سیاستمداران و دولتمردان، امریکا را عامل شکستها نشان میدهند تا ضعفها و خیانتهای خود را بپوشانند؛ در حالیکه آنها بازیگر میدان بودند و باید ناکامیها را به گردن بگیرند و پاسخ بدهند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۵ ۱۴۰۰/۲/۱۳ | کد خبر: 166989 | منبع: | پرینت |
صاحبنظران، برای افغانستانِ پس از خروج نیروهای خارجی، دو سناریو را برجسته میکنند؛ نخست آنکه طالبان با حمایت پاکستان، حکومت کنونی را سقوط دهد و امارت اسلامی را حاکم نماید. دوّم آنکه مانند دهة هفتاد باردیگر جنگهای تنظیمی، قومی و سمتی شعلهور گردد، کشور به بخشهای مختلف تحت حاکمیت گروههای سیاسی، نظامی تقسیم و در دالان تاریکِ بیسرانجام گم شود. و این همان نقطهای است که افغانستان 20 سال پیش در آن قرار داشت.
ایالات متحده امریکا و جامعة جهانی بیست سال پیش آمدند تا افغانستان را از حکومت سیاه طالبان و جنگهای قدرتطلبانة گروههای جهادی نجات دهند و این کشور را در رسیدن به صلح، امنیت، آزادی، توسعه و رفاه کمک کنند. اکنون که جامعه جهانی افغانستان را ترک میکند، این کشور در نقطة نخستین خود باز میگردد؛ انگار حضور سیاسی و نظامی و میلیاردها دالر هزینة جامعه جهانی ضرب صفر شده است.
حالا مهمترین پرسش این است که چه عواملی حضور و حمایتهای نظامی، سیاسی و اقتصادی جامعه جهانی را با ناکامی رو به رو کرده است؟ چرا افغانستان با کمک جامعه جهانی بر جنگ، فقر و عقبماندگی پیروز نشد؟ عامل این ناکامیها جامعه جهانی و خصوصاً ایالات متحده امریکاست یا دولتمردان افغانستان؟
بسیاری از سیاستمداران و حکومتگران کشور، انگشت خود را به سوی ایالات متحده امریکا به عنوان عامل شکستهای این 20 سال دراز میکنند. میگویند ایالات متحده در افغانستان بازی سیاسی کرد؛ روزی بر گروههای تروریستی و پاکستان فشار آورد و روزی هم به آنها امتیاز داد. آمریکا از همان آغاز برنامهای برای پایان جنگ، آوردن امنیت و توسعه و رفاه نداشت؛ بلکه منافع خاص سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود را تعقیب میکرد.
تردید نمیتوان کرد که سیاستهای دو پهلوی ایالات متحده امریکا یک عامل عمده در ناکامیهای بیست سالة افغانستان میباشد؛ امّا من در این نوشتة کوتاه توجّه شما را به عامل دیگری معطوف میکنم؛ عاملی که دولتمردان و سیاستمداران کشور سعی میکنند آن را پنهان نگه دارند و همة کاسه و کوزهها را تنها بر سر امریکاییها بشکنند. آن عامل ضعفها و کوتاهیهای دولتمردان و بازیگران داخلی سیاست در این 20 سال میباشد.
مردم جهان سوّم شهامت پذیرش ضعفها و تنبلیهای خود و شجاعت اصلاح آنها را ندارند و با فرافکنی، خارجیها را عامل شکست معرفی میکنند؛ چنانکه حکومتهای استبدادی، خود را در برابر مردم مسؤل نمیدانند و ناکارامدیهای خود را به گردن کشورهای دیگر میاندازند.
واقعیت این است که روی آوردن گسترده کشورهای غربی و جامعه جهانی به کشوری کم اهمیت، فقیر و منزوی مثل افغانستان یک فرصت طلایی بود؛ دقیقاً یک فرصت بینظیر. قبول که جامعه جهانی به دنبال اهداف و منافع خود بود؛ بلی؛ چگونه میتوانست غیراز این باشد؟
مسأله مهم این بود که منافع جامعه جهانی با منافع افغانستان در یک نقطه تلاقی کرده و با هم گره خورده بود. دولتمردان کشور باید این نقطة مشترک را مییافتند و از آن به سود کشور خود استفاده میکردند. مثلاً آنزمان جامعه جهانی، پاکستان را کانون گروههای تروریستی و القاعده معرفی کرده بود، افغانستان میتوانست با استفاده از آن، خود را از شرّ دخالتهای دایمی پاکستان خلاص کند؛ کمکهای مالی به افغانستان سرازیر شده بود، این کمکها میتوانست در ساخت زیربناهای کشور مانند شبکههای آبرسانی، صنعت برق، فعالسازی معادن، سدسازی، جادهسازی، راهآهن و ... هزینه شود. دموکراسی، آزادیهای اجتماعی، وحدت ملّی و پروسة دولت، ملّتسازی را نهادینه کند؛ در حالیکه میلیاردها دالر کمکهای جامعه جهانی در بانکهای خارج سرمایهگذاری شد و یا در کشورهای مانند امارات، ترکیه و ... تبدیل به خانه، ویلا، باغ و ... گردید.
