طالبان: ترکیه هم باید از افغانستان خارج شود
 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۱۷    ۱۴۰۰/۳/۲۲ کد خبر: 167343 منبع: پرینت

ترکیه باید طبق توافق ۲۰۲۰ مربوط به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان سربازانش را از کشور خارج کند و عملا پیشنهاد ترکیه در خصوص محافظت از فرودگاه شهر کابل و اداره این فرودگاه بعد از خروج نیروهای ناتو را رد کرد.
به گزارش رویترز، این تحول پرسش‌هایی جدی را برای آمریکا، کشورهای دیگر و سازمان‌های بین المللی دارای ماموریت در کابل در خصوص چگونگی خارج ساختن امن پرسنل‌شان از افغانستان محصور در خشکی در صورت تهدید پایتخت این کشور توسط درگیری‌ها مطرح می‌سازد.

سخنگوی گروه طالبان در شهر دوحه در پاسخ به سوالی از طریق پیامک درباره این که آیا این گروه پیشنهاد ترکیه برای حفظ نیروها در شهر کابل برای محافظت از فرودگاه بین المللی این شهر و اداره آن بعد از خروج سربازان خارجی را رد می کند اظهار کرد که آنها نیز باید آنجا را ترک کنند.
سهیل شاهین سخنگوی طالبان به رویترز گفت: ترکیه در ۲۰ سال گذشته بخشی از نیروهای ناتو بوده است بنا براین آنها هم باید بر اساس توافقی که ما با آمریکا در ۲۹ فوریه ۲۰۲۰ امضا کردیم از افغانستان خارج شوند.
وی افزود: در غیر این صورت ترکیه یک کشور اسلامی بزرگ است. افغانستان با این کشور روابطی تاریخی داشته است. ما امیدوار به داشتن روابطی نزدیک و خوب با آنها در ضمن تشکیل یک "دولت اسلامی جدید" در کشور در آینده هستیم.

مقام‌های ترکیه می‌گویند پیشنهاد تامین امنیت فروگاه کابل را در یک نشست ناتو در ماه مه هنگامی که آمریکا و شرکایش بر سر برنامه خارج سازی نیروهایشان تا ۱۱ سپتامبر سال جاری از افغانستان توافق کردند، مطرح ساختند.

کد (9)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
ترکیه
نظرات بینندگان:

>>>   طالب های ....فراموش کرده اند که سوار بر چیز امریکا اند که این همه خواب های رنگه میبینند.
جوانان مقاومت دوم پوز شان را به خاک خواهند مالید.

>>>   طالب های ....فراموش کرده اند که سوار بر چیز امریکا اند که این همه خواب های رنگه میبینند.
جوانان مقاومت دوم پوز شان را به خاک خواهند مالید.

>>>   طالبان میگویند که تنها پاکستان در افغانستان باشد همه مردم از افغانستان بروند شما از ترکیه میگویید

>>>   خاک بر سرتان اگر ترکیه بماند ،نگاهی به سوریه ،شمال عراق و...کنید ،انها از طالبان بدتر هستند ( طالبان اگر دین و مذهب و قوم و زبان بهانه میکند ) ترکیه علاوه بر همه اینها تاریخ شما را هم نابود میکند و تاریخ جعلی و تحریف شده با شسته شوی مغزی به خورد جوانان میدهد ، فردا میشوند پایگاه تروریست‌های اویغور ازبک چچنی و....که با واکنش چین ،ایران و روسیه دودش به چشمان خودتان میرود ، آنها افغانستان را فقط برای اهداف قومی و خار چشمان چین و روسیه در خصوص قوم اویغور و چچن میخواهند نه دلسوزی شما
احمد

>>>   طالب در زمان اوج قدرت شکست خورد و حال اگر پشتبانی امریکا و پاکستان نباشد در یک هفته شکست میخورد و بپاکستان میگریزد

>>>   از گزارشنامه افغانستان
اینهم پیام یک سخنگوی دیگر طالبان حناب عبدالستار سعادت زیر عنوان:
( جنرال پاکستان چطور از سند به فاریاب می آید و رهبری می کند؟)
عبدالستار سعادت
««« رهبری جنگ توسط جنرالان متقاعد پاکستانی محتمل نیست.

بار اول، زمانی که کندز بدست طالبان سقوط کرد، ادعای رهبری جنگ توسط جنرالان پاکستانی از سوی جنرال مرادعلی مراد مطرح شد و اینک حالا از طرف مارشال دوستم نیز روایت هفت سال قبل تکرار می شود.
به باور من، قبول فرضیه ی رهبری جنگ توسط پاکستانی ها نه تنها چیزی از شرم شکست در برابر طالبان نمی کاهد، بلکه این افتضاح را وسیع تر و عمیق تر جلوه می دهد.

