امام خمینی، فراتر از مرزهای آب و خاک
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۳۶    ۱۴۰۰/۳/۱۷ کد خبر: 167299 منبع: پرینت

این وطن مصر و عراق و شام نیست
این وطن جایی است که او را نام نیست
امروزه کلمة "مرز" ذهن بسیاری از مسلمانان را به خود مشغول کرده و این پرسش‌ها را به وجود آورده است: آیا از نظر اسلام مرزهای کنونی در میان کشورهای اسلامی اعتبار دارد؟ آیا دین اسلام این مرزها را به رسمیت می‌شناسد؟ دیدگاه عالمان بزرگ دینی در این مورد چیست؟

به مناسبت سالگرد رحلت حضرت امام خمینی، پس از مقدمة کوتاه، شرح کوتاهی از دیدگاه ایشان می‌آوریم.
یکی از موانع اصلی اتّحاد مسلمانان مرزهای ساختة دست استعمارگران اروپایی است. این مرزها، قدرت و قوّت مسلمانان را ستانده و جمعیت آنان را پراکنده کرده است. اختلاف امّت اسلامی، باعث سلطة قدرت‌های بزرگ بر آنان شده و فجایعی چون افغانستان و فلسطین و سوریه را به وجود آورده است. حالا مسلمانان در جزیره‌هایی دور از هم زندگی می‌کنند و دیوارهای ضخیم و سنگی به نام مرز، آن‌ها را از هم جدا کرده است. درد بزرگ‌تر این است که خود مسلمانان با افتخار بر این زنجیرهای استعماری اسارت بوسه می‌زنند و آن‌ را ستایش می‌کنند؛ غافل از این‌که همان استعمارگران اروپایی اکنون مرزهای خود را برداشته و 27 کشور تبدیل به کشوری به نام اتّحادیه اروپا شده‌اند.

علامه اقبال لاهوری این وضع مسلمانان را چنین بیان کرده است:
آن‌چنان قطع اخوّت کرده‌اند
بر وطن تعمیر ملّت کرده‌اند
تا وطن را شمع محفل ساختند
نوع انسان را قبائل ساختند
مردمی اندر جهان افسانه شد
آدمی از آدمی بیگانه شد

امام خمینی رهبر دانشمند و اسلام‌شناس فرهیخته‌ای بود که هم درد جهان اسلام روی دلش سنگینی می‌کرد و هم برای درمان این دردها می‌اندیشید و با نهضت عظیم خود جان تازه‌ای به مسلمانان جهان داد. او در طول نهضت پیروزمند خود هم در عمل نشان داد که این مرزها را به رسمیت نمی‌شناسد و هم در سخنان و بیانات خود بارها بر بی‌اعتباری این مرزهای استعماری تأکید کرده بود. بررسی هرکدام از آن‌ها فرصت بیش‌تری می‌طلبد. در این فرصت اندک به دو نمونه می‌پردازم.

1- محسن قرائتی، مفسّر و معلّم اخلاق در یکی از برنامه‌هایی «درس‌هایی از قرآن» خود در تلویزیون جمهوری اسلامی پیرامون توحید بحث می‌کرد. وی از زبان یکی از علمای بزرگ حوزه نقل کرد: «پیش از قیام امام خمینی در سال 1342روزی بنده با حضرت آیت‌الله خمینی از قم تا تهران هم‌سفر شدیم. در یک ماشین سواری نشستیم و هنوز از دروازة شهر قم خارج نشده بودیم که صحبت از حوزه‌های علمیه قم و نجف اشرف به میان آمد. به مناسبت صحبت پیش آمده، من گفتم: خوب است که رژیم بعث عراق به طلبه‌های ایرانی و حوزه قم ویزای عراق را نمی‌دهد. امام با تعجب پرسید: خوبی این کار بعثی‌ها در چیست؟ من در جواب گفتم: اگر به طلبه‌های این‌جا ویزای عراق بدهند، بیش‌تر طلبه‌های فاضل و باسواد از حوزه قم به حوزه نجف کوچ می‌کنند. امام گفت: این کار از نظر شما اشکالی دارد؟ من در جواب گفتم: خوب حوزه نجف رونق می‌گیرد و حوزه ما در قم از رونق و شکوه می‌افتد. از سخن من، رنگ امام تغییر کرد و با تعجب و تأسف به من خیره شد و بسیار محکم و قاطع گفت: «فلانی این سخن شما متأسفانه با توحید سازگار نیست. از این سخن شما بوی شرک می‌آید.»
ما تازه از شهر قم خارج شده بودیم. از همان‌جا امام رشته کلام را به دست گرفت و سه ساعت تا تهران درباره توحید و انواع آن و نتایج آن بحث کرد. خلاصه سخن امام این بود که انسان موحّد وابسته به آب و خاک نیست و در سرزمین خاصی اسیر نمی‌شود. برای او قم و نجف، ایران وعراق و دیگر سرزمین‌های اسلامی هیچ فرقی ندارد.»

2- عالم دیگری به نام نقویان که در سال‌هایی گذشته در تلویزیون پیرامون مسائل مختلف اسلامی صحبت می‌کرد، به مناسبتی گفت: پس از قیام 15 خرداد 1342 رژیم شاهی، امام خمینی را به نجف تبعید کرد. مبارزه سرکوب شد و سکوت سرد همه‌جا را فراگرفت. بسیاری‌ها به این نتیجه رسیده بودند که قیام 15 خرداد نخستین و آخرین حرکت امام خمینی و مبارزه اسلامی در ایران است؛ امّا امام خمینی بدون کم‌ترین وقفه و با امیدواری غیرقابل وصفی به مبارزة خود ادامه می‌داد؛ اعلامیه و پیام می‌فرستاد و مردم ایران را بر ضد حکومت شاه تحریک می‌کرد.

