افغانستان در اوضاع و احوال متشنج داخلی و خارجی بسوی فصل جدید رقابت ها و کشمکش های خونین کشیده می شود. تاوان این جنگ های تحمیلی خونین بی پایان را باید مردم در میدان مانده افغانستان بپردازند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ ۱۳۹۹/۲/۳۰ | کد خبر: 163457 | منبع: | پرینت |
پس از تقریبا هشت ماه از انتخابات نمایشی ریاست جمهوری میزان 1398، سرانجام، در خم و پیچ بازی ها، به تاریخ 17 می 2020، اشرف غنی و عبدالله در سالون بزرگ مجلس ارگ در حضور کرزی، استانکزی، سیاف، خلیلی، قانونی، باتور و محیب الله و دوتن دیگر، پای توافقنامه حکومت مشارکتی و تفویض رتبه مارشالی به جنرال دوستم، امضا گذاشتند.
اشرف غنی برخلاف معمول که سخنرانی های طولانی و چیغ و پیغ در جنون احساسات میکرد، در روز توافقنامه سخنرانی مختصر و کوتاهی کرد. او هیچ ذکری از مبانی ساختار تشکیلات حکومت مشارکتی و تقسیم مساوی قدرت و یا تفویض رتبه مارشالی به جنرال دوستم، نکرد. در جریان سخن سرش {در تصویر تلویزیونی} را نیم رخ به طرف عبدالله چرخاند و با لحن ملایم متبسم سودازده فقط سر به مُهر سیاسی به او گفت که: «باز نصف کردیم. بار گران از شانه های هردوی ما کم شد.
عبدالله، اوراق یادداشت های سیاسی را رونمایی کرد و تصویری از ساختار تشلیلات قدرت سیاسی حکومت مشارکتی که نهاد عالی آن شورای عالی دولت است بدست داد که قدرت سیاسی میان ارگ و ثبات و همگرایی پنجاه پنجاه درصد در تمام کالبد بدنه ی دولت منقسم شده است.
کرزی؛ نیز، توافقنامه حکومت مشارکتی را مبارک خواند. از رسیدن به یک صلح پایدار سخن گفت و از راکتیار خواست که به جرگه حکومت مشارکتی بپیوندد.
سیاف، برخلاف سخنرانی های مطلول اش که باقصص و روایات حدیثی عجین شده است، فقط دعا نامه ختم پایان فاتحه توافقنامه حکومت مشارکتی را خواند و در پایان دعاها سیاست کرد و گفت خدا خوب کند. من قاضی و حَکَم نیستم. غنی دست به دعا در چرت و سودا با خود کلنجار داشت قسمی که از چشمان اش در تصویر تلویزیونی نمایان است. در چشمان عبدالله نیز چرت و سودا خانه دارد.
توافقنامه حکومت مشارکتی، واکنش های سیاسی متفاوت را بر له و علیه آن را آورد قسمی که در رسانه هادیده و خوانده و شنیده می شود، تشکیلات طرح پیشنهادی عبدالله شبه ریاست اجرایی است که با تشکیلات شورای صلح عجین شده است. تنها شورای عالی دولتی تشکیل جدیدی است که در آن سران رهبران احزاب سیاسی حضور دارند و به رییس جمهور در تصمیم گیری نظر می دهند.
در قانون اساسی افغانستان که نظام ریاستی متمرکز از درون آن بیرون شده است، جایی برای ریاست اجرایی و صدارت و شورای عالی دولت یافت نمی شود.
حکومت مشارکتی که پس از مداخله جان کری در انتخابات 2014، تحت نام حکومت وحدت ملی چهره در تشکیلات آنچنانی در جلوه قصر سپیدار کشود، از منظر قانون اساسی افغانستان قانونیت ندارد. غنی، از عملی شدن کامل توافقنامه سیاسی به امضای جان کری و نماینده سازمان ملل طفره رفت و سرانجام پس از پنج سال و اندی گلیم ریاست اجرایی کاخ سپیدار را در دور جدید بازی ها جمع کرد.