رویکرد جامعه جهانی در افغانستان یک فرصت زودگذر بود؛ نمیتوانست دایمی باشد. دولتمردان افغانستان، میبایست بر منافع مشترک با جامعه جهانی متمرکز شده در درون منافع آنها، منافع کشور را پیش میبردند.
به هر صورت عدم درک درست از فرصت حضور جامعه جهانی، نداشتن طرح و برنامه، اختلافات داخلی، فساد گسترده، سودجوییهای شخصی، ضعف مدیریت، نزاعهای سیاسی نابخردانه، توقّعات بیجا از جامعه جهانی و ... روی دیگر سکّة شکست جامعه جهانی در افغانستان میباشد.
پس شکست جامعه جهانی در افغانستان سکة دو روی است؛ بدون تردید یکطرف آن متوجّه دولتمردانی چون کرزی، اشرف غنی، عبدالله، فهیم، دوستم، خلیلی، سیّاف، مجدّدی، محقق، قانونی و ... میشود. فرافکنی و سرپوشگذاشتن بر ضعفها و ناکارامدیهای خود، مانع اصلاح سیاستهای غلط میشود و باعث تداوم ناکامیها خواهد شد.
سیاستمداران و دولتمردان دوره بیست ساله، امریکا را عامل شکستها نشان میدهند تا ضعفها و خیانتهای خود را بپوشانند؛ در حالیکه آنها بازیگر میدان بودند و باید ناکامیها را به گردن بگیرند و پاسخ بدهند. سیاستبازان کشور برای تبرئه خود حالا بازی کی بود، کی بود؟ من نبودم را راه انداختهاند.
سید اسحاق شجاعی
>>> تا زمانیکه حکومت نجیب واشرف غمی خودرا محکم وقوی احساس میکردند یا میکنند همه را از خود میرانند وتنها خودرا سزاوار همه چیز میدانند اما زمانیکه پایه های حکومت شان بلرزه افتاد به دیگران مراجعه میکنند همین دیدو بازدید اشرف غنی این روزها با تعدادی سیاسیون عینا مانند دید وبازدید های داکتر نجیب درماه های آخر حکومتش است اشرف غنی با دوستم وعده خلافر کرد با محقق چند بار برهم زد چندین فرد سرشناس دیگر را از خود راند حالا که روزگارش تنگ آمده از دیگران چاره نجات را می خواهد
ر
>>> ترورست های جنایتکار می خواستند سه نیروی امنیتی را در شوربازار کابل به قتل برسانند اما سربازان گمنام امنیت ملی وپرسونل همیشه بیدار کمپنی خصوصی امنیتی پنشیر وردک لمتد موضوع را از پیش کشف وترورستان را زنده دستگیر وتلیم قانون کردند!!!
به این می گویند استخبارات !!!
>>> کرزی بد تر از ملا عمر ملا غیبت الله است
>>> عامل ادامه جنگ در افغانستان همه هستند:دولت امریکا،کشور های عضو ناتو،دولت افغانستان،گروه طالبان،کشور های همسایه بشمول پاکستان و ایران و کشور های عربی و روسیه و چین وهند.
هرکدام آنها به نوبه خویش در ادامه جنگ در افغانستان و قتل و کشتار سهیم بودند و اگر دلایل هرکدام را بطور جداگانه تشریح کنم و پیش منظر جنگ افغانستان را قبل از یازدهم سپتامبر و قبل ار حمله شوروی به افغانستان و قبل از آن جنگ اعراب و اسراییل و روابط ایران و کشور های عربی با غرب و شوروی و تغیرات روابط آنها در حالات مختلف با غرب و شوروی،اینها همه چیز هایی بودند که در دوران جنگ سرد که البته برای شوروی و غرب و امریکا جنگ سرد بود،اما در بعضی کشور های دیگر جنگ گرم بود و مردم در جنگ ها در کشور های مختلف کشته میشدند،اگر همه اینها را جداگانه تشریح کنم ،شاید خیلی به درازا بکشد و از حوصله شما بالا باشد.
بنأ تنها با نام گرفتن عاملان جنگ افغانستان خلاصه میکنم.