اگر یک نظامی پاکستان این توانایی را داشته باشد که تا کندز، فاریاب و جوزجان برود، لوی درستیز، معاون وزیر دفاع و حتی مارشال ما را در یکی از ولایات خود ما شکست دهد، در حالی که از حیث امکانات جنگی، جانب مقابل فقط کلاشینکوف، PK, RPG و SPG9 در اختیار داشته و ما توپ و تانک و طیاره در اختیار داشته باشیم، جنگ هم در اراضی پنجاب و سند نباشد، در ولایت و ولسوالی‌ و قریه ی خود ما باشد، جنرال و مارشال ما باید خود را دار بزنند.

واقعیت اینست که هیچ جنرال پاکستانی در صحنه ی جنگ و یا در مرکز قومانده حضور ندارد؛ این ها در مقابل چند طالب شکست می خورند و زمانی که غرور شان می شکند، بحث رهبری جنگ از جانب دیگران را مطرح می کنند که در این حالت تنها خود را نه، بلکه تاریخ و غرور ملی ما را نیز می شکند.»»»

از نبشته جناب سعادت چند نکات برجسته به ملاحظه میرسد:
!. امکانات آمدن جنرال پاکستانی از سند تا کندز و فاریاب و جوزجان و گرفتن رهبریت جنگ محال است؛
۲. امکانات ناچیز طالبان در مقابل امکانات گسترده دولتی؛
۳. ادعای اشتراک جنرالان متقاعد پاکستانی (سندی) توسط مارشال اوزبیک و جنرال هزاره؛
۴. صدور فتوای بی غیرتی به مارشال اوزبیک و جنرال هزاره نسبت به شکستانداند تاریخ و غرور ملی؛

موصوف در حق تاجیکان از خویشتن داری کار گرفته٬ ورنه چنین ادعایی توسط یک جنگجوی تاجیک (احمدشاه مسعود) نیز صورت گرفته بود؛
که البته بنده خود شاهد اضافه تر از صد افسر اسیر جنگی پاکستانی در زمان مقاومت در دره هزاره پنجشیر بوده ام.
طبعآ ادعای این چنینی از دید ایشان توسط جنرالان پشتون ساخته نیست٬ ولو که قوماندانان نظامی پشتون در ولایات جنوب و جنوب غربی بارها ادعا نموده اند که افراد و افسران پاکستانی هارا در جبهات کشته یا اسیر گرفته اند.

اولتر باید ادعای جناب سعادت را از دو نقطه نظر ارزیابی کرد:
۱. پاکستانی های اصیل
۲. پاکستانی های ناچل
مداخلات پاکستان از بدو پیدایش آنگشور در امور داخلی ما پوشیده نبوده٬ اما مجال پرداختن درینجا متصور نیست؛

منتها باید به این نکته زیرکانه جناب سعادت توجه کرد که میگوید:
« جنرال پاکستانی از سند تا فاریاب چگونه آمده و رهبریت جنگ را بدست میگیرد؟»
این بدان معناست از جنرالان پاکستانی صوبه سرحد (لر و بر پشتانه)از رییس جمهور چون فیلد مارشال ایوب٬ رهبران آی اس آی چون حمیدگل و اختر٬ وزیر داخله نصیرالله بابر و رهبران نظامی و جنرالان فوجی٬ که همه پشتون اند و از ایشان نام نمیبرد٬ چون از آنطرف دیورند کرشه هستند و لذا پاکستانی نیستند؛

و چون خود جناب سعادت هم ناقلی از منطقه قبایلی بوده و مانندهزاران تن فرزندان قبایلی که پدران طفیلی شان در مهمانخانه های وزارت اقوام و قبایل چریدند و فرزندان شان در باشگاهای این ملت فقیر تغذیه و به مدارج عالی ملکی و نظامی رسیدند٬ خودرا افغان میدانند؛

اما علیرغم نپذیرفتن مرز (دیورند کرشه) هیچگاهی ادعای ارضی نمی کنند٬ و خود را در لباس غیرت افغانی پیچانده میگوید که:
( به باور من قبول فرضیه جنگ توسط پاکستانی ها نه تنها چیزی از شرم شکست در برابر طالبان نمی کاهد٬ بلکه این افتضاح را... و تاریخ و غرور ملی مارا نیز میشکند.)
ایشان در مورد غیرت افغانی طالبان انتحاری چادر پوش٬ وطنفروشانی چون گلاب منگل که با توافقنامه بغلان همانند ( اعلامیه بالفور فروش خاک فلسطین به یهود)؛
غیرت افغانی کرزی-احمدزی که ده ها بار به دربار نظامیان پاکستانی رفتند و پشت دروازه های بسته قرار داد های ننگین را به امضا رسانیدند؛
غیرت افغانی خود جناب سعادت که با تمام بی حیایی و بی شرمی که آبرو٬ غزت٬ وقار و حیثیت این کشور را در انتخابات تقلبی و جعلی و گوسپندی به باد فنا داد؛
از عقب نشینی های تاکتیکی که همه روزه سخنگوی آبرومند وزارت دفاع ربات وار با سربلند دکلمه میکند؛