در واقعیت، حضور تشکیلات صدارت اجرایی که جایی در متن قانون خودساخته فرزندان قبلیه در تبانی با حقوقدانان اروپایی، ندارد، به دلیل فشار اجتماعی سیاسی احزاب متفاوت اپوزیسیون است که در انتخابات حمل و جوزا سال 1393، از تیم ثبات و همگرایی در برابر تقلب گوسفندان امرخیلی {امرخلیل از سوی غنی به حیث وزیر پارلمان دولتی نصب شد} حمایت کردند. هرچند عبدالله با حواریون نزدیک در معامله گری راه منافع شخصی و خانوادگی و تباری و سمتی را بر منافع مردم ترجیح داد و به سهامداران شرکتی کاخ سپیدار تبدیل شد و پشت به مردم نمود. اما این فشار خشم مقاوت مردم بود که اوباما، جان کری وزیرخارجه را فرستاد که برو پشت بُرد و باخت و آرا و تقلب و این حرف ها نگرد و بی آرای مردم حکومت وحدت ملی بر پا کن و با تقسیم قدرت آب سرد بر روی خشم مرد می بریز.
فرزندان قبیله که در پوشش قانون اساسی تاج و تخت افغانستان را ریاستی ساختند، بطور قانونی گلیم رسیدن مردم غیرپشتون به نظام صدارتی و پارلمانی غیرمتمرکز را در صحنه سیاست و صلاحیت های اصلی و تصمیم گیری از بدنه ساختار تشکیلاتی نظام ریاستی جمع کردند. اما فشار مردمی گلیم نظام صدارت و ریاستی را در متن قدرت سیاسی فرزندان قبیله هموار کرد. این یک پیروزی سیاسی است که از طریق قانون خودساخته برخلاف تمام حکومت های افغانستان به جای نظام صدارتی و پارلمانی، نظام ریاستی را آورد که صلاحیت تمام بدنه قدرت سیاسی در دست یک شخص {کرزی و بعد غنی} است.
در هرصورت، نزدیک شدن تیم عبدالله با تیم غنی فصل جدید بازی ها را کشوده است که پیشگویی سمت و مسیر یافتن حوادث سیاسی آینده حکومت مشارکتی به دلیل پیچیدگی قضیه سیاسی به عوامل خارجی جنگ و صلح افغانستان، از قبل مشکل است، اما چیزی که روشن است در این ماجرا چلوصاف رسوایی داستان انتخابات ریاست جمهوری برآمده تر تقلب نورستانی، از نو بیرون از آب ملی و بین المللی برآمده است.
تقسیم قدرت و تفویض رتبه مارشالی به جنرال دوستم، نشان دهنده این است که اشرف غنی تحت فشار داخلی و فشار خارجی کشورهای پرقدرت منطقه قادر نشد با آرای تقلبی برای پنج سال دیگر یکه تازی مطلق کند.
البته، تشکیل شدن حکومت مشارکتی در اوضاع و احوال و شرایط تغییر کرده که مفرزه های بلک واتر طالبان به حومه های شهرکابل رسیده اند برعلاوه فشار گسترده مردمی و این که ارگ در تیررس طالبان قرار گرفته است، عامل خارجی قضیه جنگ و صلح افغانستان که بطور ناکشودنی از دهه 80 قرن بیستم، با قضایای سیاسی افغانستان پیچیده است، نیز در نزدیک ساختن تیم ثبات و همگرایی با تیم ارگ، نقش بازی می کند. ایران، هند، روسیه، چین، امریکا، پاکستان، عربستان، قطر و امارات متحده و ترکیه بازیگران میدان جنگ و سیاست افغانستان هستند. در این میان بازیگران اصلی یکی امریکا و دوم روسیه است.
