تاریخ انتشار: ۱۵:۳۶ ۱۳۹۹/۴/۹ | کد خبر: 164002 | منبع: | پرینت |
کوچی ها بار دیگر؛ بر مناطق بهسود با «حمایت دولت» حمله کردند. حمایت دولت از کوچی ها به گونه ی علنی بوده و هیچ ارگان دولتی تا هنوز ان را با "اسناد معمول" رد نتوانسته است.
دولت عمدا مزاحمت برای تهاجم مسلحانه کوچی ها، ایجاد نمی کند. دولت طالبان را تشویق ومجهز می سازد. دفاع مشروع هزاره ها را مانع می شود. برای ایجاد امنیت آنجا، تا زمان که کوچی ها دست بالای در جنگ دارند، دولت کاری نمی کند. این؛ یعنی حمایت دولت از تهاجم کوچی ها.
تهاجم مسلحانه کوچی ها هر ساله به این مناطق، جزء پدیده جنگ وزور گویی قومی است. جنگ که با تاسف در ابعاد گوناگون آن، بشدت جریان دارد.تصفیه علنی در تمام ادارات دولتی بشکل بی پیشینه ای؛ در حال جریان دارد، که صدای پای طالبان به دروازه های کابل رسیده است.
در اینباره چند نکته ی قابل تامل است:
/ ملیت ها و اقوام افغانستان با تحمل سال ها جنگ و ویرانی؛ به جای اینکه به رفاه و آبادانی برسند،تمام ارزوهای شان بر باد رفتند. بربادی ارزوها و امید های آنها به زندگی، توسط مشتی دلال و مافیای اقتصادی با نام جهاد، رهبران دین و قوم و با شعار حقوق اقوام؛ صورت گرفته است. در چنین یک حالت چه باید کرد؟
/ تکلیف چه باید کرد؛ در واقع به تناسب اوضاع و امکانات داخل دقیق تر است.
/ پس از سال 2001 منفور ترین کلمه، برای هزاره ها «جنگ،جبهه، قوماندانی و داشتن سلاح» بود.
/ به همین خاطر؛ زن و مرد به مکتب و قلم روی اوردند. هر چه هم سرش را از تن اش بریدند و در خیابان های پایتخت و راه های عبوربه خانه، خون شان جاری کردند، برای حق تعیین سرنوشت اش، به شعارهای مدنی و شهروندی دل بستند. (جنبش ملیونی تبسم و روشنایی). اما صفحه سرنوشت، گاهی به خواست ادم ها ورق نمی خورد. اکنون ورق را بر گردانده اند.
/ قوماندان علی پور، نه تنها به عنوان مدافع محبوب، بلکه به "ستاره درخشان بر ا ی ازادی" در «هزارجات» تبدیل شده است. محقق و خلیلی برای گرفتن رای هزاره در زمان انتخابات به مرکز فرماندهی علی پور رفتند و دست او را بالا گرفتند و عکس تبلیغاتی اش را نشر کردند. اکنون هیچ کسی در هزارجات به اندازه او، محبوب دل ها نیست. این، یعنی تحمیل جنگ و جبهه برمدنیت و زندگی. این، یعنی شکست تاریخی حکومت های قومی در افغانستان. تجربه های تاریخی، بشری و کنونی که نسل اندر نسل داریم؛ این است که در برابر چنین "یک وحشتی" هیچ کاری جز «دفاع ازادیبخش» همه ای راها به بن بست می رسند.
/ وقتی شعار برابری، برادری و هم وطنی با کشتار همراه باشد.
وقتی شعار های مدنی، با انتحار و انفجار مواجه شود.
وقتی مردم آباد کنند و طالبان ویران نمایند. وقتی دیگران شهر بسازند و طالبان منفجر نمایند.
وقتی دیگران سربازی نمایند و برای "رای" به پادشاهی؛ دست اش قطع شوند و شاه و طالبان یکی شده و دست دیگری این مردم را قطع نمایند.
وقتی مردم شفاخانه بسازند، تا طفل و مادری در امان باشند، طالبان آن را آتش بزنند.
