پولیس ما ظرفیت روانی و اخلاقی مواجهه سالم و انسانی با مردم را ندارد و در موارد زیادی به سختی میتوان میان پولیس و عناصر مخل نظم و امنیت همگانی، تفاوت قایل شد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۱ ۱۳۹۷/۱۰/۱۱ | کد خبر: 156737 | منبع: | پرینت |
تصمیم وزارت داخله برای برچیدن پاسگاههای پولیس از سطح شهر کابل و افزایش گزمههای سیار به منظور مبارزه با جنایتکاران و عوامل برهمزننده نظم شهری، در ذات خود ستایشبرانگیز و دارای امتیازات زیادی است؛ اما به نظر میرسد عملیاتیسازی این طرح، از جهاتی ناپخته و نابهنگام است.
مهمترین حسن این طرح آن است که پایتخت را تا حدودی از حالت یک پادگان نظامی، به یک شهر بدون نیروی مسلح مستقر تبدیل میکند. کابل، هماکنون بیش از آن که به یک شهر قرن بیستویکمی شبیه باشد، به میدان جنگی مانند است که هم نیروهای مسلح پولیس و هم نیروهای مسلح وابسته به رجال سیاسی، سیمای آن را از مدنی بودن به جنگی بودن تغییر دادهاند.
در این میان، سهم پولیس اگرچه چشمگیر است؛ اما همه مشکل نیست؛ چون در کنار پولیس، محافظان و تعقیبیهای رجال سیاسی نیز آرامش روانی شهروندان کابل را سلب میکنند. بنابراین برچیدن پاسگاههای پولیس به تنهایی، کمک زیادی به بازگشت ویژگی مدنیت به پایتخت نمیکند.
افزون بر این، اجرای این طرح، مستلزم برخورداری نیروی پولیس از آموزشهای لازم نظامی است. اگر فرض را بر آن بگذاریم که پولیس ما در زمینه امکانات با مشکل جدی مواجه نیست ـ که هست ـ از فقر آموزشی و تربیتی این نیروها نمیتوانیم چشمپوشی کنیم.
با دریغ فراوان باید درنظر آوریم که پولیس ما ظرفیت روانی و اخلاقی مواجهه سالم و انسانی با مردم را ندارد و در موارد زیادی به سختی میتوان میان پولیس و عناصر مخل نظم و امنیت همگانی، تفاوت قایل شد.
علت عمده این مشکل جذب نیروهای پولیس از میان جوانانی است که در بستر سالم رفتاری و اخلاقی بزرگ نشدهاند و پس از ورود به ساختار پولیس نیز تحت آموزش و تربیت اخلاقی کافی قرار نگرفتهاند. چنین چیزی این سوء ظن را به میان میآورد که پولیس، بیش از گذشته، متهم به همدستی با عناصر تبهکار و مخل نظم و امنیت شود.
اما مهمتر از موارد فوق، تجربه کشورهای دیگر در زمینه برچیدن پاسگاههای پولیس از سطح شهرها است. این اقدام در کشورهایی غیر از افغانستان، زمانی روی دست گرفته میشود که نهاد وزارت داخله از برقراری امنیت عمومی در سطحی وسیع و فراگیر مطمئن شده باشد.
به بیان دیگر، برچیدن پاسگاههای پولیس از سطح شهرها، فرع بر تأمین امنیت آنها و برخورداری پولیس از ظرفیت بالای مدیریت نظم و اجرای قانون، و نیز اطاعت بالا و بیچونچرای شهروندان از الزامات قانون است. اما در افغانستان، ما هم با مشکل ناآشنایی پولیس با وظایف و مسؤولیتهای خود مواجهیم و هم با قانونگریزی و حتی قانونستیزی شهروندان در سطحی بسیار وسیع که نیازمند صرف زمانی زیاد برای آموزش و الزام آنان به پیروی از قانون است.
راحل موسوی
>>> تا موقعی که ما نتوانیم بطور مسالمت آمیز و با مشارکت ملی(دموکراسی)، سرنوشت سیاسی خود و کشورمان را بطریق انتخابات آزاد تعیین و رقم زده و بدست گیریم، یقیناً دیگران و سودجویان و فرصت طلبان در امورات داخلی ما دخالت کرده و به میدان کشاکشهای قومی و مذهبی، نژادی، و اهداف شوم خود مبدل خواهند ساخت.
زنده باد آزادی و دموکراسی. پیروز باد مردم فعال و مبارز افغانستان
>>> احمدی
کار خوب است اگر پولیس کمربند امنیتی اطراف شهر کابل را بیشتر تحکیم ببخشند تا دشمن توانایی داخل شدن در شهر و ایجاد کدام حادثه ای را در درشهر نداشته باشند. خوب است که همین پولیس که تربیت درست نشده دور از محیط زندگی شهورندان باشد تا باعث آزار و اذیت مردم ما نشوند در عین این رفتار غیر اخلاقی شان در مواجه با دشمن باشد آنچه پولیس امروز فاقد آنست ، تاکتیک های نظامی و نداشتن روحیه جنگی است امیدواریم با آمدن جناب صالح نواقص سالهای گذاشته در وزرات داخله بر طرف گردد و دو مورد که برش اشاره گردیم برای پولیس باز گردانده شوند.
>>> این یک مقدمه است برای تحویل به طالبان
>>> اين خيلي خطرناك است براي كشوري كه در حالت جنگي است. پوليس انقدر مضر و وحشي نيست كه طالب است.
>>> خيلي خوب است باييد مرز ها براي مهاجرين باز باشد تا همه از افغانستان تا المان ازادانه رفته بتوانند .
>>> تا زمانيكه هيولايي بنام طالب وجود دارد نباييد پاسگاه ها برداشته شود وقتي اين هيولاي بد از بين رفت و ارامي بوجود امد ديگر ضرورت به ان نخواهد بود و خود بخود پاسگاه ها برداشته ميشوند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است