آقای محب، وقت رفتن است!
 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۱۰    ۱۳۹۷/۱۲/۲۶ کد خبر: 157860 منبع: پرینت

سفر آقای محب، مشاور امنیت ملی رییس جمهور، به امریکا به طور فاجعه‌باری به پایان رسید؛ به عبارت بهتر ما شاهد «انتحار دیپلماتیک» یکی از مهره‌های کلیدی تیم ارگ بودیم. سخنرانی وی در شورای امنیت این تصور را ایجاد کرد که کابل با هوشیاری در پی جا انداختن روایتی متفاوت برمحور تداوم حاکمیت موجود و رد گزینه‌ی حکومت موقت است ولی در عوض آقای محب زبان دیپلماتیک را در واشنگتن به یک‌سو گذاشت و با شدیدترین لحن ممکن که از زمان آقای کرزی بی‌سابقه بود، به آقای خلیل‌زاد به شکل تحقیرآمیزی تاخت. وی با این کار در بدترین مقطع، بدترین تاثیر را بر روابط افغانستان و ایالات متحده بر جای گذاشت.

آقای محب با مصاحبه‌ها و موضع‌گیری‌های ناسنجیده‌اش در واشنگتن نشان داد که بیش از این شایسته پست مهم و حساس مشاوریت امنیت ملی نیست. برای این پست تجربه، درایت و قضاوت صحیح مبتنی بر منافع ملی نیاز است که آقای محب کمبود آن را به نمایش گذاشت.

آقای محب در رشته توییت‌هایی تلاش کرد که رفتار خود در واشنگتن را ضمن قدردانی از کمک‌های ایالات متحده، زیر پوشش وطن‌پرستی توجیه کند. وی از آن رو این سخن را به میان آورد که به طور پیوسته در سخنرانی‌هایش روی محوریت حکومت افغانستان در مذاکرات با طالبان، حفظ نهادهای اساسی دولت و دفاع از آزادی‌های شهروندان افغان، به ویژه زنان، صحبت کرد. او هم‌چنان، آقای خلیل‌زاد را متهم ساخت که روی محوریت حکومت افغانستان در این مذاکرات تاکیدی ندارد و جزییات گفت‌وگوهایش با طالبان را از حکومت مخفی می‌دارد. محب تصور می‌کند که آقای خلیل‌زاد روی تشکیل حکومت موقت با طالبان و پاکستانی‌ها تبانی کرده است.

اما، آقای محب باید به این سوال پاسخ بدهد که چگونه به عنوان یک وطن‌پرست و ضد «وایسرای» واشنگتن، رفتارش از یک‌سو منزلت و اعتبار دولت افغانستان را ضربه زد و از جانب دیگر، با از دست دادن اهرم‌های فشار، حکومت را در برابر طالبان منزوی ساخت؟ احضار مشاور امنیت ملی افغانستان توسط معین سیاسی وزارت خارجه‌ی امریکا، نهایت تحقیر سیاسی دولت ما بود و امریکایی‌ها نشان دادند که پروای خشم و اعتراض ارگ را ندارند. این تحقیر به همین جا خاتمه نیافت. سفیر این کشور در کابل عملاً در قضیه بلخ به طور مستقیم و غیر مستقیم از آقای عطا حمایت کرد. حالا، امریکایی‌ها حاضر نیستند که از اجراات عادی ارگ نیز حمایت کنند.

خشم و انتقادات تند آقای محب قابل درک است. طرح امریکایی‌ها تشکیل هیات ملی گفت‌وگو با طالبان است که دولت افغانستان یکی از اعضای آن است. این موضوع مشروعیت حکومت را زیر سوال می‌برَد و آن را به یک طرف غیر اصلی تقلیل می‌بخشد. در طرح هیات ملی حکومت افغانستان حرف آخر را نمی‌زند و تصمیم‌گیری نهایی بر اساس اجماع تمام جریان‌های سیاسی صورت خواهد گرفت؛ این چیزی است که امریکایی‌ها و پاکستانی‌ها می‌خواهند.