وقتی برای احیای مدنیت، کلید ملک ودولت را به کرزی ها و اشرف غنی ها، بسپاری، آنها از این کلید تیغ بسازند و گردنت را ببرند.
وقتی این سریال بیش از 300 سال ادامه یابد و هیچ روزنه ی امیدی و افق روشن دیده نشود. هیچ راه جز دفاع، به هر وسیله و حمایت دست هر کشور شیطانی دیگری و هر امکان دیگری باقی نمی ماند.
رجا رفیق
>>> بابا جون،این همه کوچی ؟ کشور افغانستان که قرار نیست کوچی تولید کنن و این ها ملیشه های پاکستانی هستند که بنام کوچی خودشونو جا زده اند،و دولت خوب میدونه و آزار بهشون من هم نمی رسانند و می خاد که پاک سازی قومی کند
>>> زورت را نشان بده تا سهم ات را دودسته برایت تقدیم کنند.
زور در وطن من و تو
قلم نیست
فهم نیست
دانش نیست
علم نیست
مدنیت نیست
انسانیت نیست
شرافت نیست
دیانت نیست
ترحم نیست
رور در وطن من و تو
تفنگ است
جنگ است
ایستادن و مقاومت کردن و از حق خود پاسداری کردن است.
تسلیم نشدن به تفنگداران آمده از لر و بر است
زورت را نشان بده و تیکه داران قومی را به صفت نوکر قوم استفاده کن که دستور از مرکز زور بگیرند نه اینکه بوسه بر پای فاشیسم بزنند.
زورت را نشان بده و حد اقل در مرکز زورت و در ولایت های هم دست و هم فکرت ، انتخاب شدن و انتخاب کردن را قانونمند بساز و از شیوه های مدنی استفاده و از آن پاسداری کن.
سنگر هایت را همیشه محکم و آماده داشته باش اما موقعیت کاربری اش را کثیرالاستفاده بساز که هم نظامی و هم سیاسی و هم علمی و هم تعلیمی و هم تربیتی و هم اقتصادی و هم توریستی و هم تفریحی قابل استفاده باشد.
در جنگل موجود بشری زور تعین کننده است نه مدنیت.
زور داشته باش تا بتوانی از راه مشروع فرصت های اقتصادی را برای کسب زر استفاده کنی.
و این زور را تا آنوقت داشته باش تا اینکه لر و بر سلاح بر زمین بگذارند و قلم و کتاب بردارند و فهم درک کلام من و تو را پیدا کنند.
>>> نام ولسوالی را تغیر بدهید.
در عوض بهسود،نام آن را ولسوالی بد شئون بگذارید که هم کوچی ها فرار کنند و هم هزاره ها.
>>> جمعه, ۱۳ سرطان, ۱۳۹۹
- هر ساله با گرم شدن هوا حمله گروه تروریستی طالبان تحت عنوان کوچی ها بر مناطق هزاره نشین آغاز می شود؛ این حملات هر ساله خسارات مالی و جانی زیادی در پی دارد ، متاسفانه دولت حامی طالبان بر روی این جنایات چشم پوشی و سکوت می کند، عباس دلجو در یاداشت که تحت عنوان لحظاتی با تاریخ، تصرف زمین های هزاره ها را از عبدالرحمن تا امروز بررسی کرده است، که در اختیار شما قرار می دهیم.
لحظاتی با تاریخ
نقل از کتاب «هزارهها و حاکمیتهای استبدادی صدسال اخیر»، جلد اول
…..
