طالبان در نخستین روز قدرت خود تمام ثروتهای رهبران را مصادره خواهند کرد. با تسلّط طالبان، نه جان این رهبران در امان است و نه مالشان. آنها به خاطر جان و مال خود از جمهوریت دفاع میکنند | ||||
تاریخ انتشار: ۰۷:۱۴ ۱۴۰۰/۳/۱۰ | کد خبر: 167248 | منبع: |
پرینت
![]() |
بر مبنای گزارشات خبری، محمّداشرف غنی تصمیم گرفته است با تشکیل شورای عالی دولت، سران سیاسی و رهبران احزاب را در قالب جدیدی گرد آورد و از قدرت، ثروت و نفوذ آنها برای دفاع از جمهوریت در برابر امارت استفاده کند. این اقدام اگر نمایشی نباشد و به درستی اجرا شود، در وضعیت کنونی کاری است ضروری و نهایت مفید.
در حال حاضر دو خطر حکومت را تهدید میکند؛ یکی بیرونی و دیگری درونی. خطر بیرونی طالبان است. تشدید عملیات نظامی به خصوص پس از آغاز خروج نیروهای امریکایی نشان میدهد که این گروه قصد دارد با جنگ، امارت اسلامی را در کشور بگستراند. طالبان اهل مذاکره و صلح نیست و پیروزی خود را تنها از راه نظامی و زور جستجو میکند. به همین علّت مذاکرات قطر به کُما رفته و نیروهای طالب در جنگ میدانی متمرکز شدهاند.
خطر دوّم اختلافات حکومت با رهبران سیاسی است. بسیاری از رهبران سیاسی تشنه قدرت و ثروتاند. اگر از قدرت و ثروت دور بمانند، مرتکب اشتباهات ویرانگر میشوند؛ ممکن است برخی از آنها با هدف تضعیف حکومت و یا به طمع کسب جایگاه در امارت اسلامی، با طالبان در تماس شوند و حتّی در مواردی با این گروه همکاری کنند.
پس در وضعیت خطرناک کنونی، لازم است این رهبران در حکومت، مقام و منصب و معاشی داشته و در تصمیمگیریهای حکومتی شریک باشند.
بنابراین جمعکردن رهبران سیاسی و سران احزاب در قالب شورای عالی دولت و مشارکت آنان در مسایل سیاسی و امنیتی اندیشة پخته و سازنده است و میتواند زمینهساز حضور آنان در جنگ با طالبان گردد. رهبران سیاسی امکانات و تجربههای فراوان جنگی دارند. هرکدام میتوانند یک لشکر نظامی آماده کرده از ولایت خود دفاع کنند. مثلاً اسماعیل خان در غرب، مارشال دوستم، عطامحمّد نور و محمد محقق در شمال، ربانی در شرق، احمد مسعود در مرکز، خلیلی و اکبری در هزارهجات و رهبران پشتون در جنوب اگر به میدان جنگ بیایند و از نفوذ، ثروت و قدرت محلی خود استفاده کنند، بدون تردید میتوانند دست طالبان را از بسیاری از ولایات غرب، شرق، شمال و جنوب کوتاه کنند و آرزوی طالبان را به باد دهند.
برخی از آنان، در سالهای مقاومت با طالبان جنگیدهاند و از تجربة جنگی لازم برخوردار میباشند. نیروهای کارکشته و آماده و سلاح و امکانات مالی نیز دارند.
رهبران یادشده انگیزة لازم جنگ با طالبان را نیز دارند. بسیاری از آنها در دورة مقاومت، جنگ با طالبان را رهبری کردهاند. مهمتر اینکه آنها اکنون ثروتهای کلانی در افغانستان و بیرون از آن دارند. میدانند که طالبان در نخستین روز قدرت خود تمام این ثروتها را مصادره خواهند کرد. با تسلّط طالبان، نه جان این رهبران در امان است و نه مالشان. آنها دست کم به خاطر جان و مال خود از جمهوریت دفاع میکنند.
امّا در بسیج رهبران سیاسی بر ضد طالبان سه مشکل عمده وجود دارد:
1. مشکل اصلی گرایش تند قومی شخص اشرف غنی رییس جمهور است. بسیاری از صاحبنظران و رسانهها رییس جمهور را به داشتن نگاه تنگنظرانة قومی متّهم میکنند و برخی عملکردهای او را دلیل میآورند. مثلاً در حالیکه مردم فاریاب از والی خود راضی بودند و او جنگ در برابر طالبان را با موفقیت پیش میبرد، رییس جمهور داوود لغمانی پشتون را والی فاریاب تعیین و جنجالها و نارضایتیهای مردمی فراوانی ایجاد کرد که همگی به نفع دشمن و به زیان حکومت ختم شد. برخی، این نوع رفتارهای رییس جمهور را فاشیسم قومی میخوانند.
