اشرف غنی واقعآ مغز متفکر درجه اول جهان است. او هرچه باشد در زیرکی بی مانند است. او کسی است که تشنه ها را تا لب آب میبرد و تشنه برمی گرداند و در آخر مرهون او هم باید بود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۴ ۱۳۹۹/۴/۱۵ | کد خبر: 164066 | منبع: | پرینت |
رتبه مارشالی در افغانستان یک رتبه نظامی نیست، در ارتش افغانستان اعتبار رسمی ندارد. یک رتبه سمبولیک و سیاسی است که حکومات مطابق خواست خود به کسی میدهد. ظاهر شاه این عنوان را به کاکای خود شاه ولی خان داد، کرزی بخاطر مواضع قاسم فهیم درکنفرانس بن که براحتی و بدون موافقت رهبری و رییس جمهور برحال (استاد برهان الدین ربانی) به تحمیل کرزی توسط امریکایی ها به حیث رییس دولت تسلیم شد، و تقریبآ به حیث رشوت" به جمعیت اسلامی داد. برعلاوه صدها جنرال بیسواد هم عرض وجود کرد از پسر ۲۵ ساله تا مجاهد متقاعد ۶۵ ساله که مورد تمسخر کشورهای منطقه بودیم.
اما در کشورهایی که این رتبه نظامی در تاریخ آن وجود داشته و امروز از میان رفته، مانند فرانسه، آلمان و غیره به کسانی طبق روند خاصی، بخصوص پیشنهاد ارتش، داده میشد که برای دفاع از میهن کارهای مهم و بزرگی را در ساحه نظامی انجام داده باشند، در جنگ های مهم برنده باشند. اما رتبه "مارشالی" دوستم محصول معامله گری سیاسی غنی و عبدالله است.
مارشالی دوستم نزد قوم گرایان افراطی پشتون یک ماتم است. اگر از روی واقعیت کارنامه نظامی دوستم را بطور مختصر نگاه کنیم، بهترین دوران کارمندی نظامی او خدمت به ارتش شوروی و دفاع از رژیم جنایتکار نجیب بود. میتوان گفت که درآخرتا حدی با پیوستن به "اتحاد شمال" در سرنگونی نجیب دست داشت. سپس وی یکی از ۴ گروهی بود که در ویرانی کابل سهیم بودند. با آمدن طالبان همه این جنگاوران به شمال پناهنده شدند. دوستم حتی به ترکیه پناهنده شد.
با حمله امریکا بر ضد طالبان و نظر به ضرورتی که امریکا به نیروی زمینی داشت، دو باره "اتحاد شمال" فعال شد و نیروهای ازبک "انتقام" سختی از طالبان و القاعده گرفت، تا حدی که در همین امریکا سازمانها و اعضای کنگره او را به حیث "جنایتکار جنگی" قلمداد کردند. خوب در این کارنامه نظامی دوستم چه چیز او را به رتبه مارشالی میرساند.
کارنامه سیاسی دوستم دو بعد دارد. از بعد قومی وی بدون تردید (علیرغ مخالفینی که در میان ازبکها دارد) به حیث رهبر قومی و مدافع حقوق ازبک ها شناخته شده است. ولی در همین مورد هم مانند برخی زیاد رهبران قومی، بیشتر قوم در خدمت منافع "رهبر" قرار دارد. ازبکها ممکن است "مارشال" شدن دوستم را جشن بگیرند. این بزرگترین پاداشی است که در برابر بانک رای ازبک ها (که در واقعیت مانند تمام مردم افغانستان خیلی کم پای صندوق های رای رفتند) و صلاحدالدین ربانی را که از ابتدا روی مواضع خود "رد نتایج یک انتخابات تقلبی و روی آن دو باره تقسیم قدرت" بود، قربانی کردن، عبدالله میتوانست از غنی بدست آورد. ولی آیا فردا بودجه انکشافی جوزجان و دیگر ولایات همجوار دو برابر خواهد شد ؟ پستهای مهمتر و واقعی نه سمبولیک به آنها در دولت داده خواهدشد ؟ شک دارم.