اینطور به نظر می رسد که روسیه پس از سازشنامه دوحه، در قسمی هماهنگی و سازگاری با ترامپ، پاکستان و طالبان همساز شده است. البته، حمایت روسیه از طالبان و هم آهنگ شدن پوتین با ترامپ در قضیه افغانستان نشان دهنده این است که ولادیمیر پوتین نمی خواهد که در تقابل با امریکا پروژه دوحه را سبوتاژ کند و برضد طالبان که بر شصت درصد از خاک افغانستان کنترول دارند، شمشیر مخالفت بکشند. هدف پونین این است که جای پای در دوستی با حکومت طالبان د رفصل جدید بازهای افغانستان باز نماید و بوسیله طالبان و یاری رساندن به آنها لشکر خراسان داعش در افغانستان را سرکوب سازد و نگذارد مفرزه های داعش-خراسان {برعلاوه عنصر عرب قزاق ها، تاجیک ها، ایغورها، چیچینی ها و مسلمانان روسیه} به شمال افغانستان در کناره های آسیای مرکزی برسند.
پاکستان که چرخه سیاست خارجی طالبان را می چرخاند نیز به حمایت روسیه از طالبان و همسو کردن مسکو در مبارزه با هند، نیازمند هست. نیازها و منافع مشترک در دنیای سیاست اصل روابط سیاسی ملل دنیا را تشکیل می دهد. ملایان طالبان در دیدارها با مقامات روسیه به پوتین اطمینان داده اند که با داعش می جنگند و اجازه نمی دهند آسیای مرکزی بی ثبات شود.
هند و ایران و ترکیه مخالف صدرنشینی طالبان هستند. چیزی که است امریکا و روسیه و پاکستان و عربستان و قطر، با حمایت از طالبان، از یک سو با مخالفت عام مردم از طالبان روبرو هستند و از طرف دیگر با مخالفت هند و ایران و ترکیه مواجه هستند.
هند و ایران به صورت های متفاوت در افغانستان نفوذ دارند.
هندوستان میان پشتون های درانی و غلجایی تحصیل کرده دانشگاهی قوم گرای مخالف پاکستان در افغانستان و پشتون های ملی گرای تحصیل کرده بلوچستان و پشاور و خیبرپشتونستان مخالف اسلام آباد پل ارتباطی مشترک زده است و با تمام احزاب سیاسی مخالف پاکستان در تماس است. مرکز جنگ استخباراتی هند علیه پاکستان در قندهار افغانستان متمرکز است. از سوی دیگر، هندوستان، از دهه ی 90، با جمعیت اسلامی و عبدالله رابطه دوستی در امدادهای لوژستیکی و مالی و استخباراتی دارد.
هندبه شریک اصلی تجارت افغانستان در منطقه تبدیل شده است. دهلی برای شکست دادن پاکستان در جنوب آسیا، سرمایه گذاری کرده است. از حکومت غنی حمایت می کند.
ایران در تمام بدنه حکومت غنی و همچنان در جامعه شیعه مذهب افغانستان نفوذ دارد. بخشی از طالبان جدا شده از شورای کویته در زاهدان بوسیله سپاه قدس ایران تربیت نظامی می شوند. ایران هم از غنی و هم از عبدالله و هم از کرزی به صورت های متفاوت حمایت می کند.
منافع متفاوت اقتصادی و ژیوپلیتیکی قدرت های درگیر در جنگ افغانستان و درگیری سیاسی و استخباراتی میان آنها روی قضایای داخلی کشور ما اثر مخرب می گذارد، بطوری که تضادهای درونی جامعه و کشمکش ها برای رهایی تحت الشعاع جنگ منافع قدرت ها قرار می گیرد و مسیر و سمت و جهت تازه پیدا می کند.
افغانستان در اوضاع و احوال متشنج داخلی و خارجی بسوی فصل جدید رقابت ها و کشمکش های خونین کشیده می شود. تاوان این جنگ های تحمیلی خونین بی پایان را باید مردم در میدان مانده افغانستان بپردازند.
محمد صدیقی
>>> در پی توافق سیاسی با اشرف غنی، عبدالله عبدالله عنوان «رییس جمهور افغانستان» را از حساب توییتریاش حذف کرد
>>> Saboor Raheel
آنهایی که دیروز از خطوط سرخ جمعیت میگفتند و امروز فروش این خط را توجیه میکنند چه انگیزه و دلیلی دارند جز امید رسیدن به نوالهیی از خوان قدرت؟ به زودی خواهیم دید که در پایان تقسیم و نرسیدن نواله بار دیگر زبان به شکایت و انتقاد خواهند گشود. چشمهای حرص و آز استخوانی است. چیزی به نام حیا نمیشناسد. امروز توجیه خیانت و «عقلانی» خواندن این معامله ننگین و فردا شکایت.
