بمناسبت بزرگداشت از کنوانسیون حمایت حقوق اطفال
بهترین اصول در نظام خانواده و نقش والدین در تعلیم و تربیه و پرورش سالم روانی طفل عبارت از نقش کنترول کننده، اصلاح کننده و تشوق کننده طفل در انکشاف اش از طفولیت تا بلاغت میباشد 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۲۶    ۱۳۹۸/۸/۲۹ کد خبر: 160971 منبع: پرینت

بمناسبت روز بزرگداشت از کنوانسیون بین المللی حمایت حقوق اطفال مصوب 20 نوامبر 1989 م.
در اکثریت کشور های جهان از روز تصویت کنوانسیون بین المللی حمایت حقوق طفل که در 20 نوامبر 1989 از جانب ملل متحد به تصویب رسید، تجلیل به عمل میآبد. من بحیث یک شاغل مسلک حقوق و کارمند اداره حمایت حقوق اطفال در کشور هالند پیرامون این موضوع و دفاع از حقوق طفل و خانواده مطالب را به عرض میرسانم.
در کنوانسیون بین المللی 20 نوامبر 1989 ملل متحد مربوط به حقوق طفل سه مساٌله مورد تاٌکید قرار گرفته است:

حقوق طفل و مسوولیت والدین:
مسوولیت دول در تاٌمین حقوق طفل و والدین و جایگزینی آن در قوانین و سیستم عدلی و حقوقی کشور.
نظر به تعریف در این کنوانسیون "طفل شخصی است که هنوز سن 18 سالکی را تکمیل نکرده است و دارای حق مساوی در تاٌمین ضرورت های سنی، جسمی و روانی، دارای حق صحت (رشد سالم و استفاده از تمام امکانات در این عرصه)، حق تعلیم و تربیت، حمایت حقوق طفل و جلوگیری از منع خشونت در برابر طفل، داشتن حق معلومات در مسایل که در مورد طفل تجویز و یا تصمیمی گرفته میشود، حق طفل در صورت که طفل به حفاظت مخصوص ضرورت داشته باشد (حق پناهندگی طفل و حفاظت طفل دارای اختلالات روانی و معلولیت عقلی- جسمی)."

همچنان در این کنوانسیون چنین مطرح گردیده است که "تمام حقوق را که طفل دارد، مسوولیت را برای بزرگسالان که در ادای مسوولیت و یا کسب حقوق طفل مکلفیت قانونی دارند، باید مکلفیت خویش را چه والدین، وصی، قیم و یا ولی باشد و چه یک دولت اداٌ نماید، پیشبینی نموده است."
در صورت که مسوول قانونی طفل در کسب ضرورت های فوق مربوط به طفل تعلل نماید ویا مانع آن گردند، مساٌله ایجاد مانع در رشد مصئون طفل مطرح است که در اکثریت قوانین کشور ها مداخله موسسات حمایت حقوق اطفال را ضروری و توجیح پذیر میسازد. ما در کشور های ختلفه بخصوص کشور های اروپایی شاهد آن بوده و هستیم که اخلال عمدی و یا نداشتن توانایی والدین در تعلیم و تربیت سالم و رشد مصئون جسمی و روانی طفل باعث سلب صلاحیت والدین و حتی خارج ساختن طفل از خانواده و تاٌمین محل مصئون برای یک مدت معین و آنهم به اساس یک حکم محکمه صورت میگیرد.

در کشور های اروپایی از جمله در کشور هالند پروتوکول های مربوط به حقوق اطفال تحت عنوان "حمایت حقوق اطفال و منع خشونت علیه اطفال" قابل اجراٌ است و موسسات حمایت حقوق و تاٌمینات اطفال این وظیفه را قانوناٌ به عهده دارند تا مساٌله رشد سالم و مصئون طفل را الی سن 18 ساله گی تحت نظر داشته و امکانات مختلفه را برای طفل مهیا سازند.

در اینجا یکی مساٌله حق طفل مطرح است و دیگر مسوولیت قانونی والدین و یا شخصی دیگری که مسوولیت پدری و مادری طفل بصورت موقتی و یا دایمی به عهده اش گذاشته شده است. ما اصطلاحات مانند پدر، مادر، والدین، ولی، قیم و وصی را در قوانین کشور ما قانون مدنی سال 1355) داریم. ولی در قوانین قبلی ما بیشترین مواد مربوط میشد بر تمام حقوق و صلاحیت های که اشخاص حقوقی در ارتباط با طفل صاحب حقوق و صلاحیت های میشدند و تنها موضوع تاٌمین معیشت طفل و یا حفظ حقوق طفل الی سن رشد مطرح میگردید. در حالیکه مساٌله بحث اصلی ما در این مقاله حق طفل در مصئونیت رشد جسمی و روانی و استفاده از حقوقی است که طفل الی سن رشد به تکمیل سالم شخصیت، توانایی و استقلالیت در انجام وظایف اجتماعی، توانایی روانی در کسب جایگاه متناسب اجتماعی، توانایی در تنظیم یک پلان معقول زندگی شخصی، توانایی انتخاب سالم در برابر پدیده های مفید و مضر به خود و اجتماع و دها مسایل دیگر، نایل گردد.

