تاریخ انتشار: ۱۲:۳۶ ۱۳۹۸/۸/۱۳ | کد خبر: 160779 | منبع: | پرینت |
امروز به رغم آنکه در آستانهی قرن بیست و یکم و در عصر انقلاب فراگیر تکنولوژی و رسانههای جمعی که دنیا را به دهکدهی کوچک و اخبار آن را قابل دسترس برای همه ساخته است، قرار داریم، اما با آنهم تعدادی از نخبگان اتنوسنتریست و تمامیتخواه پشتون حتی با گرفتن مدارک تحصیلی و یدک کشیدن القابی چون پروفیسور، اکادمیسین، استاد، داکتر، انجینیر، رهبر و...، با برداشت سنتی از مقوله ملت، طلایهدار ذهنیت هژمونی قومی گردیده اند. بنا به قول« پیر بوردیو» نوع جدیدی از «نژادپرستی هوشمندان» را به نمایش گذاشته اند: "... نژادپرستی هوشمندان نوعی نژادپرستی مخصوص طبقه مسلط است. هر نژادپرستی، نوعی از اصولگرایی است. نژادپرستی هوشمندان نیز نوع اجتماعی آن است که مختص طبقه حاکم میباشد، طبقه ای که قدرتش در گرو اسنادی است که در دست دارد. مثل مدارک تحصیلی که گواه "هوشمندی " آنها است و در عمل در بسیاری از جوامع برای به چنگ آوردن مسندهای مهم اقتصادی، جای اسناد قدیمی مثل سند مالکیت و یا تیول اشرافی را گرفته است."{۱}
در افغانستان اما! همین "نژادپرستان هوشمند"!! صرف نظر از وابستگیهای سیاسی و ایدیالوژیکی گوناگون شان، همه برای تثبیت هژمونی قومی و دوام حاکمیت استبدادی و سلطه انحصاری شان، علمی را که آموختهاند و القابی را که کمایی کردهاند و قدرتی سیاسی که در اختیار داشتند را وسیلهی توجیه نظریات فاشیستی شان نموده و چنین درافشانی!! کردهاند:
پوهاند انورالحق احدی رهبر حزب افغان ملت: " اقلیتها باید هویت پشتونی دولت(افغانی) را بپذیرند. دولتها به وسیلهی پشتونها تشکیل شده، افغانستان تنها دولت پشتونی در جهان است. اقلیتها باید هویت پشتونی را بپذیرند. ..."{۲}
داکتر عثمان روستار تره كي استاد سابق دانشگاه کابل: "زمامداران، هميشه منسوب به قوم اكثريت و مسلط در تركيب جامعهي افغاني بوده و قدرت بلامنازع همين قوم را تمثيل كرده است. اين قوم مسلط و اكثريت، پشتونها بودند كه تاريخ حماسي و سياسي قرن هژدهم افغانستان را رقم زدند."{۳}
کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی قبلا ریيس مرکزتحقيقات علوم اجتماعی دراکادمی علوم افغانستان: "تاريخ كشور گواه اين حقيقت است كه تاهنوز بديل رهبري پشتونها در كشور زاده نشده است..."{۴}
داکتر قادر ودان مشاور رییس جمهور اشرف غنی: "از آنجا که اکثریت مردم افغانستان پشتون میباشد، جامعه جهانی حاکمیت پشتونها را در افغانستان ضعیف نموده و تمام کارهای مهم سیاسی و نظامی را به جبهه شمال داده است که این خواست مردم افغانستان نمیباشد!!. جامعه جهانی باید با نمایندگان واقعی مردم افغانستان انجینر گلبدین حکمتیار و گروه آقای حقانی و طالبان داخل مذاکره شوند..."{۵}
انجینیر گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان: " دادن سهم بزرگ به اقلیتها در نیروهای امنیتی و ادارات ملکی، به حدی که اقتدار به صورت کامل در اختیار آنان باشد، محروم ساختن اکثریت قاطع افراد جامعه را از حقوق شان تا آنان به عکس العمل مجبور گردند، ساختن ولایات برای اقلیتها و تعیین والیها به خواست خود آنان و دادن صلاحیتهای وسیع به آنان و تلاشهای مشابه به این هدف به راه انداخته شده تا وحدت ملی میان افغانها را از میان برده و از به میان آمدن یک حکومت قدرتمند مرکزی جلوگیری نماید..."{۶}