اما آقای محب، و ارگ به طور کل، یک راه غیرمعقولانه‌ی سیاسی را در پیش گرفته‌اند: ستیز با خلیل‌زاد و واشنگتن. آیا در افتادن با امریکایی‌ها موضع ارگ را در گفت‌وگو با طالبان تقویت می‌کند و یا زمینه را برای انزوای حکومت فراهم می‌سازد؟ آیا سیاست معقول این است که خود را در برابر جریان‌های سیاسی داخلی و ایالات متحده قرار داد، و هر نوع فرصت را برای تاثیرگذاری و همکاری سازنده از دست داد؟

با این که برخی در کابل تحلیل‌شان این است که آقای محب به طور خودسرانه و بر اساس منافع و دیدگاه‌های شخصی به آقای خلیل‌زاد تاخته است، ولی باور من بر این است که آقای غنی به جای چاره‌اندیشی معقولانه، راه برخورد و جدال با ایالات متحده را در پیش گرفته است؛ حمدالله محب کاری جز بیان بی‌پروای بیانات اشرف غنی نکرد. غنی قبلاً بی‌آن که نامی از ایالات متحده ببرد، گفته بود که وی امیر یعقوب خان نیست که معاهده گندمک را بپذیرد. رییس جمهور کاملاً امریکا را به بریتانیای استعماری تشبیه کرد که یک قرارداد ظالمانه را بر حکومت افغانستان تحمیل می‌کند. اما آقای محب بنا به بی‌تجربه‌گی عنان را از کف داد و آقای خلیل‌زاد را به وایسرای انگلیس در هندوستان تشبیه کرد.

ما به طور پیوسته از نقش مرکزی حکومت افغانستان در مذاکرات صلح دفاع کرده‌ایم، ولی در عین حال از حکومت توقع داریم که در برخورد با چالش‌ها از معقولیت و با توجه به ارایه راه حل‌های بدیع برخورد کند. ولی آقای غنی در این مورد به شدت نادرست و احساساتی برخورد می‌کند و اعتماد تمام طرف‌ها را از دست داده است. او روابطش را با تمام جریان‌های سیاسی داخلی خراب کرده است، رابطه‌اش با هیات امریکایی وخیم است و در واشگنتن و منطقه هیچ متحد قابل اتکایی ندارد. او برای خود یک قدرت سیاسی خیالی تصور کرده است که به ساده‌گی می‌تواند متزلزل شود.

آقای غنی و محب متوجه نیستند که چگونه به طالبان امتیاز می‌دهند و پله آن‌ها را سنگین می‌کنند. ایشان در بازی سیاسی داخلی جانب کرزی و اتمر را تقویت کرده‌اند. اگر جریان‌های سیاسی داخلی احساس کنند که اشرف غنی ضد مذاکره با طالبان است و حمایت هیچ کشوری را با خود ندارد، به ساده‌گی می‌توانند وی را در انتخابات شکست بدهند. اشرف غنی در افکار عامه از مشروعیت دولت دفاع می‌کند اما در عین حال توضیح نمی‌دهد که اگر تلاش‌های امریکایی‌ها در اثر کارشکنی وی شکست بخورد چه راه‌حلی برای سرکوب طالبان در اختیار دارد.

از زمان به قدرت رسیدن، اشرف غنی، بیانیه‌های تند و پوپولیستی زیادی را ایراد کرده است ولی در عمل یک پوپولیست بی‌استعداد و شکست‌خورده از کار در آمده است. حتا در عرصه‌ی اقتصادی نیز که برای خود اعتبار زیادی قایل است، ارقام نشانگر پس‌رفت افغانستان در عرصه‌ی رفاه اقتصادی، اشتغال‌زایی و جلب سرمایه‌گذاری است. هم‌چنان در عرصه‌ی نظامی اصلاحاتی که وی ادعای تطبیقش را دارد، نتوانسته است که جلو توسعه‌ی قلمرو طالبان را بگیرد.

در این مقطع، در افتادن با ایالات متحده کمکی به مشروعیت حکومت نمی‌کند برعکس بر مشروعیت طالبان می‌افزاید. ارگ لازم است که از صبر استراتژیک استفاده کرده و نیروهای سیاسی را در عقبش بسیج سازد. اشرف غنی فعلاً خود را در چند جناح درگیر کرده است. هیچ کسی حاضر نیست که از سیاست‌های وی حمایت کند. این در حالی است که اگر وی در پی چانه‌زنی با ایالات متحده است باید موقعیت داخلی‌اش را تحکیم بخشد. درگیری با امریکایی‌ها و تیم کرزی و اتمر از قدرت چانه‌زنی او می‌کاهد. آقای غنی در آستانه‌ی انتخابات قرار دارد و ایتلاف گسترده‌ی نیروهای داخلی و سیاسی جایگاه وی را نزد رأی‌دهنده‌گان ضعیف می‌سازد. او باید به یاد داشته باشد که مردم از وضعیت راضی نیستند و با انتصاب افراد مختلف در مقامات دولتی که رشوه سیاسی به حساب می‌آید، نظر مردم را نمی‌تواند تغییر بدهد.