از اتحاد دولت سه نفره در ارگ با طالبان برای سقوط شمال حرف و حدیثی در میان نیست؛
از انتقال هزاران پاکستانی به شمول جنرالان شناخته شده پاکستانی از ولایت کندز توسط طیارات امریکایی در زمان سقوط رژیم هیولایی طالبان٬ که شرط اتحاد پاکستان با امریکا در مبارزه با تروریزم بود٬ انکار میکند؛
از انتقال نظامیان پاکستانی و افسران ایشان از قلعه جنگی در جوزجان به لطف و کرم اجنت پاکستان (حامد کرزی) در
زمان دولت انتقالی حتمآ جناب سعادت در خواب مقناطیسی فرو رفته بودند؛

از تسلیمدهی تمامی سلاح و مهمات پیشرفته قطعات در قرارگاها بعد از (عقب نشینی تاکتیکی) به امر سرقوماندان اعلی چیزی نمیگوید؛
از انتقال سلاح و مهمات توسط هیلی کوپترهای انگلیسی - امریکایی که خود حامد کرزی اعتراف میکرد٬ جناب سعادت چیزی نشنیده است؛
از تجهیز٬ تمویل و انتقال دهشت افگنان رانده شده از مرز ( لر پشتانه) تحت پوشش بیجاشده گان و ناقلین (همانند پدران جناب سعادت) به شمال با همکاری ناقلین بغلان٬ کندز و بلخ و فاریاب که اقوام حناب سعادت در بغلان درین پروسه سرمایه ها اندوختند٬ چشمش نابیناست؛

از حنایات جنرالان و قوماندانان قول اردو که وسیله ای کشتار در داخل فرقه ها و قول اردو ها٬ ترور داود داودها٬ مولانا سیدخیلی ها٬ جنرال عبدالرازق ها وغیره را فراهم کردند٬‌ چون همه پشتون بودند٬ فتوا صادر نمیکند که؛
( باید این خاینان ملی وطنفروش خودرا به دار بیاویزند)٬ اما؛
وقتی جنرال هزاره ای به قلع و قمع طالبان وحشی در بغلان میپردازد٬ و تلاش میکند تا جلو وطنفروشی گلاب منگل را در بغلان٬ و سقوط شهر کندز را توسط والی خاین بگیرد؛
جناب کرزی - احمدزی رییس جمهوران دیوانه وار از کشتن برادران ناراضی ناراحت میشوند و خواب برای شان حرام میشود و چیغ میکشند که ای هزاره:
( تو نسل کشی را بس کن!)

وقتی مارشال اوزبیک می بیند که کشتی شکسته در گرداب ها غرق میشود٬‌ با برادران غیور و باشرف خویش به پا می خیزد تا این کشتی شکسته را از غرق شدن نجات دهد٬ آنگاهی؛
««« استخبارات پاکستان با مزدوران ارگی - طالبی٬ طالبان ریشو و نکتایی پوش٬ طالبان جهادی تا طالبان کمونست سرخ خلقی٬ از ملا تا چلی٬ از رییس جمهور تا قوای امنیتی٬ از سخنگویان مقیم در قطر تا مهمانخانه های ارگ - از معاشخوران کمیسیون های انتخاباتی چون آغای سعادت٬ از مالکان رسانه های تصویری تا استادان دانشگاها و وکلای پارلمان اعصاب شانرا از دست میدهند؛

یک حسن زوی ( هم تبار و همشهری جناب سعادت) تنبان خودرا در حضور کامره های تلویزیون و مهمانان عالیقدر زن و مرد میکشد؛
و حسن زوی دیگری در پارلمان آنقدر با خشم و غضب چیغ میزند که قف از دهان و ناف از شکم و باد از سوراخ پایینی به بیرون پراگند میشود که هی:
««« مه پریژدی چه دا هزاره کاپران او کله خام اوزبکان پاچاهی زمونژ چخه ونیول »»».
و جناب سعادت هم مانند ایشان فتوایی صادر میکند که:

««« جنرال و مارشال ما باید خودرا به دار بزنند!»»»
زهی منطق٬‌زهی عدالت٬ زهی وجدان!
شرم باد به این پادشاهی!
شرم باد به این غرور و افتخارات!
شرم باد به این بی ننگی و زبونی! و طنفروشی و معامله گری!
ذره ای وجدان بشری جلو تمامی بدبختی های این ملت محکوم را خواهد گرفت٬ به شرط آنکه......

>>>   راست میگویند طالبان ترکیه هم باید خارج شود اخر این کشور از قبل قباله اش را به نام پاکستان زده دیگران باید بروند
چه عروسی شد این عروس هزار داماد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است