عالیه راوی اکبر نویسنده: "د افغانستان دښمنان جاهل او ځيني نمک حرام لږکي خو دا هم وايي چې که افغانستان د پاکستان د پښتنو سره يوځای کيږي نو په افغانستان کې تاجکان د تاجکستان او ايران سره اوزبکان د اوزبکستان سره هم يو ځای کيږي. خو دې مزدورو ته به څوک دا ووايي چې تاسي موږ ته په افغانستان کې د دغه يادو شويو ېرو کوچني، لږ کيو قومونو احصايه خو هم وړاندي کړﺉ کنه. پښتون په افغانستان کې هغه قوم دی چې د نړۍ ۴۶ هيوادونه يوولس کاله ورسره وجنګېدل خو مات يې نکړای شو. (دشمنان افغانستان و یک تعداد اقلیتهای نادان و نمک حرام میگویند که اگر افغانستان به پشتونهای پاکستان یکی میشوند؛ پس در افغانستان تاجیکها هم با تاجکستان و ایران و اوزبیگها با ازبکستان یکی میشوند.
اما تاکنون کسی پیدا نشده است که به این مزدوران بگوید که شما حداقل بفرمایئد یک احصائیهء دقیق این اقلیتهای کوچک را هم پیش کنید تا دیده شود که چقدر نفوس دارید، قوم پشتون آن قومی است که چهل و شش کشور دنیا با آنها جنگیده است ولی آنها را شکست داده نتوانسته است."){۷}
محمد اسماعیل یون استاد دانشگاه و رییس تلویزیون ژوندون: "د فارسی وانانو او د چنگیزیان هزارهگان دله جور شو، دوستان دوی هیحکله نه کامیابگی ولی چه افغانستان دپشتنو کور دی او پشتون ولس مشر وی... (گروه فارسیوانان و هزارههای چنگیز درست شد. آنان هیچ وقت موفق نمیشوند، زیرا افغانستان خانه پشتونها است و پشتون رهبر ملی میباشد..."{۸}
جنرال عبدالواحد طاقت جنرال سابق اردو و تحلیلگر سیاسی: "افغان معنا صرف او صرف پشتون دی، افغانستان معنا پشتونستان دی. افغانستان د پشتون کوردی. دا ملک د پشتون دی. فاریاب، مزار او بدخشان پشتونستان، زه د دی ملک بادار او مشریم. نااهل حرامی او ناخلف تاجیک، هزاره ، اوزبیک او گلم جمو چه به افغان کلمه شرمیگی، هغوی باید خپلو ملکوته واپس لار شی( معنای افغان فقط و فقط پشتون است، معنای افغانستان، پشتونستان است. افغانستان خانه پشتون است. این کشور از پشتون است. ! فاریاب، مزار و بدخشان پشتونستان، من بادار و کلان این ملک هستم. تاجیک، هزاره ، اوزبیک و گلم جم حرامی نااهل و ناخلف که از کلمه افغان میشرمند، آنان باید به کشورهای شان برگردند.!"{۹}
عباس دلجو
پینوشتها:
۱ - بر گرفته از آخرین شماره لوموند دیپلوماتیک سال 2007 نوشته Pierre BOURDIEU
https://ir.mondediplo.com/imprimer.php3?id_article=295
۲ - پوهاند انوارالحق احدی - زوال پشتون ها – نشریه مطالعات آسیایی – جلد 35 – شماره 7 – صفحات 628 – 821 - جولای 1995
۳ - روستار تره كي، محمد عثمان، ساختار هاي قدرت در جامعهي افغانستان، ص 29
۴ - کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی - مقاله «افغانستان افغان و افغانستانی»
http://www.kabulnath.de/…/Aazam%20…/Afghan_Afghanistani.html
۵ - از سخنان داکتر قادر ودان در کنفرانس برلین از تریبون سوسیال دموکرات آلمان
http://darwaz.persianblog.ir/post/620/
۶ - پیام تبریکی عید رهبر مجاهد حزب اسلامی افغانستان حکمتیار
http://bostnews.com/details_dr.php?id=17200&cid=56
۷ - عالیه راوی اکبر - د لر او بر او که د پښتنو د حقوقو غوښتنه
http://www.dawat.no/index.php…
۸ - جواد الدین میریان - اسماعیل یون غیرپشتون ها را افغانستانی نمیداند
http://miryan.blogfa.com/post/150
۹ - گفتگوی جنرال طاقت : افغانستان د پشتون کوردی. دا ملک د پشتون دی...
