رییس ستاد ارتش سرگرم عقده‌گشایی است
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۰۶:۲۹    ۱۴۰۰/۵/۱۰ کد خبر: 167840 منبع: پرینت

یافته‌های کمیسیون امور دفاعی مجلس نمایندگان از کارکردهای بیش از یک ماهۀ ولی محمد احمدزی، رییس ستاد ارتش، نشان می‌دهند که او به‌جای مدیریت جنگ در تلاش عقده‌گشایی با برخی از فرماندهان قول‌اردوها است.
کمیسیون امور دفاعی مجلس نمایندگان می‌گوید که آقای احمدزی با کسانی‌که پیش از این به‌جای او در قول‌اردوها گماشته شده بودند مشکلات شخصی دارد و اکنون کوشیده‌است که با آنان عقده گشایی کند.
خان آغا رضایی، رییس کمیسیون امنیت داخلی مجلس نمایندگان در اینباره گفت: «ما امیدوار بودیم که لوی درستیز با آمدنش تغییرات می‌آورد، اما متأسفانه عقده‌گشایی می‌کند در مقابل کسانی که به جایش آمده بود، حالا وقت عقده گشایی نیست.»

ولی محمد احمدزی در ماه جوزای امسال به‌حیث رییس ستاد ارتش گماشته شد. او مسؤولیت مدیریت جنگ و آموزش ارتش، تجهیز نیروها، توسعۀ فکری و عملی ساختن برنامه‌های کلان جنگی را به‌عهده دارد. او هم‌چنین عضویت شورای امنیت ملی و سرقوماندانی اعلی قوای مسلح را دارد.
محمد احمدزی در سال ۱۳۶۵هجری خورشیدی کارش را به‌حیث فرمانده بلوک آغاز کرد. او پس از ۲۹سال کار، در سال ۱۳۹۴هجری خورشیدی به فرماندهی قول‌اردوی ۲۱۵ میوند رسید، پس از سه سال فرمانده قول‌اردوی ۲۰۹شاهین شد و ۱۸ماه در این قول‌اردو کار کرد و سپس بار دیگر به فرماندهی قول‌اردوی ۲۱۵اتل گماشته شد. پس از آن، رییس عمومی ادارۀ ملی محافظت عامه شد و پیش از گماشته شدنش به‌حیث رییس ستاد ارتش، فرمانده قول‌اردوی ۲۰۱سیلاب بود.

منابعی می‌گویند که آقای احمدزی با فرماندهانی که پیش از این به‌جای او در قول‌اردوها گماشته شده بودند، رابطه اثرگذار کاری ندارد.
روح‌الله احمدزی، سخن‌گوی وزارت دفاع ملی اما دربارۀ کارکردهای آقای احمدزی این‌گونه پاسخ می‌دهد: «لوی درستیز قوای مسلح (رییس ستاد ارتش) به اساس قوانین نافذه کشور و اصول نظامی به‌خاطر مدیریت بهتر جنگ شب و روزش را یکی کرده‌است و هیچ‌نوع عقده‌گشایی وجود ندارد.»
آقای احمدزی پس از گماشته شدنش به‌حیث رییس ستاد ارتش، از بهبود اوضاع جنگ اطمینان داده بود: «می‌پذیریم که وضعیت وخیم شد و برخی از بخش‌ها را از دست دادیم و فعلأ در مورد پلان‌های ما جر و بحث‌ها ادامه دارند.»

جاوید کوهستانی، نظامی پیشین در وزارت دفاع ملی به این باور است که وجود اختلاف‌ها میان رییس ستاد ارتش با فرماندهان قول‌اردوها آن هم در شرایطی که جنگ در بیش از دو صد جبهه ادامه دارد، سبب بحرانی شدن بیشتر اوضاع امنیتی خواهد شد: «اگر ما حداقل دید مشترک در مورد وضعیت جنگ نداشته باشیم باعث شکست ما می‌شود.»
نگرانی‌ها از مدیریت جنگ، نا هماهنگی‌ها میان فرماندهان ارتش و وجود اختلاف‌ها میان رییس ستاد ارتش با فرماندهان قول‌اردوها در حالی بالا گرفته‌اند که طالبان توانسته‌اند مرکزهای بیش از دوصد ولسوالی را بگیرند.