بناٌ هر نوع ایجاد ممانعت عمدی و یا غیر عمدی در رشد جسمی، روانی، تعلیم و تربیه، صحت، تاٌمینات (خوراک، پوشاک و محل زیر چتر) و یا استفاده خشونت های جسمی و روانی در برابر طفل مداخله قانونی موسسات دولتی و اجتماعی را در حفظ و حمایت حقوق طفل در قوانین پیشبینی گردیده است.

مهمترین مساٌله برای والدین این است که پدر و مادر طفل شان را از زمان حاملگی مادر الی سن رشد در فضای آرام و سالم تربیت نمانند. فضای آرام مفهوم این را هم نمیدهد که همه چیز برای طفل باشد یعنی ولدین همه چیز را فقط به طفل و برای طفلٌ مختص سازند بلکه خانواده در یک واحد کوچک با زنده گی خود خوشبخت باشند و همه اعضاٌ ار خوشبختی بطور مساوی مستفید گردند و لذت ببرند.

اکثراٌ ثابت شده است که طفل که در بطن مادر نطفه گرفته و مادر در دوران حاملگی با روحیه پیشیمانی، عدم اطمینان و یا ترس و خوف این دوران را سپری مینماید، طفل با بعضی احتلالات مغزی بدنیا میآید. چنین طفل در تمام زندگی در دنیای خاص خودش و با محدودیت های زندگی وبعضاٌ در تقابل با روان خانواده و محیط زندگی قرار میگیرند. متخصصین روانی طفل و مسلک حمایت و تاٌمین حقوق اطفال بدین نکته اهمیت میدهند که نطفه گذاری طفل بهتر است با پلان قبلی جفت زن و شوهر پیشبینی گردد و هر دو توافق داشته در استقبال به دنیا آمدن طفل شان باشند. بدین معنی که مادر در دوران حاملگی اش روحاٌ و رواناً راحت و بدون کدام تشویش طفل اش را در بطن خود پرورش دهد.
ولی مهمتر این است که به کدام شیوه میتوان طفل را تربیت نمود، وی را در رشد سالم روانی تشویق نمود و فضای خانواده و آموزش آداب اجتماعی را برای این رشد مصئون ساخت.

اگر شما خود متوجه شده باشید که یک پدر و یا یک مادر با طفل اش مانند دو رفیق آنقدر با هم نزدیک اند که تفاوت رابطه طفل – والدین در آن احساس نمیشود و یا بر عکس موجودیت یک پدر و یا مادر تا حدی دیکتاتور مٌابانه است که به آن رابطه "تیران و سرباز" را نام نهاد. این شیوه اکثراٌ با خشونت، مانع از انجام یک عمل و یا انجام آن با زور و تشدد همراه میباشد. شیوه استبداد به عین درجه خطر ناک برای رشد شخصیت طفل است که رابطه بدون نورم و سرحد و آزادیهای بدون حصر. به بیان دیگر یکی همه زمینه های رشد را از طفل میگیرد و دیگری هیچ زمینه را برای طفل میسر نمیسازد- به وجود آورده نمیتواند. یکی رشد روانی طفل را در گرو استبداد خانوادگی میگیرد و دیگری رشد طفل را بدون اصلاح و شکل دادن به بی تفاوتی میگیرد. هردو میتواند شخصیت طفل را چنان آسیب پذیر سازد که طفل در دوران جوانی نه تنها فاقد استقلالیت لازم عمل میباشد بلکه در روابط اجتماعی خود کمتر موفق متبارز میگردد، شخص عدم اعتماد به خود میداشته باشد در هر مورد دچار شک و تردید و نا مطمئن میباشد. این عدم موفقیت میتواند در سنین بعدی معضلات را در محیط کار، محیط اموزش، رابطه بعدی اش با طفل و خانواده و سائر روبط اجتماعی اش به وجود آورد که بلاخره سوال خوشبختی را مطرح میتواند نماید که شخص با خود و محیط خود احساس خوشبختی مینماید یا نه؟

رشد سالم روانی طفل در حقیقت محصول عکس العمل همان چوکات است که طفل در آن رشد یافته است. اساسی ترین مساٌله در این پروسه رابطه میان طفل و والدین است که در آن رابطه میان طفل و خواهران و برادران نیز شکل گرفته است.
بهترین اصول در نظام خانواده و نقش والدین در تعلیم و تربیه و پرورش سالم روانی طفل عبارت از نقش کنترول کننده، اصلاح کننده و تشوق کننده طفل در انکشاف اش از طفولیت تا بلاغت میباشد.

