تاریخ انتشار: ۱۷:۱۶ ۱۳۹۹/۴/۲۲ | کد خبر: 164146 | منبع: | پرینت |
در ماه سپتامبر سال ۱۹۰۲م امیر حبیب الله خان اولین سالگرد زمامداری خویش را تجلیل کرد. یکی از کسانی که بحیث مهمان افتخاری در این مجلس شرکت کرد نجم الدین، ملای هده بود، کسی که از کیسه ملا بخشید و حبیب الله را به لقب سراج الملت و الدین مفتخر ساخت، چراغ مردم و دین. بعد از این حادثه، خانواده امیر حبیب الله به تخلص سراج مفتخر گشتند، و دوران زمامداری امان الله خان پسر بنام دوران سراجیه سجل تاریخ افغانستان گشت. کلمه سراجیه بکرات و مرات بالای پروژه های حکومتی، نشرات و جاها اطلاق گشت. حبیب الله از همین محفل روزی را بنام روز جشن اتفاق ملت اعلام کرد. این روز اولین روز تاریخی است که صبغه مذهبی نداشت.
زیر تاثیر محمود طرزی و جوانان افغان، حبیب الله در سال ۱۹۰۳م اولین مکتبی را بنام لیسه حبیبیه به پیروی از سبک اروپایی در پهلوی مدارس دینی در افغانستان تهداب گزاری کرد. هدف از تاسیس این مکتب شامل ساختن تدریس علوم، ریاضیات، تاریخ و جغرافیه در پهلوی اسلامیات یا تدریس دینیات بود. این کار حبیب الله خشم برادر بنام نصر الله خان و ملاهای سنی مذهب را در کل و بصورت خاص تربیه یافتگان دارالعلوم دیوبندی را بر انگیخت. گروه اخیر الذکر مخالف تدریس هر نوع علوم در پهلوی علوم دینیات و نصاب درسی مدارس دیوبندی بودند. به باور آنها، تدریس علوم غیر دینی ضربه بالای دین اسلام وارد کرده و نفوذ انحصاری ملاها را بالای ساکنین افغانستان ضعیف می سازد. بمنظور خاموش سازی مخالفین، حبیب الله برای نصر الله خان صلاحیت تاسیس مدارس را در افغانستان به مصرف حکومت داد.
هدف از تاسیس لیسه حبیبیه توسط امیر حبیب الله قطع انحصاری دست ملاها و مذهبیون بالای نظام تعلیمی افغانستان بود. چون این کار طور شاید و باید درست و بشکل متوازن برنامه ریزی نگشت بناء عواقب ناگواری را بالای آینده افغانستان بجا گذاشت. از همینجا است که اصطکاک بین قشر مذهبیون و باصطلاح روشنفکران افغانستان ایجاد می گردد که حتی تا امروز تار و پود افغانستان را زیر نام جهاد می سوزاند.
محمود طرزی رسالت دار چیزی می گردد که حبیب الله آن را در کابل شروع کرد. الهامبخش حبیب الله در این مورد تحولاتی بود که در هند صورت می گرفت. نشرات اردو چاپ هند در افغانستان خریداران زیاد داشت. این نشرات توسط حلقات سرکاری از طریق آن هندی های مسلمان که در دربار عبدالرحمن و حبیب الله استخدام گردیده بودند مطالعه می گشت. این هندی ها در بخش هایی از قبیل معماری، طبابت و مشاورین در اعمار پروژه های مختلف مشغول کار بودند. سر معلمین و معلمین لیسه حبیبیه نیز هندی بودند که از مکاتب سیکولار هند فارغ گردیده بودند.
در دههای بعدی، جنجال ها بالای رفورم های سیاسی و اجتماعی بین روشنفکران سیکولار و ملاهای دیوبندی روز بروز تشدید می گشت. ورود آنهایی که در خارج دروس غیر دینی را فراگرفته بودند از جمله موقف و موضع خاندان طرزی بشکل افراطی برای تغییر، دامنه این جنجال ها را گسترده تر ساخت. ذهنیت و میراث عبدالرحمان خانی توسط هواداران وی مبنی بر این که یگانه راه برای آرام ساختن ساکنین افغانستان استفاده از زور و ترور حکومتی است، این جنجال ها را بیشتر و بیشتر می ساخت. تلاش حبیب الله برای ایجاد همزیستی بین قشر روشنفکران افغان و ملاهای دیوبندی، به ضعف وی تعبیر و تفسیر می گشت. اقشار متخاصم سیاسی و عقیدتی، با استفاده از این موقعیت تلاش می کردند روابط افغانستان با انگلیستان را ریشه کن سازند.
