوده.
اگر هزاره غزنی در پارلمان نمی تواند نماینده پشتون غزنی باشد، چطور والی پشتون می تواند والی هزاره باشد؟ چطور فرمانده پولیس و قاضی و شهردار و رییس معارف غیر هزاره می تواند نماینده هزاره در مقامهای محلی باشد؟
طرح سوم این است که ولایت، قوماندانی امنیه، قاضی، شهردار، دادستانی و ریاست معارف را به هزاره ها بدهید، تمامی یازده نماینده پارلمان از شما. خوبه؟
امیدوارم کسی که طرح بدیل خواسته بود، این پست را بخواند و آنرا به رییس اش نیز نشان دهد.
در غیر آن، دروازه کمیسیون غزنی به دلیل نقض قانون انتخابات، تا حل قانونی مساله بسته بماند، تا حال که بخشی از مردم معترض بسته بودند، شش ماه دیگر کسانی که به حوزه بندی معترضند ببندند. تا معلوم شود که آیا واقعا "هیچ افغان از هیچ افغان دیگر برتر نیست"؟
داوود ناجی
>>> اشتهایت چطور است؟ از خواب بیدار شو مبادا سکته قلبی نکنی.
>>> آقای ناجی دقیقن حقایق را بیان داشته اند همینطور هم است بلی.
>>> بن نظر من همین طرح سوم قابل تطبیق است.
زیرا هزاره را که روی دادی،بوی دامادی میدهد.
با طرح سوم،هزاره کاملاً داماد میشود.
>>> این مردک بیمار روانی است ،سندی بالاتر از این نمی توان سراغ داشت.
لعنت به این غربی ها که روانی ای را بر ما تحمیل کرده اند و تاهنوز نیز بر تحمیل آن اصرار دارند
>>> جعفر عطايى
امروز پدرام را تاجیکستانی گفته طعنه میدهند، اما آن روز دور نیست که جوانان تاجیک برای رهایی از این وضعیت برای پیوستن به تاجیکستان خون بدهند و جاننثاری کنند.
من اگر تاجیک میبودم و آن هم بدخشی، تمام عمرم را فدای ایجاد یک تاجیکستان بزرگ و مستقل میکردم. در چوکات این ویرانه ماندن فقط شکنجه شدن و رنج بردن است.
برای هزارهها هم پیوستن به تاجیکستان، پاکستان، اوزبیکستان، ایران و ترکمنستان بر ماندن در افغانستان ارجحیت دارد.
>>> Yaftali
اگر لطیف پدرام ادعا میداشت که (لر اوبر تاجیک تول یو دی رازه چی لوی تاجکیستان جوروو)،
اگر لطیف پدرام بهدیگران تعیین تکلین کرده میگفت پوهنتون نگویید دانشگاه بگویید،
اگر لطیف پدرام میگفت نامِ زبان شما پشتو نه، مثلا ورکیفارسی یا غتبلوچی است،
اگرلطیف پدرام ادعا میداشت که همه باید تاجیک شوند درغیرِ آن وحدت ملی خراب میشود،
اگر لطیف پدرام ادعا میداشت که پولِ کشور تنها با زبانِ فارسی باشد،
اگر لطیف پدرام میگفت پرچمِ کشور باید مطابق لباسهای زنِ کوهپایه های بدخشان طراحی شود،
اگر لطیف پدرام میگفت سرودملی کشور باید تنها با زبان فارسی باشد،
اگر لطیف پدرام از کدام گروهی مانندِ طالب و داعش(که هیچ گروهی مانندِ این وحشیهای خون آشام نیست) حمایت میکرد،
اگر لطیف پدرام میگفت فرزندِاصلی این سرزمین تاجیک است، پشتون برود پشاور، اوزبیک برود اوزبکستان، ترکمن برود ترکمنستان هزاره برود ایران،
اگر لطیف پدرام ادعا میداشت که همه باید تاجیکولی را بپذیرند درغیرِ آن وحدتملی خراب میشود از کشور بیرون شوند،
اگر لطیف پدرام پسوندِ هرچیز را تاجیک میساخت(مثلا میگفت ساجقملیتاجیک، شوربایملیتاجیک، درختهای ملیتاجیک و...)
اگر لطیف پدرام ادعا میداشت که ۸۲ فیصد مردمانِ کشور تاجیک هستند،
اگر لطیف پدرام میگفت رییسجمهور و اکثریت کابینه همیشه باید تاجیک باشد،
اگر لطیف پدرام تاجکستانیها را در مهمانخانههای ارگ مهمانکرده در پستهای مهم کلیدی کشور جابهجا میکرد،
اگر لطیف پدرام خواهانِ ۱۰ کرسی اختصاصی برای کوچیهای تاجیک درپارلمان میبود،
اگرپدرام خواهانِ ساختن وزارتی بهنام اقوام و قبایل بهمنضورِ اهدافِ فاشیستی تاجیکی میبود،
اگر لطیف پدرام بورسیههای بچههای خوست و پکتیا و بدخشان و بامیان را به تاجکیستانیها میبخشید،
شرم بود که ازش حمایت کنیم؛ لطیف پدرام در تمام این بخشها خواهانِ عدالت است.
حتی خراسانخواهی او عکسالعملیاست در برابرِ تمامیتخواهی تمامیتخواهان.
