تجربیاتی از جنرالان و نظامیان وطندوست....
در جنگ ها در سطح ملی کابینه جنگی تشکیل میشود، افراد ملکی و نظامی یکجا میشوند و تمام موثرین، رهبران کنار هم می آیند و کابینه جنگی را سمت سو میدهند و راه حل نشان میدهند 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۴    ۱۴۰۰/۳/۱۹ کد خبر: 167331 منبع: پرینت

بنام خداوند بزرگ و به یاد ملت مسلمان و خدا پرست افغانستان،
نوشته ذیل را که میخوانید معنی آنرا ندارد که من تمام آنرا از ذهن و فکر خود نوشته باشم. از مدتی بدینسو با یک تعداد جنرالان و نظامیان وطندوست و با تجربه مشوره های داشتم که بعد از مشوره با آنها این نوشته را ترتیب کرده ام...
حالا دین ایمانی و وجدانی خود میدانم تا یکبار دیگر به مسوولین که گوش هایشان کمتر شنوایی دارد بگویم که هنوز هم فرصت اندکی وجود دارد.
میخواهم در ابتدا به زمامداران ما اشاره ی داشته باشم که بحث و مدیریت جنگ یک بحث خیلی عملی و یک بحث خیلی علمی، کلان و سرنوشت ساز است.
متاسفانه آقای اشرف غنی این بحث را خیلی خورد و بی ارزش ساخته است که گویا همه متخصصین جنگ باشد.
متاسفانه آقای غنی خود را سر قومندان اعلی میداند ولی هرگز از قومندانی آگاهی ندارد. ما در حالت جنگ قرار داریم اما حالت و پالیسی ما خیلی آرام و سکوت است گویا اینکه در کشور خیر و خیرت باشد.

همیشه در جنگ ها در سطح ملی کابینه جنگی تشکیل میشود افراد ملکی و نظامی یکجا میشوند و تمام موثرین، رهبران استراتژیک هم کنار هم می آیند و کابینه جنگی را سمت سو میدهند و کابینه جنگ هم به آنها فکر و مفکوره میدهد و راه حل نشان میدهد.

رهبران باید بدانند که در حال حاضر جنگ محلی است و این جنگ باید در چهار قدم مدیریت شود. اول در محل که محل هم سه قدمه دارد که محله اول ولسوالی است قدمه ولایت است و قدمه بین ولایت ها است بعداً کابینه سیاسی و کابینه نظامی زیر نام آن سوق و اداره ملی به میان میاید که اینجا مطلق نظامیان، استخباراتی ها و کنار شان اشخاص جامعه شناس، روانشناس نظامی، اقتصادانان که از نظر نظامی آنرا بررسی کند و کسانیکه متخصص جنگ های روانی هستند در این کابینه بنشینند، و کسانیکه متخصص بسیج روحانیون هستند باید بنشینند و همین جنگ را پلان گذاری و سمت و سو بدهند.

اگر این تنظیم ها به میان بیایید بطور مثال در هرات که باید رییس آن تنظیمه یک نظامی باشد که در هر بخش حلقه و یا متخصصین داشته باشد مثلاً در بخش اقتصاد، بخش روابط عامه بخش بسیج روحانیون بخش جوانان و بخش خانم ها بخش جامعه مدنی و همزمان نظامیان باشند که پلان گذاری کنند همچنان در ولایات این تنظیمه مکلف است تا پلان گذاری کنند که در کدام و لایت و ولسوالی تهدید است و باید بدانند که کدام ولسوالی را بلاک کنیم و کدام ولسوالی را تصفیه نماییم بعداً باید پول در اختیار این تنظیمه قرار داده شود و تمام بودجه انکشافی در همان جا باشد و وزرا تنها پلان گذار باشد بس.