آنچه در متون حقوقی مبنی بر حمایت حقوق اطفال و نقش مسوولانه والدین تسجیل یافته است عبارت است از اجرای وظایف در ایجاد زمینه های که ظفل در یک موقع سنی بدان اشد ضرورت دارد، یعنی تاٌمین محیط مضئون (عاری از خشونت و یا رها کردن طفل به سرنوشت خودش)، آن محیط که طفل بتواند خود را بحیث فرد انکشاف دهد و شخصیت خود را به شکل مثبت شکل دهد.

وظیفه یا مسوولیت دیگر والدین در قبال طفل عبارت از این است که طفل بیاموزد که نورم ها و ضابطه های اجتماعی کدام ها اند و چگونه طفل خود را بر آنها وفق دهد و آنرا در زندگی اجتماعی خود سرمشق قرار دهد.

بعضی ها مفهوم کنترول طفل را در استفاده روش های سختگیرانه میبینند که باید هم چیز را برای طفل تعین نمایند. (پسر من هنوز طفل است و چیزی را نمیداند). در حالیکه طفل با ید در همه چیز را بداند که به سن و سال وی مربوط میگردد. این هم یک وظیفه والدین است که آموخته های خود را به طفل خود توضیح نماید، طفل را توانایی روانی و تربیتی دهد تا طفل بتواند خود انتخاب نماید ولی اگر انتخاب درست نیست با ید والدین طفل را کمک واصلاح نماید. نباید فراموش نمود که آموزش اداب، ضابطه ها و سرحد شناسی بیان این امر باشد که "الی 12 سالکی پدر و مادر تعیین کننده انتخاب خوب برای طفل است در حالیکه بعد از 12 سالگی یکجا با پدر و مادر" . البته بعد از سن 16 سالگی این شرایط تغیر پذیر میگردند.

در حالیکه این مسوولیت در کنوانسیون 20 نوامبر 1989 ملل متحد وسیعاٌ توضیح و دول مکلف بر جایگزینی آنها در قوانین ملی شان گردیده است. برای هم مسلکان عرصه حقوق و متخصصین عرصه علوم ا جتماعی این واضح است که این یک پروسه طولانی خواهد بود تا این ماٌمول در جاده عمل قانون جا پیدا نماید ولی همین حالا مسوولیت بزرگ است تا قوانین مربوط تکمیل تر و زمینه تطبیق آن در مرور زمان قاطعیت اجرایی پیدا نماید.

آنچه در کشور های متمدن که افغانان یکی از بزرگترین رقم را در میان اقلیت های ملی تشکیل میدهند، معضلات تعلیمی و تربیتی طفل در خانواده یک گره مشکل است که والدین بنا بر درنظرداشت نورم های کلتوری و فرهنگی افغانی که خود در آن پرورش یافته اند، به مشکل میتوانند بعض از مسایل مربوط به حمایت حقوق طفل را درک نمایند و آنرا بپذیرند. این معضلات در ارقام معضلات تربیتی طفل در خانواده در موسسات حمایت حقوق اطفال هم قابل انگشت گذاری است.

آنچه مهم و حقوقی است، رشد و انکشاف "سالم و مصئون" و زمینه سازی آن توسط والدین یک مسوولیتی است که در قوانین حمایت اطفال و کنوانسیون سال 1989 تعریف گردیده است. سلب این حقوق یا بطور عمدی و یا به شکل غیر عمدی که والدین توانایی تاٌمین آنرا نداشته باشد، بیان این مفهوم است که والدین به شکلی عامل مانع و یا کرنش در مصئونیت و رشد سالم روانی و جسمانی طفل اند. این مساٌله از لحاظ قوانین زمینه مداخله موسسات حمایت حقوق اطفال را توجیح پذیر میسازد و خطر آن وجود دارد که والدین برای مدتی صلاحیت قانونی شان را در برابر طفل خود شان کلاٌ و یا قسماٌ از دست دهند.

بصیر دهزاد


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اطفال
حقوق
نظرات بینندگان:

>>>   کدام کنوانسیون در این مملکت عملی شده که این یکی اش شود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است