منطقه براي افغانستان ميرود آتش شود، رهبري افغانستان متوجه سه حالت حساس بايد شود و بازي هاي جدي ولي ظريف را انجام دهد.
١- حالت هاي داخلي كه بصورت دراماتيك و دور از انتظار تغيير جدي كرد.
٢- حالت منطقه كه حركات بيسابقه دارد.
٣- حالت جهان كه با همه تعهداتش پشت پا زد و رفت و پستش را خاريد و آهنگ "تو بگو به مه چه "را با ريتم مايكل جكسن سرود.

ولي اينبار به نظرم حركات منطقه در اطراف تنور افغانستان بسيار برايم نگران كننده است ما براي اولين بار در محاصره نظامي جنگي منطقه قرار گرفته ايم و بيان كننده حرف هاي ناگفته روز هاي دشوار است كه شايد با آن مواجه شويم و يكبار ديگر اين تنور را با خون فرزندان خود سرخ تر سازيم.

حركات منطقه را مي شماريم: همه بهانه ها يكسان اند حفظ منافع ملي آنان، ولي منافع ملي افغانستان تحت؟ رفته است، هيچيك آنان حتی يكبار از منافع ملي ما حرف نزده اند افسوس چه توطئه بزرگ در برابر مظلوم ترين مردم جهان.

١- ايران هزاران سرباز و تانك وتوپ و طياره را در سرحد غربي ما جابجا كرد، بهانه همان طالب است و گرفتن چند تا ولسوالي سرحدي با ايران، حفظ امنيت سرحدات ايران،
بهانه: حفظ سرحدات و منافع ملي ايران.

٢- تاجيكستان ٢٠٠٠٠ سرباز را در سرحد جابجا كرد،
بهانه: همان طالب و حفظ امنيت سرحدات كشورش. منافع ملي تاجيكستان.

٣- روسيه مانور بزرگ نظامي را با تاجكسنان انجام داد،
بهانه: تعهدات روسيه براي دفاع از آسياي ميانه.

٤- روسيه تعهدات با ازبيكستان مبني بر جابجايي قوت هاي مشترك در سرحدات افغانستان انجام داد،
بهانه: دفاع از امنيت سرحدات ازبيكستان و منافع ملي آنكشور.

٥- پاكستان بي پرده مي تازد ولي صرف لباسش را در آورده است، گام هاي اسلام آباد را در هر جايي مي توان ديد.
هدف: كنفدريشن سازي افغانستان مطابق منافع ملي آنكشور.

٦- امريكا از پايگاه هاي روسيه در آسياي ميانه قرار أست استفاده برد،
بهانه: تحت نظر داشتن تروريست ها و حفظ امنيت و منافع ملي امريكا.(تروريست كيست)

٧- تركيه به كابل مي ماند و سربازانش از هواي كابل آكسجن مي گيرند،
بهانه: حفظ امنيت ميدان هوايي كابل (براي چه و براي كي) در اصل حياتي بودن در سياست هاي پان تركيزم.

٨- روسيه ايران و هند در پي تطبيق استراتژي مشترك در افغانستان شده اند،
بهانه: حفظ امنيت منطقه و منافع ملي آنان.

به اينصورت يكي از مغلق ترين حركات نظامي ميرود در افغانستان شكل گيرد، منطقه اينبار در افغانستان مي جنگند ولي كي با كي؟
نتيجه پيامد اين حركات:
١- شايد دخالت هند در افغانستان كه حتما صورت مي گيرد، درگيري اتومي محدود و معدود پيشنهاد جنرال مشرف ميان هند و پاكستان را شكل دهد و اين شايد دومين جنگ اتومي باشد ولو محدود و معدود، خطر اين است كه چه كسي و كدامين قدرت جلوگيري از جنگ امل اتومي خواهد كرد.( احتمال كوچك)

٢- طالبان شايد كاملا مانند ببر هاي تاميل نابود خواهند شد و پاكستان در برابر دست يابي به منطقه يورشيا از سرمايه گذاري بالاي طالبان دست خواهد كشيد (احتمال موجود است) معامله بالاي فروش طالبان.

٣-حكومت با حمايه منطقه بوجود خواهد آمد كه تمامي حركاتش تحت نظر منطقه خواهد بود، تجربه المان بعد از جنگ دوم كه تا هنوز در آن دست و پا مي زند.