حالا اگر میخواهید که شما یک ولسوالی را تصفیه کنید اگر افراد موثر آن ولسوالی که ضد طالب است جمع نشوند و کسانیکه متخصص هستند و کسانیکه میخواهند جنگ را رهبری کنند کنار هم جمع نشوند و پول کافی در اختیار آنها قرار نداشته باشد نمیتوانند ولسوالی را تصفیه نمایند.
به همین ترتیب ولسوالی های که تهدیدات بلند دارند و در همان ولسوالی دولت نیروی ضد طالب دارد تمام آنها را کنار هم بخواهند و بر ضد مخالفین استعمال نمایند در این صورت ما برنده میدان میشویم.

قانون ارزیابی تهدیدات این است و پلان گذاری استراتژی این است که تهدید را باید طبقه بندی میکنید و همان تهدید که بالقوه برای خودت است همان را درجه اول میسازید و دیگر تهدیدات که غیر فعال است و یا بعد فعال میشود او را هیچ میگویید و حتی کوشش میکنید که او را به نفع خود بسازید.
حالا شماید بدانید که راه صلح از میدان جنگ میگذرد به یاد داشته باشید که اگر طالب میدان جنگ را بگیرد بعد با شما صلح نمیکند و بعد از ۱۱ سپتامبر بالای شهر ها حمله میکنند حالا باید به این منظور تمام شعار همه کس بسوی جبهه و همه چیز در اختیار جبهه باید باشد.
باید بانک ها باز شود تمام پول های که وجود دارد باید به ولسوالی ها، ولایات و به تنظیمه ها انتقال داده شود تا برنده جنگ شویم بعد از آن پول پیدا کردن آسان است.

اگر در ظرف شش ماه تمام این نکات درنظر گرفته شود و جلو طالبان را بگیرد مطمعناً که جنگ به نفع دولت تمام میشود و بعد از آن دولت میتواند اراده خود را قویتر بسازد و میتواند دمکراسی و جمهوریت اینگونه تضمین شود.
من اکیداً میگویم و باور من این است که اگر طالب هدف گرفته شود و هر کس که ضد طالب است و در همان جبهه چهار قدمه شامل شود که قدمه، ولایت زون، ولسوالی و در سطح ملی تقسیم شود و اعتماد صورت بگیرد پول در اختیار قرار داده شود صد چند نیروی طالب در جامعه و نظام نیرو وجود دارد هم اردوی ملی ما آسیب نمی بیند هم مورال ملی تنظیم میشود و هم جامعه جهانی سیل بین هم به نفع ما فعال میشود.

فقط این همه بزرگواری نیاز دارد قفل های که در دهن دولت زده شده است این قفل ها شکستانده شود و تمام کسانیکه نمیخواهد و از طالب میترسند تمام آنها باید کنار دولت جمع شوند دولت باید قوی شود در غیر آن این سر و صدا ها دردی را دوا نمیکند.
باید تلاش شود که مردم را بسیج بسازیم و برنده جنگ شویم چون قوه اصلی مردم است.

یک جنرال کدام معیار را داشته باشد، جنرال کسی است که باید دانشکده جنگ را خوانده باشد یا اکادمی خوانده باشد و یا از ضابتی شروع کرده باشد و میدان را طی کرده باشد نه اینکه جناب رییس جمهور فرمان میدهد و خیاط هم برایش دریشی جور میکند. این شخص جنرال شده نمیتواند.
یک جنرال باید علم و دانش داشته باشد چون در حال حاضر جنگ علم روان است تنها در بخش روابط عامه یک مدیر جنگ باید چقدر بفهمد که در جنگ های روانی باید چقدر بداند. چقدر در تربیه، انگیزه دهی و تربیه عسکر خود فهم داشته باشد.
چقدر استعمال قوا و پلان گذاری را باید بفهمد.

این همه آسان نیست باید درکی از جامعه خود داشته باشد باید از فرهنگ جامعه خود بداند و باید از قوانین کشور خود فهم کامل داشته باشد. نه مانند اینکه یک شخص در یک شب سترجنرال میشود خیاط هم برایش دریشی آماده میکند پس آن شخص خیلی به سادگی سترجنرال میشود اما باور من این است که خود شخص نه بلکه دریشی آن سترجنرال میشود، به باور من کلاه آن شخص ستر جنرال شده است نه خود شخص و مفکوره آن...