مثلا چگونه میشود باور داشت حتی یک فیصد از آنچه در توافق ارگ و سپیدار مردهگی پیاده شدنیست؟ اگر با تضمین جانکیری چیزی پیاده نشود، حالا چگونه و با کدام تضمین پابرجا میشود پذیرفت که کسی به وعدهاش پایدار خواهد ماند؟ این که درین توافقنامه چیزی جز شرکت ماموریت و پیوستن به جمع مامورین فاشیزم وجود ندارد، به جایش.
واقعا که حرص و آز عقل را زایل و ایمان را خطا میدهد!
>>> صفرمحمد مظفری
در عصر انفجار بی معنایی، و طوفان توحش و خشونت زندگی می کنیم. در جغرافیایی جنگ و قتل و کشتار انسان های بی گناه می زییم، و در وضعیت نه بی دولتی، بل بد دولتی گرفتار شده ایم.
وقتی پیرامون خویش را می نگریم، کوه های از مشکلات و ابتذالات مارا در بر گرفته و احاطه کرده است. تغییر این وضعیت با این ذهن و ضمیر و امکانات نامقدور، اعجاز مسیحایی می طلبد که در ما نیست و در این جهان نیز کم اتفاق می افتد.
خیلی باید رنج ببریم تا از این سکونت گاه و بستر پر از خار و《خسک》رخت سفر ببندیم و جایی دیگر برویم البته نه خود که بعدی ها و احفاد نیز همین دره سیاه را باید طی کنند.
روزگار بر ما جفا کرده و می کند، یا تقدیر بد در پیشانی ما نوشته شده است و یا اینکه نه ما خود این همه را بیخود بجان خریده ایم؟
>>> گذارش نامه :
چیستان سیاسی
گویند یک هندو باور، به دین اسلام مشرف گشت. به فتوای مولوی، او را ختنه کردند. هندو، بی باکی کرد و آب یخ نوشید. جای زخمش «گزک» کرد. دردی شدید از نوک ذکر تا مغزش تیر می کشید. نیمه های شب بی طاقت شد و فریاد کشید:
ای خدا، هم دین رفت؛ هم غِین رفت!
این قصه درمورد چه کسی درین روز ها صدق می کند؟
+++++
گلبدین حکمتیار، با وصف آن که درپروتول با غنی اولین فرد پشقدم به حساب می رود، اما در مراسم عقد توافقنامه سیاسی میان عبدالله و غنی اشتراک نکرد.
او پیش از برگزاری مراسم گفته بود: من هرگز قبول کرده نمی توانم که حضور من در مراسم اشرف غنی بی دین، سبب مشروعیت او شود و غنی هیچ گاه نمی تواند رهبر پشتون ها شود.
++++
گلو سرشتش همینگونه است همیشه باید قهر باشد واگر میسر شد درغاری باشد
>>> دعوت به صلح از چهل سال بدینطرف بعد از مرحله نوین و تکاملی انقلاب ثور در زمان ببرک کارمل شروع شد.
بعضی گروپ های مجاهدین تسلیم شدند ،منجمله در زمان داکتر نجیب،عصمت مسلم یکی از فرماندهان جهادی صندهار تسلیم دولت شد که بعداًمیخواست در لویه جرگه اشتراک کند،که منسوبین امنیتی جلو او را گرفتند و در زد و خورد،پای او زخمی شد و غرض تداوی به چکوسلواکیا فرستاده شد و بعداً فوت کرد.
حالا نیز وزارت امور صلح و ریاست شورای عالی صلح و غیره،هیچ دردی را دوا نمی کند.
