وطن سجل شده به نام یک قوم، وطن نمی شود
 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۰۶    ۱۳۹۹/۴/۵ کد خبر: 163959 منبع: پرینت

کوه های سر بفلک، رود های خروشان، دریاهای آرام و پهناور، جنگل های انبوه، میلیارد ها سال قبل از پیداش انسان بوده است و میلیاردها سال دیگر هم خواهد بود، اما انسان این موجود حقیر چون ذره ای ناچیزی بر پهنای گسترده جهان می آید و لحظه ی مختصری چون جرقه ای می درخشد و خاموش می شود و میمرد، اما انسان برای همین خاک و کوه وسنگ و بیابان چه مرزهایی نمی کشد؟ چه نژاد هایی نمی تراشد و چه خون هایی نمی ریزد؟ و چه افسانه های جعلی برای دربند کشیدن انسان دیگری نمی بافد، کوه های سر بفلک دریاها و خاک و سنگ شاهد شقاوت انسان است که می آید به آتش می کشد، می درد، می کشد و قلب فرزند مادری را می شگافد و خون جوان و گرمش را روی خاک و سنگ و کوه و مرز می ریزد و می رود، برایش ارزش کوه و سنگ و چوب بالاتر از ارزش خون انسان است!

من استغاثه می کنم که دره ها و سنگ ها، سیراب از خون انسان شده اند، خاک این سرزمین انبار از آتش و باروت است، مرزبانان تبار می سازند و قبیله و قوم، مرز بندان ایدیولوژی و نژاد می آفرینند و مرز شکنان فریاد بر می دارند که انسان محکوم به زیستن در این جهان است، ناگزیر با حجم تنش باید در یک نقطه زمین بایستد و زندگی کند، نمی شود از کره خاکی بیرونش افگند و یا در فراسوی مرزهای ابدیت تبعیدش کرد و خاک را به نام بابای یک قوم و قبیله سجل کرد و گفت "دا زمونژ بابا وطن!" کدام بابا؟ کدام وطن؟ کدام خاک؟ خاکی که چون میراث بابا هرروز خرید و فروش می شود؟ وطنی که پر از ماین ها و پر از گودال های سنگسار زنان است؟ خاکی که پر از گورهای بی نام و نشان، پر از اجساد جوانانی است که در پولیگونهای پلچرخی زنده زنده زیر خاک شدند؟ وطنی که پر از تن ظریف، کوچک و نا شگفته کودکانی است که در زیر بمباردمان اشغالگران روسی و امریکایی جان سپرده اند؟ وطنی که پر از پیکر خشمگین زنان خود به آتش کشیده ای است که با قلب سوخته زیر خاک خفته اند؟ وطنی که پر است از تکه پارچه ها تن هزاران هزار قربانیان انفجار و انتحار طالبان، وطنی که پر از سنگر های سرد و خموش دیروز و سنگر های گرم و خونین امروز و فردا است، خاکی که پر از کشتزار های افیون برای تباهی بشریت است، خاکی که پر است از سلاح بدوشان مافیای جهان و خاکی که آبستن فلسطین دیگری است در بستر زمان؟

ثریا بها


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
وطن
قوم
نظرات بینندگان:

>>>   خواهر فرهیخته و دانشمند محترمه ثریا بها !
با قلم فرسا و بلاغت کلام خشنود و مسرور باشید. بدون شک از درک عالی و درد بی پهنای شما روح وروان هر خواننده الهام می‌گیرد و می آموزد که دیگر نمیتوان همه انسان‌ها را زیر یوغ استثمار و بیعدالتی به گروگان گرفت. به یقین وطن مان خانه مشترک همه افغان هاست ، مگر عناصر فاشیست و نافهم تاریخ دنیا را نمی خوانند و ‌از مفهوم زندگی معاصر چیزی نیز در اندیشه ندارند. بعضی ها از همان شعار های تاریک وبی مفهوم استفاده میدارند که این وطن تنها به یک قبیله تعلق دارد، در حالیکه ملت افغان تاریخ دارد و نباید تاریخ همه ملیت ها را در این خطه باستانی فراموش کرد.
ما از جنگ، مرگ و حادثه خیلی خاطرات فراموش ناشدنی داریم و آرزو نداریم که یک هموطن در روح و روان خود مالکیت قومی را به حقوق ملی معتبر بشمارد.
آنانیکه با این طرز تفکر عادت کرده‌اند در حقیقت دشمنان واقعی این خاک و وطن هستند. کسی نمیتواند خانه ملت را خانه قوم و قبیله معرفی کند. شما زنده باشید همه دل مان بحال این وطن ‌ و گذشته های درد ناک آن میسوزد.
هموطن مهاجر

>>>   وطن سجل شده به نام یک قوم چرا وطن نمی شود
آل سعود خانه خدا را به خود کرده است
شده عربستان سعودی
اوغان هم به نام خود کرده
شده اوغانستان!!!

>>>   وطن خوب است افتخار و خانه من و تو و اما من و تو ایم که درنده و وطنفروش و این مسکین بی زبان خاکی را پر از وحشت و بربریت کرده ایم این کار وطن نیست کار من و تو است .
وطن مادر است ولی فرزندان اش وی را میفروشند گاهی تو و گاهی من !
بلی دا د بابا وطن است از بابا مانده او جور کرد و به من و تو گزاشت و رفت اما من و تو قدر اش را نمی دانیم و ارزش را به زیر صفر بردیم

>>>   خوب است جانیم چی فرق میکنه شما و ماه نداره .

>>>   "دا زمونژ بابا وطن!" کدام بابا؟ کدام وطن؟ کدام خاک؟
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » به علت خشکسالی طولانی در اطراف کوه های سلیمان در ( سال 1018 هجری , قمری ) , به دستور شاه عباس صفویی به سیستان در اطراف تالاب هامون هرمند سرزمین آبرفتی با همرای قطار شتران و گله ها مسکن گزین شده اند و از اولاد شان در مقابل بقایای شاه طهماسب « شیعه دوازده امامی » نوکر به خدمت پاس بانی میگرفت. کوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از سر زمین آبایی افغانان محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان از قبایل هندی الا صل ملتانی نام برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد. در یا داشتهای تاریخی بعضی از نویسنده گان انگلیسی منجمله ( جنرال ادوارد فلینستون ) مولف کتاب افغانان نماینده انگلیس در در باره شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نیشن با تفصیل آن در اطراف کوه سلیمان , خیبر پشتخوا و وپیش وژوب سرزمین آبایی افغانان می باشد و ذکر گرده است.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان امروز اینها بنام ها ی درانی و غلجائی ( غلزائی) است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان در سرزمین امروز بنا م افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بر‌دیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمی‌دهند.
داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .
تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است
منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- میر محمدصدیق فرهنگ ، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 . 7- افغان ( گزارش سلطنت کابل ) , مونت اسوارت افنستون , ترجمه محمد آصف فکرت 1376. 8- اقوام کوچی مجموع مقالات به کوشش حسن پاپلی یزدی 1372 .
9—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات

>>>   آیا کوچی های ساکن شده دیگر کوچی نیستند؟ اگر نیستند پس چرا ده نماینده کوچی بصورت اضافی در پارلمان کشور داریم؟
اگر عدالت باشد ما دیگر ده نماینده اضافی در پارلمان بنام نماینده کوچی ها نباید داشته باشند، که داریم، و آن صد در صد غیر عادلانه است و یک ظلم بزرگی است علیه حق مردم اصلی این کشور است۰

>>>   زمین دوزخ بشر است .دوزخ هم جاهای شدید
العذاب و خفیف تر دارد .افغانستان آن
منطقه ای شدیدالعذاب است که نفوس آن هم
درگیران اتش و هم به سوخت رسیدگان آن
نیم قرن است ( از داوود تا حالا ) مردم
در آتش میسوزند .
م. رمین بوس کابل

>>>   بخدا ما افغان نیستیم نبودیم و نخواهیم شد خدا ما را آزاد آفرید و مجبور نیستیم برای زنده گی نوکر پشتو باشیم.