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
جنرالان متخصص
احمد سعیدی
نظرات بینندگان:

>>>   ازخوانش مقاله این طورحس کردم که علی رغم فرزندان شجاع آماده به سربازی وفداکاری ها،میدان دردست عروسک های خیمه ی شب بازی امپریالیسماست که ارگ وبدنه ی نظام فسادرا می چرخاند ودستورهمین است که جنرال هاوشخصیت های مای ملی ووطن دوست آزادیخواه وسازمان های مردم نهاد بوسیله ارگ تارومار شود.
ارگ که مستقل نیست.ما که صاحب خانه خودواختیاردار جنگ وصلح خودنیستیم.

>>>   این جمهوریت سه نفره موضف است تا دولت را برای طالبان به شکل تدریجی واگذار کند شما هم از کی توقع دارید این جمهوریت با امارت هیچ فرقی ندارد

>>>   رئیس جمهور ما یک داکتر را لوی درستیز ویک فردبی مسلک را بحیث وزیرداخله تعیین میکندنتیجه اش کشتار بی رحمانه پولیس ها محاصره اردوی ملی سقوط السوالی ها وناکامی های بیبشمار همه روزه برای حکومت ناکام ماست
اگر هرکس میتواند دربخش تنظامی کار کند پس برای تاکادمی نظامی مارشال فهیم چجی ضرورت چون فاکولته طب موجود است از فارغان پوهنزی طب قوماندانان فرقه ها قول اردو ها وکندک ها تعیین گردند
در دو دوره ریاست جمهوری متفکر کابینه اش تکمیل نشد !

>>>   غنی طالبان را در افغانستان جابجا میکند و مناطق ازبکان، تاجیکان و هزاره ها را به طالبان تخلیه میکند شما از غنی طالب توقع نداشته باشید او بدتر از طالب است و طالب بدون غنی نابود است

>>>   تا غنی دیوانه در ارگ حاکم است کشور روی آرامی را نمیبیند.
پاکستان دشمن ماست و طالب چماق دست پاکستان، اما ارگی ها و نوکر های پاکستان راه صاف کن دشمن هستند.
شیطان بزرگ را چندین نایب در منطقه است که طالب و داعش و القاعده تنها سه نایب اند و متباقی چوچه و بچه هایش همه در دامان این سه نایب رشد میکنند.