این طالبان که با مجاهدین خودشان که ده سال مکمل در مقابل قوای روس جنگیدند،صلح نکردند و در مقابل آنها جنگیدند و آنهارا تا سرحدان شوروی دواندند،حالا فکر میکنید که همه سلاح بر زمین میگذارند و تسلیم میشوند؟
معلومدار،نی.
شاید مثل زمان های سابق،یگان،یگان گروه،آن را هم خود دولت سلاح داده باشد و چند وقت در مقابل قوای دولتی جنگ کرده باشند و بعداً دولت بگوید که اینه یک گروپ به سرکردگی فلان قوماندان تسلیم شد و داکتر عبدالله نیز خوش شود که بیکار نمانده است،عاجل از بودجه دولتی برای صلح،بیست یا سی جوره چپن و جیلک و پیراهن تنبان برایشان،به دوچند نرخ بهزار خریداری کرده و نیم پول آن را در جیب خود خواهد زد و جیلک ها و چپن ها را در سر شانه طالبان تقلبی خواهد انداخت و بیانیه خواهد که امروز برادران فریب خورده چنین و چنان تسلیم شدند و امید واریم که این دیگران نیز تسلیم شوند.
خلاص.
نه کدام صلحی خواهد بود و نه هم ختم جنگی!
>>> ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند
تاشما دوتا نامی به کف آری واز ریاست نمانید
همه از بحر شما دو تا تر سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که اگر شما دو تا قانون اساسی را زیر پا نگذارید!!!
هر کشوری را که در دنیا در نظر بگیرید تمام سعی و تلاش شان این است که تمام ریاست و امور شان را طوری انجام بدهند که مطابق قانون اساسی شان باشد و از قانون تخلف نکنند، اما در افغانستان قانون اساسی و همه باید قربانی شوند تا شما دو تا از ریاست نمانید.
ملت و انتخابات و قانون اساسی فدای شما دو تا عبدالله و غنی بشود تا شما از ریاست نمانید.
هدف غایی از ملت و قانون اساسی و این است که شما دو تا از ریاست نمانید.
حتی اگر دو رئیس جمهور عقلا امکان ندارد، برای تان تخت و تاج بر خلاف قانون درست می کنید تا ریاست شما زمین نماند.
اوف بر این سیاست نجس و اوف بر این روزگار، کی خدا شما دو تا را به سرای آخرت هدایت می کند که مردم مظلوم ما از شر شما رهایی یابد.
>>> ارگ و دژهاى حاکميت يک دنده اى قدرت حاکمان پشتون یا افغانتبار با افغانسازى هاى پى درپى پيشروى در پشتون نشینی به سر زمينهاى غيرپشتونان استقامت هميشگى با شريش از گل بته خراسانى (نام علمى سریش : Eremurus) در تخت ظلمت و زور و ستم از کمتر به دوقرن بدين طرف به یک سياست چرخه دائمی شریر يا به حلقه ابليسه يا حلقه خبيثه يا حلقه شيطانى پشتونيستى تبديل شده است.
در سه دوره تاريخى در همين مدت بعوض ايجاد فضاى همکارى و همبستگى با مردمان سرزمين اين و آنسوى کوه هند و يا هندوکوهان برخلاف دستان پرخون برتانيه و دستان پرخون شوروى و دستان پرخون امريکا و ناتو را گرفتند و با کمک حاميان خارجى خود از هيچ خيانت و جنايت و خاکفروشى ابا دريغ نورزيدند و با اشغالگران خارجى هاى پليد نکاح هاى پى درپى عقد کردند که با آدم هاى بيگانه شان (چنانچه که عيان است زنان پشتون به شوهران خود "آدم" مى گويند و شوهران به کودک و جاندارن و زنان "حيوان" اطلاق مى کنند ).
همه اين خود فروشى و وطن فروشى و گدايى گرى براى از براى کنارزدن مردمان بومى و ديرينه اين سرزمين در همين دورانهاى سيگانه ننگين شان بود و است !