>>>   اولیت استراتژی غنی اسکان کوچیان پاکستان است
غنی دست نشانده جانکری ارگ را با اطرافیان اش یک باند ما فیایی به آشیانه شیطانی و مدیریت توطیه علیه اقوام تبدیل کرده است .
غنى شووینیسم به هر چه باور داشته باشد اما به عدالت اجتماعى، برابرى اقوام و تبارها، دموكراسى، تقسيم مساويانه ثروت و ارزش هاى انسان ساز اقوام شریف افغانستان باور ندارد.
غنى از دامن فرهنگ غژدى نشينى و صحرا گردى پاکسان چكيده است و در جامعه قبيله ای جوان شده است و در كانون هاى كاپيتاليزم وحشى آمريكا شخصيت اش شكل گرفته است چنين مخلوطى نمى تواند انسانى فكر كند.
ایدیولو ژی بیمار گونه غنی نیمه قلب اش با قبیله ای کوچی یان آن سوی مرز دیورند برای اسکان آنها به وادی های شاداب و بهر برداری از چرا گاه های مراتع آبخیز دار کشور ما است:
البته باید یاد آورشویم که اکنون شرایط اقلیمی در سطح جهان تغییر یافته است و البته در کشور آفتابی و زراعتی ما این تغییرها بیشتر و قابل لمس است, بنابراین ادارات مسُول تلاش کند تا رویکردها در بهره برداری از عرصه های طبیعی و مراتع آخیز دار تغییر یابد.
بنا براین حضور بیش از حد چاروا در چراگاه مراتع آبخیز دار با بیان اینکه سالانه 15 تن خاک در هر هکتار از اثر لگد مالی چرای بی رویه رمه چرنها فرسایش پیدا می کند. همچنین، لگدمال شدن می تواند موجب آسیب دیدن گیاهان و کاهش رقابت پذیری و ظرفیت‌های باروری آنها در یک جامعه گیاهی شود.
بنا برین از دیدگاه دانش محیط زیست یکی از مخرب ترین آثار چرای چاروا لگدمال شدن، فشرده شدن خاک است که به ریشه گیاهان آسیب می رساند. این مساله تمرکز ریشه‌ها در سطح خاک را به همراه داشته و از این رو می تواند گیاه را از دسترسی به منابع کافی برای رشد باز دارد.
لازم به ذکر است که فعالیت های مخروب انبوه رمه ها در طبیعت مراتع باعث بین رفتن پوشش گیاهی در سطح مراتع آبخیز دار است که تعادل بین اجزاء زنده و غیر زنده آنرا برهم زده و موجب تغییرات در محیط آبخیز در نتیجه خشک شدن دریا ها و بروز سیلاب های مخرب می شود.
از دید دانش محیط زیست اقدام عملی افزایش نظارت بر چرای چاروا و مقابله با هر گونه ایست تخلف رمه چران ها علاوه در حفظ و حراست از منابع طبیعی می گردد و باعث پایدار حوزه آبریز در جریان آب های سطحی در آن منطقه به سمت نقطه یا محل مشخص دره بشکل در یاچه جریان می یابد.
البته ؛ کسانیکه از آمدن کله کو چی ها ی آفت آور و یرورس جنگلات و نباتات از آن سوی مرز دیورند به خاطر نابودی چراگاه های سربسز کشور عزیز ما افغانستان پشتی بانی می کند این افرد مریض واقعاَ یک شهروند اصیل بومی افغانستان نیست و اگر باشد ، دلسوزی به مادروطن و حراست ازطبیعت کشور خود می داشته باشد. شهود اولیت استراتژی غنی اسکان کوچیان پاکستان است قرار ذیل است
1- شهود برخی دست های پنهان حاکمان قدرت طلب مانند گلاب منگل برای اسکان کوچیان در دنه غوری نزدیک به چراگاه مراتع شاداب آبخیز دار تاله و برفک و اروز در جغرافیا بغلان امروز هم داشته باشیم .
2- شهود راز پنهان غنی مغز تتفکر کوچی ها تقرر انجینر کمال نظامی بحیث والی پنچشیر شهور خواهر جنرال طاقت حرامی است که از ایجا انجمن بنام انسجام کوچی ها در ولایت پنچشیر و عده خدمات عامه برای شان خبرداد که بعد کمال نظامی از مواجهه انتقادات شدید مردم صلحشور پنچشیر خبر قرار گرفت وسپس توسط همین دفتر والی دوباره آشتباه قلمی خوانده شد.
3- شهود فرمان ریس جهور به اداره اراضی تخار دستور داده شده تا زمین های دولتی برای کوچی ها شهرک ساخت شود و هم تخصیص زمین های د ولتی به حیث علفچر های بزرگ برای کوچیان که از پاکستان وارد افغانستان خواهند شد.
هموطنان آگاه قلم بدست و حراست از محیط زیست کشور اجتماعی منسوب به کوچیان بیگانه در افغانستان واقعیت قومی را در طی 17 سال کسب کرده و روان است , کوچیان رمه چران پاکستان که کاروان شان را در فصل بهار به ولایات مختلف افغانستان انتقال میدهند مطابق قوانین پذیرفته شده بین المللی اصلاْ حق ورود به افغانستان را ندارند.