در نهایت زندگی سیاسی دوستم هم شباهت به زندگی نظامی او دارد. وی با همه ایتلاف کرده بود. با کرزی ضد عبدالله، با غنی ضد عبدالله، با عبدالله ضد غنی و اوج کارنامه سیاسی وی معاون اول ریاست جمهوری است. میدانید از این معاونت اولی چه نصیب مردم ازبک و خود او رسید؟ اشرف غنی هرچه باشد در زیرکی بی مانند است. او کسی است که تشنه ها را تا لب آب میبرد و تشنه برمی گرداند و در آخر مرهون او هم باید بود. بخوانید در فرمان اعطای "مارشالی" دوستم چه آمده: "به پاس خدمات ایشان در حل بنبستهای سیاسی و تامین ثبات در کشور رتبه مارشالی را به عبدالرشید دوستم اعطا میکنم."
مارشالی که بخاطر دست آورد نظامی در جنگ های میهنی برای دفاع از استقلال، حاکمیت ملی یا حداقل امنیت کشور مارشال نشده بلکه برای "حل بن بست سیاسی" مارشال شده!
این افغانستان است. آفرین اشرف غنی، عوام فریبی که خواص فریب هم باشد، واقعآ مغز متفکر درجه اول جهان باید باشد و یا اینکه دیگران، حکومت شوندگان، بویژه بخش مهم طبقه سیاسی، مطیع، نا آگاه و "دلالان قدرت" که امروز خیلی مود است باشند.
کریم پاکزاد
>>> دوستم رتبه مارشالی را به زور ..... خود گرفت
نه کل اشرف به او رتبه داد و نه او به قصه رتبه اشرف است
دوستم مارشال قوم خود است و بیشتر ازان مارشال تمام مردمان ستمدیده و مظلوم
کل دو روز دیگه با نیرنگ رییس جمهور خاد بود و باز به جایی می رود که آمده بود اما دوستم تا ابد در قلب ملت جای دارد
جان و جگرم دوستم
>>> Hafiz Ravand
محترم جنرال دوستم ازبیک مارشالی که غنی و عبدالله بدهد افتخار ندارد ! همانطوریکه حکومت غنی احمدزی و عبداله عبدالله که نه مشروعیت قانون اساسی ونه مقبولیت مردمی دارد و روی گرده های مردم پریشان ، ستمدیده و گرسنه افغانستان ننگ وشرم تاریخ است .
دریافت هرنوع امیتاز از جانب اینها شامل بر مدال ، نشان ، مقام دولتی ومارشالی برای جناب عالی افتخار نداشته و ندارد. چونکه (( پادشاه صاحب )) ، ((رهبر صاحب )) ، (( قوماندان صاحب )) ، ((اکه دوستم )) قوم خود هستید . ازین رو امید و ارم که در همین شرایط حساس و برهه زمانی رهبر قوم خود بمانید که بالاتر از مارشالی است و اینها را که به ازبیکها ستم کرده اند حمایت نکنید و بچالش بکشید چونانی که جناب صلاح الدین ربانی در مبارزه با تقلب انتخاباتی ، مقاومت و پایداری در برابر فاشیزم قبیله و شعار تغییر ساختار نظام از ریاستی به نخست وزیری پارلمانی ثابت قدم مانده ، رقبای حزبی خویش را که به فاشیزم قبیله تسلیم شدند عملن از میدان رانده و به عنوان یک نیروی اپوزیسونی غنی احمدزی و عبداله عبدالله را هم بچالش کشیده است .
>>> سلام و احترامات به همهء شبکه اطلاع رسانی افغانستان .
ممنون از تبصره زیبایتان.
اشرف غنی مغز متفکر و افغانستان کشوری که مردم اش تنها به قدرت ،سرمایه ،خونمایی های تقلبی فکر میکنند .
وطن وقتی آباد میشود که ملت به خاک دلسوزی داشته باشد .
به وجود اشرف غنی شکر کنید از بد بتر اش توبه .