روزی یکی از عالمان نجف به امام خمینی می‌گوید: حضرت آقا مگر اسلام مرز دارد؟! شما که در نجف و عراق زندگی می‌کنید چرا فعالیت‌های خود را به ایران اختصاص داده‌اید؟ مگر رژیم بعث عراق، رژیم ضد اسلامی و مستبد نیست که مسلمانان و علمای این‌جا را اسیر و زندانی می‌کند و به شهادت می‌رساند. شما چرا با این رژیم مبارزه نمی‌کنید؟ مگر اسلام مرز دارد؟!

امام خمینی در جواب آن شخص می‌گوید: «خیر، اسلام مرز ندارد. این که من برای ایران و مردم ایران مبارزه می‌کنم برای این است که مردم ایران به حرف من گوش می‌دهند و سخن مرا می‌پذیرند. برای این است که مردم ایران آماده مبارزه و فداکاری هستند. اگر من احساس کنم که مردم عراق حرف مرا گوش می‌کنند و به آن ترتیب اثر می‌دهند، برای این مردم نیز مبارزه می‌کنم. من برای این مردم نیز احساس مسؤلیت می‌کنم.»

امام خمینی یک عالم عارف بود؛ آب و خاک برای او ارزشی نداشت. او مسلمانان را یک‌سان می‌دید و مرزهای کنونی در میان جوامع اسلامی را استعماری و باعث ناتوانی این جوامع می‌دانست.

سید اسحاق شجاعی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امام خمینی
نظرات بینندگان:

>>>   اگر همین مرزها نبودند الان باید با گله وحشی و خونخوار داعش و تروریست‌های ترکمن ،ازبک چچن ،تاتار ،اپیغور و.....در ایران میجنگیدیم نه در خارج از ایران . اسلام مرز نمی شناسند اما برداشتهای متفاوت و گاه تضاد از دین ( وهابیت ،اخوانیت ،و....) و جهالت قومی و نژادی ( پانترکی ، پان‌عربیسم ) که در صدد جعل و تخریب تاریخ و تمدن اسلام و ایران هستند مرز بهترین گزینه است
اسحاق

>>>   روحش شاد...بت شکنی بود برای خودش...

>>>   ان الامام الخمینی حیّر الشرق و الغرب و عجز العالم
امام خمینی شرق و غرب را متحیر ساخت و جهان را عاجر کرد.
روح مطهر امام شاد و راهش همیشه بر رهرو باد.

>>>   امام خمینی ابر مرد قرن بیست.

>>>   یکی از موانع مسلمانان مرزهای استعماریست؟
شما افغانها سیصدسال دیگه نمیتونید وطنتون رابسازید
چون همش فکر فرار هستید و اتحاد مسلمانها فقط با برداشتن مرزها آنهم به روی افغانها اتفاق می افتد؟اگر بذارن افغانها بطور نامحدود وارد هر کشوری شوند مسلمانان متحد میشوند ؟تو داخل مرزهای افغانستان که همه مردمش مسلمان هستند چرا اتحاد ندارند؟چرا نویسنده محترم اول سعی نمیکند افغانهای مسلمان را متحد کند و اگر موفق شد بفکر اتحاد مسلمانان جهان باشد؟
و مرزها ذهن هیچ مسلمانی را به خود مشغول نکرده بجز شما افغانها

>>>   فقط افغانها اسلام مرز ندارد رو با ایران نباید مرز داشته باشد یکی میدانند
وگرنه شیعیان لبنان که فقیرترین و عقب افتاده ترین جامعه لبنان بودند و اسراییل هم جنوب لبنان را اشغال کرده بود معنی اسلام مرز ندارد را دزست متوجه شدند و با کمک ایران هم اسراییل بعد از هجده سال مبارزه بیرون کردند و هم الان با حزب الله قدرت منطقه ای شدن و هم با کمک ایران مناطقشان را ساختند و هم عاشقترین و وفادارترین مردم به ایران هستند منظورم شیعیان لبنان است
در خاکشان ایستادند مبارزه کردن و حقشان را گرفتند

>>>   تازه نویسندگان هزاره دارند به هوش میان
تازه فهمیدن که ایران هراسی و اینکه نویسندگان هزاره در خط مقدم فحاشی و توهین به ایران و دل بستن به سراب پوچ آمریکا و اروپا اشتباه بود
تازه فهمیدن که غربیها رفتن و هزاره ها با طالبان تنها ماندن و چه نوشته های آتشینی بر علیه ایران نوشتن
تازه فهمیدن که هیچ کشور خارجی مثل ایران نمیتونست پشت آنها باشد ولی متاسفانه کمی دیراست و شما نویسندگان هزاره باعث دوری ایران از خود شدید تا جایی که ایران علاقه ندارد در نشستهای قطر و مسکو و استانبول شرکت کند و یا اونهم در پایین ترین سطح مثل دستیار معاون وزیرخارجه

>>>   اروپاییها همینطور مرزها را برنداشتند
کشورهای عضو اتحادیه اروپا باید از نظر زیر ساختها امکانات بهداشتی آموزشی رفاهی حتی جاده ها و قوانین داخلی مشابه باشند
بخاطر همین هم هست که ترکیه سالهاست از نظر زیرساختی و امکانات و قوانین خصوصا حقوق بشری نمیتونه وارد اتحادیه اروپا بشه
کشورها باید در مورد امکانات در حد هم باشند
نه اینکه مثل ایران و افغانستان باشند که اگر مرز دو کشور برداشته شود احتمالا طالبان تنها میمانند
حداقل یک مقدار مطالعه بد نیست


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است