بدیهی است رهبران سیاسی زمانی زیر بیرق جمهوریت جمع میشوند که اشرف غنی، رییس جمهور همة مردم افغانستان بوده و رفتاری مطابق با عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی داشته باشد.
2. مشکل دیگر آن است که رییس جمهور در ایجاد اینگونه نهادها از شیوة حامد کرزی پیروی میکند. کرزی، رهبران سیاسی را مثلاً در شورای عالی صلح گرد میآورد تا آنها را سرگرم کند و از مزاحمت آنان در امان بماند؛ البته به آنها قدرت و صلاحیتی نمیداد. با این شیوه، اشرف غنی نمیتواند از قدرت و نفوذ رهبران سیاسی در تحکیم پایههای جمهوریت استفاده کند.
3. مشکل سوّم به اختلافات مزمن و دامنهدار این رهبران در میان خود مربوط میشود. برخی از آنها سالها با هم کینه و دشمنی دارند و گردآمدنشان در یک قالب و دور هدف واحد بسیار دشوار است. تعدادی از آنها وقتی یکجا هستند، دایم به این فکر میکنند که چگونه به نفر کناری خود لگد بزنند.
به نظر میرسد ایجاد «شورای عالی دولت» ایدة خوبی است؛ اگر هدف صادقانه و درست داشته باشد، درست اجرا شود و بتواند مهمترین نیروها، قدرتها و ثروتهای بیرون و درون حکومت را در دفاع از جمهوریت متحد کرده به میدان بیاورد.
سید اسحاق شجاعی
>>> سلب صلاحیت شورای عالی دولت قبل از ایجاد آن !
حمدالله محب یکی از پایه و اساس جمهوری سه نفره است که در متن تصمیم گیری قرار دارد کفته است : ( که بر بنیاد قانون اساسی حکومت به موضوعات حکومتداری می پردازد، شورای دولت که به زودی ایجاد می شود در بخش صلح کار خواهد کرد و به حکومتداری کاری ندارد )
در جمهوری سه نفره تمام کارها ، برنامه ها و اهداف نهایی برای فریب ، تطمیع و به دام انداختن کسانی است که با جمهوری سه نفره زاویه دارند .
گرچه بسیاری ها که از آنها به صفت اعضای شورای عالی دولت نامبرده می شود همین اکنون قروانه خور جمهوری سه نفره هستند و هدف از تاسیس شورای عالی دولت شکار آقایان گلبدین حکمتیار ، مارشال دوستم ، کریم خلیلی و صلاح الدین ربانی است .
اکنون با اینگونه اظهارات صریح دیده شود که پای اینها در تلک جمهوری سه نفره گرفتار می شود و یا نمی شود و از همه مهمتر سرنوشت عبدالله عبدالله و شورای عالی مصالحه چه می شود ؟
حسن علی عدالت
>>> بسیار مطلب نقض بود در تکمیل باید بگویم سیستم فدرالی وقدرت نسبی به ولایات نیز بس کار پسندیده می نماید اگر اجرا شود .
عبدالله از ایران
>>> فقط مقاومت دوم کار ساز است و کشاندن جنگ به پاکستان.
آزمودیم هرچه بود از این و آن
>>> یک تلک امریکایی دیگر برای گرفتن موش هایی ضعیف النفس!!
آتش خاوری
>>> گاهی از خودم میشرمم
در گفتوشنود مجازی که از سوی اتاق فکری «گروه شمال» به راه افتاد دعوت شدم تا روی عوامل دشواریهای جنگ در افغانستان سخنرانی کنم. سخنران دومی داکتر توبیاس پین از کشور آلمان بود. در بخشی از سخنانش گفت:« آخرین پژوهشی که نهاد همکاری بینالمللی آلمان انجام داده نشان میدهد که پنجاه و پنج در صد مردم افغانستان در خط پایینتر از فقر که فقر شدید نامیده میشود زندگی میکنند، ده ملیون پس از حوادث طبیعی حمایت ابتدایی دریافت نکردهاند، سهونیم ملیون انسان امنیت غذایی ندارند، زندگی چهار ملیون را خطرات خشکسالی تهدید جدی میکند و هزاران خانوادهی قربانیان جنگ در خیابانهای بزرگشهر ها مشغول تگدی هستند. این در حالیاست که بیشترین منابع حمایتهای جهانی را که باید به مردم میرسید، رهبران، مدیران، قراردادیها، مشاوران و سیاسیون افغانستان بلعیدهاند.»