٤- افغانستان بصورت غير مستقيم تجزيه خواهد شد و قدرت هاي منطقوي يك حصه آنرا حمايه و كنترول خواهد كرد. با وجوديكه يك بيرق خواهند داشت و همه در محدوده افغانستان خواهند بود.

٥- دولت مقتدر با موجوديت پاكستان در افغانستان با دشواري هاي فروان مواجه است، شايد منطقه با تباني با جهان و حفظ منافع هند به كنفدريشن افغانستان راي دهند. (احتمال ضعيف است)

هشدار:
دولت، طالب بازهم مي گويم و يا:
تمامي دروازه ها را بروي مردم افغانستان مي بندند؛ طالبان و دولت تا اخرين نفس مي جنگند، هركي برنده شد مورد تاييد قرار گرفته و برسميت شناخته مي شود و پرابلم منطقوي بنام افغانستان ختم مي شود.

حالا پيشنهاد براي دولت و طالبان:
١- طالبان در خطر معرض فروش قرار گرفته اند، تجربه تاميل سريلانكا در افغانستان در حال تطبيق شدن است، نشود همه شما را بدهن توپ دهند، عصبانيت را ترك كنيد تا همينجا هرچه بود كافي است!!!

٢- دولت با پراگنده شدنش مي رود كه قوا را به تحليل دهد، حمايه گر با تمامي حرف هاي بزرگش به دولت پشت كرده است حتا چند تا با سواد را نيز با خود مي برد،
در پي رسيدن به آرامش تنها راه زور نيست با وجوديكه قوت ها وافر اند، يگان گذشت خوب است ولي اين حرف معني تسليم شدن و تسليم كردن نيست، معقوليت سياست است.

عشق آباد
سید مسعود

>>>   همه کشورها به فکر منافع خودشان هستند ما باید خود به فکر کشور خود باشیم .

>>>   مشکل افغانستان اینست که اسلام درافغانستان نسبت اسلام اصلی درعربستان در ترکیه درمصر درعراق در سوریه درلیبی درایران درپاکستان وسایر کشورهای اسلامی فرق دارد
دراسلام افغانستان ریش یکی ازجمله فرایض موکد واز جمله شش بنای مسلمانی است که عبارتند از کلمه طیبه نماز روزه زکات حج و ریش !
درعربیتان شاه که خودرا خادم حرمین میداند ریش ندارد درترکیه که اردغان خودرا رهبر یک حزب اسلامی معرفی میکند ریش ندارد رهبران احزاب اسلامی عراق ریش ندارند رهبران کشور اسلامی پاکستان مانند عمران خان نواز شریف پرویز مشرف جنرال حمید گل ریش نداشتند هیجکس برایشان انتقادی نداشت ومشکلی نبود اما درافغانستان ریش یا ( گـــــــــیـر)یکی از اولین شرایط مسلمان بودن شمرده میشود حتی ملیشاس ترورست پاکستانی بنام طالب برسربازان قهرمان ومسلمان ما انتقاد دارند که چرا ریش ندارند!
در زمان ظاهر شاه8 درزمان داود در زمان مجددی درزمان مرحوم ربانی در زمان سایر شهان وسلاطین کدام سرباز ریش داشت .
این موضوع ریش( گیر) را مولاناهای ترورست پلاکستانی پپضل رامان وسمیع الحک برای شاگردان خود فرض مکعرفی کرذده اند اما برای خود پاکستانی ها
آنرا حتی سنت هم نمیدانند
نظامیان تقاعدی ای اس آی زمانیکه برای تخریب افغانستان می ایند برای اینکه ازجهل عده سو استفاده کنند خودرا با ریش های مصنوعی که معلوم نیست از دم اسپ ساخته اند یا از موی خوگ وخرس مزین میسازند و درضم آن تعدادی کلمات عربی را هم در زبان خود جاری میسازند درحالیکه این جنرال های سیکولار حتی درپاکستان نماز هم نمیخوانند
گرفتاز چنان جهالت تباه کننده ای هستیم که هیچ واکسین وذدغاروئی برای آن خموجود نیست
ازکسی پرسیدند از کی میترسی ؟ گفت از گاو که زوردارد اما عقل ندارد !
مردم افغانستان از کی میترسند ؟
از طالب ترورست جاهل که سلاح وریش دارد اما دوست ودشمن مردم و وطن خودرا نمیشناسد !
ر