احترامات فراوان
دوست زاده
>>> حوریه ضمیر پنجشیری
دوستم کدام ملک جهان را فتح کرده افغانستان را نگه کرده نتوانست سه بار طالبان وی را گریختاند کدام رتبه مارشالی شما بزرگان شاهد هستین که چند بار از دست طالب دوستم فرار کرد این مردانگی اش بود سرزمین که ۹۵ فیصد تسلط طالب بود شهید قهرمان امر صاحب ملک را رها نکرد . علیه ملیشا پاکستانی جنگید
به کدام صلاحیت ریس جمهور تقلبی وی را رتبه مارشالی عنایت فرموده چندین تا طرفداران بزدل و بی ایمان دارد که دوستم را فیل و قیل ساخته . مارا فقط مردم غول فکر کردند بیاید از سر شروع کنیم که کدام ما میبازد و کدام ما میبرد گریختنی ها معلوم است
>>> Nazar Mawj
بی انصافی بزرگ روشنفکران و غیر روشنفکران و ضعیف کشی هولناک اهالی رسانه های مجازی !
اقای احمد ایشچی زمانی یکی ازکادر های پرتلاش جنبش چپ بود که بعد ها بنابر وضع ایجاد شده در زمان اقایان ببرک کارمل و داکتر نجیب به کمک بخش سیاسی جنبش ملی - اسلامی مانند تعداد از کادر های سیاسی ازبیک و ترکمن شتافت ، چون در رهبری جنبش ادم های سیاسی ، تشکیلاتی و کار ازموده نبود ، ازاین ناحیه کسانی چون اقای احمد ایشچی در به پا ایستادن ان تنظیم ، کار موثر کردند.
موصوف تا معاونیت جنبش ( در اصل همه کاره جنبش ) بالا رفت و بعد ها مدتی والی جوزجان و سایر مقامات را متصدی بود.
در نتیجه اختلافات درون قومی ، درون تنظیمی وغیره مناسبات اقای دوستم با وی کم کم تیره شد که اوج ان به برخورد چند سال پیش در ستدیوم و بازداشت وی توسط موظفین اقای دوستم و چند روز لادرک بودن و بعد پیدا شدن وی با اثار و علایم شکنجه فزیکی و ضرب و شتم و بعد ان قصه ننگین که ان مرد مسن را برای درهم شکستن به بد ترین نحو توهین و تحقیر نمودند.
در جوامع مانند افغانستان که هنوز توحش و بربریت در عرصه های به خصوص فرهنگی حاکم است ، برای انکه حریف را ، دشمن را خورد و خمیر کنند ، دست به چنان اقدامات و رویکرد های پلید و کثیف چون برهنه کردن کسی در ملا عام ویا به قول تعرض کنندگان " کن کسی را لچ کردن " و حتا اگر حریف و دشمن جوان و نوجوان باشد تجاوزجنسی را نیزبه عنوان وسیله و ابزار ظالمانه و غیر انسانی بکار می گیرند.
در جدال دو شخص ایکه یکی رئس و دیگری معاون و زمانی با هم دوستان نیز بودند ، چنین یک وضعتی پیش امد ، اگر به عوض اقای احمد ایشچی هر انسان شرافتمند دیگری هم میبود ناگزیر بود تا دادخواهی کند و قضیه را به گوش مردم افغانستان و جهان برساند.
در جوامع متمدن و انسانی اگر ظلمی این چنینی در حق کسی صورت میگرد ، اولین ها ، قشر اگاه اند در کنار کسی که مظلوم واقع شده است قرار میگیرند و بعد همه جامعه.
اما در افغانستان و در این مورد خاص -
قشر روشنفکر و فعال در دنیای مجازی چنان بیرحمانه اقای احمد ایشچی و شرف و عزت اورا به سنگسار گرفتند که سنگسار لشکر جهل و خشونت و بانوفرخنده را تازه کردند.
در این قضیه جانب زور اور و قدرتمند اقای دوستم بود و مورد ظلم و تعدی و تحقیر قرار گرفته اقای احمد ایشچی معاون پیشین اقای دوستم ، انصاف ، عدالت و وجدان حکم میکرد :
روشنفکران و قلم بدستان ولو که تعلق خاطر به اقای دوستم هم اگر میداشتند ، جانب مظلوم و مورد تعدی واقع شده را می گرفتند، اما چنین نشد.