http://www.youtube.com/watch?v=nb6584MGJM
>>> Raheel
وزارت امتیازات قبیلوی که وسیلهییست برای غارت قومی ثروتهای ملی باید لغو و حذف شود!
شورای ملی درین مورد باید تصمیم بگیرد. این وزارت چرا؟ دلیل و توجیه موجودیت چنین وزارتی چیست؟
>>> تیوریسن های خشونت باعث اصلی بربادی این وطن هستند.
>>> بیائید باهم راست و صادق باشیم!
درین جغرافیای شکل گرفته و نامگذاری شده توسط استعمار به حیث هموطن ناگزیزو با اجبار تاریخی درکنارهم قرارگرفته ایم.
درین جغرافیا اقوام مختلف ، زبانها و مذاهب گوناگون در ولایات کشور زندگی می نمایند و یکی دیگر رانسبت همین تفاوت هایی قومی وزبانی ونژادی تحمل ندارند و همیشه در پی توطئه و حذف غیر از قوم خود هستند.
درین کشور مردم مسافران ناشناس راه گم کرده را ماند که دریک جنگل را میروند و ، هیچ یک به دیگری اعتماد ندارند.
نمیدانیم به کدام طرف و به کجا میروند؟
برای حاکم شدن به این ویرانه ،گاهی به دربار انگلیس و زمانی به دربار روس رفته وطن می فروشند و هرکشور بزرگ استعماری که بقای قدرت شان را تضمین کرد به همان قدرت می فروشند و به حمایت باداران استعماری در برابر آنهایی که هموطن است شمشیر می کشند و کنون دست حاکمان بدامن ودربار امریکاست و توسط امریکایی ها رقبای داخلی که همان هموطن اجباری حاکمان این سرزمین است ، با امکانات امریکا درپی نابودی شان هستند ، ده ها سال است که پیوسته همین سیاست باشمشیر بیگانه کسی را که هموطن می خوانند سر می برند دنبال می شود .
تازه ترین مورد توطئه علیه جان جنرال دوستم بود که از درون توطئه که توسط ارگ سازماندهی شده بود جان سالم بدر بردو مثالهایی زیادی درین سالهای پسین وجود دارد.
با همسایه هایی که با اجبار همسایه ء این کشور اند ایران ، پاکستان ، چین ، تاجکستان ، ازبکستان ، ترکمنستان نیز دوست خوب نیستند یعنی هرازگاهی با این کشور ها نظر به موضع گیری بادار جدید مناسبات برقرار می کنند و یا دشمنی می ورزند.
درچنین یک وضعیت که نه وحدت ملی ، نه دولت ملی وپرقدرت ، نه هویت ملی قابل قبول برای همه گان ونه اقتدار ملی شکل گرفته است و با ادامه ء این وضعیت در دو صد سال دیگر نیز شکل نخواهد گرفت .
