آمریکا از افغانستان بیرون نمی رود؛ شرایط حضور امریکا در افغانستان دگرگون می شود؛ این دگرگونی مسیر کاملاً تازه ای را می گشاید در مناسبات امریکا با همه کشور های منطقه و از جمله با افغانستان | ||||
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۶ ۱۳۹۷/۶/۲۵ | کد خبر: 154662 | منبع: | پرینت |
مردم دیگر حاضر نیستند این عقیدۀ خود را وا پس بگیرند که گفتار سیاسی رایج در کابل، همه به دورادور همان دورباطلی در گردش هست که روزانه تا ۴۰۰ هموطن را به کام مرگ می اندازد. مثل این است که در افغانستان یک ماشین برای کشتن آدم ها به کار انداخته شده است و همه با چشمانی همچون چشمان گوسفند قربانی تماشا داریم که این ماشین چقدر خوب کارمی کند؛ و کسانی هم ماموریت خود دانسته اند که مبادا، و وای بر ما، اگه این ماشین یکدفه از کار بیفتد!!!
بلی! ما، خود ما، حسیّت و حسّاسیت خود را در برابر جنایت در افغانستان از دست داده ایم؛ کسی اعتراف کند و یا نکند، این از مهمترین منابع ادامۀ بلامانع جنگ در افغانستان است! کسی اعتراف کند و یا نکند، با دستان خود ما علیه خود ما جنگیده می شود!
بلی! در کابل همه غیرمنتظره ها، دیگر، منتظره شده اند!
در این میان بیکباره یک صدای «ملی» بالا شده است؛ جناب صبغت الله مجددی در جمع سران ایتلاف ملی، در حالی که جناب حامد کرزی هم حاضر بود، اظهار داشت که باید پیمان امنیتی با امریکا مورد تجدید نظر قرار بگیرد؛ این اظهارات جناب مجددی یک ارزش مقایسوی دارد؛ پنج سال پیش همین جناب صبغت الله مجددی سخن گفت که رییس جمهور، یعنی همین جناب کرزی، باید پیمان امنیتی با امریکا را امضا کند، اگر امضا نکند، باز دگه جناب مجددی تصمیم گرفته است که مهاجرت کند؛ کرزی پیمان را امضا نکرد؛ و جناب مجددی هم مهاجرت نکرد؛ در عوض با رویکار آمدن حکومت جناب داکتر غنی، جناب حنیف اتمر در همان روزی که مشاور امنیت ملی مقرر شد، این پیمان امنیتی با امریکا را، بمانند عاجل ترین اولویت ملی افغانستان، امضا کرد؛ اما اینک چار سال پسانتر همین اتمر در همین مجلس با مجددی و کرزی حضور یافت تا تیکر تجدید نظر در پیمان امنیتی با امریکا را در تغارۀ شکسته کنند و رسانه ها آن را در نغاره های خود گلدسته کنند؛
سایرینِ حاضر در این مجلس را مردم افغانستان می شناسند؛ این همان جماعت «قاچاق برای همه !!» هست، از چکری تا به چا کری!
جالب تر این که پارلمان از هرنظر صد البته بسیار سیاسی، و از هرنظر هزار البته بسیار وطنپرست افغانستان هم بلافاصله و بدون تنبلی و چنبلی، این تغر را زیر پای انداخت و همین پارلمانی که سه سال است قانون تحصیلات عالی را پاس نمی کند، همین پارلمان، فوراً با رأی ۱۱۶ نفر از ۱۱۸ نفر حاضر تصویب کرد که بلی بلی اگر این پیمان چهارساله است، پس گپ ما بیست و چارساله است که این پیمان باید مورد تجدید نظر قرار بگیرد!
داکتر ملک ستیز آنجا که در فیسبوک نوشت اینها بی خبر هستند که معاش شان را همین خارجی ها می دهند، حق بجانب نیست؛ کاملاً برعکس، گذشتگان به این پارلمان بخوبی می دانند که گماشتگانِ کی ها هستند؛ گذشتگان به این پارلمان بخوبی می دانند که آن«آزادی کامل» که این طایفه در ۱۷سال اخیر داشته است، مشروط به این شرط بسیار بی ارزش بوده است که در وقت لازم به ساز ملازم به رقص بیایند؛ پس دقیقاً همین شاخص که این وکیل صاحبان، از الف تا یا، آبشخور شان کاملاً شناخته است، این سوال را بسیارجدی تر می سازد که این خوش نیتی دربارۀ پیمان امنیتی از کجا نازل شده است؟
داکتر ملک ستیز آن جا که می نویسد مصارف ملکی و نظامی دولت هم در یک «بسته» پرداخت می شود، حق بجانب است؛ اما این کدام گپ نو نیست؛ داکتر خلیلزاد هم درصحبت اخیر خود درکابل گفته بود که این سوال پیش میشه که باز مصارف دولت از کدام مدرک می آید؛ و حامد کرزی به این سخن پاسخ گفته است؛ کرزی گفت ما را در این حالت نگاه کرده اند، تا ما هم قبول کنیم که این ها اینجا باقی بمانند! داکتر دادفر سپنتا درکتاب خود، به تکرار، شواهدی را ذکر می کند که «موضع ملی» حامد کرزی در برابر امریکا، و سایرین، را مستند می سازند.
