نمیتوانید با جیغکشیدن دلخراش و بیانیههای انقلابی و سخنرانیهای معصومانه مسؤولیت تانرا پنهان کنید. وقتی فاسد ترین شخصیتهای را با تشریفات خاص به وزارتها معرفی میکنید و برایشان «دعای خیر» میخوانید، اینجا فاسد اصلی کیست؟ | ||||
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۳ ۱۳۹۹/۵/۱ | کد خبر: 164271 | منبع: |
پرینت
![]() |
در این اواخر خبر های ذلتبار فساد اداری در سطوح مختلفِ دولت هر انسان با وجدان را اذیت میکند. زشتتر اینکه فساد اداری توسط شخصیتهای شناختهشده و مسؤولین بالای دولتی سازماندهی میشود. در این جنایات نابخشودنی برخی از وزرای پیشین و برحال حکومت، دست اندرکاران سیاست خارجی، مشاورین رییسجمهور و مسؤولین نهاد های گمرکات و نظارت بر کیفیت کالاها دست داشته اند.
قبل از این صد ها پروندهی فساد و مجریان آنها که در سطح جهان بینظیر پنداشته میشوند، شناسایی شده که رسانههای جهانی و محققان بیطرف بر آنها اسناد موجه ارایه کردهاند. اما با تاسف چهره های مطرح فساد که فعالانه در محور قدرت میچرخند بدون هیچ توبیخی، به سمتهای معتبر وزارت، سفارت و پستهای کلان سیاسی گماشته میشوند.
برخی از این تاجران سیاسی به امریکا و اروپا آمده و بدون هیچ پاسخگویی به زندگی مجلل و آرام خود برگشتهاند.
در جهان دولتی را نمیتوان سراغ کرد که وزیران مالیهی آن -پیدرپی- بنا به دستداشتن به دهها پرونده فساد به دادستانی معرفی شده باشند و خود بدون پاسخگویی به امریکا تشریف داشته باشند. یا وزیری که از مکاتب خیالی کودکان فقیر افغانستان دزدیده باشد، آنگاه مشاور رییسجمهور، وزیر، سفیر و وکیل مقرر شود. یا شخصیت بدنامی که در پرونده نهصد ملیوندالری مظنون اصلی باشد، نامزد وزیر برای شهرسازی که منبع پول است مقرر شود. یا شخصیتیکه مجری بدنامترین انتخابات دنیا معرفی شود، وزیر دولت در امور قانونگذاری تعیین شود.
من نمیدانم به این روش چه نامی میتوان گذاشت؟ من فساد اداری را در کشور های زیادی تجربه کرده ام. بهخصوص در کشور های افریقایی زیاد دیدهام. اما در هیچجای دنیا شاهد فساد یکملیارد دالری و فساد مافیایی سیاسی را به این حد نبودهام.
حالا به باور شما مقصر اصلی کیست؟
من به این باور هستم که مقصر اصلی فساد گسترده و مهار ناشده رهبران دولت هستند. دلایلم را اینجا بر میشمارم:
نخست، فساد سیاسی؛
گماشتن افراد مظنون به فساد اداری، فساد سیاسی نامیده میشود. رهبری که ماموران عالیرتبهی خود را -با وجود شناخت دقیق و عمیق از آنها- از میان مفسد ترینها بر میگزیند، دستان کثیفش به فساد سیاسی فرو رفتهاست. فساد سیاسی مادرِ هرگونه فساد در ساختار های نظام است. فساد سیاسی فرهنگ فساد اداری را در تمام ساختار های دولت نهادینه میسازد. در سطحی که اگر مأمورین بالا رتبهی دولت به فساد آغشته نباشند، نمیتوانند با نظام کار کنند. در این حالت فساد اداری ضامن پاسداری از مفسدترین های جامعه میشود و پیوند استراتژیک میان رهبران و مأموران بالا رتبه، ردههای وسطی و ردههای پایینی دولت شکل میدهد. به این میگویند فساد ساختارمند و نهادینه شده در نظام سیاسی.
دوم، شریک جنایت؛
گماشتن مفسدین به سمتهای مهم و کلان سیاسی به معنای مشارکت در منافع اقتصادی با جنایتکار است. این عمل بر بنیاد کود جزای افغانستان مستلزم کیفر است. به ویژه اگر مشارکت با دزدی از منابع بیتالمال باشد سزای سنگینی را در پی دارد. اما بنا به مؤلفهی نخست نظام عدلی و قضایی کشور نیز در فساد گسترده غرق است. تصور کنید وقتی عدالت در افغانستان توسط متخلفینِ قانون مدیریت شود، بازده و فیصلهی دادگاه به نفع کی خواهد بود. در تمام پژوهشهای اکادمیک، آماری، استدالی و صفتی که توسط جامعه جهانی و نهاد های تخصصی و بیطرف در مورد گستردهگی فساد صورت گرفته، نام نهاد های عدلی و قضایی در صدر فاسدترین نهاد ها قرار داشته است. اینکه دادگاه عالی افغانستان در تاثیر حکومت و شخص رییسجمهور شکل میگیرد و فعالیت میکند، معنای استقلالیت قضا را نابود میکند. وابستهگی دادگاه به حکومت منبع مهم فساد در افغانستان است.