کد (9)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
رییس ستاد ارتش
احمد زی
عقده گشایی
نظرات بینندگان:

>>>   تاریخچه مقررات در افغانستان:
نادرخان کشته شد،برادرش هاشم خان که نه زن داشت و نه اولاد،ظاهر شاه نوزده ساله پسر نادرشاه را شاه افغانستان ساخت و خودش سرپرستی پادشاهی را تحت نام صدارت به عهده گرفت.تا چهل سالگی ظاهر شاه بیچاره را که پادشاه بود،میگفت:او بچه،اینجا بیا!
بعد از او شاه محمود خان کاکای دیگر ظاهر شاه بود صدر اعظم شد که او بیچاره پیر و ناتوان و کر هم بود و صحیح گپ را نمی شنید،چند وقت صدر اعظم بود و بعد از آن نوبت داود خان رسید که دشمنی با پاکستان را بخاطر خط دیورند شروع کرد و به شرق و غرب ،بخاطر گرفتن کمک نظامی سفر کرد و جواب رد شنید.تا بالاخره شوروی قبول کرد و اردوی افغانستان را در شوروی تربیه کرد و مهمان نظامی به دولت داد.
بحران کیوبا رخ داد و کنیدی رییس جمهور امریکا از ظاهر شاه دعوت کرد و در موتر سربار با ظاهر شاه نشست و در جاده های واشنگتن با دسته های گل،مردم به ظاهرشاه خوش آمد میگفتند.
ظاهر شاه به کنیدی گفت که از مه چه میخواهی؟
کنیدی گفت که دشمن ما شوروی در کیوبا راکت های اتمی را در پیش پوز ما نصب کرده است و ما میخواهیم که شما نیز به ما اجاره دهید که راکت های اتمی خویش را در کشور شما در پیش پوز شوروی نصب کنیم.
طاهر شاه در جواب گفت:از برای خود! این ظلم را در حق ما نکنید که خرس قطبی قهر خواهد شد و ما را زنده نخواهند ماند.
کنیدی در جواب گفت:حیف اینقدر بدرقه ما از شما.ما فکر کردیم که افغانها مردم با غیرت هستند و سه مرتبه انگلیس ها را از افغانستان بیرون کردند.چطور تو اینقدر بی غیرت و تر سو بر آمدی؟
ظاهر شاه گفت: از کندن کله مرحومی پدرم.
ظاهر شاه پس به افغانستان آمد و چند وقت گذشت که کنیدی بیچاره ترور شد و در جایش لیندن جانسن معاون اش مقرر شد.
دست و پای ظاهر شاه بیچاره از ترس به لرزه افتاد.این کار کی بود؟شوروی او را به قتل رساند؟معاون اش او را به قتل رساند؟ کبوبایی ها؟کی بود؟
بهر صورت بیچاره لویه جرگه را دایر کرد و اولین کاری که کرد،قانون وضع کرد که دیگر اعضای خانواده شاهی نمیتوانند در چوکی های بلند دولتی کار کنند.داود خان برطرف شد.
ظاهر شاه:شکر یک خطر را برطرف کردم.
همی حزب های خلق و پرچم و اخوانی ها و غیره نیر باداران خارجی دارند.
چه کنم؟همه شان را بندی کنم؟
نی ،والله،باداران شان قهر میشوند و من را آرام نخواهند گذاشت.
بیا یک کار دیگر میکنم.
در قانون اساسی آزادی احزاب را اعلان میکنم که هم خودشان در سر یکدیگر بزنند و هم بادران شان از من بخاطر آزادی احزاب و دموکراسی خورسند شوند.
همان بود که آزادی احزاب شروع شد و مظاهرات شروع شد و گلبدین به سر داکتر نجیب میزد و داکتر نجیب به سر گلبدین و ببرک کارمل توته نان خشک سیاه جو مردم بدخشان را در پارلمان نشان میداد که مردم این نان را هم ندارند که بخورند و رییس مجلس میگفت که ای ببر است و یا ببرک و یا هرچه است،او را بزنید که جلسه را اخلال میکند.
وکلای پارلمان بالایش حمله کردند و اگر اماهیتا راتب زاد خود را در بالایش نمی انداخت.ببرک بیچاره را زده رده میکشتند.
خوبی گپ در کجا بود؟
اعضای احزاب سیاسی پشت طاهر شاه را ایلا کرده بودند وپشت صدر اعظم ها را گرفته بودند که کار خوب کرده نمیتوانند.
ظاهر شاه نیز میگفت:همی نماینده های احزاب بیچاره ها راست میگویند.این صدر اعظم ها بدرستی وظایف شان را اجرا نمی کنند.
همین بود که هر یک سال بعد و دوسال بعد،یک صدر اعظم جدید انتخاب میکرد.داکتر یوسف،میوندوال،داکتر ظاهر،موسی شفیق.
خوبی اش این بود که صدر اعظم ها زود برطرف میشدند و وقت کودتا پیدا نمی کردند و نماینده های احزاب هم از ظاهر شاه خوش بودند که بیچاره به گفت ما کرد و صدر اعظم ها را بر طرف کرد.
ظاهر شاه نیز از خوشی ریاد در پیراهن نمی گنجید و بخاطر این خوشی یک سفر به ایتالیا رفت تا در وینیر ایتالیا در کشتی نشسته چکر بزند که دفعتاً برایش احوال رسید که پسر کاکایت داود خان بر علیه ات کودتا کرد.
گیلاس واین را به لبه کشتی محکم زد و گفت:ای نامرد ها!نماندید که یک لحظه از همی واین و سفر خود لذت ببرم.
داود خان از گذشته ها پند گرفته بود.به هیچکس اعتبار نداشت.خودش رییس جمهور و صدر اعظم و وزیر خارجه،پسان ها برادرش نعیم گفت که لالا:همی مه خو برادر تنی تو هستم.کم از کم به مه رحم کو.یک چوکی خو بتی!
داود خان گفت:نعیم جان مه میفهمم.تو برادر تنی من هستی.اما بدبختانه در تاریخ پادشاهی افغانستان،برادر ها بخاطر قدرت یکدیگر را کشتند و کور کردند.من چوکی وزارت خارجه را برایت میدهم .اما بدان که همیشه زیر کنترول من هستی.هر وقت که پای کج گذاشتی.تاریخ افغانستان را بالایت تطبیق خواهم کرد.
نعیم بیچاره تا آخر وفادار ماند و در ارگ نیز یکجا با داود خان و خانواده اش کشته شد.
نوبت خلقی ها و پرچمی ها رسید.
باقی هفته بعد.