لطیف پدرام طرفدارِ نظام فدرال است و این خواسته اشرا با مسالمتآمیزترین شیوه مطرح میکند.
اوحتی از واژههای زشت و رکیک استفاده نمیکند.
او میگوید بهترین وسیله برای رسیدن به خواستههای مان، گفتگو است، بیایید دوستانه خواستههای مان را بهبحث میگیریم.
برعکس، مخالفیناش از سربریدن، انتحارکردن، قمه قمه کردن حرف میزنند.
شماری پاهای خونآلودِ طالب و داعش را بوسیده به چشمهای خود میمالند اما خواهان آشامیدنِ خونِ لطیف پدرام هستند، چون این خواستههای پدرام ایدیولوژی فاشیستیشان را از بنیاد برمیاندازد.
نعمتیرا که خداوند به نام عقل و توانِ تفکیک و تمیز برایما داده، درهمین وضعیتها بدردمان میخورد؛ اگر نخورد ارزشِ بادِ خر راهم ندارد.
اگر نتوانیم عدالت را با تمامیتخواهی تمیزکنیم مریضیم و اگر تفکیک بتوانیم اما به خاطرِ پیوندهای خونی و تباری خودمانرا به گاوگولی بزنیم مریضتر هستیم.
برادرم دود از دماقهایمان درآوردی با منطقستیزی و تمامیتخواهیات!
رفتار و کردارت بهالله که حتی در طویله جاندارد!
>>> د اسلم سلیم
با فاشیزم باید به مقابله پرداخت !
چند مسله اساسی و خواسته های اصلی را باید مطرح کرد!!!
از نظر هویتی و سرزمینی این کشور نامش خراسان است و باشندگان اصلی این سرزمین خراسانی اند .
برگردانی نام اصلی این کشور به خراسان.
آزاد سازی سرزمین های اشغالی: در مناطق مختلف کشور بخصوص مناطق مرکزی و شمال و غرب و شرق کشوراز چنگ اشغالگران یکی از الویت های کاری ومبارزاتی مردم ما می باشد.
این سرزمین مال ساکنین اصلی خراسانیان است و سرزمین های اشغالی باید از چنگ قبایل پرتاپ شده به نامهای ناقلین توسط استعمار کهنه و نو که دراصل پادو ها وستون پنجم استعمار اند پاک سازی و آزاد شود.
برگردانی نامهای اصلی مناطق در تمام مناطق کشور از نامهای جعل شده توسط قبایل پرتاپ شده استعمارگذاشته شده است .
به مصاف فاشیزم باید رفت و مردم را از شر این گروه ....نجات داد.
>>> دادفر اویانی
چرا تاجیک های غزنه را نمیخواهند بشمار آرند و حق رای نمیدهند؟
از صبور رحيل:
((ولایت غزنی به اساس احصاییه سال ۱۳۶۸ دارای ۱۳.۵ فیصد تاجیک است. البته این احصاییه در مورد نفوس تاجیکان درست نیست. تاجیکان بیش از بیست فیصد نفوس غزنی و به ويژه شهر عزنی را تشکیل می دهند. تاجیکان باید دو نماینده از غزنی داشته باشند.
این پیام پس از نشر مطلب کنونی، از سوی یکی از غزنویهای آگاه در پیامخانه، برایم رسید:
"تاجیکان ولایت غزنی بالای ۲۵ در صد هستند و در مرکز و حومه شهر، بالا ۵۰ در صد اند و تاجیکان ۳۰۰ هزار جمعیت غزنی را تشکیل میدهند."))
این فاشیزم و این ستمش پذیرفتنی نیست!
>>> از خاطر همی نوشته افتخار به تمام هزاره های جهان.گرچه هزاره نیستم ولی افتخار هموطن بودن با ناجی رادارم.همین برایم کفایت میکند.
>>> مقاومت شهامت بخرچ دادن در مقابل پشتنیست های ظالم زور گو بی منطق و دور از اخلاق و اداب انسانی فرض عین بمردمان غیر پشتون است این ...جاهل خود خواه در هر جا که حساس خطر از دست دادن قدرت کنند با لجاجت خودشان و انعطاف پذیری دیگران در مقابل انها عادت کردندو برگلوی مردم پا گذاشته اند اما دیگر نباید به زور گویی ها و انطاف پذیری ها خود و قوم وخود را قربان خواسهای غیر انسانی ظالمین کنیم امام حسین در برابر ظلم تن نداد ما که پیرو خط امام حسین خود را میدانیم چرا به ظالمین خونخوار تندهی کنیم یکپارچه با مشت گیره خورده بدن زور گویان بکوبیم و مردم خود را ازین ظالم نا روا در امان سازیم.
>>> مقام ها را بما بدهید، کرسی های پارلمان از شما!
به بره هایکه گاهی هم در 1000 سال حکومت نکرده باشد به مقام غرض نیست!
.....
>>> هر افغان میتواند والی باشد ولسوال باشد نماینده باشد اگر از هر قوم وملیتی باشد و افغان باشد ما به هیچ صورت غیر افغان و کولی را قبول نخواهیم کرد و حق انتخاب شدن را هم ندارد اگر افلاطون هم باشد در مقابل اشخاص نا بکار کولی و بیگانه طالب برادران مسلمان ما هستند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است