تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ ۱۴۰۰/۳/۱۰ | کد خبر: 167253 | منبع: | پرینت |
پاکستان سیاسی نهادی است که با استفاده از ابزار های خطرناک از جمله تندروی اسلامی، هراسافگنی و ترویج ارتجاع حیات دولت تصنعی را در شبهقارهی هند به نام جمهوری اسلامی پاکستان حفاظت میکند.
پاکستان سیاسی که نهاد های مدنی و غیر نظامی این کشور را در چنبرهی قدرت خود محصور کرده در هماهنگی ارتش، استخبارات نظامی و رهبران بنیادگرای اسلامی فعالیت دارد. پاکستان سیاسی با استفاده از راهکار های سهمناک و سبوتاژ غرب منابع گسترده را جلب میکند. این نهاد مدهش با داشتن ریشهی پیچیده و عمیق در نهاد های استخبارات جهانی منابع وافر از دولتهای شیخنشین جذب میکند.
پاکستان سیاسی برای حفظ و گسترش خود سه هدف مخوف برای افغانستان دارد:
نخست، هر نوع ممانعت در برابر دولتسازی. دولت مرکزی، ملی و معاصر در افغانستان زمینهساز فروپاشی پاکستان است.
دوم، هر نوع ممانعت در برابر تمدن و روشنگری. گسترش آزادی و گفتمان حقوق شهروندی در افغانستان ریشهی تندروی را که پاکستان سیاسی از آن استفادهی ابزاری میکند میخشکاند.
سوم، هرنوع ممانعت در برابر توسعه و آموزش و پرورش. توسعه و عمران در افغانستان جغرافیای سیاسی پاکستان را به خطر میاندازد. از اینرو هر مکتب، دانشگاه و نهاد آموزشی که در افغانستان ساخته میشود، هر دانشآموز، دانشجو، آموزگار، روشنگر، روشنفکر و دیگراندیش دشمن استراتژیک پاکستان سیاسی است.
ملک ستیز
>>> طاهر پشتون
آقای ملک ستیز! ایله به ایله که یک تحلیل واقع بینانه از شما دیدم. تحلیل های دیگرت همه هندسی فضای اند.
>>> تازمانی که ملت افغانستان تجدید نظر در قرأت دینی ومذهبی شان نکنند؛ پاکستانی ها ماهی مراد شان را از این دریاچه بسیار به سادگی به دست می آورند. جهل وبی خبری برادران پشتون ما موجب تداوم اقتدار پاکستانی ها میشود.
>>> انگلیس های ابلیس و غارتگر هر منطقه را که از دست دادند در آنجادانه های سرطانی را بمثابه نقطه نیرنگی از خود بجا گذاشتند. تشکیل اسراییل در شرقمیانه، چرکستان در نیمه قاره هند و......
آتش خاوری
>>> اگر افقانستان همانند کره شمالی ارتش پرتعداد موشک
میداشت پاکستان را همراه با موزدورانش نابود میکردیم
>>> خوشا بحال مردم پاکستان که چنین رهبران سیاسی با دانش دارند که همیشه همه چیز رابه نفع پاکستان تغیر میدهند درهند وافغانستان آتشی را روشن کرده اند که هیچ خاموش نمیشود رهبران پاکستان دزدی واختلاس وغصب نمیکنند جنرالانم پاکستانی پول گوشت ونان سرباز شان را نمی دزدند وزارت داخله پاکستان قلب فساد نیست وزیر دفاع پاکستان زمانیکه اوضاع بد شد وطن ومردمش را ترک نمکرده درخارج تماشا چی نمیشود وزمانیکه دید چوکی اش درخطر است برگردد سازمان استخبارات پاکستان همه کشور خو.درا تحت کنترول دارد ومانند افغانستان یک کمپنی یا شرکت سهامی پنشیر وردک نمیباشد که همیشه مانند چوپان دروغگو مکتوب بفرستدکه شما درخطر هستید ومسئولیت خودرا به همین دروغ ختم شده بپندارد وزیر دفاع پاکستان سلاح امریکائی رابه پاکستان ساخت دره تبدیل نمیکند وزیر دفاع پاکستان پول کمک شده خارجی هارا که برای دوا وداروی اردو داده شود نمیدزدد مولاناهای پاکستان به ریش مردم غرض ندارند برای آنها منافع نملی پاکستان مهمتر از چند تار ریش است آنها اینگونه فکر نمیکنند که تمام اسلام فقط ریش است،سفارت خانه های پاکستان همه دزد نیبستند که بعد از ختم وظیفه پناهنده شوند پارلمان پاکستتان کمیشن کاراان یا تاجران تیل فروش نیستند وزرای مالیه ومشاورین رئیس جمهور پاکستان یکجابا اعضای پارلمان پاکستان روزانه هشت ملیون دتالر پول گمرک خودرا دزدی نمیکنند ، مردم پاکستان علم پرور هستند ونمیگویند که ما شهید پرور هستیم
استخبارات پاکستان مخالفین حکومت پاکستان را درهرجائی باشند نابود میسازند مانند ملا فضل ومانند سه مخالف بلوچ که درقندهار ترور شدند برعکش استخبارات ناکام افغانستان در طول چهل سشال ییییییک مراتبه نشد که یک سردستک اشرار طالب را یا داغش جنایتکار را درپتاکستان نابود سازد
کشور پاکستان درجهان ودربین کشورهای بزرگ اسلامی وغیر اسلامی از اعتبار کلان برخوردار است مانند امریکا چین روسیه عربستان ترکیه مصر انگلستان فراننسه جرمنی امارات قطر ودیگران برعکس افغانستان یک کشور دوست ندارد که بالای آن حساب کند
( ما افتخار میکنیم که افغان هستیم!!)