>>>   لعنت خدا براین شخص باد حالا وقت عمل است یا عقده گشائی قواره این شخص به کمونست ها میماند اصلا نور مسلمانی در چهره اش دیده نمیشود باید عقده ای عمل نماید

>>>   جاويد جان كوهستانى بايد در خط اول برود!! گپ زياد زديد وقتيكه باداران تان در افغانستان بودند حالا افسانه نگو خودت را معلوم كن!!
"دا گز دا ميدان". شما ها ...شده هستيد!!

>>>   کانال ارتباطی گزارشنامه افغانستان خبر می دهد که جمشید طوطاخیل فرمانده امنیۀ کابل پنج روز پیش دراثر تیراندازی همسرش در داخله مهمان خانه شان از ناحیۀ شکم زخمی شده است.
قبلاً منابع امنیتی درتماس با طلوع نیوز از علت وقوع حادثه در داخل خانه جمشید طوطاخیل ابراز بی خبری کرده بودند.

به حواله گزارشنامه افغانستان، پنج روز پیش طوطاخیل زمانی از سوی همسرش هدف تیراندازی قرار گرفت که وی یک دختر را به نام «مهمان دولتی» به خانه اش آورده و گفته بود که یک ملاقات کاری دارد.

وقتی زن خانه به این حرکت مظنون می شود، از منفذ اتاق، دیگر صحنۀ غیرعادی را در مهمان خانه مشاهده می کند و فوری تفنگچه خود طوطاخیل را از اتاق دیگر برداشته و همان تفنگچه به سوی شوهرش تیراندازی می کند که در نتیجه، یک مرمی در پا و یک مرمی در شکم وی اصابت کرده است. وی فعلاً درشفاخانه چهارصد بستر به سر می برد. وی از گزینه شده های خاص حمدالله محب است.

>>>   غنی بیمار روانی و فاشیست عقده ای است و طرفداران او مجبور اند از غنی فاشیست و عقده ای که افغانستان را با همکاران طالبی خود به بحر خون غرق کرده است دنباله روی کنند. غنی و طالب و داعش از هم چه فرق دارد بیمار روانی و قاتل و فاشیست اند

>>>   الهی نام این احد زی ها از روی زمین برداشته و در قبرستان دفن گردد

>>>   الهی امین یارب العالمین

>>>   چاوید طوطا خیل احمق بود که بزم عیش را در خانه برپا کرد.
جای عیش و عیاشی در ارگ است و با یاران باید شریک خورد ، تنها خوری مجازات دارد.

