غنی مکانیسم تحویل دهی قدرت را به طالبان طوری طراحی کرده که جز تعداد معدودی از آگاهان کس دیگری متوجه آن نخواهد شد.
سازوکار تسلیم کردن قدرت این است که وی ظاهرا تحت عنوان ایستادگی در برابر طالب اجازه می دهد که طالبان سنگرهای ارتش را به زور تسخیر کنند و به صورت طبیعی جلو بیایند. هر وقت چند ولایات کلیدی را گرفتند و سقوط کابل محرز شد، آن گاه یواشکی صحنه را ترک می گوید و به سوی آمریکا پرواز می کند.

حُسن این روش این است که غنی در توجیه این عمل اش می تواند استدلال کند که من از جمهوریت تا آخرین لحظه امکان حضور در کابل دفاع کردم، اما نشد و هم تحت عنوان داشتن انحصار مشروعیت جنگ و دفاع از جمهوریت، به کنشگران حوزه مقاومت فرصت سر بلند کردن را نمی دهد تا از قلمرو خویش دفاع کنند و هم زمینه را از حیث تبلیغاتی طوری رقم می زند که تا طالبان با تسخیر هر سنگری از سنگرهای ارتش- بازمانده آمریکا- جسور تر و فربه تر شوند و در میان اقوام دیگر هم تا حدودی مشروعیت کسب کنند تا رفته رفته حاکمیت سراسری شان به امری حتمی و یقینی مبدل گردد.

عبدالله پیمان

>>>   هیچ جای شک نیست من با این نوشته کاملن موافقم

>>>   مردم افغانستان را امریکایی هاو اروپاییها خسی کرده اند.

>>>   چیزی را که کاکا امریکا پلان کند این برخوردار میتواند بگوید نه؟؟
آتش خاوری

>>>   غنی+طالب+پاکستان= امریکا= جنگ داخلی در افغانستان و توسعه داعش

>>>   او روز یک فلم مستند خروج نظامیان انگلیسی را از هلمند دیدم که پایگاه خویش را به سربازان افغانی تسلیم میکردند.فلم به زبان انگلیسی بود.
در آن قلم انگلیس ها طیاره های هلی کوپتر خود را داخل طیاره بار بری میکردند تا انتقال دهند و بعضی چاقو و کارد و خنجر و غیره اسلحه ها را نیز از بین میبردند تا سربازان یکدیگر را با آن نزنند.
جنرال افغانی برای تسلیم گیری پایگاه آمد که در پایگاه چیزی نیست.
طرف ترجمان به فارسی میگوید که تمام چیز های ضروری را با خود بردند،تنها دیوار ها مانده است.اگر دیوار ها سنگین نمیبود.اینها را نیز با خود میبردند.
فلم بردار انگلیسی ،در زیر فلم ترجمه انگلیسی حرف های جنرال افغانی را می ماند.
جنرال انگلیسی نیز برایش میگوید:
قرض پدرت خو نیست!
مال خودم است.دلم میمانم و یا با خود میبرم!

>>>   مقاومت دوم عملا" آغاز شده و غنی با چوب در فلان اش بر سر پایه ترافیک آویزان خواهد شد.
کرزی و غنی دو خاین ملی نباید زنده فرار کنند.

>>>   داکتر نجیب دو مرتبه به حالت مخفی در زما م زمامداری اش با گلبدین در خوست ملاقات کرده بود. به گلبدالدین پیشنهاد داده بود که بیا کابل تا حکومت را تسلیم ات کنم. از آنجایکه سلاح و پولیلیکه در دوره جهاد وارد پاکستان می شد و شصت درصد کمک ها مختص این نوکر حلقه بگوش بود؛ از روی کبر و غرور پیشنهاد نجیب را قبول نکرده و گفته بود به زور داخل کابل می شوم؛ انقلابی. حالاهم در رابطه با زمامداران فاشیست هرچه گویید بنده قبول می کنم. چون دیدم که ظابط را به عوض دگروال ولیسانس نالایق را بجای پروفیسر تعیین کرده و می کنند. حتا به این نظر ام که احمد زی حاضر است به آرامش هم حکومت را به برادران ناراض خود دهد.
سهیل

>>>   حلقه خبیثه غني، راش پوتین دربار او( داکتر فضلی) ، بی بی بی گل، حمدالله، مسلمیار و اتمر کشور را به پرتگاه نیستی و بربادی کشانده اند نمی‌دانم که فضلي با کدام معیار و درایت همه کاره رژیم شده است، این دوران آدم را به یاد آخرین تزار روس می اندازد که راشپوتین که یک آدم گمنام بود به دربار تزار راه یافت وچون با ملکه تزار روابط السنه داشت، همه کاره دربار شد تا اینکه دولت تزار را به نابودی کشاند. خودسری ها و حرف تاشنوی غني مانند تزار روس است.
شمس تمنذ

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است