>>> چهارم اش یادت رفت.
چهارم:جلوگیری از هرنوع رشد اقتصادی در افغانستان.
ًزیرا رشد اقتصادی افغانستان،سبب خودکفایی افغانستان میشود و در نتیجه از بین رفتن بازار افغانستان برای صادرات مال پاکستانی میشود و رقیب اقتصادی پاکستان در منطقه میشود و رشد اقتصادی افغانستان،سبب استقلال افغانستان و در نتیجه سبب خود آگاهی افغانستان و تقویت پایه های سیاسی و اقتصادی و نظامی افغانستان میشود.
چنانچه در زمان موجودیت طالبان در افغانستان،پاکستان برای زارعان سمت شمال کود کیمیاوی را داد که سبب از بین رفتن حاصلات خربوزه در سمت شمال که بکی از اقلام مهم صادراتی افغانستان به پاکستان بود،شد.
>>> به نظرم برهر افغان وطن دوست واجب است کتاب "عذاب دیورند، خطی بر قلب پشتون" که توسط راجیف دوگرا نوشته شده است، را خوانده وتحلیلی کند
آن چه آقای دوگرا آن را تقسیم افغانستان و بزرگترین خیانت انگلیس در قرن نوزدهم عنوان کرده است در این کتاب روی آن بحث گردیده است.
خط دیورند یک خط فرضی است که در سال ۱۸۹۳ میلادی توسط سر مارتیمر دیورند کشیده شده است. وی، یکی از دیپلوماتهای انگلیس و مأمور ملکی حاکمان انگلیس در شبه قاره هند و امیر عبدالرحمن خان حاکم وقت افغانستان بود.
بالای کتاب "عذاب دیورند، خطی بر قلب پشتون" به گونۀ جدی پژوهش صورت گرفته است، اما نتایج آن بازگو کنندۀ داستانهای از فتنه و فریب در برابر مردم افغانستان است. در این کتاب، دوگرا تلاش کرده تا جنگها، تراژیدیها و خشم مردم افغانستان را در برابر بی عدالتیها و بدبختیهای که این کشور از آن رنج برده اند، انعکاس دهد به نحوی به شکل زندۀ آن بازگو نماید.
زمانی که از دوگرا سوال شد که مردم از عذاب دیورند می توانند چه توقعاتی داشته باشند، وی در پاسخ به گفت: «افغانستان یک بار دیگر در محراق تقاطعها قرار گرفته است. این بسیار دردآورد است، زمانی که میبینیم این مردم با غیرت همچنان با مشکلات دست و پنجه نرم می کنند. طالبان در حدود سی درصد از خاک کشور را در ادارۀ شان دارند و تلاش دارند تا حیطه حکومت شان را بیشتر از بیش افزایش دهند. پاکستان تلاش دارد تا از افزایش این همه مشکلات بهره برداری نموده و دیورند را به حیث مرز بین المللی میان دو کشور معرفی نماید.»
وی افزود: «هرچند چنین رویکردی قابل قبول نیست، اما این موضوع تأثیرات ملموسی بر منطقه و جهان گذاشته است. عذابی که امروز جهان از تروریزم میکشد در واقع می توان آن را در به غصب چهل هزار مایل از خاک افغانستان توسط انگلیس در سال۱۸۹۳ دنبال کرد. کشف و چگونگی این همه چون و چراها برای من یک تجربه جذاب پنداشته می شود و آن این که چرا انگلیسها این خیانت را تاکنون از چشم جهانیان پوشیده نگهداشته اند.»
دوگرا می گوید که وی شواهد و مدارک کافی در دست دارد که نشان می دهند خط دیورند یک موافقت نامه موقتی بوده است و حالا وقت آن فرا رسیده است که جهانیان این اشتباه تاریخی را رفع کند.
به باور وی «بهترین راه حل این است که جامعه جهانی این واقعیت را بپذیرد که خط دیورند برای پشتون ها قابل قبول نیست، و خانواده های از هم پاشیده آنان باید دوباره باهم یکجا شوند.»
وی میگوید که انگلیس به طور سیستماتیک توافق نامه دیورند را به یک خیانت مبدل ساخت و آن را نگهداشت.