اینها کی هستند؟
چه می خواهند ؟
به کجا میروند؟
محمداسلم سلیم
>>> در هر کشوری سفارت امریکا فعال میباشد در آن کشور به ضرورت فتنه ها و آشوب ها خواهد بود ایران خوب دانست باید لانه جاسوسی امریکا را تسخیر کند ایران هم قبل از این قضیه مثل تمام کشورهای منطقه درگیر فتنه و آشوب و کودتا بود که مستقیم از طرف سفارت امریکا و انگلیس هدایت میشد من مطمینهستم در هر کدام از کشورهای منطقه از و عراق و یمن و مصر و لیبی گرفته تا پاکستان و افغانستان اگر از داخل سفارت های امریکا بازدید شود مردم خواهند دانست چقدر جنایات مستقیم از طرف این سفارت خانه ها هدایت میشود این یک واقعه جدید نیست در قرن قبل هم روسیه و انگلیس همین نقش را ایفا میکردند اصولا کشور استعمارگر هیچ گاه نمیتواند بدون برهم زدن ثبات و آرامش و امنیت در هیچ منطقه نفوذ و تحمیل داشته باشد.
حامد صمدی
>>> قادر ودان که خود پشتون می باشد در زمان دولت خلق و پرچم خدمت برای رژیم نجیب می کرد رژیم ایکه وابسطه به دولت شوروی تحت حاکمیت حاکمان روسی بود و دولت شوروی یک بخش سرزمین خورشید را اشغال نموده بود و همان بخش شمالشرقی و تا شمالغربی کشور هفت میلیون کیلومتر مربعه ای آرینزمین و توران و شمال هند را. همین حاکمان امپراتوری روسیه تزاری و برتانیه مسوولیت مرزکشی در هندوایران و توران شدند و ملتهای و میلیتهای هم زبان و هم فرهنگ و ادیان مشترک و مشترکات هنری ساختما نی و موسیقی و ادبی و نظمی و قافیه ای و سنتی و خوراکی و دستسازی و جشنگیری و غیره .... جدا کردند و تفرقه انداختند و نامگذاران کشورهای ساخته و بافته در رقابت با کمپنی شرقی برتانیوی و روسیه تزاری شدند.
افغانستان نام مصنوعی و منحوس است که سرحدات اش فراتر از پختونخواه یا نوار یا باریکه افغانیه بوه و با می باشد. افغانیه همان جای است در اطراف کوه سلیمان یا Solomo ملک یهودی اسرائیل که ده قوم بنی اسرائیل منجمله افغانا یا افغانه پسر ارومیه نبیره شاوو ل تحت شکنجه نبوکد ناصر دوم ناله و فغان می کرد و نامش از همین کلمه سامی عبری و عربی فغ و فغان و افغان.
پشتونها نمی توانند که اکثریت را در سرزمین خورشید داشته باشد. همین نام "افغانستان" را مونت استوارت الفنسيتون در کتاب خود با عنوان مختصر "سلطنت کابل " گذاشت . بلی گرچه احمد خان ابدال و یا اودال قدرت سیاسی را در بخشهای از ایران و توران و هند پس از مرگ حامی اش نادر افشار صاحب قران در سال 1747 میلادی بدست گرفت. گرفتن قدرت سیاسی به معنی تغیر و تبدیل نام شده نمی تواند. احمدخان ابدالی متولد سال 1722 هرات است و پدر اش از ملتان از سال 1736-1747 در مشهد خراسان که پایتخت شاهنشاهی ایران بود به صفت سرباز و سردار سپاه شاهنشاهی ایران در زیر رکاب نادر افشار تورکتبار دولت صاحب قران وظیفه داشت و او در تاراج
آثار هنری و فرهنگی و سیم و زر هند با نادرافشار شرکت داشت.
وی با چار هزار سپاه شاهنشاهی ایران به قندهار آمد و زن احمدخان ابدال چون آبستن با تیمورک بود به مشهد در کاخ نادرشاهی و خشو آینده یا مادر زن آينده و یا خوشدامن آینده خود در رحم مادر داشت بزرگ شده می رفت.