>>>   اگر صد دفه هم بگوین اوغانستان افغانستان اوگانستان اغستان چتلستان وووو
ما نه هستیم و نه می خواهیم که باشیم
هر جای دنیا به این نام باشی تو ره تریاک فروش معتاد قاچاقبر و انتحاری و آدمکش و تروریست و صدها لقب نفرت دیگه برایت میتن
مطمن باش که رفیق هم پیدا کده نمیتانی
دختر که هیچ از جنس بچه ها هم خبری نیست وروووورررر
زلگی راز

>>>   ....بر نام زشتی به نام اوغان
من هرگز این نام نجس را نه بر خود و نه در تذکره خود قبول ندارم
هرکس اوغان است خودش باشد چرا به دیگران اصرار دارد
یا میخواهند که همه از نفرت این نام نجس و ملعون مساویانه زجر بکشند!!!

هرکس بد کرده خودش باید سزایش ببیند
هرکس مجرم است خودش جزایش ببیند
هرکس انتحاری است خودش عذاب وجدان داشته باشد
چرا همه عذاب وجدان داشته باشد

هر جای دنیا که بروید دنیا اوغان را به نام انتحاری و تروریست می شناسد
اشرف غنی احمدزی را به خاطری چی عسکر عربستان تلاشی بدنی میکند به خاطری که مبادا کدام خرابکاری تروریستی نکند گرچند رییس جمهور باشد ، غنی احمدزی خجالت هم نمیکشد پیش عسکری عربستانی دستهایش را بلند گرفته مثل یک بی شرف تلاشی می دهد گناه غنی احمدزی نیست به خاطری که او اوغان است و میداند که اوغان تروریست و انتحاری است و باید تلاشی بدهد

حیف نام رییس جمهوری به ....و .....بی شرف
..... بر هرچه اوغان بی شرف است
اوغان از بس .....و حریص به دهشتگری نمیداند که مسجد خانه خداست در خانه خدا بندگان خدا را در حال عبادت ترور میکند
باز هم خود را مسلمان مینامد و در بیرق سفید خود لااله الاالله نوشته میکند

من ازین گونه مسلمان نفرت دارم و براو هزاران بار لعنت می فرستم
گاهی به زور به مسجد می فرستند
گاهی در مسجد ترور می کنند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است