من به عنوان یک شهروند و ناظر امور سیاسی علاقه‌مند هستم که آقای غنی بازی سیاسی ماهرانه‌ای را در پیش گیرد. افراد بی‌تجربه‌‌ای چون حمدالله محب را کنار بگذارد، روی تقویت چهره‌های کارساز و با تجربه در برخورد با امریکایی‌ها و جریان‌های سیاسی داخلی کار کند، جریان‌های سیاسی داخلی را در چارچوب هیات ملی مذاکره با طالبان در پشت خود بسیج سازد. وی در مرحله فعلی با اجماع و حمایت جریان‌های سیاسی می‌تواند قدرت تاثیرگذاری و چانه‌زنی‌اش را با واشنگتن افزایش بخشد. ایراد بیانات تحریک‌آمیز به انزوای بیش‌تر حکومت کمک می‌کند.

هشت صبح - یکشنبه، ۲۶ حوت ۱۳۹۷
حمید ارجمند


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
محب
صلح
نظرات بینندگان:

>>>   اویانی
نیروهای ویژه (قطعات خاص) امنیتی کی هایند و برای چی؟
آری؛ نیرو های ویژه تباری برای کشتن تبار های ویژه!!!

ما با چشمان خود می بینیم که:
برای کشتار گروهی از سربازان امنیتی و دستگیری قیصاری؛
برای یورش به لعل غور و کشتار شهروندان و برای ردیابی و دسیتبای به فرمانده علی‌پور؛
برای دستگیریی جنرال قریشی؛
برای سرکوب و تیر باران راه پیمایی های دادخواهانه شهروندان بومی در خیابان های کابل و ....؛
برای بر چوکی نشاندن گماشته خود بر چوکی فرمانداریی بلخ؛

اما؛ برای دستگیریی تبهکاران مانند امرخیل ها، علیزای ها و مخکش ها و اختر های لچک و تروریست های طالب و خودکفان ها و ... نیستند و نداریم نیرو های ویژه/«قطعات خاص» امنیتی.

و مهمتر از همه؛ هر گاهی که (و بار ها) سد ها سرباز ما روز ها و شب ها در محاصره تروریست های طالب اند، کجا بوده و کجایند این نیرو های ویژه ی تا دندان مسلح و پرورش دیده و دارای چرخبال ها و تانک ها و خودرو های زرهی و ... تا یاری رسانند؟

کجا بوده اند این نیرو های ویژه و تا دندان مسلح؟
آنگاه که تروریست های طالب در چهارسد بستر، نسل کشی کردند؛
آنگاه که تروریست های طالب در ستاد/قرارگاه ارتش شاهین نسل کشی کردند؛
آنگاه که در ستاد ارتش هیرمند نسل کشی کردند؛
آنگاه که در آموزشگاه امنیت ملی در میدان شهر نسل کشی کردند؛
آگاه که هر بار و بیشمار، طالب های تروریست در پاسگاه های امنیتی سراسر کشور، یورش می برند و محاصره می کنند و سپس، به ده ها و سد ها سرباز پاسدار میهن را تیر باران و نسل کشی دارند؛
همیندم در شیرین تگاب، سه سد (300) سرباز ما در محاصره تروریست های طالب اند؛ کجایند این نیرو های ویژه؛ چرا دیسانت نمیشوند؟؟؟

هممیهن گرامی!
این نیرو های ویژه، همان تروریست های طالب اند!!!
آن تروریست های طالب، همین نیرو های «خاص» اند!!!
این ها سپاه دستگاه فاشیزم فرمانروایند.
این ها نسل کشی دارند. این ئتبار/قوم می کشند.

این را بدانیم!!!
فرماندار؛ سرلشکر (سرقمندان اعلا) طالب است و تروریست تباری.
این نیرو های ویژه و آن تروریست های محاصره گر، یکی اند و با مدیریت ارگ و با رهبریی غنی احمدزی.
همه یکی و برای کشتار تبار/قوم اند!!