غير پشتونان که دارنده فضیلت اند کوشيدند و مى کوشند با خصلت و ويژه گى هاى مدارا و بشر دوستى شاعران پارسيان تا اکنون ساده انديشى و خوشباورى خود را فراموش نکرده و از کردارها و رفتارهاى کثيف دولتتان و خوشحالان پند نگرفته و نه آزموده و هر بار و هر بار افغان شده گان غير پشتونها را همين خوشالان و دولتان پوسيده و پوشالى استعمال مى کنند که گاه خود را آريايى ايرانى و گاه خود را يهودى اسرائيلى مى نامند. و همين خاينين ستون پنجمى از خودى در سياست ميراثى از باداران انگليسى خود: "تفرقه انداز و حکومت کن" - "تازيانه زن و شکر تقسيم کن" چندين بار ناوچه ها و سفینه ها ى بادى هوايى و زمينى و آبى قدرت و حاکميت نظا م هاى مطلق گرا و دولت هاى حاکمان در آستانه سرنگونى نجات دادند و بار بار قدرت حلقه شرارت را بالاى سر خود تثبیت کرده اند.
عبداله نيمه پشتون و جاسوس در پيش روى يک ستاره تابان مبارزه عليه شوروى وطالبان خود را شرمنده کرد و حاميان افغا ن شده گان!
طالبان با برادران پشتونيستى صددرصدى خود گفتگوى صلح نمى کنند چه خاصابا يک رگه!
ديگر غير پشتون بخاطر تازيانه پشتونيستى باج خواهی و تهدید و یادآوری برای اعتراف که "جنایات علیه بشریت" مرتکب شدم "گفت بد کردم که طالبان کشتم" اشرف غنى راهبرم است و شيرنى پشتونيستى "مقام دوم" و چپن مارشالى گرفت!
خوبهاى غير پشتونان را کشتند و فرار دادند و از بين بردند . آيا غير پشتونان با اين گونه مار آستينها در پيشاپيش آن عبداله توانايى حکومت کردن را دارند? و اگر غیر پشتون ها واقعاً می خواهند مسئولیت دولتى برای مديريت حکومتدارى خوب به عهده خود بگیرند، باید جلوی بحث های بی پایان جزیره اى را در ارگ -سپدار نهاد هاى برونبومى جيب هاى داخلى** و خارجى" را مانند واتيکان را خاتمه دهند.
درباره حل مشکل دو رئیس جمهور در واقعيت برآمده از انتخابا ت تقلب - به مدت 8 ماه بطور هشت ماه دود سياه برآمد. پشت درهای بسته مذاکره و در اين خانه راهبر و در آن خانه راهبر گفتگو ها با زبان زرگرى و اسلام نمايى و فرمودن و قرائت سوره و آيه هاى قرانى که همه در دل و پندار خيال چوکى از مارشالى و کرسى وزارتى داشتند قوم هاى زى و خيل گرفته تا فرماندار ستانى بدون مردم تجارت کردند و نه سياست. مردم از اين اسلاميت و حکومت شان خسته شده اند.ا!
نتيجه گيرى:
کُنفُوسیوس ۵۵۱ پیش از میلاد مشهورترین فیلسوف، نظریهپرداز سیاسی است وى گفت: يک گرسنه را ماهى نه ده چون فقط براى يک روز از گرسنگى نجات مى آبد بلکه فن شکار ماهى را برايش ياد ده" حق با شماست در کشوريکه حتى ماهى ندارد چطور?
اما تفکر سياست زنجيرى+ بافت فلسفى+ انسان دوستى + عاطفى + عاشقانه اى+ عارفانهاى و عاقلانه اى و فنى بايد باهم همآهنگ شود و هر کدام اين فضيلت ها يکسان اهميت داشته باشد تصوير يک انسان = کله سر سمبول تفکر عقل + قلب يا دل سمبول عشق و اخلاق+ دست سمبول کار و ورزش و فن همآهنگى برابر سمبول هاى سيگانه )
بهتر است کسانی که نسبت به ساکنان غیر پشتون ها احساس مسئولیت می کنند ، مستقیماً به مکانها و استان های خود بروند و به مردم آنجا کمک کنند ، ثروت های خود در مناطق خود ازدياد کنند و باشندگان ستانى با ساختن کارگاه و کارخانه و صنعت هاى دستازى و امکانات شغلى و کارى ايجاد نمايند و لشکر هاى بى کاران را با اين صورت کاهش دهند. دست ملیت خود را گيرند.
