آوردن صلح واقعى با نيت نيك، مديريت شفاف و همه شمول و ايجاد فضاى اعتماد ملى تامين شده میتواند نه با جرگههای ساختگی و حکومتی که بخش عظیم آن را ماموران معاشبگیر حکومت در بر بگیرد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۶ ۱۳۹۹/۵/۱۴ | کد خبر: 164413 | منبع: | پرینت |
صلحخواهی و حکومتداری با چالبازی و فریبکاری تامین نمیشود!
این بماند که در ۵_۶ سال اخیر ما شاهد چه دروغگوییها، چه پنهانکاریها و چه معاملههای ننگین و رنگین توسط سران حکومت بودیم. اما چیزیکه بگونه بسیار درد آور در چند سال اخیر در فضای سیاسی کشور به یک فرهنگ و عُرف مزخرف و منحط تبدیل شده این است که بجای توجه به قاعدهمند کردن سیاست و پایدار سازی نهادهای سیاسی در فرآیند دولت و حکومت داری، رهبری کنونی تلاش بسیار شرم آوری را در ترویج پوپولیسم و نابهنجار سازی رفتار سیاسی در قالب بروز بیحیایی، دیده درایی، تضعيف ارزشها و نهاد ها به خرج داده و این روند سقوط آزاد فاصله گرفتن از ارزش ها و اولویت ها و منافع ملی به سرعت تمام ادامه دارد!
این هنجار شکنی و فریب و چالبازی حکومتیان موجود در جدید ترین مورد که بحث صلح بین ایالات متحده آمریکا و طالبان آغاز گرديد به گونه واضح خود را نشان داد. حکومت افغانستان و در راس داكتر محمد اشرف غنی- که پارادوکسیکال ترین شخصیت سیاسی در تاریخ معاصر کشور را از خود به نمایش گذاشته است- نقش حکومت افغانستان را در مسأله صلح خیلی سطحی و حاشیهای ساخت و نتوانست صیانت قوی و جدی از نظام جمهوری و استقلال سیاسی مندرج در قانون اساسی به عنوان یک چتر کلان برای تمام مردم افغانستان بنماید.
بهگونه مثال لیست اوليهى ٥٠٠٠ زندانی طالبان در ماه اگست سال قبل از طرف طالبان با آمریکایی ها شريك ساخته شد، چون قرار بود كه تفاهم نامه بين ايالات متحده آمريكا و طالبان با حضور داكتر محمد اشرف غنى و عمرانخان در كمپ ديويد به امضا برسد و برای این منظور تمام آمادگی های لازم از جانب طرفین اتخاذ گردیده بود، اما حمله تروريستى بالای نظامیان آمریکایی در ششدرک کابل و تویت رییس جمهور ترمپ همه برنامه ها برهم زد و مذاکرات صلح به تعلیق در آمد. در آن مرحله این فقط آمریکا بود که مذاکرات صلح را با طالبان آغاز، تعلیق و دوباره آغاز کرد و متاسفانه حکومت افغانستان در هیچ جای این تصمیم حضور نداشت چنان که تاکنون ندارد.
پیداست که تصمیم اخیر داکتر محمد اشرف غنی مبنی بر واگذاری صلاحیت رهایی ۴۰۰ زندانی به جرگه مشورتی یک چالبازی و فریب افکار عمومی و ضیاع وقت مردم و حیف و میل دارای عامه بیش نیست. حكومت افغانستان با نمایش ژیست های مستقلانه و اکتهای صلاحیت دارانه و قانون گرایانه به هیج وجه نمی تواند وجهه قانونی و مشروعیت حقوقی و سلب مسوولیت سیاسی برای رهايى ٤٠٠ تن زندانى را فراهم نماید، فراخوانی این جرگه ها و جرگه های مشابه یک چالبازی بی معنا و شرم آور با مردم افغانستان می باشد.
زيرا كه اگر حكومت واقعاً حافظ منافع مردم ميبود، در مورد عدم رهايى ٤٠٠ زندانى/تروريست خطرناك كه مردمان گمنامى هم نيستند، از همان ابتداى كه لیست را بدست آورده بودند اعتراض ميكردند، چرا حال در اين مورد با عوامفريبى و چالبازی مساله حق العبد را مطرح مي كنند؟ مگر در رهايى ٤٦٠٠ زندانى مساله حق العبد موجود نبود؟ مگر همين ها نبودند كه به خاطر باجگيرى هاى شخصى و تيمى حتى قانون جزا را بدون اخذ راى از شوراى ملى تغيیر دادند!