با اینهمه چگونه است که همین حلقاتی، که همه، حلقۀ دوست را بر حلق افگنده اند، همین ها از این گفتۀ خود به خلق شرمنده اند که این پیمان خوبشش نیست؟ و باز این دل پُری و جرأت ناشکن جناب مجددی از کدام کفش کن آمده است؟؟
دقیق تر می شویم:
درست متصل با این سر و صدا ها دربارۀ پیمان امنیتی، مسافرت های کاری سه گانۀ مقامات امریکایی به افغانستان و پاکستان و هند در جریان بوده است؛
خبری که درحاشیۀ بازدید وزیر دفاع امریکا از کابل نشرشد، می گفت که وی بر صلح با طالبان و پاکستان تاکید کرده است؛ آیا جنرال متیس برای گفتن همین گپ، حتماً کاملاً تازه و نو، به کابل آمده بود؟
آنطرف تر وزیر خارجۀ امریکا و رییس ستاد امریکا از پاکستان دیدار کردند؛ این عالی ترین بازدید یک هیأت امریکایی از پاکستان در دورۀ متأخیر بود؛ سی ان ان گفت که پامپیو ماموریت دارد که مناسبات با پاکستان را دوباره عادی بسازد؛ داکتر خلیلزاد، مشاور وزارت خارجۀ امریکا در امور افغانستان، نیز در این ملاقات حضور داشت؛ داکتر خلیلزاد طی صحبت اخیر خود در کابل گفته بود که :«پاکستان قابل کنترول است»؛ یعنی امریکا وسایل یقینی در دست دارد که پاکستان را مهار کند؛ حقیقتاً هم امریکا یک فهرست کامل از کمک های خود به پاکستان را به حالت تعلیق در آورد؛
اما اخبار منتشره گفتند که مقامات پاکستانی این فشار های امریکا را بها ندادند و با سردی از هیأت امریکایی استقبال کردند و گفتند که مقامات پاکستانی در این ملاقات بالای منافع ملی پاکستان تاکید کردند؛ این«منافع ملی» معلومدار که یک مفهوم وسیع است.
یکی از اجزای این منافع ملی پاکستان بدون تردید احتیاجات افزایندۀ انرژیتیک پاکستان است؛ پاکستان ازسال ۲۰۱۱ تصمیم خود را علنی ساخت که ضروریات خود برای انرژی را از طریق «لولۀ صلح» از ایران دریافت خواهد کرد؛ یعنی پاکستان پروژۀ امریکایی «تاپی» را مسترد کرد؛ برای این مسترد کردن پاکستان دو دلیل داشت:
یکی این که امتیازات لولۀ تاپی را در سال۱۹۹۶امریکا، شاید زیر فشار، از پاکستان خریداری کرده بود؛ و دوم این که پاکستان می گفت که لولۀ صلح ایران که به پاکستان برسد، نه تنها ضروریات خود پاکستان را رفع می کند، بل از مدرک تمدید این لوله بطرف هند و چین پاکستان به امتیازات ترانزیتی بی سابقه دست می یابد؛ ونیز نسبت به هند دست بالا پیدا می کند که برایش قیمت ستراتژیک دارد.
اینک دیپلماسی، کاملاً روشن است که، آنجا که نمی تواند تهدید کند، می تواند تطمیع کند.
پس امریکا باید در این مذاکرات امتیازاتی به پاکستان قایل شده باشد، تا پاکستان از تورید انرژی از ایران صرفنظر کند، و به پروژۀ تاپی بپیوندد؛ این امتیازات چی می توانند باشند؟
یکی این که امریکا از امتیازات خط تاپی که از پاکستان خریداری کرده بود، منصرف شده می تواند و ضلیت بر این خط را واپس به پاکستان واگذار می کند؛
دیگری این که امریکا امتیازاتی به پاکستان متعهد شده می تواند که خیالات پاکستان دربارۀ هند و افغانستان را جبران کند؛ نمی دانیم که این امتیازات چی و چگونه می توانند باشند؟ نمی دانیم که دربرابر وضعیت بسیار پیچیده ای که درمنطقه شکل گرفته است، آیا امریکا این امکانات رادارد که به پاکستان امتیازاتی بدهد که می خواهد؟ و آیا آن چه امریکایی ها پیشکش کنند می تواند بدگمانی های پاکستان را برطرف می کند و یا نی؟ مخصوصاً که بدنبال این ملاقات ها بر خلاف معمول هیچ تفسیری نشر نه شد؛
اما یک چیز را می دانیم و آن این که همین هیأت امریکایی که به هند رسید ، از مهم ترین موضوعات مذاکرات در دهلی تأکید بسیار جدی جانب امریکایی بالای امتناع هند از خریداری انرژی از ایران بود.