تیمورشاه با دو نواسه نادر افشار نکاح لطفا معنی لغوی عربی النکاح را جستجو کنید. مثلا عربی به انگلیسی. در لاتین النکاح عربی به معنی Coitus می دهد.
خو در هر صورت نام سلطنت احمد خان که در زمان تغیر نام خود از ابدالی به درانی سلطنت یا دودمان درانی مشهور است و نام کشور نام خراسان کبیر و مناطق وابسطه که کشمیر و شمال هند و فرا رودان آمو یا ماوراءالنهر تا مشهد.
پایتخت سلطنت دودمان درانی قندهار شد. ولی پشتون دد قدرت بود و کشوری یا منطقه یا نوار و یا باریکه
پشتونخواه افغانیه زیر نام پختونخواه بود زیرا احمد خان در شعر منسوب به احمد ابدالی آماده است که تخت دهلی را فراموش میکند اگر قله های سربه فلک کشیده پختونخواه به یاد اش آید.
پس از مرگ احمدخان تیمور شاه خراسان و مناطق وابسته شد. تیمورشاه مورد پیغار قبایل و آقوام شد. مناطق وابسته داشتند از دست تیمورشاه درانی می رفت کشمیر و بدخشان و قطغن عایشه درانی که گفته می شود در کابل به زبان پارسی شعر می سرود از جدایی مناطق از دست رفته شکایت و حکایت نموده است. اقوام و قبایل پشتون - آن زمان هنوز وزیر اقوام و قبایل و سرحدات نبود و یوسفزی و مهمند قندهار را ترک و به شهر شاپور که اکنون پشاور نام اش است رفتند. پشتونهای جنوب سنگ احمدخان ابدالی اکنون درانی را آنقدر گران و قیمتی ندانستند. سنگ در پشتو مثلا سنگ گذاشتن معنی قرارداد و در زمینه زمین و یا خاک تقسیم عادلانه معنی می دهد.
مونت استوارت الفنسيتون در کتاب سلطنت کابل و مناطق وابسته نوشت:" افغانها برای کشور خود نام عمومی ندارند. من همین مناطق را که معرفی نموده ام مانند خراسان و مناطق تاتارها ( لطفا عنوان کامل کتاب مونت استوارت الفنسيتون را مطالعه کنید ) مونت استوارت الفنسيتون و سر جان ملکم و یک اسکانلندی سومی جنرال ها و استانداران و فرماندهان نظامی و سیاسی امپراطوری برتانیه نام افغانستان را در جغرافیایی فرهنگی خراسان فراتر از پختونخواه دانست.
پشتونها و یا افغان خود را ار گم شده گان قبایل یهودی بنی اسرائیل می نامند. و محمد امین خوگیانی فرزند شهید اسرائیل خان خوگیانی کتاب سیدجمال الدبن افغانی و گابلی و اسدآبادی را همان شخص سلفی که در فراماسونری لوژ کوکپ شرق انگلیسی در مصر بود و در سال 1901 به چاپ رسید از عربی به پارسی که پشتون ها پارسی را پارسی می گویند و نه معرب پارسی میاوی به فارسی.
بلی پشتونها مثل حاجوج و ماجوج بسیار اند و بلی اکثریت اند. دل پشتون خوش و خرم و سلامت. اگر پشتون و افغان اکثریت اند، پس چرا این اقوام شریف و حاکمان کاذب شان چنان پندار و گفتار و کردار و رفتار میکنند که باید کل انسانهای اقلیت زبانی و فرهنگی با هویت های ملتی اجتماعی خودی پشتون و یا افغان شوند چیزیکه در این برگ تیوریسن ها و اکادمیسیون پشتون و افغان خواستار آن است.
اگر پشتون در اکثریت است چرا رژیم دست نشانده امریکا درج هویت فرهنگی و ملیتی و زبانی هر یک از ملت ها و میلت ها و تباران و زبانان را در سند هویت و شناسنامه درج نمی کند.