>>>   در اصل ما درگیر یک جنگ دیگر بین رسانه ها و نویسندگان و تحلیلگران کشور هستیم که مانند یک دهه گذشته نه راه حلی برای وطن دارند نه برای مردمش و فقط در حال مسابقه هستند که چه کسی با تحلیلهایش سایرین را انگشت به دهان خواهد گذاشت
فقط می خواهندیک سیاهه بیرون دهند و روز خود راشب کنند که نمی توانتد یه راه حل درست فیر کنند که چکار کنیم و مانند یک دهه گذشته همان نوشته ها با همان جملات را دوباره می نویسند
وطنداران راه حل این است که جوانان و نخبگان از هر قومیتی در یکجا جمع شوند بدون هیاهو و درها را ببندند و عقلها را روی هم گذاشته به یک راه حل جامع برسیم و همان را اجرا کنیم

>>>   هوشدار به آقای غنی وتمام سردمداران افغانستان. سردم داران خفته بیدار شوید هرچه زود بولدک را از وجود ترورستان طالب پاکسازی کنید ونیروهای که از بولدک مخافظت کند و در آنجا جابجا کنید. واخرین فرصت های نجات وطن را به هدر ندهید..
اگر وضعیت به همین منوال پیش بیرود و حکومت هرچه عاجل سپین بولدک را دوباره بسیار بزودی آزاد نسازد همه روزه بطور اوسط یک هزار ملیشه پاکستانی ودیگر ترورستان خارجی در لباس طالب بگونه آزادانه وارد افغانستان ‌و سهمیه وار به ولایت های مختلیف وارد ‌آماده جنگ وتجاوز مستقیم بالای خاک افغانستان میشود..
همین اکنون تمام مراکز جلب وجزب ‌تنظیم این ترورستان تحت نظارت ومدریت مستقیم لشکر طیبه وجیش محمد وحزب المجاهدین و القاعده به سرکردهگی حافظ سعید، وصلاح الدین ، وعبدالرحمن مکی، و دیگر سازمانهای ترورستی با همکاری عبدالله گل پسر جنرال حمید گل ریس سابق آی اس آی پاکستان ‌و اعجاز الحق پسر جنرال ضیاالحق و افسر MI پاکستان به واسم ‌شهرت، عابد بهای در چندین شهر پاکستان دوباره فعال گردیده اند وجهت تمویل این گروهای ترورستی موسئسه خیریه فلاح انسانیت را دوباره فعال ساخته اند واز تمام کشورهای که در عقب ترویج افراطیت در این منطقه جهت تعقیب اهداف خود هستند پول جمع آوری میکند .
در پهلوی رستورانت رفتن ‌احساسات تویتری که بدون شک حق شهروندی تان است لطفا جلوی مصیبتهای که ازهربندر ‌دیوار وارد افغانستان میشود را با تدبیر بگیرید وطوتئه ها بسیار بزرگ اند و متاسفانه شما بسیار کوچک فکر میکنید.
اگر مدیریت تان از اوضاع به همین گونه دوام یابد مردم افغانستان بالای شماهم شک شریک بودن درتوطئه را خواهد کرد که در آن صورت دست بسیار توانای مردم وگردن بسیار نحیف جمهوریت را خواهد فشرد.
بیدار شوید واخرین فرصت های نجات وطن را به هدر ندهید.
ودیگر به امید خارجی ها و بیگانه ها ننشنید.
استاد آمیری