هند، از زمان اعلام تعذیرات امریکا برعلیه ایران، تورید انرژی از ایران را ۵۰% تقلیل داده بود؛ و اینک با امریکا دربارۀ شرایطی مذاکره کرد که چگونه تورید انرژی از ایران به هند کاملاً متوقف شود؟
در این جا سه احتمال گشوده می شود:
افزایش خریداری انرژی از عربستان؛ تورید انرژی، مثلاً گاز مایع، از امریکا به قیمت ارزان تر؛ و بدون تردید لولۀ تاپی؛ ازاین نظر هرگونه توافق در دهلی، یک تجدید نظر در مناسبات هند با پاکستان و ایران هردو را منظور می کند؛ پروژۀ ایرانی چابهار، و پروژۀ ایرانی تمدید لوله ها از زمین بحر به هند، متوقف می شوند؛همین بود که در کابل فوراً مذاکرات سه جانبۀ افغانستان و ایران و هند دایر شد؛ و مثلاً همکاری های منطقوی از طریق بندر چابهار مورد مذاکره قرار گرفت؛ و از آن سو وزیر خارجۀ جدید پاکستان به کابل رسید.
امریکا موفق می شود که ترانزیت استراتژیک انرژی ایران به هند و به چین را زیر نظارت خود نگهدارد؛ امریکا موفق می شود که تعذیرات علیه ایران را از تاریخ ۴ نوامبر وارد مرحلۀ قاطع بسازد؛
برای ایران انتخاب های زیادی نمی ماند؛ مگر این که ایران یک انگیزۀ تازه می یابد برای تشدید عملیات تخریبی در افغانستان؛ یعنی ایران مثلاً می تواند مسیر لولۀ تاپی را که ازهرات می گذرد، بی امن بسازد.
در افغانستان همان نقشی به طالبان داده می شود که یونوکال در سال۱۹۹۴در نظر داشت؛ طالبان قبلاً گفته اند که به تأمین امنیت تاپی متعهد اند؛ برنامۀ «صلح» با طالبان یک پسخانۀ بسیار فیشنی داشته است! پس در این ۲۵ سال چی در جریان بوده است؟ پریزیدنت دونالد ترامپ گفت: علاقۀ امریکا به افغانستان از خاطر منابع زیر زمینی است!
از اینجا است که فکر بکر«بیطرف سازی افغانستان»، که اخیراً جناب داکتر سپنتا به پیش کشید، شاید یک زمینۀ نو برای تطبیق می یابد؛
متذکر می شویم که این برنامه ۳۵ سال قدامت دارد؛ و اینقلم ده سال پیش در کتاب «سندروم افغانستان» همه جوانب این برنامه را به تفصیل گشوده بودم؛ درهمان کتاب اینقلم به تأکید نوشته بودم که مفکورۀ تأسیس «حوزۀ تمدنی ما» بحیث مبنای نظری برنامۀ بیطرف سازی افغانستان مطرح می شود؛ یعنی طرح مفکورۀ بیطرف سازی افغانستان، بدون طرح مفکورۀ تأسیس «حوزۀ تمدنی ما»، ناقص و نا تمام و فاقد پایۀ نظری است.
در چارچوب این انکشافات بود که «نعرۀ تصغیر: پیمان خوبشش نیست!» از دهان مبارک مجددی صاحب جاری شد؛ این «نعرۀ تصغیر» نمی توانست بدون اشارۀ امریکا صادر شده باشد؛ این نعرۀ تصغیر یک علامت می تواند بود برای معاملۀ امریکا با پاکستان؛
امریکا از افغانستان بیرون نمی رود؛ شرایط حضور امریکا در افغانستان دگرگون می شود؛ و این دگرگونی مسایل کاملاً تازه ای می گشاید در مناسبات امریکا با همه کشور های منطقه، و از جمله با افغانستان.
بر خلاف نظری که جناب حکیمی، در آریانا افغانستان انلاین درج کرده بودند، این انکشافات، برعکس، از کدام تفاهم در میان امریکا و روسیه برسر افغانستان خبر نمی دهند؛ و بهر حال بنظر نمی رسد که نقش آیندۀ جناب حنیف اتمر در چارچوب این تفاهم بر آورد شده بتواند؛
همۀ این انکشافات را در یک نسخه می پیچیم :
موازنه های سیاسی در کابل به شدت جابجا می شوند!
جناب کرزی آگاه است که نعرۀ تکبیر، و نعرۀ تصغیر، ما از کدام دهان آذان می شود؛ خواست کرزی هم به آن بلندی ها نیست؛ کرزی می داند که زیر سقف کوتاه خمیده برود !
خواست جناب کرزی صرفاً در این سطح است که در این میان «نعرۀ تدبیر» به ما افغانان واگذار شود:
ما شیر هستیم! شیر!!
سید حمیدالله روغ
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است