در حالی که در بین ساکنین افغانستان شایع می گشت و هنوز هم ادعا می گردد که صیغه یک کار غیر شرعی و بدستور عمر خلیفه دوم منع قرار داده شده است و نهایتن شیعه مذهب ها به انحراف از دین اسلام متهم می گردند ولی امیر حبیب الله خان، چراغ مردم متدین و مسلمان افغان و رهنمای دین اسلام، هشتاد زن صیغه ای داشت و امان الله خان، محصل استقلال و قهرمان ملی افغانستان یکی از اولادهای صیغه ای پدر می باشد.
در چنین جو متشنج انگلیس ها نیز بی تفاوت مانده نمی توانستند.
عبدالحمید
>>> اگر نویسنده ای مقاله عبدالحمید محتاط باشد که در دوره ای حزب دموکراتیک خلق وزارت اطلاعات وفرهنگ را یک مدتی عهده دار بود وطبعا سابقه ای مخالفت با روحانیون مسلمان وفرهنگ دینی دارد اصطلاح علوم عصری در مقابل علوم دینی هیچ مورد ندارد چه علوم عصری مانند طب وکیمیا وفزیک و... اگثرا ذریعه ای مسلمانهاابداع گردیده واین علما علاوه ازین که به علوم متداوله ای روز اگاهی داشتند به علوم دینی ومسایل دینداری هم ید طولا داشتندودر اسلام مطلق علم وتعلیم علم ودانش فریضه ای مسلمانها گردیده وهرگز مشخص نشده که کدام علمرا منظور دارد<طلب العلم فریضة علی کل مسلم ومسلمة> طلب نمودن علم بالای مرد وزن مسلمان فرض است دانشمندان علوم وفلسفه همه مجهز به علوم دینی نیز بودند ابن سینا فارابی جوزجانی وسایرین همه سرامد روزگار خود در علوم دینی بودند در مکاتب به اصطلاح اقای عبدالحمید عصری نیز علوم دینی ولسان عربی وتعلیم قران کریم وتفسیر و حتی میراث... از جمله ای نصاب تعلیمی ودرسی ولواندک به حساب می امد وپادشاهان وقت هم نه تنها با مسایل دینی ومذهبی مخالفت نمی ورزیدندبلکه عده ای از علمای دینی را روکش نمودهپایه های حکومت خودرا مستحکم مینمودند ولی باید دین حقیقی را با سیستم انگلیسی واستعماری ان فرق نمود وعلمای ساخت انگلیس انوقت را نباید در شمار علمای دینی به حساب اورد وازین قماش علما در عصر وزمان به کثرت یافت میشد چنانچه علمای روس مشرب وهوا خواهان روس هم بودند که فرامین غیرر اسلامی تره کی وکمونیست هاراتوجیه می نمودند
گل نبی عیدی زاده
>>> یک ضرب المثل است که زن چراغ خانه است.
پس حبیب الله خان هشتاد رن گرفته است و حرمسرای برای خود جور کرده است و اگر با هر زن یک شب خواب میکرد و کار خیر میکرد.که امکان آن هم نبود که هر شب کار خیر کند،تقریباً سه ماه بعد نوبت هر خانم میرسید و خانم بیچاره سه ماه انتظار کشیده نمیتوانست،معلومدار همرای مستخدمین دربار رابطه برقرار میکردند و رفع غریضه جنسی میکردند.
پس همانطوری که خدا حور های بهشتی را برای بندگان خود تقسیم میکند،امیر حبیب الله خان نیز چراغ های خانه را به مستخدمین دربار توزیع میکرده است و در نتیجه او سراج المستخدمین دربار بوده است.
>>> راست گفتی آشنا
>>> نويسنده محترم !
يكبار هم كه شده از سيد جمال الدين افغانى و از پدر زبان فارسى در تعليم و تربيه نوين و عصرى ، قارى عبدالله ياد كن.
بسيار نمك نشناسى است اگر از زحمات و خدمات قارى عبدالله در امر آموزش و پرورش زبان فارسى در عصر جديد ، ياد آورى نشود.
در دوران معاصر در اين مملكت فارسى ستيز و فرهنگ گريز ، زمانى كه قارى عبدالله به عنوان يك ملا ، خدمات ارزنده و قابل قدرى براى نكو داشت و زنده نگهداشتن زبان و ادبيات فارسى درى انجام ميداد ، روشنفكران ما مشغول چادر بردارى و تنبان كشى از سر و پاى زنان بودند.
در همان زمان محمد تقى بهار ملك الشعراى ايران ميگويد:
كفش بردارى كنم در محضر قارى اگر / به كه در ايران فروغى جا دهد بر سر مرا
شيما بلخى
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است