انسان از نظر جسمی و قدرت فیزیکی بسیار ضعیف ، آسیب پذیر و محدود است. اما قدرت مغز و ذهن انسان نامحدود است. وقتی از رشد انسان صحبت میشود ، منظور رشد جسمی نیست چون که اندازه جسم انسان به مرور زمان بزرگتر نمیشود بلکه احتمالا کوچک تر نیز خواهد شد. منظور از رشد انسان رشد توانمندی های بی نهایت مغز ، ذهن و عقلانیت انسان است ک تا بی نهایت قابلیت رشد و توسعه دارد.
انسان توسط قدرت بی نهایت مغز توانسته مشکل ضعف توان فیزیکی ، آسیب پذیری و محدودیت جسمی خود را حل کند.

اگر شما فریاد بزنید ، صدای شما از پنج صد متر فراتر شنیده شده نمی تواند.اما به کمک قدرت بی نهایت مغز خود ، انسان توانسته دستگاه تلفن مبایل بسازد که میتواند صدا و تصویر شما را بدون تغییر کیفیت ده ها هزار کیلومتر دورتر به آنسوی دنیا انتقال دهد.

اگر شما از هرات به کابل با پای پیاده سفر کنید شاید بیش از یک ماه طول بکشد تا به منزل برسید. اما انسان به کمک قدرت بی نهایت مغز تکنولوژی بنام هواپیما ساخته است که این سفر را به یک ساعت کاهش میدهد. یک کول بر نمی تواند صد کیلو بار را بیش از دوصد متر توسط جسم خود حمل کند ، اما انسان به کمک بی نهایت مغز کشتی هایی ساخته ک میتواند میلیون ها تن بار را از یک طرف دنیا به طرف دیگر دنیا حمل کند. همینطور با هزارها مثال دیگر در حوزه های ترانسپورت ، طبابت ، صنعت ، مدیریت ، سیاست ، تکنولوژی ، علوم فضایی و غیره انسان هر روز به کشفیات جدید ، اختراعات جدید و دستاورد های جدید علمی دست میابد ، و این پروسه تسلط مغز انسان بر جهان تا بی نهایت ادامه دارد.

وقتی که ما از قدرت بی نهایت مغز انسان صحبت میکنیم ، منظور قدرت بینهایت مغز مرد نیست بلکه قدرت بی نهایت مغز هر دو جنس انسان است.
هیچ تحقیقات علمی تا هنوز ثابت نکرده است که قدرت ذهن مرد بیشتر از قدرت ذهن زن است. با این استدلال ما به این نتیجه می‌رسیم که در جامعه آزاد انسانی زن و مرد هر دو انسان برابر و مساوی هستند. چون که توان مغز هر دو جنس انسان برابر است. پس میتوانیم بگوئیم که در جامعه زن و مرد حقوق و مسوولیت های سیاسی و اجتماعی برابر دارند. پس زن ها حق دارند که برابر با مردها زندگی کنند و فرصت های برابر با مردها در حوزه های سیاست ، کار ، رشد و توسعه داشته باشند.

گرچه مذاهب ، ادیان و ایدیولوژی ها روی حق و ناحق بودن یکدیگر بحث و مجادله دارند اما انسان یک واقعیت و انسانیت یک حقیقت انکارناپذیر است.

شاهد روشنگر

>>>   از انسان بیچاره و انسانیت نیز به حیث یک ابزار کار میگیرند در حالی که این موجود ضعیف وبیچاره باید جدا از همه گرایش های سیاسی واقتصادی ومحدوده های جغرافیای فکر شود او که درین اواخر اله ای دست ووسیله ای اهداف مادی قرار گرفته باید ازین بند وزندان مخوف نجات یافته واین غول وزنجبر های طاقت فرسا ازگردن و پا های نحیف وضعیفش زدوده شود هر جا صد از انسان وانسانیت بگوش میرسد توگوی راستی هم این موجود عالیقدر را به دیده ای قدر مینیگرند در حالی که همین منادیان دروغین روزانه به طور مداوم کم از کم در اطراف واکناف جهان یک هزارانسان را با بی رحمی تام به قتل رسانیده حق طبیعی حیات را از او میگیرند همین الان خبری حیرت انگیز وتکان دهنده ای را در بی بی سی خواندم که یک خانم مریض که در حال کو ما بوده در شفا خانه ای در ایروزینای امریکا بار دار میشود وزایمان مینماید وقتی بشر به هنمنوع مریض ودرحال کومای بنی نوع خود رحم نمی کند چه توقع دارید که به دیگران ترحم داشته باشد معلوم است که دیگر انسانیت را به گودال منافع مادی و ولجنزار شهوت وهوا وهوس دفن نموده اندانا لله وانا الیه راجعون
تبنگ چی