آنگاه تسهیلگر برنامه که یک ژونالیست آیسلندی به نام ماریه راسموسن بود چنین گفت:« مگر با این تصویری که داکتر پین میدهد، نیازی به بررسی عوامل جنگ وجود دارد؟»
اینجا من از خودم میشرمیدم.
ملکس ستیز
>>> فقط مقاومت دوم کار ساز است و کشاندن جنگ به پاکستان.
آزمودیم هرچه بود از این و آن
>>> اصل قضیه والی شدن داود لغمانی در کجاست!
در زمان دولت داکتر نجیب، کارمندان استخبارات ترکیه در کابل.بخاطر بر انداختن دولت داکتر نجیب،با همکاری پاکستان ،پلانی را طرح کردند که اختلافات ملیتی را بین داکتر نجیب و دوستم ایجاد کنند و در نتیجه اعتلاف آنها را از بین ببرند و زمینه پیروزی مجاهدین را فراهم کنند.
دولت پاکستان از طریق اقوام پشتون آنطرف سرحد،با پا وساطت سلیمان لایق وزیر سرحدات وقت،به داکتر نجیب هشدار دادند که اعتبار زیاد تو با دوستم،امکان کودتای دوستم را در مقابل تو فراهم میکند.
استخبارات ترکیه به دوستم گفتند که داکتر نجیب پشتون است و او فقط به منافع قوم خود فکر میکند و در فکر قوم تو نیست.
در نتیجه داکتر نجیب جمعه اسک را والی مزار مقرر کرد و روابط دوستم و داکتر نجیب خراب شد و دوستم با احمد شاه مسعود یکجا شد و دولت داکتر نجیب را سقوط داد.
حالا عین همین پلان را رییس استخبارات پاکستان در سفر اش به کابل پیش گرفت و به اشرف غنی گفت که اگر میخواهی که طالبان به دولت بپیوند،باید تو نفوذ دوستم را در سمت شمال از بین ببری.
زیرا طالبان از تو بیم ندارند،اما از دوستم میترسند.
روی همین منظور اشرف غنی داود لغمانی را منحیث والی فاریاب مقرر کرد تا اختلافات بین اشرف غنی و دوستم پیدا شود و در نتیجه طالبان را با دوستم یکجا کند و دولت اشرف غنی را سقوط بدهد.
اما اشرف غنی ازین پلان رییس استخبارات پاکستان خبر شد و داود لغمانی را از فاریاب دوباره به کابل خواست.
ناگفته نماند که دولت ایران نیز بخاطر امتیاز گیری برای خود،از هزاره ها سؤ استفاده میکند ،تا اختلافات دولت با هزاره ها زیاد شود.
چنانچه با نشان دادن فلم دختر هزاره معلم در مکتب قندهار و دست بوسی شاگردان دست های او را،زمینه حمله به مکتب دختران هزاره در کابل را فراهم کرد و حالا داود لغمانی را منحیث والی به غزنی فرستادند که باز سبب عکس العمل هزاره ها خواهد شد.
>>> طاهر پشتون
این رهبران همه شانرا طالبان در سابق دوانده بودند و آنها زور طالب را دیده اند. این امرکا بود که اینها را نجات داد. حالیکه امرکا میرود اینها همه بعد از یکمی چور از غنی یا به طالب تسلیم میشوند ویا راهی خارج میشوند. فقط بلای نیروهای امینتی و خود کفایی باید کار شود و با طالب صلح شود. راههای دیگر به بدختی می انجامند.
>>> این وطن هیچ وقت جور نخواهدشد
این کشتی طوفان زده به ساحل امن نمیرسد
با دوست عزیزتر ازجانم که از کشور ایران آمده بود گپ میزدیم بیشتر از ویرانی های افغانستان زیبا، بی هیچ دقتی چندخط نوشتم بر تکه کاغذی به جای مانده ازجشن کتاب سوزان قوم نابکار طالبان؛
درد وغم وخون وشکنجه و فریاد
اشک وافسوس و مردن و سرداب
دزد وناجی و سردار و والی
قاتل و شیخ وقاضی و حمال
این شعر نیست برادر، واژه نامه است
واژه واژه این نوشته، حقیقت است
واژه ها را تو بار دیگر بخوان!
اینها شجره نامه این ولایت است
>>> اقای شجاعی!