همیندم سه سد سرباز پاسدار میهن را که نیستند از تبار احمدزی و «قطعات خاص» او، در شیرین تگاب به چنگ تروریست ها (نیرو های خاص) طالب خود می سپارند.

تازه؛ از برگ New Generation
«قابل توجه وزارت‌های دفاع و داخله!
سید شراف الدین ولسوال ولسوالی شیرین تگاب فاریاب در گفتگو با شبکه خبری وطن امروز گفت که بیشتر از 300 نیروی امنیتی در مرکز ولسوالی شیرین‌تگاب در محاصرۀ گروه تروریستی طالبان قرار دارند.
به گفتۀ وی، اجساد شهدای نیروهای امنیتی روزها در میدان نبرد باقی مانده بود تا این که صلیب سرخ آنان را انتقال داد.
او می‌افزاید، مجروحان نیروهای امنیتی روزهاست که در بی‌سرنوشتی به سر می‌برند.

>>>   وقت پناهندگی سیاسی گرفتن است

>>>   محمدغنی احمدزی نباید در دور بعد در ارگ باقی بماند.او یک پروژه‌ای وحشت‌ناک قومی است. پروژه‌ی تمامیت‌خواه، نارسیست، متکبر و سرکوب‌گر. غنی با کارت قومیت بازی می‌کند و برای تداوم قدرتش از هیچ خون‌ریزی‌ای دریغ نمی‌کند. نزدیک به صدهزار انسان بی‌گناه کشته شده تا این‌که این دیکتاتور کوچک در ارگ حاکمیت داشته باشد. غنی به هر قیمت که شده، باید مهار گردد و از سر راه صلح و عدالت اجتماعی کنار زده شود. غنی یک مزاحم است، مزاحم برای تحقق صلح، مزاحم عدالت گستری و مزاحم هم‌گرایی میان اقوام. او بقای خودرا در حذف گروه‌های ملی می‌‌پندارد و واگرایی را فرمول تداوم قدرتش می‌داند. غنی یک پروژه‌ی قومی است و حضور او برای یک دوره‌ی دیگر کشور را به تجزیهٔ حتمی- سمت می‌دهد. کُنش‌های فاشیستی و دیکتاتورمابانهٔ او منجر خواهد شد جدایی‌طلبی و تقسیم کشور به اوجش برسد. در حال حاضر تاجیک‌ها، درانی‌ها، اوزبیک‌ها، هزاره‌ها و سایر اتنیک‌های دیگر خودرا را در آیینهٔ قدرت نمی‌بینند و اگر یک دوره‌ی دیگر غنی را (جان‌کری و امثالهم) در ارگ بیاورند، به‌ یقین گفته می‌توانم که کشوری به نام افغانستان ۵ سال دیگر دوام نمی‌آورد. غنی را توقف بدهیم و نگذاریم این آدم لجوج، پوپولیست، خودخواه و ازخود‌راضی بیش‌تر ازین بر گرده‌های مردم سوار باشد. «غنی‌سازی قدرت کاذب» را فقط و فقط تا اول جوزای ۹۸ تحمل کرد، ازین بیش‌تر باید از ارگ بیرونش کرد. نگذارید غنی دوباره جان بگیرد. وگرنه در ۵ سال آینده نسل جوان در قوای مسلح منقرض خواهد شد.
#هارون_معترف

