تاریخ انتشار: ۱۰:۲۳ ۱۳۹۸/۲/۲۶ | کد خبر: 158699 | منبع: | پرینت |
با گذشت زمان شمار کودکان و افراد زیرسن مهاجر و تنها در فرانسه افزایش مییابد. آمار دقیق این افراد بر حسب معیارهایی که در مورد افراد ثبت شده وجود دارد متفاوت است اما متاسفانه بسیاری از کودکان مهاجر ثبت نمیشوند. تعدادی از این کودکان مهاجر و تنها از سوی دولت محافظت می شوند اما معمولا تثبیت زیرسن بودن آنان کار دشواری است. سیستم محافظت از کودکان مهاجر و تنها اغلب سرگذشت و آسیبهای وارد شده بر این کودکان را به آسانی تشخیص نمیدهد و اقامت این کودکان در فرانسه، به معنای پایان یافتن رنجهای آنان نیست.
به گزارش صدای آلمان، اریک ساندلرز ( Eric Sandlerz) روانکاو و روانشناس بالینی که در مرکز "پریمو له وی"( Primo Lévi)، شفاخانه تخصصی برای پناهندگان قربانی شکنجه و خشونت سیاسی در فرانسه کار میکند، به پرسشهای رادیوی بین المللی فرانسه (RFI)، رسانه همکار مهاجر نیوز، پاسخ میدهد.
در سال ٢٠١٨ بیشتر از ۴٦٧٠٠ نفر، از جمله افراد زیرسن، در فرانسه از سوی اوفپرا یا اداره مهاجرت و پناهندگی فرانسه حفاظت جانبی دریافت کردهاند.
کودکان و افراد زیرسن مهاجر خارجی در فرانسه چه کسانی هستند ؟
پاسخ به این پرسش با درنظرداشت زمان، پیچیده، وسیع و متفاوت است. آنچه که میتوان گفت این است که تعداد این کودکان زیرسن حالا بسیار بیشتر از گذشته و مراقبت از دوره نوجوانی آنان یک مساله دشوار است.
این افراد امروز دیگر به نام زیرسن تنها نه، بلکه زیرسن و بدون همراه یاد میشوند. این دو اصطلاح کاملا از هم متفاوت هستند و متاسفانه تغییر اصطلاحات معمولاً از اهمیت بسیاری مسایل میکاهد.
بسیاری از این نوجوانان به دلایل زیادی از کشورهای شان فرار میکنند اما معمولاً این فرار یک دلیل سیاسی دارد. تمایز میان مهاجرت سیاسی و مهاجرت اقتصادی جهالت محض است و تنها در غرب، به دلایل دقتهای زبانی یا مسایل انتخاباتی، به این تمایز دامن زده میشود. اگر کسی به دلیل اقتصادی مجبور به مهاجرت میگردد به گونه واضح این موضوع اهمیت سیاسی دارد. برای یک نوجوان مساله سیاسی این است که او در کشورش « هیچ آیندهای» ندارد.
وقتی از این نوجوانان سخن گفته می شود معمولاً چه سن وسالی را باید مدنظر گرفت؟
بگونه عمومی، با ما افرادی از ١٢، ١٣ ساله تا ٢٠ یا ٢٢ ساله روبرو هستیم که اگر بلوغ آنان یعنی ١٨ ساله بودن شان به رسمیت شناخته شود دیگر تحت حفاظت دولت قرار نمیگیرند. وقتی میگویم از ١٢ تا ٢٢ ساله، یعنی این که در تثبیت سن بلوغ بر اساس آزمایش استخوان فرد، معمولاً از سه تا ١٨ ماه احتمال اشتباه را باید در نظر گرفت.
مهاجرت برای بزرگسالان دشوار و پرهزینه است. در این صورت نوجوانان و افراد زیرسن چگونه تن به مهاجرت میدهند؟
در شرایط امروزی، برای مهاجرت، یک نوجوان باید از بدن اش مایه بگذارد ! چگونه میتوان تصور کرد که یک فرد زیرسن از سوریه حرکت کند و با از سرگذراندن حوادث و ماجراهایی که شاهد آن بوده، در فرانسه هنوز هم سالم بماند ؟
آنچه که طی دو سال اخیر تغییر کرده این است که بیشتر نوجوانان صحرای جنوب افریقا یا شرق میانه از طریق لیبیا مهاجرت میکنند و قربانی شکنجه و تجاوز جنسی میشوند. این نوجوانان که در کشورهای شان با مسایل متفاوتی روبرو بودهاند از تجربه وحشتناک خود در لیبیا زخمهایی با خود دارند که سخن گفتن از آن و غلبه بر ناکامیهای گذشته، تجربه فوق العاده دشوار و دردآور برای آنها خواهد بود. این درد ناشی از تجربههای تلخ معمولا نادیده گرفته میشود و درمان آسیبهای روانی برای نوجوانان به کمترین حد خود رسیده است.
از آنجایی که امکانات روان درمانی در مراکز خصوصی هم برای این جوانان خیلی محدود است در نتیجه ما راه حلهای «سریع» اجتماعی، آموزش و اتکا به خود را به این نوجوانان پیشنهاد میکنیم تا برای دولت هرچه ارزان تر تمام شود. این است که به محض رسیدن به فرانسه، این مهاجران باید زبان را بیاموزند و آموزش ببینند تا در مدتی کوتاه، به کارگران متکی به خود بدل گردند. از شانس بد، قراردادهای کاری برای جوانان ١٨-٢١ ساله هم لغو شده است. همه این ها بدون اینکه به سرگذشت آنها اهمیت داده شده باشد. این یک فاجعه و بدرفتاری بزرگ محسوب میشود.