>>>   ملت رنج کشیده افغانستان سلام. طوری که در جریان هستن پاکستان بطور تمام عیار به کشور ما وشما تجاوز کرده است و مردم‌ و نیروهای قهرمان امنیتی ما رامیکشد پل وپلچک های کشور مارا تخریب وازبین میبرد وزیر ساخت‌ها اقتصادی مارا از بین میبرد وتمام اعمال مجرمانه طالبان نشان دهنده اینست كه آنها خارجی و مزدوران آی اس آی واستعمار پنجابی هستن اگر آنها افغان میبودند وطن خود تخریب و مردم خود را نمیکشتند. ولزا باید در برابر استعمار وپنجابی یک قیام عمومی و سرتاسری وجهاد عمومی اعلان شود ودر برابر متجاوزین پنجابی بايد جهاد کرد. جهاد در برابر هر متجاوزی فرض و یک وجوبه شرعی هر مسلمان است. پاکستان فقط در نام مسلمان هست هشتاد فیصد مردم پاکستان نی نماز میخاند ونی روزه میگرد وحتی نماز اصلا یاد ندارد. گزشته از آن قانون اساسی پاکستان ونظام موجود در پاکستان ونظام عدالت ‌پاکستان تمام کاپی شده از نظام انگلیس ویک نظام کفری است.خداوند در قران كريم بر ما حكم ميكند كه در برابر متجاوز جهاد كنيد ((فمن اعتدي عليكم فاعتدواعليه بمثل ما اعتدي عليكم))
سوره بقره ١٩٤.در اين اين شريفه گفته نشده كي و فقط گفته شده در مقبل متجاوز بحنگید ومتجاوز را از بين بيبريد٠ در قران كريم ايات متعددي هست كه گفته شده كه در برابر متجاوز بنجنگيد و جهاد در برابر متجاوز فرض است ولزا بايد در برابر پاكستان جهاد كرد و جهاد در برابر پاكستان فريضه شرعي فرد فرد ما و شما است.
قاري عبدالصبور

>>>   طالبانی که بعد از حادثه یازدهم سپتامبر منحیث تروریست شمرده میشدند،بعد از امضأ توافقات میان امریکا و طالبان در قطر،منحیث یک گروه سیاسی هم از طرف امریکا و هم از طرف اروپا و هم از طرف همسایه های افغانستان و هم بسیاری کشور های دیگر،برسمیت شناخته شدتد.
این به رسمیت شناختن به چه معنی است؟
به این معنی است که جهاد آنها برحق بوده است و برشد نیرو های خارجی در وطن شان جنگیدند.و لو که با موافقت ملل متحد و جامعه جهانی آمده باشند،قوای خارجی،قوای خارجی است و هرکشور حق دارد که برای دفاع از خود در مقابل کشور های خارجی بجنگد.زیرا ملل متحد یک آله دست کشور های غربی است و یک بهانه پیدا میکنند و خود را میزنند و میگویند که فلان کشور عمل تروریستی را انجام داد و جلسه شورای امنیت دایر میکنند ،یک تعداد خوش به رضا و یک تعداد دیگر مثل روسیه و چین،از ترس این که ازین تروریست خود تراشیده غرب،برضذ ما استفاده نکنند،دست های خود را بالا میکنند و اجازه حمله به این کشور بیچاره میدهند.
این معمول در گذشته ها در داخل افغانستان نیز وجود داشت.
یک کسی که با کسی دشمنی داشت،خودش با یک سنگ به کله خویش میزد و خون و خون پر به محکمه میرفت که دشمن اش او را زده است و محکمه بدون تحقیق پولیس را روان میکرد و فرد مذکور را می آوردند و بندی میکردند.
در مورد افغانستان نیز چنین صورت گرفت.
حالا همانطوری که مجاهدین با دولت داکتر نجیب منحیث یک کمونست اعتلاف نکردند،اعتلاف طالبان نیز با دولت دست نشانده خارجی ها ممکن نیست.
چطور یک طالب با دولتی که لشکر او صد ها هزار مجاهد طالب را کشته و زخمی نموده است،می آید و دولت اعتلافی تشکیل میدهد؟
بخاطر آن که مثل دوران مجاهدین.گدودی ث جنگ نشود،من پیشنهاد کردم که اشرف غنی استعفی بدهد،دولت به طالبان تسلیم داده شود و تمام کادر های دولتی منحیث مشاور به مدت یک سال با طالبان کار کنند و بعد از آن که طالبان کار های دولتی را یاد گرفتند،آنها را به تقاعد سوق دهند و یا اگر خواسته باشند،همرایشان کار کنند.
مسایل دینی را خودشان پیش ببرند و قوای مسلح را نیز اگر خواستند با آنها کار کنند و اگر نخواستند،آنها را به تقاعد سوق دهند و خود شان مسایل امنیتی و دفاعی را بدوش بگیرند و ادارات بین المللی نیز با تدافق با طالبان،در ساحاتی که لازم میدانند،به کار هایشان ادامه بدهند و جامعه جهانی تا زمانی که کشور به پای خود ایستاد میشود.کمک های اقتصادی خویش را دوام دهند.
تحت نام حقوق بشر و غیره ،نباید جامعه جهانی کمک های خود را به افغانستان قطع کند.
حقوق زنان در افغانستان هیچ وقتی از حقوق زنان در عربستان کرده پایین تر نخواهد بود.
زمانی که خود امریکا پارتنر استراتیژبک عربستان است و حقوق زنان را در نظر نمیگیرد،بنأ جامعه جهانی نیز ضرورت ندارد که کمک های خود را در افغانستان تحت نام حقوق بشر و دموکراسی و حقوق زنان و غیره قطع کنند.
مهم نیست که زنان چادری میپوشند و یا کالای آب بازی و یا مثل زن های جنگل های آمازون امریکا لخت مادر زاد هستند،انسان هستند و باید برای شان کمک شود و کمک ها نباید قطع شود.