«تصرف عدوانی» زمینهای مزروعی هزارهها توسط پشتونهای کوچی
اسناد و مدارک معتبر تاریخی گواهی میدهند که در زمان امیر عبدالرحمان جابر زمینهای مزروعی هزارهها توسط پشتونهای کوچی آنهم با زور و جبر که خود مصداق عینی «تصرف عدوانی» میباشد، اشغال شده است. در مورد تصرف عدوانی زمینهای هزارهها توسط پشتونها، در بخشی از کتاب «DISAPPEARING PEOPLES» چنین نوشته شده است: ” … از سال ۱۸۸۰ میلادی به این سو بخشهای وسیعی از هزارهجات به زور از هزارهها گرفته و به پشتونهای کوچی واگذار شده است. این پروسه {غصب زمینهای هزارهها}به صورت تدریجی و دوامدار اعمال شده و در نتیجه هزارهها زمینهای وسیعی از هزارهجات را از دست دادند. …”
Barbara Brower, Barbara Rose Johnston، DISAPPEARING PEOPLES- The Hazara of central Afghanistan Pg 162
امیر عبدالرحمان خان گذشته از کشتار بیرحمانهینصف از جمعیت هزارهها و کوچ اجباری آنان، فرمان داد تا زمینها و املاک آنان را به قبایل مسلح پشتون به عنوان پاداش جنگ داده شود. در این رابطه آقای «کلاوس فردیناند Klaus Ferdinand»در بخشی از کتاب « Nomad Expansion and Commerce in Central Afghanistan » چنین نوشته است: “….. از سوی امیر عبدالرحمان، قاضی یعقوب علی مسئول توزیع {زمینها} و چراگاههای هزارهها در بین کوچیها، مقررشد. او {قاضی یعقوب علی} تمام مَلکها و خانان کوچیها را خواسته و اکثریت املاک و چراگاههای خوب و مهم هزارهها را به مومندها و احمدزاییها داد. آنان{مَلکهای کوچی} هر اندازه زمینهای زراعتی و چراگاههای مرغوب هزارهها را که میخواستند، تصاحب کردند. ….. در حقیقت چیزی که واقع شد این بود که زمینهای هزارهها در بین قبایل گوناگون پشتونها به عنوان پاداش شرکت در جنگ، تقسیم شد. ….”
Ferdinand, Klaus. Nomad Expansion and Commerce in Central Afghanistan : A Sketch of Some Modern Trends. København: Dansk Etnografisk Forening, 1962 – Pg 128
پروفیسور «ویلیم میلی William Maley »
افغانستانشناس و استاد دانشگاه ملی آسترالیا، نیز در رابطه با غصب زمینهای هزارهها توسط پشتونها و کوچیها چنین نوشته است: ” حاکم افغانستان {امیر عبدالرحمان} از سال ۱۸۸۰ – ۱۸۹۰م هزارهها را توسط نیروی نظامی پشتون مقهور خویش گردانیده و بهترین زمینهای زراعتی و علفچرهای آنان را به خوانین و بزرگان قبایل پشتون اعطا نمود. از آن زمان تا سال ۱۹۷۸م پشتونها به عنوان فرماندار و حاکم محل، تجار، قرضدهندگان {سودخواران}، مالکان زمین و کوچیها، داخل هزارهجات شدند. …. ”
William Maley, Fundamentalism Reborn ? Afghanistan and the Taliban; London Hurst and Company. Pg 171
در بخشی از کتاب«The Battle over Pastures: The Hidden War in Afghanistan»حتا از ظلم و بیداد و غصب زمین هزارهها توسط امیر حبیب الله خان پسر عبدالرحمان نیز پرده برداشته و چنین نوشته شده است: ” تحت حاکمیت امیر حبیبالله (۱۹۰۱- ۱۹۱۹) پسر امیر عبدالرحمان خان که نقش وحشیانهی کمتر نسبت به پدرش داشت، نیز هزارهها حتا از داشتن اسپ و سلاح محروم شدند.{ همچنان امیر حبیبالله خان}هزارهها را که صاحب ملک و زمین بودند اخراج کرده و مزارع آنان را به کوچیها توزیع کرد. … {اما} کوچیها {به آن بسنده نکرده} با استفاده از فقر و سادهلوحی هزارهها و از طریق قرض سرسود آنهم با شرایط نامطلوب، اغلبا آنان را مجبور به واگذاری و فروش مزارع و زمینهای {باقیمانده} شان کردند. در نتیجهی تصرف زمینهای کشاورزی هزارهها، هژمونی {و اشتیاق} کوچی را برای تصرف مراتع و چراگاهای هزارهجات بیشتر کرد. …”{}
Liz Alden Wily – The Battle over Pastures: The Hidden War in Afghanistan
https://remmm.revues.org/8021?lang=en
تصرف عدوانی اما:
تصرف عدوانی به این معنا که کسی یا کسانی زمین یا ملکی را به زور و جبر و بدون رضایت مالک آن تصرف کند. ناگفته نماند که تصرف عدوانی دارای دورکن میباشد. اول، رکن مادی تصرف است که همان استیلای بر ملک غیر میباشد. دوم، رکن حقوقی آن که همانا عدوانی بودن تصرف (با زور و جبر و اکراه) است. با توجه به این دورکن، در نفس تصرف عدوانی رمینهای هزارهها توسط پشتونها، دوجرم، کاملا مشهود است:
جرم اول، تصرف ملکیت غیر بدون رضایت مالک. جرم دوم، اعمال زور و جبر برای تصرف آن. بناء این اعمال (تصرف عدوانی)، هم از نگاه حقوق مدنی و هم حقوق کیفری، جرم تلقی شده و برای مرتکبین آن در چوکات قوانین مدنی، کیفر و جزا در نظرگرفته شده است.
