هفت نفر هزاره‌ای کارگر در ننگرهار به شکل فجیع کشته شدند، ولی هیچ صدایی از هیچ حلقوم مسولی بر نیامد. هیچ گروهی هم قتل این انسان‌های بی‌گناه را به گردن نگرفته است.
این افراد کشته شده هیچ گناهی نداشتند جز اینکه هزاره بودند و بجای انتحار، کار و غریبی را وسیله‌ای برای پیدا کردن نان و آب فقیرانه‌ای شان انتخاب کرده بودند.

گویا گوشت هزاره خیلی شیرین و استخوان‌هایش برای سگ‌های ولگرد این کشور مزه دار است ورنه هیچ بهانه‌ای دیگری برای کشتن این انسان‌های بی گناه وجود نداشت.
بلی در ننگرهار هزاره کشتند تا لذت ببرند و مراسم شادی برگزار کنند. ای هزاره با خیلی موجودات حقیر و بدجنس سر و کار پیدا کرده‌ای.

صفرمحمد مظفری

>>>   رهبران هزاره ایزک اند و هزاره ها مظلوم
حتی نسل نو رهبری مثل مرتضوی و زهیر و داود ناجی هم فقط برای کاسه لیسی فاشیسم حاظر به پیشکش عزت و آبروی خویش هستند.

>>>   چرا هزاره ها در برابر ......ها دفاع نمی کنند
......را باید بکشی تا بترسد اگر نه تمام نمی شود

>>>   تقصیر از خود هزاره است وقتی ما تاجیک ها ندای خراسان خواهی سر میدهیم سکوت و سازش می‌کردید و جاهلان ساده لوه شما گفتید افغان میشویم کدام اعتراض نکردید گفتید اوغان برای ما بهتر از تاجیک بود بفرما نتیجه خواب و خوشخیالی و خوش خدمتی رهبران خود را دریافتی؟ هرچه کاشتی همان برداشت کردی. وقتی ساده لوه شوی افغان تمامیت خواه دلش به حال من و تو نسوخته است و جان تو کدام ارزنی برایش ارزش ندارد.
عبدالله‌، سمنگان

>>>   پاکستان ، دیاسپورای افغانی وناکاموراهای بامیانی
عمال پاکستانی از سه ده به اینطرف موفق شدندکه حدود یک میلیون هندو ها وسک های افغانی راکه تابعیت بومی افغانستان را داشتند در همکاری با اجنت ها ی داخلی مورد غصب وتشدد قرار داده ومجبور به ترک وطن آبایی شان ساختند، حال که از آنها عده ی قلیلی مانده وبه صفر تقرب نموده اند – کنون دیگر نوبت اهل هزاره ی کشور ما هست که به چنان سرنوشتی آنها را دچار سازند ولی این آرمان را به گور خواهند برد.
باذکر مقدمه ی فوق هموطنان ما آگاهی دارندکه دختر بامیانی هزاره تبارمانند(ناکامورا) به تعلیم دختران قندهاری پرداخته که درقندهار محبوبیتی خاصی را پیدا و چون ناکامورای فقید به قلوب مردم قندهار راه یافته – قهرمانی این دختر هزاره باعث رشک پاکستانی هاشده وبه عمال شان درجلال آباد دستوردادند تا هفت نفر ازهموطنان بامیانی هزاره ی مارا شهیدسازند تاتوانسته باشنددربین قومهای ساکن این کشوردل سیاهی ، نفرت وتفرقه ایجاد نموده، ونگذارند که اقوام مختلف افغانستان باهم جوش خورده ومتحد باشند.
تقاضای این قلم از طلبای کرام ومردم باشهامت هزاره این است که فریب چنین دسیسه ها را نخورده ودرین برهه ی حساس ، متوجه تفرقه اندازی عمال دشمن باشند.
واما درمورد دیاسپورای افغانی : دیاسپورا اصطلاح یونانی بوده به اتباع مهاجر ودور از وطن اصلی اتلاق میشود- درطول بیست سال گذشته ثابت شد که دیاسپورای افغانی چون خلیل زاد مانند دسته ی تبربه ریشه ی اصل خودحواله شده ودرتبانی با پاکستان بخاطرمنفعت شخصی وبادار خود به هر گونه حیل مردم مارافریب داده ودیاسپورا های دیگر نیز بخاطر پُر نمودن کیسه های خود دربیست سال گذشته به وطن آبایی شان هجوم آورده ، میلیونها دالر را حیف ومیل وبا بکس های مملو از دالر دوباره نزد فامیلهای خود برگشتند.
کلمه ی صلح برای مردم ماشرین تر از (گُروقند) است ولی پاکستان وسردمداران دیاسپورایی دارند به مردم ما درداخل کلچه های این گُرزهر پُر نموده ،واجنت های داخلی شان بامنفعت که ازین درک به ایشان میرسد باایشان همکاری مینمایند.
هدف ازین خاکه : اقوام مختلف کشورما چون گلهای رنگ ، رنگ یک بوستان اند ، نگذارید که این گلها را دشمن پر ،پر نمایند به تاسی از آیه متبرکه:- ان الله لایُغیرُمابقوم حتی یُغیروامابانفُسهم-- سرنوشت خودرا به انجام اقدامات ذیل خویشها تعیین نمایید.
برعلیه دیاسپورای خاین ومفسد که درحلقه ی رهبری دولت قرار دارند در تبانی بااردوی قهرمان به پا خیزید.
سران مافیای شرورومفسد تنظیمی که در سی سال گذشته درفاز های گوناگون به عناوین مختلف خودرا در تعیین سرنوشت این مملکت باحیل وفریب داخل میسازند ، دیگر اجازه ندهید درمورد سرنوشت مردم ما حتی حرفی بزبان بیاورند بامشت آهنین به دهن شان بکوبید. تعدادهمه ی دیاسپورها ومافیای تنطیمی به شمول توله های شان حدود پنج هزار خواهد بود ولی به سرنوشت سی وسه میلون افغانها همه روزه دارند بازی مینمایند .
عبدالرووف لیوال.