>>>   سعیدی صاحب ان دورانها و زمانها که قوای مسلح افغانستان پر از جنرالان با تجربه به سطح ارکان حرب بود گذشت.
جمهوری دموکراتیک افغانستان در طول تاریخ نظامی کشور بیشترین صاحبمنصبان را اراسته با فنون حربی تقدیم جامعه کرد . شهادت و دلیری جنرالان حماسه افرین قوای مسلح جمهوری دموکراتیک افغانستان در جنگ جلال اباد ۱۹۸۷-۱۹۹۱ مصداق این حقیقت میباشد.جنرالان پاکستانی کتابها در مورد شکست جنگ جلال اباد نوشته اند و دفاع از ولایت ننگرهار و شکست تروریستان جهادی داخلی و خارجی برای انها زنگ خطر بود . به همین خاطر انها مصمم گردیدند که با سقوط نظام سیکیولر نجیب الله اولین اقدام باید نابودی قوای مسلح افغانستان باشد و رهبران تنظیمها این وظیفه را به خوبی و شایستگی برای باداران پاکستانی شان انجام دادند. البته حزب وحدت نیز در این جنایت دست کم از تنظیمهای پشاوری نداشت.
من همیشه برای باز دید دوستان عسکری به اکادمی تخنیک در جوار پوهنتون کابل میرفتم ...اکادمی تخنیک با صنف های مجهز با وسایل و صنوف درسی و خانه های رهایشی ان که توسط جمهوری سوسیالیتی چکوسلواکیا اماده گردیده بود برایم خیلی دلچسپ بود...همه ویران شد ..تباه و برباد شد.
سعیدی صاحب شما درست فرموده اید . در انهنگام ستر درستیز متشکل از وزیران سه وزارت نظامی بود که رهبر حزب و دولت در راس ان بود.تمام تصامیم در مشوره با هم صورت میگرفت. چرا در جنگ جلال اباد دولت پیروز شد برای انکه دوکتور نجیب الله منحیث سرقوماندان اعلی هر نیم ساعت از جبهه جنگ گزارش میخواست و هدایات لازم را صادر میکرد ...
نجیب الله اگر خادیست بود به ضم دوستان هر کی بود یک قوماندان ورزیده و استراتیجیست ماهر بود ..این را من نه بلکه امریکاییان در گزارشات شان به پنتاگون اقرار کرده اند...
حالا سرقوماندان اعلی غنی خان با پیراهن و تنبان پاکستانی و کرتی و بوت غربی به تن میباشد نه خودش و نه اطرافیانش از علم جنگ و فنون نظامی اگاهی دارند به همین خاطر ولسوالی ها یکی بعد دگر سقوط میکند. شاید در ذهن دوستان سوال خلق شود که اگر قوای مسلح افغانستان در وقت نجیب و شخص نجیب الله این قدر ماهران جنگ بودند چرا سقوط کردند ... جواب روشن است زیرا نجیب الله در برابر چهل و سه کشور سوگند خورده به شمول هفت تنظیم تبهکار جهادی و سی و پنج هزار تروریست عرب و افریقایی میجنگید در حالیکه از بیست سال بدینسو در پشت و پناه جمهوری اسلامی افغانستان ناتو با تمام قوت موجود بود ولی باز هم در هر قدم شکست نصیب قوای مسلح گردیده و هر روز سربازان اسیر و کشته میشوند .
روح تمام سربازان و افسران قوای مسلح دوران کارمل و نجیب و انعده سربازان و افسرانی که در این بیست سال اخیر جام شهادت نوشیده اند شاد..
احترام
عبدالحلیم دگروال متقاعد

>>>   زنده باد داکتر نجیب الله روحش شاد وطن پرست بود، ... بر زاده های آی اس آی هم از اولیه هایش که سران جهادی باشد و زاده دومش طالب خون خوار ،این زاده ها درروز محشر درقبال خداوند شرم سار و جهنم جایشان هست ، واین بی ناموس ها وطن و ناموس سرشان نمیشود ،داگتر نجیب که بود وطن پرست و ناموس پرست بود وبه همین علتم بود که توسط زاده های دوم آی اس آی طالب بی ناموس خون خوار به شهادت رسید روحش شاد ، این جاهلان بی سواد وبی ناموس که به دستور آی اس آی و به اسم قرآن هم در زمان ریاست داکتر نجیب وهم درحال مغز یک عده مردمی بی سواد را شستو شویی می دادند که برادران خودرا به خاک خون بکشند ، انشاالله این چاه کنان ملت مظلوم افغانستان نابود هستند،
امیری

>>>   زنده باد داکتر نجیب روحش شاد ، این زاده های آی اس آی هم از اولیش که سران جهادی باشد و دومش که طلب خون خون خوار که سرش ناموس وطن نمی شود اینها فقط بلدند که به اسم قرآن شوستو شویی مغزی بدهند یک عده مردم بی سواد را ، و همین وطن پرستی و رشادت های داکتر نجیب بود که توسط غلام های آی اس آی به شهادت رسید ،
امیری

>>>   در پاسخ عبدالحلیم دگروال متقاعد
عمق فاجعه امروز میراث خل و پرچم لعنتی و خلقی ها و پرچمی های وطن فروش است. یاد تان رفته که 120000 سرباز بی پد رو مادر ارتش سرخ را به کشور دعوت کردید؟ یاد تان رفته که هر روز متعلمین و معلمین مکتب را به بهانه های ضد دمکراتیک بردید و شهید کرید. دنیای کمونیست را شما به افغانستان آوردید یاد تان رفته است؟ یاد تان نرود که بسیار جفا کردید در حق این کشور و این مردم.
باید از پیشگاه این ملت با صدای بلند عذر خواهی کنید. کارنامه حزب ننگین شما بسیار سنگین است و غیر قابل گذشت.