در همه زمینه های زیرساخت به طوری که آنها وابسته به سیاست های دولت مرکزى نداشته باشند . به این ترتیب ، همه شهروندان غیر پشتون می توانند دوباره زاغه ها و آوارگان داخلی را در محلات خود مجدداً ادغام کنند. فقط از طریق قدرت ساکنین است که نخبگان به اصطلاح رهبری سیاسی به عنوان نمایندگان واقعی می توانند یک اپوزیسیون قدرتمند باشند. بيست سال است که و هفت شهر عشق مانند هزارستان و تخارستان زابلستان و آريا و قطغن وبدخشان وهرات در محاصره سياسى و اقتصادى و فرهنگى است زبان مادرى شان از بين مى رود. پشتونسازى زيادتر شده مى رود. واژه پارسى دانشگاه در گهوارهاى زبان پارسى به زمين انداخته مى شود.
دادن ماهی یک تحقیر برای گیرندگان است. اما افراد فقیر نه تنها می توانند برای خرید وعده های غذایی خود ، دستمزد یا پولی برای کار در کارخانه ها ، مغازه ها ، صنایع دستی و غیره بخرند. این آگاهی این احساس را افزایش می دهد که او فردی مفید است. هر هدیه یا پول ، غذا ، حتی اگر از عشق به مردم باشد ، استکبارو تبلیغ دارنده ، تحقیر گيرنده و پشتیبانی ازدوام گدایی گرى ناخواسته گيرنده است.
شکل از پرداخت اهدای یا خيریات یا پول، نوعی کمک باستانى هزاران سال پیش ، حداقل قابل مقایسه با مزایای اجتماعی کاتولیک هاست و کمک براى کمک خود ى نيست اين گونه کمک آنى است و عدم توسعه سازمان یافته صنایع دستی کوچک یا فاکتورهای دستی یست.از آنجا که دولت یک دولت قانون نیست و تعهدات و مسئولیت های آن در رابطه با امنیت و مهار گرسنگی ، نیاز و فقر قادر نیست ، هموطنان حساس و بشردوست که حداقل فکر کنند - نه نان و گوشت ، ماهی و روغن هدیه دادن ، اما این امکان را برای افراد فقیر فراهم می کند ، مادامی که در مقابل کار و صنایع دستی خود درآمد کسب می کنند تا بتوانند از دستمزد خود نان بخرند. بنابراین سرمایه گذاران و سازمان های ملی ، به عنوان مثال سازمان جهانی آب برای گسترش پروژه های خود در افغانستان و ساخت کارخانه های تصفیه آب که افراد فقیر برای پول در آن استخدام می کنند. این نوع کمک و پشتیبانی بهترين کمک براى کمک خودى و نه برای تسکین لحظه ای گناهان کسانيکه فطر روزه و يا اعانه و ذکات دين مقدس اسلام گفت که حرکت کن که خدا برکت کند. زکات نیز یکى از منابع مالى تإمین بیت المال در زمان پیامبر اکرم (ص) بوده است و معاش يا حقوق موقتى براى کسانيکه در جنگ همسران خود را از دست داده بودند ويا معيوب شده بودند. رييس دفتر سوسيال بیت المال سکه مى داد و نه يک فرد به فرد ديگر. اى مسلمان نمايان افغان واقعا شما اسلامى هستيد مسلمان محمدى?
* گونه گياهان سریش (نام علمى سریش : Eremurus ) با ۵۰ انواع و ا قسام گوناگون در فلات ايرانزمين و آسياى مرکزى و شمال قاره هند (کليه کشورهاى امروزى با پسوند پارسى ستان) بته گل شريش و از "گوند" و يا شيره آن خوردنى هم است. چون گل شريش به میزان قابل ملاحظهای نشاسته دارد و از آن نوعی شوربا یا آش تهیه میگردد
"گوند" در لغت نامه کوچه بازاری پارسى شیره "تخمه" و" دانه" و عرق خشک شده دردرختان است و ماده چسپناک خوردنى است. نام پارسى ادبى "اَنگُم یا "رزین" (به انگلیسی: Resin) شیره درختان است .