>>>   آغای عبدالله، سمنگان!
هر چندی که صد ها دلیل وجود دارد که تاجک ها ، ازبک ها و هزاره ها از ساکنین قدیمی و اولیه این خطه ای از کره خاکی هستند و تاریخ هم گواه بر این ادعا است و تفاوت موجود بین شان مذهبی و تا حدودی هم نژادی است اگرچه بین ازبیک - هزاره و تاجک - هزاره پیوستگیهای نژادی وجود دارد ولی این جدایی مذهبی بین هزاره و تاجک است که مشکل ساز شده است، حوادث سالهای هفتاد یا جنگهای احزاب در کابل به تفرقه بین اقوام تاجک ، هزاره و ازبیک بیشتر دامن زد که اثرات آن تا امروز دوام یافته و معلوم هم نیست که این کینه ها تا کی ادامه خواهد یافت زیرا دشمنان اتحاد تاجک و هزاره با استفاده از باور های مذهبی تاجک ها به تفرقه در بین شان دامن میزنند.
اما راه بیرون رفت از این معضل اینست که تاجک ها و هزاره ها با مرور حوادث دهه 70 کابل و شناخت علل آغاز جنگهای بین شورای نظار و حزب وحدت از تکرار همچون علل و عوامل اجتناب نموده در صدد نزدیکی و دوستی صادقانه بین همدیگر بر آیند.
برای رسیدن به وحدت واقعی لازم و ضروری است که تاجیک ها، آغایان داکتر عبدالله، یونس قانونی و کسانی دیگر را که بنا بر دستور استخبارات بیگانه از آغای سیاف حرف شنوی کردند و طبق نقشه های سیاف مرحوم آمر مسعود را فریب دادند تا آمر مسعود حاضر به پذیرش خواست های معقول مرحوم مزاری و مارشال صاحب دوستم نشود در نتیجه جنگهای باطل تا زمان ورود طالبان به کابل ادامه یافت.اما راه حل مشخص جهت رسیدن به وحدت واقعی بین این دو قوم، طرد ملا ها و مولویان متعصب و وهابی مفکوره در بین تاجکان و توسط مردم تاجک میباشد.

>>>   کافی بود این کارگران در ایران کشته شده بودند فورا حمله میکردید و سفارت اتش میزدید...

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است