نقش دولت ها در اقتصاد سرمایه داری خصوصی
جهانی شدن فقر و بیکاری، رسوایی اقتصادی سیاسی فلسفه نولیبرالیستی را آورده که از منظر تیوریک به پایان خط اقتصاد بازار آزاد رسیده است. جهان پس از کرونا سیمای اقتصادی متفاوت خواهد داشت 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۵۴    ۱۳۹۹/۱/۲۶ کد خبر: 163039 منبع: پرینت

آدم اسمیت نویسنده کتاب «ثروت ملل» می گفت که چرخه گردش اقتصادسرمایه داری رقابتی بازار آزاد است که دست نامرئی آنرا بر پایه تقاضا و عرضه می چرخاند و بنابراین، دولت ها نباید در چرخه بازار اقتصاد رقابتی و سیاست های اقتصادی نظام سرمایه داری، مداخله کنند.

این بیان زیرساخت فلسفه اقتصاد سیاسی لیبرالیسم و سپس نولیبرالیسم قرار گرفت. پس، از جنگ جهانی دوم و پیامدهای بعدی آن که دو ابرقدرت امریکا و شوروی را با دو سیستم اقتصاد تولیدی و سیاست های اقتصادی در برابرهم قرار داد، نخبه های اقتصاد سیاسی لیبرالیسم، رژیم شوروی را به دیکتاتوری اقتصادی و سیاسی و اجتماعی متهم می کردند. دخالت دولت در همه امور اقتصادی و تعیین سیاست های اقتصادی بر پایه پلان های دولتی، نیروی کار اجتماعی را در خدمت یک طبقه جدید مرفه حزبی که به طبقه حاکم تبدیل شده اند و حکومت می کنند، قرار داده و آزادی فکری مردم به زنجیره جهان بینی و آیدیولوژی سوسیالیسم و کمونیسم پیج در پیچ پیچیده شده است و حق سیاحت و سفر به اکناف جهان از آنها گرفته شده است.

لیبرالیسم اقتصادی در یک جنگ تبلیغاتی همه اعیار رهبران شوروی و چین کمونیست را دیکتاتورهای طبقه جدید حزبی متهم می کردند که هم نیروی کار اجتماعی را به بردگی دولتی گرفته اند و هم آزادی فکری و طرز دید و جهان بینی مردمان را به گروگان گرفته اند. تقابل امریکا و شوروی در دهه 80 قرن بیستم، در افغانستان و پیامدهای بعدی آن که شوروی دو جنگ پُرمصرف تسلیحاتی و جنگ افغانستان گیر افتاد اقتصاد تولید سوسیالیستی دچار بحران درونی گردید. در اواخر دهه ی هشتاد در زمان زمامداری گرباچف بحران اقتصادی بلوک شوروی را در تگناه سخت کم نقدینگی گیر انداخته بود.

در دهه ی 90 قرن بیستم، احساسات ملی گرایانه در اروپا شرقی برضد رژیم های سوسیالیستی شعله ور شد که نخست در کشور رومانیا جرقه زد و اروپای شرقی یک شبه به دامن سرمایه داری بازار آزاد و حکومت های دموکراسی سقوط کرد. در شوروی لیبرال دموکراسی به رهبری یالتسن {سابق عضو بیروی سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی} که خودش را پدر دموکراسی و آزادی معرفی می کرد، در خم و پیچ بازی ها حکومت گرباچف را از صحنه به زیر کشیدند و یکشبه عاشق سرمایه داری لیبرال دموکراسی شدند.

پس از فروپاشی شوروی {1992} نولیبرالیسم با سیاست اقتصادی خصوصی سازی به صحنه آمد. نخبه های سیاسی نولیبرالیسم این دروغ را همه جا تبلیغ می کردند که رشد و ترقی اقتصادی و رفاه عمومی به سیاست خصوصی سازی بسته است. تمام شرکت ها و بانک های دولتی و شرکت های صنعتی تولید کالای و موادغدایی تحت کنترول دولت ها باید خصوصی شود. نخبگان نولیبرالیسم وابسته به بانک مرکزی امریکا که از دسترس دولت خارج است، نسخه چاره ساز رشد اقتصادی کشورهای جهان را خصوصی سازی اقتصادی فورمل بنبدی کردند و در پی بازشدن دوطرفه بازارهای اقتصادی جهان به روی سرمایه بزرگ بودند.