** (به انگلیسی: Enclave and exclave ) ( جزیره درونبوم و نهاد برونبوم در داخل مانند تالار بزرگ (انگلیسی: conclave) درون بومى يا (عربى جيب داخلى) که در آن کاردینالها از تمام کشورهاى جهان کاتوليک جلسه به منظور انتخاب اسقف جدید رم (پاپ ) در واتیکان (کشور پاپ در اتاليا) برگزارمى شوند. پس از مرگ و اکنون پس از بازنشتگى درگاه ديوار با خشت بخته ويران مى شود و کاردنيال هاى سرخ و بنفش پوش با فضيلت هاى جنرالى در تالار بزرگ درون مى شود و با ديوار جديد آباد مى شود و در آنجا بندى مى شوند و تا زمانيکه پاپ را انتخاب نه نمايند ديوار ويران نمى شود. تا زمانيکه از دودرو تا زمانيکه ازدود رو درون بومى دود سياه مى برايد راى گيرى جريان دارد. زمان که دود سفيد برآمد . سخن گوى واتيکان به زبان آواز مى کشد: "هابه موس پاپ ام" (ما پاپ داريم)
>>> اینه جهالت وبربریت ،
رهبر طالبان دستورداده است هرکسی را که مبتلا به کرونا شد آنرا بکشید،
اگر درصلاحیت این جاهلترین ابناسی بشر می بود حالا شاروال ووزیر صحت هم درجنت بودند،
این کار طالبان به آن میمانمد که داغشی های جنایت کار زخمی های خودرا می کشتند
ر
>>> عبدالله پیمان
یکی از نکات مثبت و نقاط قوت توافقنامه عبدالله و غنی این است که فرآیند تطبیق آن توسط شیخ الحدیث و کرزی نظارت می شود. این توافقنامه حتماً اجراء خواهد شد، برای این که سازوکار نظارتی آن شیخ الحدیثی و درون الافغانی تعریف شده است!. ما وقتی چنین شیخ الحدیثی داریم، چه نیازی به تضمین نهادهای بین المللی داریم؟!.
پس دل تان جمع باشد!
>>> غني از ابتدا كمر خودرا نه تنها به غضب كرسي رياست جمهوري بسته بود بلكه به وزارت هاو سفارتخانه هاي بزرگ، معتبر و عايداتي نيز بسته بود !
طوريكه وي به زور و با راي كم توانست كرسي رياست جمهوري را غضب كند ، وي ميدانست كه عبدالله بخاطر به دست آوردن يك كرسي مسخره و مزخرف چون رياست اجرايه وَيَا شوراي صلح و چند وزارتخانه بي سويه دعوا و چيغس را خواهند انداخت، غني متقلب و دزد نيز با جسارت تمام شب و روز فعاليت كرد خوب ترين و معتبر ترين وزارتخانه ها و ادارات را كه بتواند نياز هاي پولي وي را تامين كند و سياست خارجي آن هارا تامين كند و حيثيت آن هارا در سطح دنيا بالا ببردمانند؛ وزارت ماليه، وزارت خارجه، شهرداري كابل و رياست برشنا ) را قبل از ( امضاي شرم نامه ) افراد مورد اعتماد خود را تعين كرد تا عبدالله بالاي آن دعوا نتواند كه يقينا اين دو وزارتخانه و رياست ها ارزش بيشتر از نيمي تمام ادارات دولتي را دارد.
- اين در حاليست كه در روز هاي كه غني اينطور فعاليت ميكرد عبدالله سفله بي خاصيت هنوز مصروف آرايش كردن و وقت گذراندن در قصر سپيدار با زنان بود و وي هيچگاهي اراده رسيدن به كرسي رياست جمهوري را نداشت و به دنبال يك كرسي پوشالي بود كه به خواست اش رسيد !
( هزاران لعنت به اين دلاك خائن مار آستين)
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است