این چند سال چنان بیرحمانه و ظالمانه تقریبن همگان بر ان مرد محترم و شرافتمند ( زمانی که او سیاست میکرد تخلص اش را نیز در همان روال کارگر = ایشچی گذاشته بود ، اقای دوستم در کود و برق مزارشریف هنوز کارگر بود) تاختند ،در صفحات مجازی کوبیدند ،تحقیر ، توهین و استهزا کردندتا ان حد که عقل انسان نورمال از درک ان عاجزمیماند.
اهالی شریف و نجیب !!! فیسیوک که فرصت سنگسار مستقیم ،عملی و حضوری را نداشتند در صفحات مجازی تا توانستند جناب احمد ایشچی را سنگسار کردند.
هیچ کسی در ان عمل و کنش غیر منصفانه ، غیر عادلانه و ظالمانه خود برای یک لحظه هم حتا غور و تعمق نکرد.
این لشکر ضعیف کش رمه رفتار حتا فکر نکردند - چگونه دارند یک.مرد مسن و شریف را له و لورده می کنند ، انها حتا فکر نکردند این مرد از خود خانواده دارد ، زن و فرزند دارد ، دوستان و رفقا دارد ، قوم و مردم دارد ، عزت دت د ، ابرو دارد ووو چرا و به چه جرمی اورا باید چنین بی حرمت و بی عزت کنند و بر او بتازند ؟
رویکرد روشنفکران ، قلم بدستان و به ویژه اهالی همیشه در صحنه !!! فیسیوک و رسانه های مجازی نشان دادکه : هنوزفرهنگ جامعه ما در نازل ترین سطح خود قرار دارد ، هنوزمظلوم کشی و ضعیف کشی بخش قابل ملاحظه این فرهنگ و سنت مستحکم ان را تشکیل میدهد.
یادداشت:
میدانم این نوشته بسیاری ها را خوش نمیخورد حتا خیلی ازدوستان ام را و یک نوع شنا در مسیر مخالف جریان اب است ، اما من به ابرازعقیده ام و به طبع ان به ابرازحق متعهد ام ، به مصلحت اندیشی نه تعهد دارم و نه میخواهم داشته باشم.
>>> جنرال دوستم؛ مارشالی که مارشال نیس مارشال شدمثل بعضیا که توسط تلویزیون طلوع ستاره افغان شد
جاغوری
>>> قسمت اول سخنم متوجه حوریه پنجشیری است! خانم حوریه! اگر تعصب و عقده ها را کنار بگزاریم تجربه و زحمات دوستم در عرصه نظامی به مراتب بالا تر از احمد شاه مسعود و جنرال فهیم است . اگر خدمت را معیار قرا بدهیم باز دوستم از تمام جنرال های ساختگی پنجشیر کرده خدمت کرده . اگر مبارزه با طالب معیار باشد . احمد شاه مسعود در فاصله یک هفته از کابل تا بدخشان فرار کرد و در کوه های بدخشان پنها ن شد. خانم حوریه یک بار به زندگی جنرال های ساختگی پنجشیر هم مطالعه کنید قمندان پناه یک کیلنربود. پناه اول موتر شوی بود قمنداندگدا و قمندان پناه قبل از اغاز جهاد در رضایی تراسپورت موتر وانی میکردند . و بصیر سالنگی هم به همین قسم. اگر گپ از خیانت باشد. عامل اصلی مشکلات افغانستان ریشه از زمان حکومت برهان الدین ربانی و جهالت های احمد شاه مسعود دارد. گپ دوم ! متوجه اقای موج است ! پشتون بعد از شکست تاریخی که با اتحاد احزاب جمیت.وحدت و جنبش در سال ۱۳۷۲ خوردن و طلسم انحصار پشتون ها شکسته شد. از خلا و ایراد های که در بین احزاب غیر پشتون بود استفاده نمود و بین انها پراگندگی ایجاد کرد. که نمونه اخرش انشعاب وپراگندگی جمعیت اسلامی است. البته اخوانی گری های یک تعداد از رهبران جمیت به تحریک سیاف و کرزی در این غایله نیز نقش داشه است. قطعا جنبش هم در راستایی همین پلان دچار انشعابات شد. از قتل پهلوان رسول و جدایی برادش پهلوان مالک و همکاری مالک در سقوط شبرغان و مزار در راستایی پلان های سنجیده شده پشتون ها است مشکل اقای ایشچی هم در ادامه سیاست تفرقه اندازی پشتون بود. البته با اسناد گفته میتوانیم که زمینه ساز و یا به تعبیر دیگر بنیاد این سنگ نفاق توسط احمدشاه مسعود گزاشته شد که بعدان پشتونزمینه نفوذ بیشتر درفاصله ها پیدا کردند.