از چه می ترسید ای اوغان و افغو پس چرا این همه داد و گریه و زاری و شیون و ناله و فریاد و افغان و فغ و فغان و افغان؟
زبان اولین فرصت برای شناخت هویت است. پشتون و افغان زبان شان پشتو و یا افغانی است. هر دو واژه یا لغت و یا کلمه از نظر معنی و مفهوم در تاریخ و فرهنگ و کتابها شناخته شده و درج اند. و چرا از نام افغان را سر غیر افغان و غیرپشتون تحمیل میکنید.
کدام چیز خوب داده هم نمی توانید که از آن خیر و برکت بیاید. حس میهن حس زادگاه حس اجتماعی و فرهنگی در هویت دادن افغان یا پشتون نه صادق است و نه کاذب بلکه مغشوش ساختن هویت است. چکش است بر سر فرق غیر پشتون و غیر افغان.
بلاخره در کدام سال سرشماری کلی و عمومی و سراسری شده است.
رژیم بی کفایت که حاکمیت عمده آن پشتون یا افغانتبار اند بدون مدرک باز در مورد اکثریت خود تقلب و جعل وساختگی می کند.
بلاخره تهداب این حکومت و دولت با تقلب ماننده شده و تهداب اش کج ماننده شده است. با این سیاست که پیس رو دارید راه سوی ابلیس را گرفته اید.
جریان داستانهای دنبالهدار در حلقه خبیثه
>>> هندوایران و توران که زیادتر از دوهزار و پنج صد زبان دارد و توران زمین که از مغلستان تا آذربایجان یا آذرپادگان و ترکیه امروزی وسعت داشت و ایران زمین که اولین و بزرگترین بوم مردمان آریانایی از کاشغر تا عراق عجم و شام یا سوریه بزرگ بود و ار سنهد تا خجند و هند شمالی و مرکزی که آراورتا نام داشت و بلاخره کشورهای هندواروپایی که در امپراتوری هخامنشی پارسی ( آریانا یا ایرانزمین جمع با کشورهای محروسه از دورودان تا به یونان مساوی به امپراتوری پارس) و همه این سه حلقه فرهنگی با زبان پارسی و پس از دخول دبیره عربی فارسی زبان دربار هندوتوران و ايران شد. حتی امپراتوری اسلامی تورک شاهان و هندوشاهان سلاطین اسلامی محمود غزنوی امپراتوری عثمانی و امپراتوری تیموریان تیمورشاه پدر شاهرخ میرزا و گوهرشاد بانو و مغولها هند و بلاخره سلطنت احمد ابدال زبان درباری شان پارسی بود. گلبدن بانو دخت بابر و نویسنده همایون نامه و کتاب در باره اکبر اولین تاریخنگارا زن زبان فارسی و اولین تاریخنگار زن جهان است .
پشتون و افغان که خود را اکثریت جلوه می دهند یک اصل روانشناسی را خوب مایرانانه سو استفاده می نمایند. با تقیر و توهین و حقیر جلوه دادن مخالفین و رقبا خویشتن را بزرگنما می پتدارند.
رومی و یا بلخی این کار را راهبردی یا فن آبله و دونان می داند. برای آبله ها و دونان شعری از وی است که " نردبان خلق عاقبت افتادنی ایست. آبله هر چه بالارود چون به افتد استخوان هایش سخت شکستنی ایست.