>>>   جنگ چهل ساله توسط آی اس آی پاکستان با دالرهای امریکایی رهبری شده است و مردم افغانستان هیزم این جهنم جنگ بوده اند مرگ بر جنگ و طالبان و چرکستان

>>>   به جواب دوست گرامی که نوشته ای شان گمنام و به جواب دگروال عبدالحلیم نوشته اند:
برادر یا خواهر گلم...حزبی ها به خصوص پرچمی ها بخش از کارگران دهقانان و قسمت زیاد روشنفکران شهری تشکیل شده بود. انها هیچگاهی در فکر تطبیق اندیشه ای مارکسیزم نبودند . انها پاکترین افراد در فکر خدمت به مردم بودند و به دیانت مردم شان احترام میگذاشتند.هیچ سندی وجود ندارد که دولت وقت متعلمین را شهید کرده باشند ولی در برابر اشرار جدی بودند این هم از حرفها و توطیه های پاکستانی هاست که شما انها زممه میکنید.امدن روسها به افغانستان به معنی اشغال افغانستان نبودبلکه به خاطر دفع تجاوزات پاکستانی ها و تروریستان افغانی و عربی بود اگر باور ندارید کمی خود را زحمت داده به رساله ها و اسناد معتبر خارجی مراجعه کنید.بیشتر از پنجاه هزار عضو حزب نیز شهید گردیدند . کسی برای انها وعده هفتاد و تا حور بهشتی را در جنت نداده بود و نه کسی برای انها صدها هزار دالر پیشکی داده بود انها بخاطر سعادت مردم در این راه شهید شدند.
خواهر یا برادر گرامی اگر شما مسایل را از دیدگاه ایدیالوجی تان مطرح کنید به ترکستان میروید و با پریزیدنت ضیاالحق کثیف پاکستانی هم اواز میگردید.
حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب پیشرو خلق افغانستان بود اگر
چهل و سه کشور که شما یقینا به انها عشق میورزید منظورم از پاکستان و ایران امریکا اسراییل اغاز تا سعودی ها و افریقاییان تروریست علیه دولت مداخلات نظامی نمیداشتند روسها از افغانستان در سال ۱۹۸۰ بیرون میشدند. باز هم به اسناد سازمان ملل متحد و موضعگیری های امریکا و پاکستان مراجعه کنید در سایتها موجود است.
مشکل شما محترمه یا محترم با حزب نیست مشکل شما و امثال تان با اندیشه های مترقی منجمله مارکسیزم است . بفرمایید ماتریالیزم دیالکتیک و ماتریالیزم تاریخی را مطالعه کنید انگا این همه نفرت از دل و دماغ تان زدوده میشود امروز اندیشه های مارکس در معتبر ترین یونیورستی های جهان تدریس میگردد بخصوص اثر پر ارزش وی یه نام کاپیتال.
بلی حزب به موهومات و گفته های دگم باور نداشت بلکه به شرایط عینی و ذهنی جامعه توجه داشت زیرا حزب میدانست که با ایت و حدیث کار پیش نمیرود و با در نظر داشت احترام به اعتقادات مردم باید از روشهای دگر غرض پیشرقت جامعه استفاده کرد. البته با استناد برای تان میگویم که هیچ رهبر حزب به جز حفیظ الله امین از سوسیالیزم و کمونیزم حرفی نزده است ...به نشریه خطوط و اصول اساسی ج .د. ا. بعد از ششم جدی مراجعه کنید.
بودند و استند افرادی که مارکسیزم را قصدا بد نام میسازند در حالیکه از این اندیشه قطره ابی هم بهره ور نیستند همانطوریکه استند ملا و مولوی احزاب اسلامی فرمایشی که اسلام را بدنام ساخته اند درحالیکه اسلام بهترین تمدن ها را طی قرون به بشریت تقدیم کرده است و از همین تمدن ها اروپا حد اعظم استفاده را نمود.
محترم یا محترمه : ایا بینایی تانرا از دست داده اید و نمیتوانید درک کنید که حکومت سالهای ۱۹۸۰-۱۹۹۰ در افغانستان چه برنامه های مترقی را رویدست داشت؟؟ تنها با دشنام دادن و بی عزت ساختن کسی ما نمیتوانیم صداقت در حرفهای مانرا به کرسی بنشانیم با چنین روش فرقی بین شما طالب و یا گلبدین نخواهد بود زیرا انها انچه شما میگوییند تکرار میکنید ولی فراموش نکنید که اکثریت ملت زحمت افغانستان اعم از کارگر و دهقان پیشه ور با شما هم اواز نیستند و افرادی چون شما را که در گوشه ای خزیده اید و بنام مردم تجارت سیاسی میکنید به خوبی میشناسند...
بلی حزب و اعضای صدیق حزب از خطاها و خیانتهای حفیظالله امین قصاب و باند وی در برابر ملت پوزش طلبیده است و برای جبران جنایات امین و باند وی اعضای حزب شب و روز در خدمت مردم قرار داشتند و تا هنوز هم در اعلامیه های شان از اشتباهات شان یاد دهانی میکنند ولی اسلامگرایان افراطی از پنجاه سال بدینسو به نام اسلام بر فرق مردم میکوبند جواب شما برای مردم چیست؟؟؟ ...ولی رهبران شما منظورم رهبران تنظیمها شیعه و سنی رهبران طالبان بخاطر تباهی شهر کابل و مجموع کشور از ملت معذرت خواسته اند؟؟؟؟ایا تنظیمها که هر روز کابل را راکتباران میکردند از بازماندگان شهدای راکتها معذرت خواسته اند؟؟؟ایا گلبدین که شهر کابل را با راکت در جنگهای تنظیمی ویران کرد از مردم کابل معذرت خواسته است؟؟؟؟
خواهر جان یا برادر جان ...حزبی ها قبل از قیام هفتم ثور ۱۳۵۷ مبارزان پر شور و انقلابیون راستین بودند و همین حزبی ها بعد از ششم جدی تکرار میکنم ششم جدی نیز با صداقت وظایف ملی شانرا انجام داده اند ...