>>> با این نوشته کاملا موافقم مردم ما تشنه قدرت و ثروت هستند چوکی نشین ها عده ای گدا گشنه بودند به محض اینکه چشمشان به پول های باداورده افتاد هرکدام مجنون شدند ومثل دیوانه ها غارت کردند درحالیکه که اگر این پول را صرف راه های درامد زایی برای کشور میکردند اوضاع امروز انقدر بهم ریخته نبود مساله دیگری که نباید از ان چشم پوشید دقیقا سیاست کثیف امریکا بود که اجاز نداد معادن افغانستان بهره برداری شود تا دولت دستش به جیب خودش باشد بلکه طوری سیاست گذاری کرد که همیشه محتاج و درمانده باشد دلیلیش هم همین بود که هروقت ارداه کرد برگردد بیچاره ما که نه دولت را میخواهیم ونه طالب را
>>> شجاعی صاحب شما هم از کی گله دارید.... هویت اهلیت و لیاقت رهبران سیاسی افغانستان از شش دهه قبل برای مردم افغانستان هویدا بود. منظورم ان عده رهبرانی که پنجاه سال قبل میخواستند از طریق ترور و اختناق و سرنکونی دولتهای وقت موفق به ساختن یک دولت اسلامی گردند ....شما برای من یک دولت موفق اسلامی در جهان که در زیر سایه ای ان انسان واقعا از همه حقوق شهروندی برخوردار باشد نشان دهید؟؟؟ مشتی از افراد با استفاده از کلمه مقدس اسلام نیم قرن است که مردم را فریب دادند و زمانی هم که به قدرت رسیدند جفای بد تر از یزید در حق مردم افغانستان نمودند و این پروسه هنوز هم ادامه دارد...نه امریکا نه غرب و نه احزاب اسلامی و نه تکنوکراتهای غرب که مثل جوک برای مکیدن خون مردم و پول باد اورده غرب به جان حکومات بنام مشاور و متخصص چسپیدند هیچ یک خیال خدمت به این کشور فقیر و جنگ زده را نداشته و ندارند...ما یک مرور مختصر در بخش اموزش و پرورش در کشور نماییم افغانستان در این بخش پیشرفتهای نسبی در زمان ظاهر شاه و محمد داود نظر به پالیسی انها کرده بود ولی در دهه هشتاد الی نود قرن بیستم منظورم زمان جمهوری دموکراتیک افغانستان کشور ما بیشترین و بهترین پلانهای تربیوی و اموزشی را رویدست داشت.این مشت نمونه خروار میباشد ولی حالا میدانید که سطح اموزش و پرورش در افغانستان در کدام موقف است ؟؟؟ نتایج تکان دهنده است...
در بخش تامین صلح در افغانستان باید گفت مبرهن است که جامعه جهانی با سیاست های دو پهلوی شان افغانستان را دو باره در کرانه های بی ثباتی قرار دادند. هر کشور خارجی برای خود یک حلقه سیاسی در بین افغانها بوجود اورده بود تا از ان به نفع کشور خود شان نفع برداری نمایند حتی در شرایط کنونی کشور های همسایه ای ما دلالان خود را در زیر زنخ دولت دارند که در فکر تامین منافع بیگانگان اند نه افغانستان انچه به افغانها مرتبط است هیچ طرفی خواهان کنار امدن نیستند زیرا در هر کنار امدن باید امتیاز های دست داشته را به نفع مردم از دست داد . یقینا چنین قربانی را هیچ طرفی نمیدهد. نه نیروهای حاکم و صاحب قدرت و نه مخالفین مسلح.
اقایان حاکم صاحب امتیاز های بزرگ دولتی استند از بهترین امکانات مالی برخوردارند دست بالا در چور و چپاول دارایی های عامه دارند و ادامه جنگ منفعت بیشر مالی برای شان دارد جنگ برای اخوانی ها ی افغان به شمول طالبان و تکنوکراتهای افغان یک تحفه ای غیبی شمرده میشود زیرا در چنین حالت پول سرشار بدست میاورند.برای یک لحظه فکر کنید اگر جنگهای افغانستان طی چهل سال قبل وجود نمیداشت ایا کسی عبدالله عبدالله سیاف محقق خلیلی اشرف غنی را میشناخت؟؟ ایا بازار چور و چپاول شان چنین گرم میبود ؟؟؟در شرایط صلح مردم فرصت فکر کردن و سوال کردن را پیدا میکنند و دولتها را مجبور به حسابدهی میکنند ولی در شرایط جنگ چنین استعداد از ملت گرفته میشود و تمام توجه به سوی جنگ میگرد تا زمینه برای استفاده های بیشمار مالی مساعد گردد جانب طالب چرا موجودیت حکام فعلی افغانستان را تحمل کرده نمیتواند بخاطر انکه طالبان در موجودیت حکومت ایتلافی و یا انتقالی دست باز نداشته و نمیتوانند خواستهای شانرا طبق میل شان بر مردم تحمیل کنند... انها از کلمات چون پارلمان انتخابات و غیره نفرت دارند و چنین کلمات را تحایف غرب میدانند...به همان اندازه که رهبران اخوانی و تکنوکراتها در بی ثباتی وضاع افغانستان مسوول اند به همان اندازه غربی ها و امریکاییان مسوول اند زیرا انها تمویل کننده ای چنین سیاست ها بودند...تمام حرف و پرابلم روی سکه های غربیان و خارجیان است همانطوریکه تمام جنگهای جهادی به زور سکه و دالر و دینار صورت میگرفت...