مردم و جامعه سیاسی افغانستان به درستی به یاد دارند که حضور آقای خلیلزاد با سفیر و قوماندان حمایت قاطع در مراسم تحلیف آقای محمد اشرف غنی و مشروعيت بخشى به نتايج انتخابات فقط یک شرط داشت و آن رهایی بیقید و شرط ۵۰۰۰ زندانی طالبان از زندان های افغانستان بود.
حالا که بحث رهایی ۴۰۰ تن تروریست زندانی را به برگزاری جرگه حکومتی واگذار کردهاند، هیچ حاصلی نخواهد داشت، جز مصرف بیهوده در کشور فقیر و بیچارهای مثل افغانستان و از جانبی هم، برگزاری چنین جرگهها فقط فریب کاری با مردم و بازی با خون سربازان قوای مسلح کشور می باشد. البته پیامد ناگوار دیگر این چالبازی ها پایین آوردن مورال و روحیه جنگی نیروهای قهرمان امنیتی در برابر دشمن خونخوار هم هست، چون آنها نمیدانند که فردا این سیاست بازان هزار چهره و چالباز کشور شان چه معامله دیگری را بالای مرگ و زندهگی آنها انجام خواهند داد.
با این همه مردم افغانستان نتیجه جرگه مشورتی را از همین اکنون میدانند که حکومت ۴۰۰ تن را رها خواهد کرد و مسوولیت آن را فقط با یک شکم نان و چند روپیه سفر خرج به دوش مردم افغانستان میاندازد و امتیاز رهایی ۴۰۰ تن را چند سیاست مدار ارگنشین بخاطر بقای کرسی و منصب خود کمایی خواهند کرد و بس!
فراموش نکنیم که آوردن صلح واقعى به افغانستان با نيت نيك، مديريت شفاف و همه شمول و ايجاد فضاى اعتماد ملى تامين شده میتواند نه با جرگههای ساختگی و حکومتی که بخش عظیم آن را ماموران معاشبگیر حکومت در بر بگیرد.
اگر حکومت نیت واقعی نسبت به صلح و سرنوشت مردم افغانستان داشت؛ بهجای مطرح نمودن جرگهمشورتی (حکومتی) ریفراندم ملی را راه میانداخت و این ریفراندم ملی افغانستان شمول میبود و حتی اگر مردم درین ریفراندم خواراهی:
هان کنار رفتن شخص رییسجمهور و تیم مربوط شان میشد، آنها با جبین گشاده لبیک میگفتند و از سمت های شان کنار میرفتند، ولی حالا که دیده میشود، همه چیز برای خود و بقای خود است و در یک کلام با چالبازیها و جرگههای حکومتی، نه صلحی در میان خواهد بود و نه میتوان در انتظار آیندهٔ روشن برای مردم افغانستان بود. باید فکر و اندیشه و طرح نو در انداخت. طرحی که از دل افکار مردم و نخبگان واقعی کشور جوشش و رویش نماید!
رحمت الله نبیل
>>> Abdolrab Ebrahimi
گر چه در چند قرن اخير به استثناى تعداد انگشت شمارى از كشور ها در جهان با وصف اذيت و آزار و مداخلات و سنگ اندازى نيرو هاى آمپرياليستى توانستند كه با حفظ استقلال و حاكميت مردمى به موجوديت خود ادامه بدهند اما با تأسف كه اكثريت كشور ها به شمول افغانستان هميشه در تحت حاكميت حكومت هاى دست نشانده و يا تحت الحمايه' آمپرياليست ها بوده ( به استثناى چند سال محدود ) و از استقلال و حاكميت ملى و مردمى تا امروز بهره' ندارد خاصتاً درين 6 سال اخير با موجوديت حكومت بى ارزش و دست نشانده' بنام حكومت وحدت ملى شرايط آنچنان گند و مبتذل را شاهد هستيم كه شايد در تاريخ جهان بى نظير باشد .
>>> Goonaagoon Miscellaneous
آیا به راه انداختن یک جریان و حرکت سر تا سری بر حسب صداقت و وطن دوستی بر ضد دو تابعیت های مفت خور و بی لیاقت ارگ امکان پذیر نیست؟ و بالخصوص اگر کسانیکه نام نیک داشتند و خود را به دام ارگ انداختند و فاسد شدند و بلی گو عده تکنوکرات های که هیچ رولی در جهاد و آزادی مملکت نداشتند شدند مردانه اعتراف اشتباه کنند و راه را به وطن دوستان واقعی باز کنند مروت و مردانگی و و طن پرستی نخواهد بود؟
تا بکی بازی ها و خیانت ها را به گردن دیگران انداختن؟
ملت و کشور در دو راهه خطر ناکی قرار دارد و اگر ما درین برهه از تاریخ موفقانه ازین خوان بگذریم به یقین که برای همیشه به سعادت و خوشبختی و آبادی خواهیم رسید.