چون زبان فارسی یا به گفته پشتونها پارسی که تلفظ اصلی اش خود زبان پشتون های فرهنگی و اجتماعی و آموزش داده شده است و از طرف دیگر حقارت فرهنگی خود را با تغییرات ناگهانی نام ها پنهان می کنند و یا جعل و ساختگی و تقلب می کنند از دوستی افراطی حیثیت و عزت و احترام و ارزش اعتبار و اعتماد خود را می بازند. تقلب پته خزانه حبیبی که خواست تاریخ پته خزانه را پیشتر از شاهنامه پارسی سازد ، جعلی برآمد . شاهنامه در میراث فرهنگی جهانی سازمان فرهنگی در جشنواره هزارمین سالروز اش درج شد ولی 5 پشتوسناشان دنیا پته خزانه حبیبی را در میراث فرهنگی جهانی درج نشد زیرا در پته خزانه دو حرف یا دبیره پشتو بکار برده شده بود که پشتوتولنه در سال 1936 اختراع نموده بود درهمین سال چندین ی ها اختراع شده بود. گذشته از آن از سبک نظمی و نوشتار فعلی استفاده شده بود.
داستان ملالی میوندی و رنگهای بیرق سه رنگه عاقبت تقلبی برآمد دانستان ملالی کاپی داستان ژان دارک فرانسوی کرفته شده است.
مگر یک سنبله باکره و آن هم دختر که علمای افغان و پشتون آنرا فرعی و کم عقل و حیوان و حیوانک گفته می شود او دخترک به پشتون و افغان تبار غریت و ننگ و ناموس یاد می دهد. افغانیت و پشتونداری مظهر و جمال و جلال جدا ناپذیر پشتون و یا افغان می باشد.
از همین جهت دو ظاهران یکی ظاهر شاه و دیگری رئیس پارلمان عبدالظاهر در سال 1964 اسم پارسی که معرب اش فارسی است،حذف نمود و نام صفت پارسی یعنی دری را به عنوان زبان در افغانستان رسمی نمود.
از همین زمان هرکسیکه میخواست بداند این زبان چیست از کجا آمده ریشه این زبان چیست کتاب های لغت اش در ادوار گذشته و پیشینه تاریخی چی بوده؟ گرامر و یا دستور زبانی اش صرف و نحو اش چیست؟
انها رجوع کردند به تفسیر. بلاخره مجبور شدند که گویند " دری زبان فارسی افغانی است".
در سال 1700 کتاب از توماس هاید پارسی شناس و ایرانشناس انگلیسی که به لاتین نگارش شده و مطالعات و ترجمه زمان اتو کبیر قیصر دولت روم مقدس ملتهای جرمنی که پنج هزار نویسندگان منجمله ترجمانها را استخدام نمود تا کتابهای مانند البیرونی و الفاریابی و ال غذالی و دیگر دانشمندان فلات ایران را در قرون وسطی ترجمه نمایند.
تعریف توماس هاید از صفت زبان دری چنین است:" زبان دری زبان معیاری و ادبی عالی است که در سراسر شاهنشاهی ایران در بیست و یک کشور اش به شکل عالی در مکاتبات رسمی نوشته شود. انواع گویش های فارسی آزادانه استفاده شود ولی نه در نامه های رسمی بین الکشوری.
گویش زبان زیادتر محلی است و یک زبان گویش های گوناگون دارد..
آقای ودان خوب می داند که هوخ دویچ یعنی دویچ بالا یا بلند یعنی عالی به زبان معیاری آلمانی و یا جرمنی گفته می شود. و اگر رییسجمهور آلمان و یا شخص قدرتمند کانسلر آلمان همین اکنون مرکل صفت عالی را به اسم زبان رسمی کند. و دویچ را که اسم عمده است حذف کنند.
پشتون افغان از همین کلک و یا چالباازی و چالاکی و قلدری و زیرکی استفاده کرد.
>>> ایا از قومی که خود را صد فیصد پروفیسور از جمله وارثین پیغمبران میگرد چرا چیزی نگفته اید که در این چهل سال به صد نیرنگها استفاده کرده و افغانستان که خانه همه ملیت ها است به خاک برابر کرد و چور چپاول را آغاز کرد و از زن مرد گرفته حتا تا کودکان ایشان دزد ولندغر هستند هر قدر که بگوید شیر سفید است سیاه نمیشود
به گفته سعدی که همرای شاگرد خود معامله بد کرده بود و باز میگفت عاقلان خود داند.
حالا عاقلان خود میدانند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است