چرا خالق هزاره نادرشاه را کشت؟ چرا جوانان تاجیک عکس‌ های غنی را تیرباران کردند؟

هیجدهم سنبله هرسال مساله آفرین است. یک گروه اجتماعی مشخصتر بگویم پشتون‌ها مارش هجدهم‌ سنبله را اوباشگری عنوان می‌کنند. سیاسیون و نویسندگان و قلم بدستان تاجیک در باب گشت زنی‌های هجدهم سنبله به دسته‌ی‌ موافق و مخالف و شاید یک دسته‌ی دیگر بی‌طرف تقسیم می‌شوند. مخالفان گشت‌ زنی پند و اندرز می‌گویند و بعضا پرسش‌ های دراماتیک مطرح می‌کنند.

امسال ده‌ها یاد داشت موافق و مخالف خواندم یکی اندر میان از امر الله صالح بود، مخالفت کرده است و خواهان یک دیکتاتوری مثبت شده است اما کمتر کسی دلایل اجتماعی مارش و شلیک را بررسی کرده است. چرا شلیک می‌کنند؟ دلیل این رفتار چیست؟

در یک کلام روانشناسی اجتماعی دلیل شلیک‌ها را در ستمگری، برتری جویی، حق تلفی و استبداد قومی می‌داند. ظاهرا شلیک‌ها و گشت‌زنی به بهانه‌ی سالیاد ترور فرمانده مسعود صورت می‌گیرد ولی دلیل پنهانی آن ستمگری، استبداد و هویت ستیزی رژیم‌های حاکم قومی است.

فعالان به اصطلاح مدنی و مخالفان شلیک‌ها صرفا بلدند سفید و سیاه کنند، درست و نادرست بگویند، متن‌های رمانتیک بنویسند ولی از تحلیل روانی‌-اجتماعی رویداد یا عاجزند و یا نمی‌ خواهند روی مشکلات اساسی انگشت بگذارند از همین جهت تصور می‌کنند کسانیکه در این روز به خیابان‌ها می‌ریزند و شلیک می‌کنند وحشیان نافهمند و ولگر‌های کوچه‌ای نه اکثریت مطلق جوانانی که در کاروان‌های گشت‌زنی حضور پیدا می‌کنند به درستی می‌دانند که چه می‌کنند.

آنها نسبت به مسخ هویتشان حساس اند، آنها می‌دانند فارسی و دری یک زبان است و چرا شماری تلاش جدایی آن را دارند. آنها می‌دانند که معنای 《تیوری مخکخ》که از اداره‌ی امور بیرون شد چیست؟ این جوانان به خوبی می‌ دانند که چرا کاروان صلح خواهی مردم هلمند با گل استقبال می‌شوند ولی جوانان صلح‌جوی رستاخیز تغییر گلوله باران شدند.

شلیک‌ها هیچ کدام بی‌هدف نبودند. شماری می‌گویند چرا عکس غنی را گلوله باران کردند؟ می‌دانید چرا عبدالخالق هزاره به تقدیر نادر غدار شلیک کرد؟ آتش اهانت تباری، ستمگری و ناانسانی رژیم های وقت استخوان های خالق را می‌ سوزاند، درد ستمگری را حس کرده بود، تحقیر و اهانت را بیش از آن تحمل نداشت و شلیک کرد.

وضعیت امروزی نیز آبستن انفجار بزرگتر است؛ اکثریت مردم همین مردمی که نادان و ولگرد خطابشان می‌کنید ماهیت استبدادی حکومت‌های تبارگرا را شناخته اند آنها خودشان را همانند شما شایسته‌ی تحقیر و اهانت نمی‌دانند بنابراین کسانیکه نمی‌توانند پیام های پنهانی شلیک‌ها را که ناشی ستمگری آشکار سیاسی-اجتماعی است درک کنند در تحلیل‌ هایشان به خطا می‌روند و خزعبلات می‌گویند!

اگر می‌خواهید دیگر شلیک نشود به سمت نابرابری‌ها قلم بکشید، ستمگری سیاسی و اقتصادی را نقد کنید، هویت ستیزی و مسخ هویت را تقبیح کنید در غیر اینصورت نارضایتی‌ها بخواهید نخواهید روزی به زبان تفنگ فریاد خواهد شد.