>>>   آیت‌الله صافی گلپایگانی: اعتماد به طالبان اشتباهی غیرقابل جبران است
قم - ایرنا - آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید در واکنش به وقایع اخیر کشور افغانستان در بیانیه‌ای ضمن هشدار به دولت ها و مجامعه بین المللی تاکید کرده است که اعتماد به طالبان با سابقه شرارت و آدمکشی، یک اشتباه بزرگ و غیر قابل جبران است.
به گزارش روز پنجشنبه پایگاه اطلاع رسانی این مرجع تقلید، در این بیانیه آمده است: این روزها جهان شاهد حوادث بسیار وحشتناک و تاسف‌آوری است که وجدان بشریت و فطرت پاک انسان‌ها، شرمنده از این جنایات است، آیا می‌شود گروهی خود را انسان بنامند، اما نسبت به‌هم‌نوع خود این همه جنایات مرتکب شوند!؟
بیانیه حاکیست: خشونت و درنده‌خویی‌ تروریست‌ها از یک طرف؛ و از سوی دیگر، سکوت جهانیان و دولت‌ها و مجامع باصطلاح حامی حقوق بشر، موجب تعجّب و شرمندگی است!
بیانیه می‌افزاید: اعتماد به‌گروهی که سابقه شرارت و قتل و آدمکشی آنان بر همه جهانیان روشن است اشتباه بزرگ و غیر قابل جبران است!
آیت الله صافی در بخش دیگری از بیانیه خود تصریح کرده است: اینجانب بنابر وظیفه دینی و انسانی خود، به‌همه دولت‌ها و مراکز بین المللی به‌ویژه سازمان ملل و سازمان کنفرانس اسلامی و دولت جمهوری اسلامی ایران، هشدار می‌دهم که نسبت به‌این وحشی‌گری‌ها و شهادت تعداد زیادی از مظلومین در افغانستان و آواره‌گشتن هزاران نفر از مردم، اعم از زن و مرد، پیر و جوان و کودک، واکنش جدی نشان دهند تا جلوی تجاوزها گرفته شود، به‌یقین، سکوت امروز آنها موجب پشیمانی و ندامت در آینده است.

>>>   هیچ کشوری در دنیا منافع ملی خودش را رها نمیکنه و منافع یک کشور دیگه را در نظر بگیره
اگه چنین تصوری دارید کلا از واقعیت دنیا به دور هستید
حتی خود افغانستان که هیچ برتری نسبت به همسایگان خودش نداره حاضر نیست بخاطر منافع شخصی توجهی به منافع بقیه کشور ها کند.
اقای اشرف غنی چند ماه پیش گفتند ما آب هیرمند ذا فقط با نفت ایران!! معاوضه میکنیم.
مردم افغانستان تحت ظلم و ستم هستند ولی مگر اعضای طالبان از ماه به افغانستان آمدند؟ طالبان هم جزئی از افغانستان هست.