او گفت: «هیچ کسی نمی داند که مارتیمر دیورند، چگونه امیرعبدالرحمن را متقاعد ساخت که بالای یک سندی که به زبان انگلیسی نگاشته شده بود، امضا کند- زبانی که وی نوشتن و خواندن آن را بلد نبود. همان گونه که من در کتابم کشف کرده ام، این خط هیچ گاه مرز نبوده است. افغان ها هیچ گاه آن را قبول نکرده اند و هر حکومت که در افغانستان حاکم بوده، آن را رد نموده است. اگر به گونۀ ایده آل صحبت کنیم، خاک افغانستان از ایالات سند شروع می شود. این خط در واقع مرز جغرافیایی میان هند و افغانستان است، چون شواهد «دی ان ای» و قرائن فرهنگی، اجتماعی و زبانی نشان می دهند که مردمی که در شرق سند زنده گی می کنند با کسانی که در این سوی سند زنده گی می کنند، «دی ان ای» شان فرق دارد.»
آقای دوگرا می نویسد: «اما انگلیسها از روس ها متنفر بودند. آن ها با توسل به زور خط فرضی دیورند را کشیدند و آن را بالای مردمانی که هیچ میلی به آن نداشتند تحمیل کردند. بعضیها خط دیورند را بزرگترین خیانت انگلیس در قرن نوزده میدانند.»
در این کتاب، نویسنده هم چنان با استناد به یک سند نظامی انگلیس بنام "گزارش نظامی افغانستان" که در سال۱۹۲۵ منتشر شده است، می گوید که خط دیورند در توافق نامه سال ۱۸۹۳ به حیث مرز هند معرفی نشده است، بلکه به حیث مرزهای شرقی و جنوبی حکومت امیر عبدالرحمن بوده است و هدف آن گسترش هرچه بیشتر حاکمیت انگلیس بوده، نه مرزهای هند.
در بخشی از کتاب در این باره آمده است: «هیچ چیزی نمی تواند از این روشن تر باشد که یک نشریه ارتش بریتانیا که مهر و موم خاصی در اختیار آن قرار گرفته و می خواهد دیدگاه قطعی اش را ابراز نماید.»
دوگرا در بخشی دیگر کتاب می نویسد: «مثل بسیاریها، من هم از رمز و راز خط دیورند در شگفت ام. نمی دانم چرا امیر قوی بالای خطوط نقطه یی امضا کرد؟ چرا در حین امضای این سند، هیچ افغانی در آن اطاق وجود نداشت؟ چرا در خاطراتش، دیورند در بارۀ مفاد این موافقت نامه شرح نداده است؟ اما در کنار هرچیزی دیگر، این کار در واقع بخشیدن چهل هزار مایل از خاک افغانستان به انگلیس بود.»
در این کتاب، آقای دوگرا هم چنان به وضعیت صحی امیر عبدالرحمن در وقت امضای این سند و نقشی که یک مقام بریتانیایی بنام سالتر پاین در این روند اجرا کرد پرداخته که گفته می شود نفوذ خاصی بر امیر بیمار داشت.
دوگرا می نویسد: «هیچ کسی به مقایسه سالتر پاین در سلطنت به امیر نفوذ نداشت و این چیزی است که دیورند نیز در گزارشش به آن اشاره کرده است.»
این کار، همه امپراتوری را ضعیف ساخت، اما این کار تخمی از اختلافات را نیز برای همیشه کاشت. برای روشن ساختن این مسئله، باید دقت کنیم که انگلیسها همواره منافع شان را بر اصول ترجیح داده اند، اما زمانی که حرف از منافع دیگران به میان می آید، اصول می تواند به شکل فجیع آن از سوی انگلیسها دور انداخته شود.»
داکتر عبدالله بخشایش_آسترالیا
>>> هند و پاکستان هر دو کشوری هستند که از تنوع نژادی فروانی برخوردار هستند خودتون بهتر از من می دانید دو کشور عقب مانده و با مردم افسرده و درگیر خدا رو شککر افغانستان وضعیتش خوبه نم گم عالی هستش اما امنیت خدایا امنیت
>>> پنجمی
"کشورچرکستان درجهان ودربین کشورهای بزرگ اسلامی وغیر اسلامی از اعتبار کلان برخوردار است مانند امریکا چین روسیه عربستان ترکیه مصر انگلستان فراننسه جرمنی امارات قطر ودیگران برعکس افغانستان یک کشور دوست ندارد که بالای آن حساب کند"
متوجه نظر من (سومی) هم شو که دانه دیگر سرطانی هم دوست زیاد دارد مگر کشوری که نمی خواهد نوکر شود تنها است. خدا کند برسی
آتش خاوری
>>> نخير نظر دهنده محترم بزرگترين خيانت انگليس خط ديروند نيست بلكه جدا كردن هرات عزيزمان از ايران است و تحويل آن به افغانها كه هيچ نزديكي با هرات ندارد اميدوارم هرات عزيزمان به وطن اصلي برگردد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است