نشئه‌گی‌های رهبریت و سخنرانی
 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۳۶    ۱۳۹۷/۷/۱۸ کد خبر: 155248 منبع: پرینت

با درنظرداشت استثنا، گریز از مطلق‌انگاری و درنظر گرفتن قاعده‌ی نسبیت، برخی مراکز می‌تواند فرصتی باشد برای بروز و شکوفا شدن استعدادهای درونی برخی افراد؛ ولی آنچه بیشتر می‌بینم این است که خروجی چنین مرکزهای بیشترینه تحویل دادن یک تعداد انسان‌های متوهم، خودشیفته، جزم اندیش و پر ادعا به جامعه است.
بیشتر جذب شدگان این مراکز بصورت مستقیم و غیر مستقیم قربانی افراد فرصت طلب و خشک‌اندیش می‌باشند، قربانی‌هایی که پیش از آن از کمبود محبت، توجه، دیده شدن و تایید توسط دیگران رنج می‌برده‌اند و اکنون قبای پوشالین و هویت‌های جعلی و حبابی توسط یک‌سری انسان‌های عوامزده و خام‌اندیش بر قامت نحیف‌شان دوخته می‌شود، قربانی‌هایی که یک روزه راه صد ساله می‌پیمایند و تبدیل به گاندی، مارتین لوتر کینک، ماندلا، دیل کارنگی، ﺑﺮاﯾﺎن ﺗﺮﯾﺴﯽ، آزمندیان... زمان خود می‌شوند!

ارایه چند تکنیک سطحی و ناکارآمد از «رهبری» و حفظ چند قطعه شعر، متن زیبا، جملات فلسفی و سخنان بزرگان در فنون «سخنرانی»، برای مخاطبانی که از هیچ پیش‌زمینه‌ی دانش و آگاهی بهره نبرده‌اند درد جان‌کاهی‌ست که سالیانی دراز هم خود قربانی‌ها (بعنوان رهبر، نخبه...) و هم جامعه باید تحمل کنند. بدون از هر نوع نگاه نخبه‌گرایانه و ارزش‌دواری، باید عرض کنم که چنین کسانی با جذب انرژی‌های موروفینی، خیال‌پردازی‌های خام‌اندیشانه، نشان دادن باغ‌های سبز و سرخ... راهی به مقصود نخواهند برد، فراموش نباید کرد که عاقبت از این خلسه در خواهند آمد و با واقعیت‌های عینی، روزی روبرو خواهند شد و با چنین وضع شکننده‌ بیشتر از هر کس دیگر سرخورده‌گی را تا عمق استخوان و تا سالیانی دراز و بیش از هر کس دیگری تجربه می‌کنند.

مطالعه چند کتاب و مقاله‌ی ساندویجی و اورژانسی، توهم دانایی و نخبه‌بودن در بدنه ذهنی ایشان تزریق می‌گردد؛ چنان‌چه با نگاهی عاقل اندر سفیه و برتر جویانه‌ی کاذب، با تفکری سطحی و قشری پیرامون موضوع و مساله‌ی با لحنی قاطعانه مهر اتمام کار می‌کوبند.

شوربختانه دیده‌ایم با تزریق خودشیفتگی و خودبرتر بینی (تحت عنوان‌های اعتماد بنفس و عزت نفس)، جذب یک‌سری معلومات پیش پاافتاده‌ی دایرت المعارفی وغیر قابل اعتماد و کسب هویت‌های پوشالین و توهمی، بسیاری از عزیزان پشت بر سیالینت اندیشه کرده‌اند، زنجیر جزمیت را بر پای تفکر زده‌اند، قفل تعصب بر دروازه‌ی پرسشگری کوبیده‌اند و سنگ بر بال جستجوگری روا داشته‌اند.

آن‌هایی که می‌بایست با ذهن گشوده به استقبال دانش‌اندوزی و کسب تجربه می‌رفتند، گویه یک شبه راه چندین ساله پیمودند و علم لدنی را فرا چنگ آورده‌اند.
تفکر صفر و صد، نگرشِ سیاه و سفید، مطلق‌اندیشی و جزم‌اندیشی، ذهنیتِ بسته، یقین زودرس، انعطاف ناپذیری... تجربه‌های تلخی از گفتگو با بسیاری از ایشان بوده. گویا چشمه‌سار پرسش‌گری (برای دانش‌اندوزی) در سرزمین وجودشان خشکیده است، و تیر بر سایه‌ی پرنده رها می‌کنند.

عاقبتی چنین کسان را شکننده می‌بینم، کسانی که با انرژی‌های موروفینی، خیال‌پردازی‌های خام‌اندیشانه امید را بر آن می‌داریم تا این اصطلاحات انسان‌ساز (رهبریت و سخنرانی) و چنین مراکزی از گروِ برخی از انسان‌های متوهم و سطحی بیرون شود تا بیش از نه شاهد قربانی جوانان باشیم و نه شاهد قربانی این اصطلاحات و به گور کردن تفکر و اندیشه‌ورزی.

رسول عبدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
رهبریت
سخنرانی
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است