>>>   قسمت دوم تاریخچه مقرری ها در افغانستان:
نوبت به خلقی ها و پرچمی ها رسید.
اولین نشریه انقلاب ثور را مشاهده میکنم،در بالای بالا یک عکس کلان نور محمد ترکی،منشی عمومی کمیته مرکزی،رییس شورای انقلابی و صدر اعظم افغانستان.
در پاییندعکس های خوردترک در یک لست شروع میشود و در اول لست ببرک کارمل و همینطور دیگر اعضای شورای انقلابی و وزرا.
در عکس ببرک کارمل خوش به نظر نمیرسد که چرا من را منحیث رهبر انتخاب نکردند؟
از همینجا فهمیدم که این اعتلاف خلق و پرچم پایدار نیست.
چند وقت تیر تشد که کارمل و نجیب و یک تعداد دیگر پرچمی ها منحیث سفیر به خارج مقرر شدند و یک تعداد دیگر پرچمی ها هم بندی شدند.
مارش ها و میتینگ ها شروع شد .هرچقدر رنگ سرخ زیاد تر و هرچقدر بروت ها کلان تر و کشال تر،بهمان اندازه انقلابی تر و سور خلقی تر.
یک ولسوال در هرات بود،یک کلای پیک لینینی سرخ بر سرش،یک پیراهن سرخ در جانش،یک پطلون سرخ و بوت سرخ.شاید باورتان نشود،جوراب هایش هم سرخ بود.
در متینگ ها دو نفر بازی گران تیاتر به یکدیگر چنین میگفتند:
زه سوک یم؟
دیگرش میگفت:ته!ایمانه بی ایمان،بی دینه مسلمان،نوم دی دی اخوان.خو په اصل کی یی شیطان. مقصد اش حزب اخوان المسلمین بود.
دیگرش میگفت که :زه سوک یم؟
جواب میداد:ته دکار غل،ددرباز مل، دکارگرانو اجل،خو نوم دی دی کارمل.
مقصد اش از ببرک کارمل بود که پدرش در دولت ظاهرشان جنرال بود بنام جنرال حسین خان.
حفیظ الله امین که خلقی بود و وزیر خارجه بود،در یک محفل دست های تره کی را بوسیده گفت:تره کی صاحب استاد من است و من شاگرد وفادار تره کی صاحب هستم.
چون حفیظ الله امین در امریکا تحصیل کرده بود،پرچمی ها هم نظر تره کی و هم نظر روس ها را راجع به او تغیر دادند و گفتند که او جاسوس امریکا است و باید از قدرت خلع شود.
تره کی تصمیم خود را گرفت که او را برطرف کرد،اما همین که از ماسکو برگشت،حفیظ الله امین خبر شد که قصد برطرف کردن اش را دارد،پیش ازین که تره کی او را برطرف کند،حفیظ الله امین شاگرد وفادار تره کی،استاد خود را با بالشت کشت و جسد اش را در بد رفت یا کنار آب انداخت.
حفیظ الله امین در رادیو تلویزیون اعلان کرد که تره کی نسبت مریضی که عاید شده است،از ریاست شورای انقلابی استعفی داد و شاگرد وفادارش یعنی حفیظ الله امین را جانشین خود مقرر کرد.
روس ها قهر شدتد و به قصر تپه تاج بیک ،مقر بود و باش حفیظ الله امین حمله کردند و او را کشتند.
ببرک کارمل از رادیوی تاشکند اعلان کرد که حفیظ الله امین خونخوار،قاتل مردم افغانستان به جزای اعمال خود رسید و خودش به کابل آمد و با یک تعداد خلقی های طرفدار تره کی،دولت جدید تشکیل کرد و مرحله نوین انقلاب ثور شروع شد و دروازه های محابس باز شد و همه زندانیان رها شدند و مثل حالی که اشرف غنی تمام طالبان را رها کرد،آن زندانی ها نیز فرار را برقرار ترجیح دادند و همه به پاکستان و ایران گریختند و شروع به تشکیل گروپ های جهادی کردند و در یک سوی جبهه افغانستان ماند وشوروی و کشور های عضو پیمان وارسا و هندوستان و در طرف دیگر جبهه،مجاهدین و پاکستان و ایران و چین و کشور های عربی و امریکا و غرب.
باقی اش هفته بعد:

>>>   #رحمت_الله_نبیل
در زمانی که ریس امنیت ملی بودم چندین سند دست داشته خود را به حکومت وحدت ملی پیش نمودم که آشکارا آقای مسلمیار در بخش استخباراتی داعش فعالیت میکرد
اما شخص رئیس جمهوری به بهانه ی سکوت اختیار کرد.
و بالاخره #ستون_پنجم آفتابی شد؛

