عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت خاتمی در کتاب (حکایت همچنان باقیست) می نویسد: در کودکی خواهرم بیمار شد، بیماری بشدت آزارش می داد. حکیمی گفت: دوایش شیر خر است.
در دهی که به شهر نزدیک بود خانواده ای می زیست که ارادتش به والدینم کامل بود. زن خانواده با مهر تمام خرش را دوشید و لیوان شیر را با دعا و ثنا دستم داد تا به خواهر بیمارم برسانم. در راه بیاد خواهر افتادم و دلم گرفت که چگونه دخترک نازنین باید شیر خر را بنوشد. از سویی یاد مهربانی خانمی افتادم که با اخلاص تمام خرش را دوشیده بود که اگر شیر را دور می ریختم زحمت بی منتش را هدر داده بودم.
شیر را با کراهت سر کشیدم چندان که لیوان خالی شد. لیوان را بدل شیر خر، شیر گاو پر کرده و به مادرم دادم.

چندی بعد فالگیری به محله ما آمد. مادر بزرگم دستم را گرفت و از فالگیر سرنوشتم را پرسید. فالگیر به چشمانم خیره شد و گفت: این پسر سیاستمدار می شود؛ چون شیر خر خورده است.
هفته ی بعد در مدرسه روزنامه دیواری تهیه کردم و با خط درشت نوشتم: "سیاستمدادران شیر خر خورده اند."
مدیر مدرسه شاکی شد تنبیهم کرد و از و الدینم تعهد گرفت تا چنین حرفایی را تکرار نکنم.

سید اسحاق شجاعی

>>>   چه راست گفته اند.

>>>   مه دیگیشه نمی فهمم،در چین به غیر از گوشت انسان،دیگر نام اش که جنبنده است،هم گوشت اش را میخورند و هم شیر اش را.
حالا اقتصاد اول جهان است و امریکا بخاطر جلوگیری از پیش رفت زیاد اقتصادی چین،بنام حقوق بشر از ایغور های چین در مقابل چین حمایت میکند و دل امریکا به مسلمانهای چین میسوزد.
اما در عین حال امریکا به حقوق بشر در عربستان هیچ کاری ندارد و در مقابل مسلمانها در افغانستان نیز جنگ میکند و تا بحال صد ها هزار نفر کشته و زخمی شدتد.
اما جالبتر از همه این است که رییس جمهور امریکا دعوی میکند که دموکراسی در جهان پیروز شد.
آیا دموکراسی در مقابل مظاهره چی های امریکا که داخل کنگرس امریکا شدند پیروز شد؟
آیا دموکراسی تظاهرات هنکانگ در مقابل چین پیروز شد؟
آیا دموکراسی چین در سینکیانگ که خانه های گلی را چپه کرده و در جایش به ایغور ها آسمان خراش ساخته است و برایشان حرفه و کار و کسب یاد داده است،پیروز شد و یا دموکراسی مذهبی ایغور ها در مقابل چین پیروز شد؟
آیا حقوق زنان در عربستان پیروز شد و از همین خاطر حالا امریکا دوست عربستان شده است؟
آیا ارتش امریکا تمام جهان را تسخیر کرده است و در هر مملکتی که میرود، اولتر از همه در عوض ملاقات با میزبان،با سربازان خود ملاقات میکند و مملکت میزبان را تحقیر میکند،همین دموکراسی است؟
آیا سربازان کشور دیگری در یک کشور دیگر مستقر شوند،متجاوز شناخته میشوند و سربازان خود امریکا که در تمام دنیا مستقر شوند،دموکراسی است؟
مه خو بیخی ازین نوع دموکراسی گیچ شده ام.
منشی ملل متحد بیچاره از مه کرده گیچ تر شده است که اگر امریکا تمام دنیا را اشغال میکند و قانون خود را وضع میکند،خی مه چکاره هستم؟
وظیفه مه چی است؟
آیا مه پیاز و کچالو پوست کنم؟
یک دفعه منشی بیچاره ملل متحد در کدام جایی سلاح پیدا کرده بود،دعوی کرد که این سلاح ایرانی است و توسط اش انسانها کشته میشود.
کدام کس ،نمی فهمم که کی بود،برایش نوشته کرد که منشی صاحب:
نود و نه فیصد مردم دنیا توسط سلاح های ساخت امریکا و اروپا و چین و شوروی کشته میشوند،چرا تنها ایران بیچاره را محکم گرفتی؟
همو بود که در جنگ چند روز پیش عرب و اسراییل،بیچاره منشی ملل متحد.چپ خوده گرفت و نگفت که راکت هایی که حماس بالای اسراییل فیر میکند،از کجا آمده است.
سلاح هستوی را خو به جای خودش بگذار.
پنج کشور عضو دایمی ملل متحد میگویند که تنها ما حق داریم داشته باشیم.
چند کشور دیگر که دارند،رسمی نیست و دزدی کردند و ما به رسمیت نمی شناسیم.
اما واویلا به جان دیگر کشور ها که اگر در فکر ساختن سلاح اتمی شوند،گوش هایشان را تاو خواهیم داد.
بنأ مه و منشی ملل متحد بیچاره که بی صلاحیت است،ازین نوع دموکراسی گنکس و گول شدیم.
نمی فهممیم شما چطور؟