>>>   همه قلدران جهان مردم افغانستان را در بحر خون، آتش، درد، کشتار، رنج و تجاوز افراطیون انداخته اند و غرق شدن و سوختن آنها را تماشا میکنند این است مفهوم انسانیت زورمندان جهان

>>>   منافع امنیتی و حیاتی افغانستان بر عهده دولت افغانستان است نه همسایگانش ،ایا افغانستان نگرانی همسایه هایش را درک میکند یا صرف ناتوانی و اشغال بیگانگان بهانه میآورد ، فقط من منافع به حق ایران را گفته ام نه پاکستان و ترکیه یا ...
رضا

>>>   امیدوارم افغانستان زودتر تجزیه بشه و هرات و استانهای فارس زبان هر چه سریعتر به مام وطن شان ایران برگردند در غیر اینصورت تا ده سال دیگر با نقشه های غنی و کرزای و حکمتیار تمام افغانستان پشتون خواهد شد و تمام فارس ها تاجیک ها و هزاره ها آواره یا کشته خواهند شد

>>>   الحاج انجنیر عبدالفیاض مهرآیین
رئیس مالی و اداری ولایت سمنگان

محمد جمعه اڅک، جنرال نیک نام و با صلابت که عمری را در خدمت صادقانه به مردمش سپری کرد، زندگی را پدرود گفت.انالله و اناالیه راجعون.
دو سه نکته و خاطره در مورد این شخصیت نظامی مجرب و نامدار اما فقیرمشرب کشور:
۱- داستان زندانی بودن او در پنجشیر معروف است.
خانم جنرال نامهء سرگشاده یی به جنرال محمد جمعه اڅک می نویسد و در آن از مشکلات زندگی، نبود مواد غذایی، پول برق و آب و اینها می گوید.... این نامه به دست فرمانده احمد شاه مسعود قهرمان ملی افغانستان می رسد. او نامه را می خواند و اشک هایش گرد چشمانش حلقه می زند به زیردستانش دستور میدهد که مواد مورد نیاز خانوادهء جنرال اسک را فراهم کنند و به زودی جنرال را با حرمت رها میکند.
۲- جنرال اسک با آن که سالها در شمال افغانستان فرمانده گروپ اوپراتیفی بوده و از صلاحیت های فراوان برخوردار و تقریبن پادشاه شمال بود؛ اما خود را همیشه یک سرباز سادهء مردم و حزبش می نامید. معمولن با یک عراده موتر جیپ روسی گشت و گذار می کرد در منزل دو طبقه یی نیم پختهء دولتی در گوشه یی از ساحۀ تفحصات پترول در شهر مزارشریف سکونت داشت. با قروانهء عسکری گذاره میکرد، شوروا را خوش داشت ، از کش و فش و زرق و برق خوشش نمی آمد؛ با آن که هر چیز در اختیارش بود اما صرف از موتر جیپ روسی استفاده میکرد.
۳- او منضبط ترین و خسته گی ناپذیرترین نظامی بود، در یک شبانه روز از چهار تا شش ساعت در خانه بود بقیه را بالای وظیفه حضور داشت. من که سالها با این جنرال کارکشته، آشنا، همکار و همسایه بودم؛ اورا بدون لباس عسکری ندیدم . حداعلای انضباط و احساس مسئولیت در او مشهود بود. نه تنها مخالفان مسلح که متخلفان ملکی نیز از جنرال سخت هراس داشتند. علی رغم ظواهر از او بسیار کم تعصب قومی دیده شده است. همکارانش بیشتر تاجیک، ازبیک ، هزاره و دیگر اقوام بودند....سربازان را بسیار دوست داشت و به مسلکش و تأمین امنیت در قلمرو تحت مسئولیت خویش عشق می ورزید.
۴- یکی از روزها به من تلفن کشید و خواهش کرد که با رئیس انجمن نویسندگان و چند تن از شاعران به دفتر کار او که در دشت شادیان بود؛ حضور یابیم. ساعتی بعد ما با گروهی از ادبا به شمول حضرت استاد صالح محمد خلیق شاعر و نویسندهء معروف در دفتر کار فرمانده بودیم. ما منتظر بودیم که این آدم نظامی به ما چه گفتنی دارد؟ جنرال عادتن بی مقدمه گپ میزد. اما او به ما چای تعارف کرد و ابتداء با نرمی از مشکلات اهالی شعر و ادب جویا شد... بعد مثلی این که کسی یا کسانی به گوش او چیزی خوانده باشند لحنش جدی شد در باب وحدت ملی حرف هایی گفت و اهل قلم را از کاربرد واژه های بیگانه (ایرانی) برحذر داشت. آنچه در زیر می آید عین جمله ء اوست:
