افسردگی سیاسی جنرال دوستم را جدی بگیرید
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۰۱    ۱۳۹۷/۸/۶ کد خبر: 155573 منبع: پرینت

خانه نشینی جنرال دوستم پس از برگشت از ترکیه بلاخره به افسردگی تبدیل شد.
بالاخره وی عقده های خود را بی وقت در اوج ترور های سیاسی در قندهار و هلمند و هیجانات انتخابات کفاند. در نتیجه زیر سایه حوادث اخیر کسی آنرا جدی نگرفت.
در صحبت های جنرال دوستم بسیار حرفهای قابل شنیدن وجود دارد که در گذشته کمتر شنیده شده است.

چند نکته جالب در سخنان جنرال دوستم دیده میشود:
۱) چرا من را مارشالی نمی دهند؟
( من داکتر نجیب و طالبان را از راه زور چپه کردم و کرزی و غنی را از راه سیاسی بقدرت رساندم)
۲) کسی من را به جلسه کابینه بحیث معاون اول دعوت نمی کند. مه چکم در خانه ششته ششته خسته شدم.
۳) چوکی معاونیت اول را من با زور مردم خود در انتخابات گرفتم. اما کسی دیگری بجای من نشسته. آیا او شایستگی چوکی مرا دارد؟
۴) مه چکنم در جلسه کابینه بخاطر بودیجه گپ بزنیم به من اجازه بدهند که چند ولسوالی را آزاد بسازم.
۵) ما پشت طالبان می دویم که صلح کنند، طالبان باید پشت ما بدوند.
۶) یک متل است که میگوید" دم تبر را پخته گرفته".
۷) چند تا طالب چی است که ما از او بترسیم.
۸) من را بحیث نماینده صلح با طالبان بسازند. طالبان بیایند در اینجا در خانه من مذاکرات صلح کنند.
۹) هر کس را ایتلاف بزرگ در انتخابات ریاست‌جمهوری کاندید کند همو برنده است.
۱۰)مه در خانه بیکار نه نشسته ام کار خانگی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری میکنم.
۱۱) من را بسیار ساده فکر می کنند ولی مه ساده نیستم. من از زمان داود تا حال در کسمکش شامل هستم. همه رییس های جمهور کشته شدند ولی مه ماندم.
نوت: یاداشت گرفتن از صحبت پیچیده و موهوم جنرال دوستم کاری آسانی نیست.

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنرال دوستم
افسردگی
نظرات بینندگان:

>>>   مشروب خواری و .... مغز دوستم را به کلی پوک کرده و حالا مانند روان پریش ها صحبت میکند. دوستم کدام دولت را چپه کرده؟ دولت نجیب که از تهدید دوستم سقوط نکرد..... دولت طالب را امریکا با جبهه مقاومت بازمانده از مسعود شکست داد.
زمانی که طالبان در سال 1997 به جوزجان هجوم بردند، دوستم بی غیرت تمامی افراد زیر امر خود را رها کرده اول به ازبکستان بعدش هم به ترکیه فرار کرد..... طالبان و پاکستانی ها بخاطر تحقیر و بی عزتی دوستم اتاق خواب دوستم با زنش را عکس برداری کرده و در نشریه ضرب مومن که به زبان اردو نشرات دارد چاپ کردند. نویسنده این سطور در آن وقت دانشجوی پزشکی کابل بودم و نشریه ضرب مومن را با چشم خودم دیدم که بالای تخت خواب دوستم طالبان اسلحه خود را گذاشته عکس گرفته بودند.
حالا دوستم میاید از غیرت گپ میزند.... در کودتای 11 جدی 1372 مسعود چنان مشت محکمی به دهن دوستم و گلبدین زد که بت دوستم را برای همیش شکستاند.... اگر دوستم گلمجم زور میداشت همان وقت حکومت شورای هماهنگی را در کابل به قدرت میرساند اما مدافع مردم و مرد خدا طعم تلخ شکت را برای دوستم ملیشه چشاند. البته مسعود قبلن در ولایت تخار و در زمان حاکمیت داکتر نجیب دوستم را شکست داده بود.
دوستم جنایت کار اگر ذره ای شرم داشته باشد باید از شرم آب شود و زیر زمین برود .... او به بزرگان قوم خود هم رحم نکرده است ......
استاد ربانی برایش عزت داد، مقام داد حتی در نامه های خود او را فرزند خواند اما دوستم چه کار کرد؟ با راه انداز کودتای 11 جدی و تشکیل شورای هماهنگی با منفور ترین چهره تاریخ افغانستان یعنی گلبدین ائتلاف کرد. همه سیاستمداران در زندگی خود اشتباه میکنند اما خطا هایی که دوستم کرده است بی شمار است و ضرباتی به مملکت زده است که قابل جبران نیست.
مسعود که سرشت دوستم را میدانست در زمان مقاومت برای مدت زیادی اجازه نداد به حوزه مقاومت داخل شود و بعد از اصرار تعداد زیادی از برادران ازبک و تضمین گرفتن از کشور های حامی دوستم برایش اجازه داد تا به افغانستان بیاید و مبارزه را تحت فرمان مسعود برضد طالب به پیش ببرد. حالا دوستم میاید که طالب را شکست داد و اشرف را به ریاست جمهوری رساند!!! خیلی مضحک و خنده دار است ... اشرف را تقلب و کشور های مقتدر به ریاست جمهوری رساندند نه تو بی عقل!!

>>>   جواب سوال اول دوستم:
خودت یک ادم بیسواد هستی مارشالی با ادم بیسواد نمی زیبد
جواب سوال یازدهم:
خودت هم انشاالله درین روزهای نزدیک ....میشوی
سمندر جوزجانی

>>>   برو کله خام همه بد بختی ها از دست تو بی سو اد بود


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است