نظام الدین پنجشیری

>>>   در سرای زندگانی جنگ قدرت تا به کی
این همه تعجیل کردن بهر ذلت تا به کی
با محبت دشمنی نابود و خنثی می شود
زندگانی بهر صلح است ، جنگ و نفرت تا به کی
ما که از اول همه اولاد آدم بوده ایم
بعد با شمشیر و ترکش ، مرگ ذلت تا به کی
جنگ از آغاز خلقت یکه تازی کرده است
این همه فکر جدایی رو به سرعت تا به کی
می توان در اوج قدرت یک کمی آرام شد
تا به خود آییی که دیگر هتک حرمت تا به کی
زشت باشد هر که را در دل عداوت پرورد
مهربانی خوشتر است آزار و محنت تا به کی
عشق را فریاد کن تا گوش هستی بشنود
زندگی معنا پذیرد روز حسرت تا به کی
آسمانی می شوی با مهربانی خو کنی
بیش از این نامهربان ، در جنگ سبقت تا به کی
صلحجویان این شعر هم این گونه می گردد تمام !
رشته ها را پنبه کردن فوت فرصت تا به کی ‌
‌‌‌
به امید وحدت ملی واقعی ، مشارکت همگانی ،صلح عادلانه داییمی وامنیت پایدار و همزیستی مسالمت آمیز تمامی اقوام برابر افغانستان.
عبدالرشید ناصری آسترالیا