>>>   درین حای شکی نیست که ما نباید انسان را از نگاه ادیان مورد مطالعه قرار دهیم،بلکه ظرفیت و توان مغزی او را از نگاه علوم طبی و روانشناسی و غیره علوم باید مورد مطالعه قرار بدهیم.
درین جای شکی نیست که در حیات روزمره هردو جنس زن و مرد میتوانند در پهلوی هم کار کنند و در تمام فعالیت های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی سهم بگیرند.
اما چیزی که ار تباط به تصمیم گیری های بزرگ در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی میشود،باید خصوصیت های بیولوژیکی زن ها و تنظیم هورمون های بدن آنها،خصوصاً در هنگام قاعده ماهوار و تأثیرات روانی آن،در تصمیم گیری های بزرگ،مورد مطالعه قرار بگیرند.
وجود زن ها از نگاه بیولوژیکی قسمی است که ماه یک مرتبه تخمه های آنها از تخمدان ها داخل رحم آمده و در جدار رحم میچسپد و آماده جفت گیری است.
این زمانی است که هور مون های مربوطه نیر در وجود زن ها ترشح نموده و خیلی سر حال و خوشحال و خندان و تحت احساسات جفت گیری قرار دارند.
خیلی احتمال وجود دارد که تصامیمی که آنها درین حالت میگیرند،خیلی احساساتی باشد.
بعد از مدت یک هفته و یا ده روز که جفت گیری صورت نگرفت،این تخمه خود را از جدار رحم جدا کرده،همراه خون و لخطه خون،به بیرون از رحم و از راه لوله مربوطه به بیرون دفع میشود.
باز هم درین حالت هورمون هایی که سبب رنج و درد و بی حوصلی گی و اعصاب خرابی و دیگر حالات منفی میشود،در وجود بروز میکند،بنأ درین دوران نیز تصمیم گیری های بزرگ شاید از روی احساسات صورت بگیرد.
فقط در ده و یا دوازده روز آخر،بعد از قاعده ماهانه،خانم ها طور نورمال و بدون تأثیر ترشحات هورمونی،میتوانند تصامیم خود را با مطالعه دقیق بگیرند.
ناگفته نماند این ترشح هورمون ها تنها در زنان وجود ندارد،بلکه در مردان نیز وجود دارد،خصوصاً کسانی که به دخانیات عادت دارند و یا مشروبات الکولی وغیره مینوشند،حتی در حالت پیروزی و در حالت باخت و غیره حالات روزمره حیات،این هورمون ها ترشح میکنند و تصمیم گرفتن درین حالات زیسک خود را خواهد داشت.
بناًداکتران طبی و داکتراب اعصاب و داکتران زوانشناسی و غیره علوم که مرتبط به آن است،باید درین مورد دقیق تر مطالعه و بررسی کنند و نتایج آن را بیطرفانه به اذهان عامه برسانند.
این بدان معنی نیست که ما خواهان برابری حقوق مرد و زن نباشیم،بلکه بخاطر جلوگیری از ریسک در تصمیم های بزرگ زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی،باید درین مورد تحقیقات زیادتر صورت بگیرد.
زیرا در بعضی کشور های اروپایی خواهان سهم بندی در تمام هیأت رهبری ساحات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه هستند. حتی در صورتی که کاندیدای مورد نظر از طبقه اناث درین رمینه ها موجود نباشد،باید چوکی خالی نگاه شود،تا کاندید مورد نظر پیدا شود.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است