سوم، دولت مافیایی؛
مشارکت سیاسی، فکری و اقتصادی با جنایتکاران اقتصاد سیاه کارشیوهی گروههای مافیایی است. رهبران این دولتها به نام رهبران دولتهای مافیایی شهرت دارند که منافع ملی و ارادهی شهروندان برایشان مفهومی ندارد. در همچو حالت دادگاه، پارلمان و حکومت در حلقههای این مافیا پیوند خوردهاند.
چهارم، مافیای جهانی؛
ساختار های مفسد به پارتنر های مفسد نیاز دارند. من نمیگویم همه نهاد های جهانی که به افغانستان خدمات و حمایت ارایه میکنند، فاسد هستند. اما بسیار اند نهاد های جهانی که پارتنر های خود را از میان فاسدترین مأمورین بالارتبهی دولتی بر میگزینند.
به باورم این خود یک فساد خیلی پیچیده و کلانی است. من از ایننهاد های جهانی میپرسم شما چرا به پژوهشهاییکه توسط نهاد های خود شما راهاندازی میشود، گوش نمیدهید. مگر قضیه کابل بانک را نیویارک تایمز افشا نکرد؟ مگر این شپیگل نبود که در مورد فساد اداری در پولیس کیسها نوشت. مگر این گاردین نبود که فساد گمرکات را افشا کرد و دهها گزارش سیگار نمونه های فراوانی را به بار آورد.
به نگاه من، شما آقایان غنی، صالح و دانش مسؤولین ردهی نخستِ دولتی هستید که فاسدترین نهاد سیاسی جهان است. در حقیقت شما هر سه، رهبران مافیای فساد به نام «جمهوری اسلامی» افغانستان هستید.
شما نمیتوانید یکی با جیغکشیدن دلخراش، دیگری با بیانیههای انقلابی و سومیهم با سخنرانیهای معصومانه مسؤولیت تانرا پنهان کنید.
وقتی شما فاسد ترین شخصیتهای سیاسی را با تشریفات خاص به وزارتها معرفی میکنید و برایشان «دعای خیر» میخوانید، اینجا فاسد اصلی کیست؟ پاسخ روشن است.
وقتی اگریمان تخصصیترین دزدان اقتصاد سیاه به امضای شما به دولتهای جهان گسیل میشود، فاسد اصلی کیست؟ پاسخ روشن است.
وقتی پولدارترین سرمایهداران اقتصاد سیاه کرسیهای پارلمان را در انحصار در میآورند، مقصر کیست، مردم؟ نه! مقصر اصلی نظام سیاسی و رهبران آن است.
وقتی سالها است یک شخصیت بدنام بر کرسی ریاست سنا که یک اطاق مهم در پارلمان است لم کرده و هیچ تغییری را نمیپذیرد، و فربهتر از قانون عمل میکند، مقصر کیست؟ شهروندان فقیری که رای دادند؟ نه این شما مقصر هستید که حتی منتقدین را از سنا به دور میاندازید و از آن با افتخار یاد میکنید.
هر کسی که این نوشته را میخواند باید بداند که دولت رهبر سیاسی جامعه است. و رهبران دولت، رهبران سیاسی نهاد ارزشمند نظام سیاسی هستند. اگر دست اندرکاران نظام سیاسی هر جنایتی را مرتکب میشوند و رهبران آن در برابر آن سکوت میکنند و حتا مکافات میشوند، این دولت و رهبران آن را نباید، دولت خواند. شما فقط با یک گروه خطرناک مفیایی و رهبران بیرحم آن مواجه هستید و همین!
ملک ستیز
>>> دو گپ دارم
اولا تا هنگامی که تاجیک و هزاره در این کشور کاملا متحد و یکپارچه نشوند این وطن اصلاح نمیشود و از فاشیست قبیله نجات نمی یابد
دوم مطمن شوید صبح تا شب پشتونیزم در حال تفرقه افکنی و نفاق اندازی بین اقوام غیر اوغان است جچون خوب میداند حاکمیت ظالمانه و ستمکارانه در بستر نفاق و اختلاف بین فارسیزبانان خواهد بود.
اما گپ سوم را هم بگویم اگر جوان ما اندکی هوشیار باشد خوب سیاست های اوغان پرستی و حذف غیر افغان ها را خواهد فهمید و نیاز به دقت زیاد نیست
اگر میخواهید نسل نوین کشور آزادی یابد زیر بار اوغانیزم نروید! ما پشتونهای منصف را احترام داریم ولی هرگز هویت حقوق فرهنگ و تمدن و تاریخ خود را
فروخته نمیتوانیم
عبدالله تخارستان خراسان عزیز
>>> غنی کوچی یک .....بیش نیست۰ چند تا لوده را فریب داده و خودش را متفکر نمایش میدهد در حالیکه مانند غنی کوچی معلم های چولر و لوده در کالچ های امریکا زیاد هستند که همه روزه مورد تمسخر شاگردان قرار میگیرند۰
>>> خىلى خوب بود
>>> در کشوری که مردم تا بی نهایت بی تفاوت نسبت به سرنوشت و حیات خود باشند ، زمینه فاسد شدن دولت مردان به خودی خود فراهم میشود.