>>>   دگروال عبدالحلیم خان،
عجب دیده پاره بوده اید شماها،مگر آوان آن نرسیده که واقعا نمر شوید و دلتان به این وطن بسوزد؟
اگر میگویید دلمان به وطن میسوخت، این دعوایتان دروغ واضح است چونکه وطن عبارت از سنگ وچوب نیست بلکه ملت است وشما نیم فیصد نفوس را تشکیل نمیدادید ولی همه را وادار به قبول الحاد وپرستش لینین کردید،دیدید که ملت بر علیه شماست رفتید روس را آوردید وهر روز ملت را توسط عساکر خارجی میکشتید، هزاران علمای دین را موسفید را که مسلح نبودند اعدام کردید،حتی سیکولر های چون داود خان را هم اعدامکردید.قوم پرستی درونی هم داشتید تا که شکست خوردید،
حالا باز بر اساس همان دشمنی های قدیم سخن میگویید و بر اساس ماتریالیستی ترور میکنید،یکبار بیایید از منطق مشارکت صحبت کنید که این ملت در سایه اقاتون اساسی ومشارکت ملی متحد شود،هر کس در چوکات قانون زندگی کند آنوقت طالب هم چیزی کرده نمیتاند.

>>>   دوست گرامی منتقد دگروال عبدالحلیم
دوست گرامی اگر راه حزبی ها دروغ و فریب میبود هزاران حزبی در سنگر های جنگ علیه گلبدین و دگر تنظیمهای ساخت پشاور بنام سپاه انقلاب شهید شدند برای انها کسی هفتاد و دو پری را وعده نداده بود انها در راه ارمان های مردم شهید شدند ایا از این همه به نظر شما دروغ بود؟؟؟به یقین که حزب نه تنها نیم فیصد بلکه کمتر از نیم فیصدی نفوس کشور را تشکیل میداد ولی حزب به حیث یک گردان موفق و توده یی سیاسی در بین مردم فعال و شهذت داشت به تاریخ مبارزات سیاسی حزب مراجعه کنید ...مشکل شما دوستان این است که اگر چنین نمی شد چنان میشد. من هم میگویم که اگر سلطان محمد خوارزمشاه سفرای چنگیز خان را اعدام نمیکرد ایران و افغانستان مصوون باقی میماند؟؟؟ در حالیکه ما همه میدانیم که علت عمده حمله چنگیز و قتل عام مردم توسط چنگیز خان تنها مخالفت سلطان محمد نبود بلکه ده ها عامل دگر در اطراف موضوع قرار دارد که از حوصله ای این بحث خارج است...حوادث چهل سال قبل افغانستان نیز شبیه به همان حوادث است.
حزب بعد از ششم جدی در اولین اقدام از ملل متحد رسما درخواست کرد تا روی موضع افغانستان بحث گردیده سند عدم مداخله در امور افغانستان تصویب گردد .تا قوتهای نظامی شوروی از افغانستان بروند ولی شما دوستان منحیث مورخ یا تحلیل گرا این مسایل را به خوبی میدانید ملل متحد در خدمت کی ها قرار دارد..اگر در خدمت خلقهای جهان میبود و باشد چرا ما به این حالت میرسیدیم و چرا فلسطینی ها تا امروز قربانی بدهند
من با شما موافق استم که مردم بیگناه نه تنها ملا و مولوی بلکه اعضای حزب نیز توسط امین و باند وی اعدام شدند ...
خاندان ظاهر داود نیز در اقلیت مطلق بوده و هیچ نوع ارتباط با توده ها نداشتند ولی ملت را جاگیر خود فکر کرده و از طریق استبداد و استثمار حکومت میکردند بیشتر از نیم قرن حکومت کردند در حالیکه حزب دموکراتیک متشکل از تمام اقشار و طبقات و ملیت های مختلف کشور بود. ایا شما از این واقعیت انکار میکنید ؟؟؟شما نباید چنین مقایسه کنید.ماتریالیزم حزبی ها ترور نه بلکه ایجاد یک افغانستان نوین بود.شما با چنین نوع قضاوتهای تان صحه بر ادعا های امپریالیزم و اقمار ان چون پاکستان میگذارید. اعدام داود خان و فامیل بیگناه وی یک اشتباه سیاسی و نا درست بود ولی فراموش نکنید که او شخصا مقاومت مسلحانه کرده بود و هم امین و تر ه کی از زنده ماندن وی هراس داشتند از لحاظ نظامی میدانید که من چه میگویم. همانطوریکه داود خان محمد هاشم میوند وال را در زندان کشت خودش نیز قربانی سیاستهای خویش گردید. اسناد معتبر وجود دارد که باند امین در کشتن سردار داود نقش تعیین کننده داشت..در حالیکه کارمل و کشتمند از مخالفین بودند.