با توجه به ماهیت جرمی «تصرف عدوانی» است که باید قضیه غصب زمینهای هزارهها را در گذشته با رویکرد کیفری بررسی کرد. تا علاوه بر رفع تصرف عدوانی، به مجازات مجرم نیز از نگاه قانون جزاء پرداخته شود. زیرا در ارتباط تصرف عدوانی زمینها و املاک هزارهها، عناصر معنوی و مادی جرم را کاملا مشاهده میکنیم:
الف ) عنصر مادی جرم تصرف عدوانی:
۱- اقدام به تصرف املاک متعلق به دیگری بازور و عدوان
۲- تصرف اموال غیرمنقول
ب ) عنصر معنوی جرم تصرف عدوانی:
۱- غاصبین املاک هزارهها آگاه بر ماهیت عمل خلاف شان بودند.
۲- غاصبین املاک هزارهها به قصد تفریح و تفنن اقدام به تصرف زمینهای هزارهها نکردهاند. بلکه به قصد تصرف دایمی و مسکنگزین شدن به املاک هزارهها این عمل را انجام دادند. به همین لحاظ از قندهار و خوست و دیره اسماعیل خان و سوات و باجور و… آنهم به صورت دسته جمعی و گروهی به مناطق هزارهنشین حمله برده و بعد از کشتار و فراری دادن هزارهها با زور و جبر، زمینها و املاک آنان را متصرف شدند.
درست بر پایه حقوق مدنی، حقوق کیفری و حقوق اسلامی، میتوان مسئله غصب زمینها و املاک شخصی هزارهها را در زمان امیر عبدالرحمان خان به بحث کشید. بررسی ابعاد حقوقی و کیفری تصرف عدوانی زمینها و املاک هزارهها در زمان امیر عبدالرحمان بر عهدهای فرزانگان، دانشمندان و کارشناسان مسایل حقوقی، جامعهی ما میباشد که با طرح دعاوی حقوقی و کیفری بر ضد غاصبین و مجرمین، وارثین هزارههایی را که در حاکمیت استبدادی امیر عبدالرحمان خان و اخلافش، املاک شان به غارت رفته است، در این زمینه یاری رسانند. از سوی دیگر وظیفهی علمای اسلامی است که در قبال غصب و تصرف عدوانی املاک هزارهها توسط پشتونها، به کمک و یاری وارثین و جان باختگان دوره استبداد عبدالرحمان خانی، برخاسته و با بیان صریح احکام قرآن شریف و احادیث نبوی، اقدام عملی نمایند. مخصوصا حالا که قانون مدنی افغانستان نیز غاصب را مکلف به رد اموال غصب شده کرده و در بند اول ماده ۷۶۵ قانون مدنی چنین آمده است: ” غاصب، به رد آنچه غصب نموده، مکلف میباشد.”
اما این قلم با توجه به محدودیت بضاعت علمی، تخصصی و حوصله این کتاب، صرف به طرح بحث غصب زمینهای هزارهها به همین مقدار بسنده کردهام. امیدوارم این آغاز، مدخلی شود بر ادامه بحثهایی ازین قبیل تا در فرجام به اعادهی حقوق و بازپسگیری زمینها و مایملک از دست رفته مردم مظلوم هزاره، منجر گردد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است