طالب موجود نا شناخته وپدیده ای که به اسلام وانساتیت تعلق ندارددر واقع انها بیچاره اند چون مصداق ان شعری اند که میفرماید
<هرکس که نداند که نداند که نداند
چون جهل مرکب ابد الدهر بماند >
بسیار کم کسی در میان طالب وجو دارد که بداند انها را ساخته ودر خورد ملت داده اند ومدت بیست وپنج سال است که برای اهداف خاص از انها استفاده های ابزاری مینمایند فرق اینها با مجاهدین اینست که اولی ها واکنش در برابر مظالم وبی دینی وبد اخلاقی خلقیها وپرچمی ها ودر مجموع حزب دموکراتیک خلق بودند وتنها پیشاور نشینان که بعدها مجاهدین رانیز با استفاده از مجبوریت های شان بخاطر فشار های متزاید روسها در حلقات خود شامل کردند وگرنه در ابتدا نه غرب را میشناختند ونه هم پیشاور وای اس ای و سی ای ای رااما اینها <طالبها >را از ابتدا برای سقوط دولت اسلامی مجاهدین که چندان اسلامی هم نمود اماده ومهیا کردندیعنی خود کنش بودند در کویته تاسیس وشامل اداره وتمویل وتسلیح نصیرالله بابر وخلیج وخود ساختند من تعجب میکنم که مسعود به کدام امید در میدان شهر به استقبال انها رفت وبا انها نشست کرد وداکتر نجیب چطور فریب انها را خورد وفکر کرد که انها مستقل اند وبه پشتونیزم ایمان دارند وکرزی قریب خارجی هارا خورده عین برنامه ای خارجی ها را که برای او طالب خطر نیست نیروهای شمال خطر است طالب را توسط طیاره های ناتو به شمال انتقال داد اگر راستی این پیشنهاد از مغز فرسوده ای کرزی هم میبود مگر امریکای ها وخارجی ها تا این حد ساده وبی منطق بودند که به حرف کرزی عمل نمایند سه مغز ظاهرا قوی<مسعود ونجیب وکرزی> چرا طالب را نشناختند ؟ان دو را به قتل رسانیدند وکرزی را هم به دار خواهند زدچون عملا استانکزی غیر مستقیم اظهار داشت که در زمان کرزی شب وروز بالای انها گویا بمباردمان بود و... اولین عکس العمل طالب را کرزی در کنفرانس مسکو مشاهده کرد وکم مهری وعقده ای انها را درمقابل خود لمس نمود وواقغا دانست که برادر گفتن ها دردی را دوا نمی کند ونیک میدانند که کرزی سوار با طیاره ای خارجی ها در میدان بگرام فرود امد واورا از چنگ طالب در هلمند نجات دادندواین فکره که طالب هم پشتون است وما هم پشتون بیهوده ثابت گردید وان نصیخت مسعود به نجیب که گفته بود <طالب قوم را نمی شناسد بیا با ما برویم> ونجیب در جواب گفت برای من وعده های داده شده که اگر عملی گردد روزی به درد شما خواهم خورد !!! حال غنی واطرافیانش عین هم خواب داکتر نجیب را می بینند وبه مکتب پشتونیزم اتکا دارند بی خبر ازین که طالب شستوشوی مغزی شده ازین ایده ها چیزی در مغزش نیست تنها وفقط مجری برنامه ها ودکتورین دیگران اند
حاجی ولایت خان از کاپیسا مقیم پیشاور
>>> اینها چون سرگین بجا مانده ازگاوهای اطراف نیل بوی تعفن میدهند!!!
>>> دراين روز ها حكمتيار بسيار خوش و راضٍي بنظر ميرسدو خودرا در چند قدمي ارگ ميبينند. مثليكه غني به او وعده هايي داده است. حكمتيار هنوزنفهميده است كه غني بهيچ وعده پابند و وفادار نيست. كشتي غني در حال غرق شدن است و او حالا به هر خس و خاشاك دست مياندازد. از طرفي هم ، پيمان حكمتيار با غني ، سقوط دولت غني را حتمي ميسازد. تجارب سابق اينرا نشان داد. كرزي كه هميشه از طرف رهبران شمال در حراس بوده ، حذف انهارا ميخواست و تا اندازه ي هم موفق شد، حالا از تشكيل مقاومت دوم حراس دارد. باينخاطر با غني و حكمتيار اين چهره خوشنام ، يكجا شده تا به شكلي مقاومت دوم را سبوتاژ كند.
>>> سرمایه های رهبران طالبان هرچه باشد از آن پاکستانی هاست مانند سرمایه های ملا منصور
>>> شورای عالی دولت یعنی شورای گوریلاهای جنگل!
>>> غنی و کرزی حامی طالبان استند و شورایی در کار نیست
>>> شورای عالی دولت یا شورای وایرانګر کابل! یا شورای کافران مسلمان نما!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است