حزبی ها مردمان وطندوست بودند و در همین راه هزاران سپاه انقلاب جانهای خود را از دست دادند.بعد از ششم جدی دولت از تمام مردم اقشار و طبقات و احزاب سیاسی برای مشارکت سیاسی دعوت کرد ..تمایلات شدید از چهل سال قبل بعد از ششم جدی وجود داشت که افغانستان بر اساس انتخابات و مشارکت سیاسی اداره و به پیش برده شود ...متاسفانه هر قدر زمینه های مداخلات امریکا از طریق همسایگان و مجموع کشور های ثروتمند اسلامی اوج گرفت به همان اندازه دولت و حزب فرصت تطبیق و تمثیل مشارکتسیاسی را از دست دادند...نجیب الله خواست ولی چه شد ..؟؟هم نظام رفت هم خودش شهید شد و هم مردم تباه شدند .. با گلبدین نمیشد که صلح گرد هفت تنظیم اسلامی از سالهای ۱۹۶۰ در افغانستان جان گرفته و در سالهای ۱۹۷۰ به کمک گلبدین زیر سایه پاکستانی ها قرار گرفت بخاطریکه پاکستان وظیفه تفتیش در منطقه را از جانب امریکا داشت.
فراموش نکنید تنها افغانستان در جدول سی ای ای نبود در انزمان اندونیزیا نیز به خاطر موضوع تیمور شرقی به ضرر هزاران باشنده این خطه ای کوچک بودو هم انقلاب اسلامی در ایران در ۱۹۷۹ . امریکاییان چنین محاسبه داشتند که نیروهای چپ گرا بخصوص حزب توده ایران نیروی محرکه ای انقلاب است چنین مسایل و تحولات دلچسپی امریکا را که در همسایگی شوروی قرار داشتند بیش از پیش جلب کرد و بعد از امدن قوای شوروی دگر بستر برای مداخلات هموار تر گردید.
اسناد معتبر وجود دارد که انقدر توجه به مساجد به روحانیون افغانستان در زمان کارمل و نجیب شده است در طول تاریخ سیاسی کشور نه شده است. بفرمایید بگویید در زمان کدام زمامدار شیعییان افغانستان برای تجلیل دهم محرم به جاده ها میریختند به همان ازادی که در ایران تجلیل از دهم محرم صورت میگرفت و حالا وضعیت هزاره ها چه گونه است نسل کشی هزاره ها هر روز ادامه دارد.ولی در زمان حزبی ها سنی و شیعه با اطمینان خاطر به امور مذهبی خویش میپرداختند برعکس بیشترین تلفات در طول تاریخ افغانستان در بیست سی سال حکومتهای اسلامی از ۱۹۹۲ تا کنون مشاهده میکنیم هر روز یک مولوی ترور میشود و در مساجد بمب گذاری میشود...
دوست گرامی مشکل است که روی مسایل همه جانبه و به تفصیل صحبت کرد حزبی ها چهل سال قبل البته بعد از ششم جدی حاضر به حکومت با مشارکت مردم و احزاب سیاسی بودند .گذشته بخشی از تاریخ معاصر افغانستان است و هر شخص به ضم خود تحلیل میکند تحلیل از قضایای وقت به ضم من چنین است که مختصرا تحریر یافت ...با شما هم عقیده استم که ما همه در سایه ای قانون و مشارکت ملی متحد شویم و در چوکات قانون زندگی کنیم ولی فراموش نکنید که این حق را از ما و شما و در مجموع از توده های افغانستان از یک قرن قبل امپریالیزم گرفته است و هنوز هم این تلاش وجود دارد تا طالب بر مردم حاکم شوند و متاسفانه چنین هم خواهد شد نمیدانم این بار شما بار ملامتی ها را بالا کی ها تحمیل خواهید کرد..
دگروال متقاعد عبدالحلیم


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است