کلیم الله همسخن

>>>   تحلیل دقیق و کارشناسانه ای انجام داده اید.
برتربینی و افزون طلبی دراندازه های مختلف آن تقریبآ تمام تاریخ 250 سال اخیر را ساخته است که محوراصلی آن ارتقای سطح تسلط و توانایی قومی با محوریت پشتوالی بوده است این بیماری با جلوه های وحشیانه خود حتی دین را نیز به بردگی خود کشانده که نماد آنرا میتوان بصورت جریان طالبانی دید . اگر روند حق طلبی بدون سستی همراه با همدلی و همدستی طایفه های ساکن دراین کشورشکل گرفته و ادامه یابد شکی نیست که این زیاده خواهی روزی به پایان خواهد رسید. درغیر آن این چترسیاه سایه غم انگیزیست ، رنج آور و آفت بار.

>>>   کلیم الله همسخن!
خوب نبشته ای، اما این نوشته ات به آن میماند که میگویند "هرکس تنور را گرم یافت، نان اش را میبندد"! اما این تنور آنقدر گرم نیست که شما نان نیم خام تان را دارید میبندید، انیهایی را که داری تبرئه میکنی و میخوائی بگویی که شلیک شان برای آزادی خواهی است، سر رهبر شان بروقتها از گریوان پاکستان بیرون شده بود، این کدام حرکت جدید نیست که مردم ندانند، این تداوم همان جهاد است که خود آنرا میدانی! مردم می دانند که شما و امثال تان اندکترین فرصت را برای تبلیغ اهداف نامعلوم تان از دست نخواهید داد، تلاش دارید که خود را شریک همه اینگونه روند ها بذانید اما اشتباه است! شما که راهرو ، پیام رسان و مبلغ افکار لطیف پدرام استید، نمیتوانید در این روند ها شریک باشید، حتی راه پیمایان این روز شما را از خود نمیدانند، بگزارید صفحۀ سیاه شان را آنان سفید بسازند، راه آنان مبهم نیست، همه میدانند که آنان چه میخواهند و در عقب شان کیها اند! در عقب شان هم آنانی اند که خود در خیمۀ لویه جرگه حرکت شان را نقد میکنند اما موترهایشان را در اختیار شان میگزارند و این را حرکت دو رویه میگویند که سر انجام این هر دو روی سیاه خواهند شد.

>>>   18 سال "تجلیل" از روز شهادت آمر صاحب که بی فرهنگی محض بود مرا معتقد ساخت که ما پنجشیری ها حتی تاجیک هم نیستیم.

>>>   لطفا یکبار به شفاخانه ها برو و ببین کسانی که درین وحشتگری زخمی شدن کی ها هستند ؟
آیا همین ها هویت تو را مسخ کردن ؟
آیا همین ها شما را از قدرت دور ساخته اند؟
....
شاه دولا غریب نواز

>>>   آنهائیکه مخالف شلیکهای هجدهم سنبله روز شهادت ابر مرد تاریخ اند یا از احساسات پاک رهروان راه مسعود آگاهی ندارند ویاجیره خوران حاکمیت فاشیسم قبیله اندویا برای دلخوشی افراطیت جهره بدل میکنند .همه باید بدانند که این جمب وجوش واین حرکتهاواین گشت زنی هانمایانگر هویت گم شده واز دست رفته شان بوده میخواهندبه دشمنان قسم خورده نشان دهند که زنده اندودنبال هویت خویش اندچی کسی بخواهد وچی کسی نخواهد.
ع-ب-کابل

>>>   شلیک ها بدست اوردن هویت نیست این حرکت ها که مردم غریب وبیچاره اسیب میبیند حرکت اوباشگری ولوده گری است این چنین حرکت ها درسیاست وعدالت خواهی جای ندارد ازاین معلوم میشود که نویسنده شامل همان گروپ ولگردها است شرم است رفت دادن لوچکی واوباشگری به حق خواهی.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است