>>> دوستم مارشال قلب هاست
هرکس به اندازه یک تار موی دوستم به مردم خدمت کند مستحق رتبه اعلیحضرت است مارشالی که چیزی نیست
بی پرده باید گفت که تمام مردمی که خدمات مارشال صاحب دوستم را نادیده میگیرد از کدام حرامی به دنیا آمده اند
اگر دوستم نبود تا به امروز زیر یوغ داکتر نجیب جلاد خادیست قلبه میکردین و سری تان اتن اوغانی میکرد
حالی که آزاد شدین حق تان است هرچی بگویین
>>> دوستم غنی را زیر خاک میکند و بر گورش بیانیه خواهد داد.
>>> دوستم این لقب را بزور آن خود گرفته و زهره غنی و دلقک هایش را هم کفانده. از طرف دیگر غنی هم نه متفکر جهان است و نه کدام فیلسوف، بلکه یک معامله گر بازاری و عوامفریبی بیش نیست. با تمام این سران قومی و سمتی وغیره غنی به شکلی از اشکال معامله کرده. هر کدام این وند گیران که معامله میکنند همیشه یک سر آن معامله ها غنی بوده، بناعن با هم هیچ فرقی ندارند. پس همان است در فارسی میگویم ....
>>> دوستم مارشال گریز است. لاف وپتاق می زد. اگر مرد است طالب را جوزجان گم کند
>>> دوستم لیاقت دارد
>>> حوریه ضمیر پنجشیری!
شاید پنجشیری باشی یا شاید هم نباشی اما از آدرس پنجشیریها و دفاع از آمر صاحب مسعود پرداخته ای، اگرچه قبلا یکی از خوانندگان جواب شما و آغای موج را داده اما من توجه شما را به ریشه این همه بد بختی که تا هنوز گریبانگیر این ملت است و مسبب آن جلب میکنم، ریشه ای این همه بدبختی ها خود خواهی پنجشیری ها و مسبب آن آمر صاحب مسعود است که فریب اشخاصی مثل سیاف را خورد و این فریب خوردن او هم ارتباط به همان خود خواهی ذاتی پنجشیری ها دارد .
وقتیکه احمد شاه مسعود قدرت را به کمک ازبیک های مارشال دوستم و هزاره های عبدالعلی مزاری در کابل به دست گرفت در اولین اقدام هزاره ها و ازبیک ها را سرکوب کرد و جنگ های تنظیمی را در کابل شعله ور ساخت حتی در داخل پنجشیر همه جانفشانی ها و قربانی دادن های هزاره های پنجشیر را نادیده گرفت هیچگونه حقی برایشان قایل نشد حتی بعضی شخصیت ها آنها را که در آینده آز آنها احساس خطر میکرد ترور نمود .