و اگر این بی تفاوتی برای ۲۰ سال پیهم ادامه پیدا کند آنگاه است که مفسدین در همکاری با هم تبدیل به گروه های مافیایی میشوند و در لاک های زرهی مثل ارگ و سپیدار جا میگیرند و بر حماقت ملت میخندند و تلاش بی نهایت میکنند تا وضعیت را به گونه ثابت به نفع خود حفظ کنند.
اگر ملت آگاه نشود و خود قصد تغیر سرنوشت خود را نداشته باشد هیچ تغیری ایجاد نمیشود و فقط لاشخوار ها تغیر و تبدیل میشوند و بد بختی ملت همچنان ادامه خواهد داشت.
>>> مكتب پشتونيسم و پشتونيست ها اهداف و برنامه دارند و يك انديشه غير انساني برتري جويانه، نژاد پرستانه، ظالمانه، وحشيانه، بي رحمانه و خطرناك براي نابودي مردم اين سرزمين است که شالوده اين تفكر مخرب گسترش اوغان ها در ولایات، نسل كشي قتل عام و نابودي غير پشتون ها با استفاده از روش هاي گوناگون آموزش ديده از استعمار گران اروپای در آمريكا است.
برنامه و اهداف آنها اينگونه طرح ريزي شده قدرت و حاكميت را در دست بگيرند، سربازان جوان غيرپشتون را به مناطق جنگي بفرستند سيستماتيك آنها را بكشند، بزرگان غيرپشتون را بخرند و آنهایي را كه نميتوانند بخرند ترور كنند، پشتون ها را از جنوب در شمال و مناطق غير پشتون با استفاده از امكانات دولتي و دسيسه سازی ساكن كنند و در اين راستا در برخي مناطق از طالبان به عنوان ابزار نا امني در برخي استان ها استفاده كنند مردم محل فرار كنند تا كوچي ها و اوغان هاي وزيرستاني جايگزين مردم محل شوند، يك كمر بند پشتون نشين در أطراف شهر كابل بزنند زمين هاي دولتي را ميان پشتون ها تقسيم كنند تا كابل در محاصره قبیله پشتون باشد، سعي مي كنند زبان و فرهنگ فارسی را در ادارات دولتي، مكاتب، دانشگاه ها و... ممنوع كنند زبان و فرهنگ پشتو را تنها زبان ملي و قابل استفاده اعلام كنند تا ورزش، فرهنگ، سياست، اقتصاد، ادبيات، هنر و... همه را در سايه زبان و فرهنگ افغاني خویش زنداني كنند و حتي رسانه ها را از نشر هرنوع برنامه با زبان غير پشتو ممنوع آنگونه كه اين روز ها بر رسانه ها فشار است...
وقتي حاكميت شان در داخل مقتدر شد همه را سركوب كردند شهرها را در نورديدند مردمان را نابود كردند آنگاه آسوده می گردند.
هدف مبارزان آزادی اين باشد افراط گرايان را از هرقوم تبار سرنگون كنند كشوري بسازند آرام و آزاد كه همه افراد در آن سرزمين با افكار و عقايد شان آزادانه در سايه عدالت و آرامش زندگي كنند حتي طالب و سكولار در كنار هم بتوانند بدون تبعيض و بدون عمل خشونت بار زيست كنند، دولتي تشكيل شود ملي گرا همه اقوام در آن نقش داشته باشند هيچ كي در آن دولت و آن سرزمين خود را بيگانه احساس نكند. اين تفكر و باور ما و همفكران ما بايد باشد، اين انديشه و باورهاي ما و بسياري از هم وطن هاي مبارز ما بایستی باشد.
ما مبارزه كنيم، بنويسيم و بيان كنيم حقيقت هاي تلخ امروز و شيرين فردا را و شرایط جامعه خفته امروز و رهبران سياسي دلال را، مهم نيست از گفتن حقايق چه كساني مسرور و چه كساني غمگین مي شوند، ظلم پشتونيست ها و سكوت رهبران مفسد نباید صداي ما را خاموش كند تا خشك كردن ريشه هاي مكتب خطرناك پشتونیسم و تفكر پشتونگرایان افراطی تا نفس داریم صدا بلند كنيم.
زنجير هاي ظلمت را بشكنيم؛
كاخ ظالمان را فرو ريزيم؛
تا آزادي و عدالت، آرامش و امنيت، آسايش و احترام متقابل اقوام در اين سرزمين فرش و پرچم پرافتخار هم زيستي مسالمت آميز برفراز كشور بر افراشته شود.
گل امیری
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است