موجز اینکه افغانستان برای سالهای زیاد بستر نرم اختلافات نظامی قومی زبانی خواهد بود و بار این رنج بیکران را مردم به شانه های شان میکشند.اینده کشور تاریک است و هیچ روزنه ای برای ثبات و ارامی در ان دیده نمیشود.
فخر اهنگر
>>> با حفظ حرمت به نوشته دوستان :
به نظر من شکست وناکامی غربیها وامریکا در کشور ما چندین عامل مهم دارد ،
1: امریکا وغرب با حمله به کشورما به بهانه یازده سپتامبر ،
دنبال اهداف بلند پروازانه از جمله تسلط برآسیای میانه ومهار قدرت چین وروسیه بودند ، به این علت کشورمارا به عنوان یک مسیر راه عبوری ویک ایستگاه وقرارگاه قراردادند ،
وهیج توجهی به وعده های دروغین خود که توسعه وامنیت ورفاه بازسازی زیرساختهای کشور وحکومت سازی ودموکراسی وملت سازی و...نداشتند ،
وبرای توجیه حضور خود در کشور ما گرههای تروریستی مانند طالبان والقاعده وداعش را تقویت کردند ،حتی برخی از سران داعش را از طریق هوا به ننگرهار آوردند ،تا این گروها تروریستی راه ورود امریکاوغربیها را به سمت آسیای میانه هموار سازد و..
2 : ازین پروژه تقویت تروریستها توسط امریکا وانگلیس ، بهترین بهره واستفاده را پاکستان و طالبان ، ( پشتونها ) بردند ، آنها از امریکا پول گرفتند وکشور را ناامن می کردند وجنایت ها وقتلها وانتحارها وتخریب زیر ساختها وپلها ومکاتب و.. ،برای اینکه
تا مردم افغانستان ازامریکاییها غربیها نپرسد که شما با آمدن خود وعده ها تعهد های به مردم افغانستان سپرده بودید حال چه کردید و چه شد ؟؟
با ضعف دولت درکابل ،پاکستان هم به کمک طالبان مرز دیورند را حصار کشی واز اکشور جدا کردند ،
ومانع ساختن سدوبند بر روی دریا کابل شدند و...
3: عامل مهم وسومین عامل شکست غرب وامریکا در کشور ما ، سپردند قدرت به بدست قوم خاص یعنی پشتونها ومزدوران دست آموز خودشان وعدم اعتماد به چهره های ملی وبانفوذ مجاهدین بود
دراین مدت حضور امریکاییها در کشور چه بدعتهاورسواییهای نبود که اتفاق نیافتاده باشد ،
درهر دوره انتخابات برضد قانون اساسی با تقلب شخص مورد نظر خودشان را برسر مردم ما قالب کرده وپیروز اعلام کردند ؛
دموراسی که امریکا از آن دم می زدند
دراین آواخر آمدند قدرت راتقسیم کردند بین عبدالله وغنی ؛ که برطبق قانون اساسی این حکومت غیر قانونی هست ،
4: چهارمین عامل شکست غرب وامریکا ؛ یکجانبه گرای ودیکتاتوری وقوم گرایی ونداشتن مفکوره ملی و( پشتونیزه ) وحذف وترور مثل ترور جنرال رازق شهید ،
شهید سید مصطفی کاظمی ، ودها نفر مهم
ملی ونخبه که نتیجه آن بی اعتمادی اکثر مردم کشوررا بدنبا ل داشت
، نتیجه اینکه بارفتن امریکا، پاکستان و تفاله های طالبانی ومزدوران شان درداخل نهایت سعی وتلا ش خواهدنمود ؛ که طالبان بر کشور مسلط شود
تا منافع امریکا وپاکستان حفظ شود ،
ولی به نظر من این پروژه موفق نخواهد شد ، زیرا مردم آگاه شده ورقیبان هم بیکار نیستند
نجابت کابلی
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است