و اما به جناب موج که به دفاع از آغای احمد ایشچی به مارشال صاحب دوستم و کسانیکه رفتار آغای ایشچی را بعد از مصاحبه تلویزیونی اش ملامت کردند تاخته است باید گفت ، هر چند که آغای دوستم هم در مسایل سیاسی و معاملات با افغانها خطا های را مرتکب شده ولی باید قبول کنند که دوستم به مانند سایر رهبران و سران احزاب خاین بالفطره نیست و برای احقاق حقوق ازبیکها تا پای جان هم پیشرفت متاسفانه کسانی در کنارش به مانند آغای ایشچی فریب افغان ها را خوردند و به دسیسه سازی ها بر علیه وی پرداختند که همین دسیسه ها موجب یگان معاملات دوستم صاحب با افغانهای مثل کرزی و غنی گردید تا لا اقل موقعیت خود را حفظ کند . فریب خوردگان جنبش از جمله جناب ایشچی که متاسفانه توان رهبری قوم ازبیک را هم ندارد تا جایی پیش رفت که در کمین زدن دوستم توسط طالبان همکاری کرد . اگر دست داشتن وی در کمین حقیقت نداشته باشد حد اقل با استهزا نمودن دوستم خود را در چاه افگند و جنجالهای بعدی را برای خود رقم زد . باز کسی که خود بیاید از طریق تلویزیون بالای آنجای خود تهمت ببندد آیا قابل ترحم است؟ بر فرض که داستان میل کلاشنیکوف حقیقت داشته باشد وی میتوانست سکوت کند و بعد ها اگر شرایط برایش فراهم میشد باز انتقام خود را به همان شکلی که ادعا کرد از جناب دوستم بگیرد. اما وی کاری کرد که خانواده و اقوام خود را سر افکنده ساخت.
طوریکه از نبشته ات معلوم میشود باید جناب ایشچی در مقام رهبری ازبیکها قرار میداشت نه دوستم ، حالا از شما میپرسم آیا شخصیکه که از نادانی خویش در دام دشمن سوگند خورده اقوام دیگر منجمله ازبیکها بیفتد و حتی به فکر عزت اعضای خانواده اش نباشد مستحق چنین آبرو ریزی است یا مستحق رهبری قوم خویش ؟
>>> نبشته شما را در مورد شخصیت ، جایگاه و عملکرد های مارشال عبدالرشید دوستم را مطالعه و تمامی نظریات دوستان را نیز مرور کردم .
فقط بطور خلاصه میخواهم یکتعداد حقایق را درینجا بیان بدارم .
از نویسنده مقاله گرفته تا یکتعداد از نظر دهنده گان از عقل ، منطق و شعور ملی و سیاسی کار نگرفته بلکه عقده گشایی کردند و بخاطر مغشوش سازی ذهنیت های مردم از هر زاویه سم پاشی نمودند .
عزیزان !
مساله تفویض رتبه عسکری برای یک شخص صرف حیثیت معنوی دارد و یک پدیده ماندگار است .
اختلافاتی که بوجود میاید ناشی از تعصب ، برتری و انحصار طلبی بوده این روند برای مردم افغانستان بیگانه نیست .
هر شخصیت با هر افکار ، اندیشه ، سن و سال ، عقیده ، مذهب و ملیت ، جایگاه خاص اجتماعی ، سیاسی و نظا می خویش را داشته طرفداران و مخالفان خویش را نیز دارا میباشند ، از لحاظ بینش و جهان بینی این مساله کاملا طبعی است .
مارشال عبدالرشید دوستم زاده یک فامیل اشرافی و محمد زی نیست ، بلکه او در یک فامیل فقیر و غیور بدنیا آمده از همه حقوق شهروندی محروم بوده است .
ظلم ، ستم ، بیعدالتی ها و تک محوری های حاکمان کشور باعث بیداری مبارزان واقعی این کشور گردید و اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی وقت این مجادله را شدت بخشید وصف آرایی های گوناگون ایجاد شد ، مارشال دوستم از جمع هزاران مبارز واقعی است که بخاطر حفاظت از تمامیت ارضی و نوامیس مردم بهترین فرزندان خویش را در زمان حاکمیت نجیب الله ، شهیدربانی، ملا عمر ، کرزی و غنی در جبهات جنگ از دست داد و با هزاران توطیه و دسیسه مجادله نمود و در اخیر با حمایت مردم خود پیروز میدان شد .
هیچ رهبری مثل مارشال دوستم غیور ، وطندوست ، تیزهوش و مردمدار نبود، کرزی و غنی را نمیتوان از جمله زعیمان کشور محاسبه کرد ، چون آنها بجز خدمت بدیگران ، کدام برنامه ی در افغانستان ندارند .