«واژه!ویژه!دانشکده! دانشگاه!... اینها چه معنی دارند چرا صاف و ساده به زبان مردم خود ما گپ نمی زنید که تقلید اجنبی ها را میکنید؟» در اینجا لحن سخنش عصبانی تر شد. یکی از دوستان میخواست پاسخ بدهد اشاره کردم که کار را به بحث نکشاند.
کسی چای هم ننوشید همه با ناراحتی دفتر جنرال را ترک گفتیم. دوستان مرا ملامت کردند که نه خود پاسخ دادی و نه مارا گذاشتی که حقش را کف دستش میدادیم!من خندیدم و ایشان را به صبر و حوصله و کار فرهنگی ژرفتر دعوت کردم.
از قصهء یادشده یک ماه گذشت ما همه به گشایش مکتبی در کارتهء آریانا دعوت شدیم به نمایندگی از کمیته حزبی ولایتی من صحبت کردم. سپس جنرال اسک رشتهء سخن را به دست گرفت. حال همه منتطر در فشانی های این نظامی خشن و خشک استند. یک بار دیدیم که جنرال فرمود: در آینده از «دانشکده»های ولایت بلخ به «ویژه» این «دانشکده»-اشاره به مکتب کارتهء کارتهء آریانا- جنرالان، وزیران، رئیس جمهوران فارغ خواهند شد. این جا آریاناست زادگاه مولانا ست، سرزمین ابن سیناست...شما اولادهء این بزرگان استید... .
حالی همه شاعران و ادیبان که دو هفته پیش صحبت های آنچنانی جنرال اسک را شنیده بودند در حیرت فرورفتند. همه به طرف من اشاره میکردند که این کار توست!
به هر حال پس از این واقعه وقتأ فوقتأ جنرال با اهالی قلم نشست و برخاست داشت واژه های اصیل فارسی دری را به کار می برد و گاه گاه از من خواهش میکرد تاسخنرانی های رسمی اش را در همایش های حزبی و دولتی ترتیب یا ویرایش کنم....
بعد از سالها که دیگر پیر و زهیر شده و در مکروریان کابل می زیست؛ نمیدانم شماره تلفن مرا از کجا یافته بود به من- که در أن وقت رئیس دفتر والی بلخ (عطامحمد نور) بودم- زنگ زد و ضمن احوال گیری، منحیث یک رفیق حزبی قدیمی داستان آن روزهای زندگی و مشکلاتش را گفت. واقعن بسیار متٱثر شدم موضوع را با استاد عطامحمد نور در میان گذاشتم. استاد با کمال جوانمردی مبلغ قابل ملاحظهء پول را به دست شخصی مطمئن به جنرال اسک مساعدت کرد و پس از آن نیز گاه به گاه خبرش را میگرفت....
و اما اکنون جنرال اڅک به ابډیت پيوسته است جنرالی که کوه تجربهء نظام بود به جز نام نیک ، هیچ گونه مال و منال و جاه و جلالی از خود به جا نگذاشته است با کمال سادګی در زیر خاک بدون آرامگاه باشکوه فارغ از عذاب وجدان وتشويش روزگار آرمیده است.
خوشا به چنان زنده گی، افتخار به جنین سفر ابدی.
یاد و خاطرهء زنده یاد جنرال محمد جمعه اڅک جاودان و مقامش مینوی برین باد!
از این دور ها سرشکی چند نثارش کرډم

**** کمونست هابا روح ووجدان آرام زیر خاک وطن خود آرام میگیرند
اما به گفته بعضی ها از قبر کسانی سروصدا بیرون می شده
ر

>>>   افسران وسربازان اردوی ملی از جنگ با مزدوران پاکستان فرار وبه آغوش ای اس آی پناه بردند آی اس آی هم برای شان نان وآب دال تقدیم کرد تا دیگران هم اگر می خواهند با اطمینان بیایند وآغوش آی اس آی بروی شان باز است
سلاح وتریننگ را خارجی ها دادند اما انگیزه وروحیه وطن پرستی وننگ تسلیمی به دشمن را کی برای شان آموزش میدهد؟؟؟
کاش دوفیصد از مورال وانگیزه نظامیان خلقی پرچمی نزد ایتن اردوی ملی می بود

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است