>>>   Parsa
جایگاهی که امروز طالبان از آن سخن می‌رانند نتیجهٔ سال‌ها همگرایی سران حکومت با طالبان است. همه می‌دانیم که هو‌یت‌بخشی به طالبان با نام «گروه مخالف سیاسی» به جای عنوان «گروه تروریستی» که بسا شایستهٔ این گروه بود، از زبان چه کسانی بیرون شد. امروز جهان تمام این اطلاعات را سر هم گذاشته و هر کشوری طالب را یک گروه سیاسی و بخشی از مردم افغانستان می‌پندارد که محروم از قدرت مانده اند.
بارها فرماندهانی که در چوکات همین نظام جمهوری اسلامی افغانستان در برابر طالب به جنگ و تصفیه و درگیری پرداختند، فردایش به کابل احضار شدند و طالب‌کشی شان عنوان «تصفیهٔ قومی» گرفت. هم‌آوایی با طالبان را می‌توان در اعلامیه‌های همین دولتی دید که تا یکی دو سال پیش هم جنایات طالبان را با ماست‌مالی «دشمنان مردم افغانستان» می‌پوشانید.
هیچ وجدان آگاهی از مذاکرهٔ پشت پرده خلیلزاد با طالبان، یا طرح‌های پیشنهادی عمران خان برای افغانستان پشتیبانی نمی‌کند، اما کسانی که حالا با گفتن چند جملهٔ احساسی به نشانی امریکا می‌خواهند خود را وطنپرستان شجاع بنمایند، خود زیر پای همین گروهک تروریستی زینهٔ صعود مانده‌اند. کسانی که با رسیدن به قدرت با اسب دونالد ترامپ همه‌سو تاختند و قهقه زدند، فکر کشیده‌شدن طناب در پیش پای این اسب شان را نمی‌کردند.
هر مذاکرهٔ پشت پرده بر سر منافع مردم مردود است، اما این ترس که رد مذاکرات پشت پرده غیرمردمی در قطر، مذاکرات پشت پردهٔ غیرمردمی در چهارراهی آریانا را منتفی نمی‌کند، سبب شده است تا مردم به جای حمایت تمام‌قد از حکومت، به نظاره‌گرانی بدل شوند که در هر دو سوی این بازی، حکمی جز باخت بر جبین شان نخواهد خورد.

>>>   کسی بالای غنی اعتماد ندارد.
چه ضمانتی وجود دارد که غنی بعد از تجمع واجماع همه را پس دوباره دور نزند.
او یک فرد مریض ونهایت عبی است تعصب وقوم پرستی شعار اصلی اش است. من به او باور ندارم

>>>   غنی با دادن رشوه های سیاسی و تعین افراد در پست های دولتی با عجله و دستپاچگی میخواهد خود را از انزوا و شکست که خورده نجات دهد. تعین قوماندان امنیه بلخ و رویا روی با عطا نمونه ان است . دادن وعده و وعید های کاذب به اشخاص ابن الوقت یگانه راه برای غنی است و بس . نه انتخاباتی در کار است و نه این سو و آن سو رفتن و موافقت نامه های خیالی امضا کردن !
مقاله نویسنده محترم حمید ارجمند را غنی باید به دقت مطالعه نماید و اگر نمیداند بداند که وضعیت به کدام سو پیش میرود.

>>>   هیچ صیقل خوب و نکو نخواهد کرد /// آهنی را که خصلتش کمتر باشد
جانان دولت زی

>>>   حمدالله را در مدرسه ء ابتدایی دپلوماسی ثبت نام کنید تا شروع درس
وظیفه اش تعلیق شود .
نادر شاه

>>>   زنده باد نیروهای های بت شکن کشور و زبون باد دشمنان آنها، حال چکره ها و ثنا خوانان شر و فساد علیه نیروهای خاص به دهن های گندیده شان تبلیغ سو میکنند

>>>   تو چرا موزه پاکی کفار را میکنی مردک نادان؟!

>>>   هر صبح وقتی آقای محب برای رفتن بکار آماده میشود، حتی رنگ نکتاهی او را خانم امریکائی اش برایش تعیین میکند که کدام باشد، بقیه را بگذار سرجایش۰
حالا این گدیگک جیره خوار و خائن رای مردم، یعنی محب جان آمده اوغان وطنپرست انقلابی ضد امریکائی شده، و جالب آنست که چند تا غول دیگرش هم از او دفاع میکنند۰
بروید پیام تویتری یکروز بعد محب جان اوغان را بخوانید که چه تملق های کرده و چگونه از آن گ۰۰ خوردنش پشیمانی نشان داده۰
مشکل اصلی در آن است که بادار ترامپ دیگر نوکر غنی کوچی و چوکره هایش را کار ندارد، و آن مسئله این خودفروخته های اوغان را قسمی دست پاچه ساخته که به هر خس و خاشاک دست میندازند ولی بعد زود توبه میکنند و معذرت میخواهند۰

>>>   ما هیچ وقت به آن حد نه رسیده ایم که به جای زبان دپلوماسی از زشت گویی
کار بگیریم و لو اسنادی به ثبوت حقیقت موجود باشد . اگر چه آقای حمدالله
در قسمتی از اظهارات خویش باور خود را گفته اند و قسمآ حق به جانب
شاید باشند ولی زبان دپلومسی هم میتواند مبین ما فی الضمیر باشد.
م. کبیر سلطان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است