بحران اقتصادی اگست 2008 که سیستم مالی مارکیت داخلی امریکا را تکان داد که پس لرزه های آن مارکیت اقتصادی اتخادیه اروپا را لرزاند و به یک بحران جهانی پیدیل گردید، نقش دخالت دولت ها در اقتصاد سرمایه داری خصوصی بیشتر برجسته گردید. بطوریکه پس از حمله اقتصادی کرونا به نیروی کار اجتماعی و ست شدن رشد نرخ اقتصادی و کساد بازار که بیزنس های متوسط الحال و کوچک را هدف قرار داده است، چرخه چرخ سرمایه داری خصوصی بدون حمایت مالی و دخالت دولت ها، دست نامرئی عرضه و تقاضا آدم اسمیت که لیبرالیسم و نئولیبرالیسم آن را شعار کار ساخته بوند، قادر به گردش چرخه اقتصاد خصوصی نیست.

برجسته شدن نقش اقتصادی دولت های سرمایه داری در چرخه اقتصاد نولیبرالیستی و همچنان قوت گرفتن راست ملی گرا افراطی دارای رگه های تعبیض نژادی و فاشیست دماغان هیتلری در دل دموکراسی و قدرت سیاس نشانه های اصلی شکست فلسفه اقتصادسیاسی نئولبیرالیسم را می نماید.

هرچند در امریکا دوصد شرکت و بانک ابرمالکان سوداگران سرمایه بزرگ از جینل وال استریت مستقل از دولت امریکا اسپ سودجویی می تازند ولی مجموعه سیستم مالی و تولیدی بخش خصوصی گردش سرمایه بدون کمک های دولتی و سیاست گذاری های اقتصادی مستقلانه پویایی گردش سابقه را از دست داده است.

برجسته شدن نقش دولت ها خواهی نخواهی سیمای اقتصاد سیاسی سرمایه داری نیولیبرالی را بسوی مدیریت اقتصاد دولتی تغییرخواهد داد. سرمایه بزرگ از برجسته شدن نقش دولت در اقتصاد سود می برد یعنی با دادن قرضه به دولت ها نه تنها سود می برند بلکه کنترول را بر دولت ها افزایش می دهند. چرخه تعادل اقتصاد جهانی را رشد اقتصادی و سیاست اقتصادی فناوری چین کمونیست می چرخاند که 70 درصد سرمایه دولتی است. وارد شدن دولت های دموکراسی در اقتصاد بازار خصوصی خواهی نخواهی با اصلاحات و مدیریت جدید اقتصادی همراه خواهد بود. جهانی شدن فقر و بیکاری و گران شدن بار زندگانی رسوایی اقتصادی سیاسی فلسفه نولیبرالیستی را آورده که از منظر تیوریک به پایان خط اقتصاد بازار آزاد رسیده است. جهان پس از کرونا سیمای اقتصادی متفاوت خواهد داشت.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اقتصاد
سرمایه داری
نظرات بینندگان:

>>>   تحلیل خیلی منطقی و علمی و کاملا بجا. به یکی از مهم ترین موضوعات زندگی بشر که مستلزم ژرف انگاری و دقت لازم است، اشاره کردید. قابل ستایش است.

>>>   Sajida Milad
به اساس گذارش امروز جیو نیوز حکومت پاکستان صرفیه گاز و برق را از شروع قرنطین الا ختم ان در سراسر کشور معاف نمودو هم کرایه های کمتر ازپنجاه هزار را معاف و هم از مالکان خاست تا در این مدت از هیچ کسی کرایه نگیرند

>>>   اويس احمديان
ديد بنده ازسطح شهر واوضاع قرنطين درهرات
تقريبا هفتادفي صد دوكانها امادگي باز شدن براي هر لحظه ،چون همه دوكانداران با دستاني درجيب درب دوكانهاي خويش هستند ،قفل دردوكانها اغلب باز است،وركشاپ هاي تخنيكي داخل گراژها وسراها مشغول كارند،خياطها درب دوكانها بسته اما داخل كار مي كنند،برخي سرايدارها با برخي دوكانداران تباني كرده و داخل ماركت هايند ،قرنطين نيست ريشخند است بخدا،هر كس هم كه وضعش خوب است وغم دوكان ندارد هر موقع بخواهد به ميله ميرود ،طرف دهنه كمر كلاغ ،ميرداود،شاه بيدوطرف كرخ اي چي وضع قرنطين است يا رومي روم يا زنگي زنگ ،به ريشخندي ومسخره گي نمي شود قرنطين كرد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است