آیا در میان این نوجوانان مهاجر تنها و خارجی افرادی بخصوص وجود دارند؟
افراد مختلفی در میان آنها دیده میشوند. از روسپیان ١٢- ٢٢ ساله نایجریایی گرفته تا نوجوانان مراکشی ١٢- ١٣ ساله مبتلا به انواع مواد مخدر که پولیس پاریس هجدهم را مجبور کرد از پولیس مراکش بخواهد برای مواظبت از این نوجوانان به فرانسه بیاید. این نوجوانان در سر تاسر اروپا در رفت و آمد هستند و در هیچ اقامتگاهی باقی نمیمانند. این ها مانند کودکان سرباز و به شکل گروهی عمل میکنند و کار روان درمانی با آنها خیلی دشوار است.
در شرایط کنونی، کودکان و نوجوانان افغان و گینه ایی در ردیف اول و دوم نوجوانان خارجی مهاجر در فرانسه قرار دارند. یک بخش دیگر هم دختران نوجوانی هستند که از ختنه دختران و زنان در افریقا فرار میکنند و به همین دلیل در فرانسه پناهندگی به دست میآورند.
اینها چگونه در فرانسه زندگی میکنند؟
وقتی جوان باشی و به فرانسه بیایی تمامی تلاشت این است که چگونه زنده بمانی، از کجا نان پیدا کنی، کجا بخوابی یا کسی را پیدا کنی که به تولباس بدهد. به مرور زمان این چیزها را یاد میگیری. همانگونه که در مسیر مهاجرت در کشورهای مختلف از جمله در لیبیا این تجربه را داشتهای.
در فرانسه در هر دیپارتمان، رفتار متفاوتی با کودکان خارجی و بدون سرپرست وجود دارد و نوجوان خارجی باید راه خود را پیدا کند.
آنچه که ناپسند به شمار می رود این است که معمولا گفته میشود که نوجوان خارجی دروغگو و حیله گر است، در حالی که آنها فقط سعی دارند زنده بمانند!
وقتی من یک پدر در افغانستان باشم و بدانم که فرزندم آیندهای ندارد و به عنوان هزاره، طالبان در پی قتل او هستند، تلاش میکنم او را به فرانسه یا انگلستان بفرستم تا مسوولیت پدرانه خود را ادا کرده باشم.
فرانسه چگونه از این نوجوانان پذیرایی میکند؟
آنچه که در فرانسه قابل تحسین است حفاظت دولت و اداره خدمات اجتماعی از نوجوانان و اجباری بودن آموزش ابتدایی تا ١٦ سالگی برای آنان است. اما به محض این که فرد به ١٨ سالگی پا گذاشت همه چیز تمام میشود. در حالیکه نوجوانان مهاجر فقط یک آرزو دارند و آن این که در جامعه ادغام گردند.
در هر جایی که من با این جوانان روبرو هستم تقاضا برای آموزش خیلی زیاد است اما در بیشتر جاها قراردادهای آموزشی برای جوانان بالغ دیگر وجود ندارد و حفاظت از جوانان قبل از ٢١ سالگی تمام میشود در حالیکه در این سن در فرانسه چندین دیپلوم آموزشی حرفهای وجود دارد.
وقتی یک نوجوان مهاجر وضعیت نامساعدی دارد و همزمان با آن در ١٨ سالگی او را به حال خود رها میکنند، یک مشکل اساسی در سیستم حفاظت از جوانان در فرانسه وجود دارد که هزاران جوان را در بر میگیرد.
چه تعدادی موفق میشوند؟
نمیتوان دقیق گفت چقدر اما شاید بیشتر از نیم این جوانان بتوانند موفق شوند. مساله اساسی اما این است که کسی دقیقاً نمیداند تعداد آنهایی به دلیل ناکامی به کشورهای دیگر میروند چقدر است. ما میتوانیم آمار کسانی را بدهیم که مثلاً پناهندگی گرفتهاند اما مسایلی هم وجود دارند که در اعداد نمیگنجند.
پیامدهای فجایع وحشتناک جنگ برای قربانیان، مورد توجه کسی قرار نمی گیرد زیرا وارد شدن در این حیطه خیلی پیچیده است. در برخی از نقاط فرانسه به جوانان چنین پاسخ میدهند و برای پناهنده شدن آنان سهولت ایجاد نمیکنند. به این ترتیب این جوانان در وضعیتهای اجتماعی پیچیدهای قرار میگیرند.
من با جوانانی سرو کار دارم که دانشجو هستند و برای یک دیپلوم حرفهای آموزش می بینند اما حق کار را ندارند. برخی ها را از سه چهار سال به این سو می شناسم که وقتی یک مدرک اقامت کوتاه مدت سه ماهه پیدا کردند فقط سه ماه کار میکنند و وقتی تاریخ مدرک تمام شد کارفرما آنان را بیرون میکند.
من تلاش دارم به تمامی کسانی که علاقمند دنبال کردن تجارب من هستند بفهمانم که نوجوانان مهاجر خارجی قبل از هر چیز دیگر نوجوانان هستند و نباید روی خارجی بودن آنها تمرکز کرد. از یک چیز خیلی ساده شروع کنیم: ما با نوجوانان روبرو هستیم!
کد (9)
>>> تحلیل عالی و به جا
صرف طالب دشمن هزاره ها نیست بلکه از تمام افغان ها است
ممنون شما
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است