حیف هزار حیف.😢😢
>>> راستګوی
رحمت جان من به حیث یک دوست قدیم ات در دوره کمیشنری عالی ملل متحد برای پناهندگان عاقبت ات را خراب میبینم. میدانم که تمام فامیل را به امریکا بردی و از عواقب چندان نمیترسی ولی چون میخواهی در افغانستان سیاست کنی و اهداف بلند پروازانه داری با این حرکات که میکنی آینده ات را درافغانستان خراب میبیم. با افغانها به خصوص یک فشر بزرگ آن پشتونها دوشمنی کرده نمیتوانی در افغانستان به جایی برسی.
>>> یک دفعه دیگر مه رییس امنیت ملی میشدم.
هر طالبی را که گرفتار میکدم،فقط جای بجای به اعدام محکوم میکدم.
حیف اینقدر زحمت های مه که طالبان را گرفتار کدم.
حالا همه شان را اشرف غنی رها کرد.
خیر باشد.یک آدم نیمه هزاره و نیمه پشتون هم خدا داره.
رحمت الله نبیل.
>>> جناب نبیل!
همه میدانیم که این جرگه های فرسوده و تاریخ تیر شده ای تجمعات قبیلوی هیچگاهی موفق به حل معضلات بزرگ کشوری نگردیده و محض برای برآورده شدن خواسته های حاکمان وقت بوده است و بس.
مثال تاریخی آن همان جرگه نامدار امان الله خان در پغمان است که چگونه نمایندگان تطمیع شده به خواسته های وی مهر تایید گذاشتند٬ اما وقتی دوباره به بیغوله های خویش برگشتند بر ضد نظام قیام کردند.
چنین جرگه ها آنهم در سده بیست و یکم نه تنها هیچ نوع جنبه حقوقی و قانونی نداشته که ننگی است به جبین تمامی نهادهای دیموکراتیک٬ حکومت قانون٬ نهاد پارلمانی٬ حقوق شهروندی و دموکراسی.
بلی از قدیم تعامل همین بود که یک مشت جیره خوار و بلی گوی معاش بگیر و مشتی از خانان و ملکان واربابان اجیر ٬ خونخوار و بیسواد که هیچگاهی از مردم خود(رعیت)نمایندگی نمیتوانستند؛ جمع میشدند و از خیرات سر سایه خدا می خوردند و می بردند و برای بقای تخت و بخت ذات ملوکانه شاه رعیت پرور دعا میکردند؛ و بدینگونه سرنوشت ملت محکوم و بدبختی را رقم میزدند.
قابل یادآوری است که نباید تفاوت های موجود بین جرگه های قبلی را با جرگه های عصر حاضر نادیده گرفت؛ و آن اینکه در جرگه های قبلی کمتر کسی با خدای دالر آشنایی داشت و برگزار کنندگان و نمایندگان به یک صوب چپن و چندگز عمامه قناعت داشتند٬ اما حالا لاشخورانی گرگ صفت برای حصول دالر از همه ارزش های اخلاقی و انسانی تیر میشوند٬ و چه بسا که یکشبه از طریق سازماندهی لویه جرگه ها به آرزوی خویش رسیده و ملیونها دالر ثروت اندوختند.
فاروق وردک ها و امرخیل ها مثالهای زنده اند. به گفته شاعر طنزگو:
تغاری بشکند ماستی بریزد
چهان گردد به کام کاسه لیسان
اینست اهداف مقدس گردانندگان لویه جرگه ها؛ ورنه به فرموده شما اگر صداقتی در کار بود٬ بهترین شیوه برای مراجعه به آرا مردم همانا راه اندازی رفراندم است که میتواند سرنوشت این ملت محکوم را روشن ساخته و برای ابد ازین مصیبت ها برهاند.
>>> درود به آقای نبیل
بنده احترام زیادی به ایشان قایل هستم نامه ای به امرالله صالح نوشته خیلی جامع وخواندنی است.
تمام واقعیت ها نوشته، غنی اصلا تعادل روانی ندارد که هیچ حتا شرم هم ندارد در اکثر سخنرانی هایش لاف وپتاق زیاد می زند امادر به غارت بیت المال مشغول است و یک لبنانی الاصل را به حاکم خزانه افغانستان کرده از کدام در زود تر بنالیم!!
>>> فیصله قبلن در قصر سفید شده و این جرگه یا چرگه ویا هرچه که است صرف برای فریب مردم است و برای آنست متفکر صیییب باز یگان چیغ بزند۰ شرم آور است، صد ها ملیون پول ملت بیچاره ضایع یک خیانت دیگر این لعنتی ها میشود۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است