تعصب ، حساسیت و استعمال واژه های رکیک به مقابل یک مارشال اوزبیک کاملا قابل درک و فهم میباشد ولیکن این حرکات حلقه های خاص نه اینکه جایگاه اجتماعی و سیاسی مارشال دوستم را تضعیف کرده میتواند بلکه مانند همیش طرفداران و حامیان مارشال دوستم را ازدیاد میبخشد .
مارشال دوستم این رتبه را از نزد طرفداران خویش سالها قبل بدست آورده بود و حواریون مارشال مجبور به پایکوبی نیستند ، ذهنیت های که در روز اشغال کشور توسط نوکران سندی و پنجابی (طالبان ) پایکوبی میکردند ، فراموش نکنند .
با زور اگر در کشور حاکمیت میکردند امروز با هیچ کسی وارد ایتلاف و مذاکره نمیشدند .
پس حقایق عینی جامعه را باید پذیرفت و با استعمال واژه های غلیظ کشور را بسوی بحران جدید سوق ندهیم .
رتبه مارشالی به عبدالرشید دوستم یک دستاورد معنوی و ماندگار برای تمامی مردم ستم کشیده افغانستان خواهد بود .
اگر خوش هستید یا خفه این رتبه به عبدالرشید دوستم تفویض شد و نگهداری و پاسبانی ازین رتبه ارتباط میگیرد به صاحبان آن .
>>> رتبه مارشال اصلا در دو ستان وجود ندارد.
اين رتبه انا کرونيستى Anachronism آناکرونیسم (به فرانسوی: Anachronisme) یا زمانپریشی یا نابههنگامی مغالطهای گاهنگارانه است که طی آن فرد، رویداد، گفتار یا هر چیز دیگری مطابق با ارزشهای زمان فعلی ارزیابی میگردد.
مارشال اکنون تنها در موزيم ها به نمايش
به دیگرسخن فرد رویدادها یا شخصیتهای تاریخی را با نگاه ارزشی امروزی تحلیل مینماید. استفاده از آناکرونیسم میتواند عمدی یا غیرعمدی باشد. در صورت عمدی ممکناست فردی که از این مغلطه بهره میبرد هدفهای طنزپردازانه، ادبی یا تحریککننده داشته باشد. صورت غیرعمدی این مغلطه نیز از سر ناآگاهی فرد مغلطهکار خواهد بود.واژهٔ آناکرونیسم ریشه یونانی دارد.
در نیروهای زمینی آمریکا ژنرال پنج ستاره را که برابر مارشال است، ژنرال ارتش مینامند و چیزی به نام مارشال وجود ندارد.
غنى چالاک است با يک دستخط قلم با دوانگشت دوستمک بالا کرد. در کل جهان ولاکرد. مارشال را عسکرک خود ساخت.
نردبان خلق این ما و منیست
عاقبت زین نردبان افتادنیست
---------------------------
هر که بالاتر رود ابلهترست ( تاکيد)
---------------------------
که استخوان او بتر خواهد شکست
این فروعست و اصولش آن بود
که ترفع شرکت یزدان بود
چون نمردی و نگشتی زنده زو
یاغیی باشی به شرکت ملکجو
چون بدو زنده شدی آن خود ویست
وحدت محضست آن شرکت کیست
شرح این در آینهٔ اعمال جو
که نیابی فهم آن از گفت و گو
گر بگویم آنچ دارم در درون
بس جگرها گردد اندر حال خون
بس کنم خود زیرکان را این بس است
بانگ دو کردم اگر در ده کس است
حاصل آن هامان بدان گفتار بد
این چنین راهی بر آن فرعون زد
لقمهٔ دولت رسیده تا دهان
او گلوی او بریده ناگهان
خرمن فرعون را داد او به باد
هیچ شه را این چنین صاحب مباد
دوستم دوستم (يک آهنگ همين قسمى نبود ?)
احمد ایشچی حتمى به مارشال افتخار مى کنند
غنى کدام پلان دارد! در دال يک سياه دانه است.
تنش ميان دوستم واحمد ایشچی بايد حل گردد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است