>>>   محقق شايد هم شير خر را نوشيده باشد، چون بازي با خر را خوش داشته است

>>>   سیاستمدار شدن مهاجرانی با خوردن شیر خر ممکن است تا حدی مبالغه آمیز و طنز گونه باشد؛
اما وای برما!
که داستان « خر ویرانگر» واقعیت تلخ رهبریت کشوری خداداد مارا چگونه به وجه احسن تمثیل میکند؛

داستان « خر ویرانگر» در یکی از نشریه های بیرون مرزی ایرانی به نشر رسیده است که عینآ نقل میشود:
««« در روزگاران قدیم خری را به درخت بسته بودند٬ شیطان ازان محل گذر میکرد٬ ناگهان تصمیم گرفت٬ حیوان را آزاد کند تا در مزرعه سبزی که در کنارش بود بچرد و دلی از غذا دربیاورد.
خر وارد مزرعه شد و شروع به چرا کرد٬ همسر صاحب مزرعه که این صحنه را دید٬ تصمیم گرفت خر رااز مزرعه بیرون کند٬ اما هرچه تلاش کرد کمتر موفق شد!
تصمیم عجیبی گرفت٬ به خانه رفت و با اسلحه گرم به سراغ خر رفت٬ تیر هوایی شلیک کرد٬ تا بلکه خر از مزرعه بیرون برود؛ اما خر که هنوز سیر نشده بود مقاومت میکرد. زن صاحب مزرعه عصبانی شد و با شلیک تیری به سر خر اورا کشت.
در همین موقع صاحب خر رسید و بنای مشاجره را با زن بنیان نهاد٬ و نهایت امر با چوبی که در دست داشت٬ زن صاحب مزرعه را کشت.
شوهر زن که تازه وارد معرکه شده بود٬ اسلحه را برداشت و صاحب خر را با تیر زد.جنگ مغلوبه شد و کار بیخ پیدا کرد و کل مزرعه به فنا رفت.
عاقلی که درانجا بود از شیطان پرسید: تو چرا خر را رها کردی تا باعث این قتل و کشتار بشیم؟
شیطان گفت: چرا از من خرده میگیرید٬ من دلم برحم آمد و خر را آزاد کردم؛
و هرگز فکر نمیکردم آزادی یک خر باعث این همه خون و خون ریزی بشود.

نتیجه اخلاقی: اینکه هرگاه خواسته باشیم کشوری را از بین ببریم فقط کافیست؛ خری را آزاد کنیم!!!»»»
واقعآ این بزرگترین درس تاریخی است به ساکنان ماتمکده ای بنام افغانستان

>>>   سهیل شاهین: نیروهای ترکیه هم بر پایه ای توافق نامه ای دوحه از افغانستان بیرون شوند.(اقتباس ازسپوتنیک).
قبلا هم عرض کردم اسم این شخص بایدملا عبدالغفور قادری باشد.
اسم سهیل شاهین زیبنده برای یک نوجوان سفیدپوست،باریک اندام،قدبلند،موی سیاه وجذاب است.دروطن ماهمه چیزتوهین شدحتی اسم وتخلص.
عاقل

>>>   اینکه سیاستمداران شیر خر خورده اند یا نه ، من نمیدانم . اما این را میدانم که افراد زرنگی هستند . عده‌ای از آنان با عده‌ای دیگر مدتی نزاع و دعوا می‌کنند ، چند روز دیگر با یکدیگر دوست می‌شوند و از یکدیگر پشتیبانی میکنند و باز مدتی دیگر به یکدیگر می‌تازند . اما خوب که ببینیم ، آنها در رفاه زندگی میکنند ، مشکلات معیشتی ندارند ، فرزندانشان بیکار نیستند و آنان هم در بهشت دنیایی ، زندگی میکنند . و مردم، هر روز زیر بار مشکلات خمیده تر میشوند . مشکل نان ، مشکل بیماری ، مشکل عزیزانی که از دست می‌دهند ،

>>>   انگليسها بخاطر سه بار شكست خود در مقابل مردم اين خطه، بالاي ما زياد قهر بودند، چندين خر را آزاد كردند تا اين وطن را از بيخ و بنيان از بين ببرند.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است