>>>   #رحمت_الله_نبیل
اگر اسپین‌بولدک آزاد نشود، روزانه یک‌هزار ملیشه‌‌ی پاکستانی وارد خاک افغانستان خواهند شد

>>>   عیـــــار وغیــــرت ( دزد وجهــــالــت ؟)
شماری از اصطلاحات معمول ومروج توسط تعدادی از مردم هنوز هم به غلط تعبیر میشوند
وزارت اطلاعات وفرهنگ باید بجای سریال های ختم ناشدنی ترکی وکوریائی از طریق رسانه ها این مفاهیم را به زبان عام فهم تشریح وتوضیح نماید تا همه کس معنی ومفهوم واقعی آنرا درک نماید وبه غلط به ترکستان نروند:
دو مثال ازین گونه :
1- غیـــرت وجهــــالت
شماری زیادی از باشندگان ولایات جنوبی فکر میکنند بیرون رفتن دختران وزنان از خانه به جهت تحصیل موضوع ننگ وناموس است واگر مانع نشود گویا بی غیرتی نموده است درحالیکه اصلا این بی غیرتی نه بلکه جهالت است اول به این سبب که مخالفت با تحصیل علم مخالفت به فرموده پیامبر بزرگ اسلام است که تحصیل علم برمردو زن را فرض نموده است
دومش اینکه اگر از تحصیل و آموزش دختران وزنان ممانعت میشود درینصورت مردم ولایات جنوبی مجبور میشوند درهنگام مریضی زنان خویش را به پاکستان برده تا آنها تداوی کنند اصلا این بی غیرتی وبی ننگی است
2- عیــــــــار و راهــــــزن یا دزد :
اکثریت باشندگان ولایات پروان کاپیسا پنجشیر فکر میکنند هرکس راهزنی دزدی اختلاس مردم آزاری غصب قتل وغارت پیشه کرد عیــــــــــار است !!! بهمین دلیل اکثریت شان خودرا عیار می پندارند وعیار تخلص میگذارند.
ریشه این غلط فهمی دراثر مرحوم استاد خلیلی بنام عیاری از خراسان است .
با برداشتی که اینها از اصطلاح عیار دارند باید دردکشنری ها درمقابل معنی عیار بنویسند دزد وطرار .درحالیکه چنین نیست دزد وعیار کاملا متفاوت وبه اندازه فاصله زمین واسمان در بین شان تفاوت است .
عیار انست که داد مظلوم از ظالم بستاند .با یاران درعهد وپیمان پایدار باشد .درنیکو کاری وهمدردی با مردم شریک باشد.از دروغ وکار وعمل ناشایست بپرهیزد وبه مال ومنال کس چشم ندوزد .ضعفا بیچارگان ومحتاجان را دستگیری نماید درکردار وگفتار صدقت داشته باشد وامثال این .
عیاران به سختی به اصول خود که اصول جوانمردان بود پایبند بودند و هر کس آن اصول را زیر پا می‌گذاشت کیفر می‌دید. اصل و ریشه جوانمردی از دیدگاه عیاران سه چیز بود: هر چه گویی بکنی و خلاف راستی نگویی و شکیب را کار بندی.
اصول عملی که در طول زندگی خود به کار می‌گرفتند، عبارت بود از رازداری، راستگویی، یاریِ درماندگان، عفت، فداکاری، استغنا و بی‌نیازی، دوستِ دوست بودن و دشمنِ دشمن بودن، بی‌باکی و دلیری، دعوی نکردن، بازجست نکردن از کار کسان، پیمان‌داری، سوگند نشکستن، غمازی نکردن، گشاده‌دستی
اما دزد وراهزن وطار قطاع الطریق غاصب اختلاس گر را همه روزه بچشم سر می بینیم مخصوصا درین چند سال .
حالا شما قضاوت کنید یکی از والیان ولایات شمال چند جریب زمین را که حکومت برای معلمین درنظر گرفته بود تا برای شان توزیع کنید امر داده است تا زمین دراختیار یکی از دزد های زور آور که قباله جعلی ترتیب داده است قرار گیرد یعنی می خواهد با آن دزد سازش کند وحق خودرا درخفا به اساس این معامله در یافت کند
تخلص این والی هم ( عیار ) است آیا کسیکه حق محروم ترین قشر جامعه را که معلم است غصب ودزدی میکند عیار است؟ معلمین که پدران معنوی اولاد این وطن هستند باید تقدیر و دستگیری شوند ویک پارچه زمین که بیست سال میشو.د حکومت برای شان وعده داده نباید کسیکه خودرا عیار میداند ازانها بدزدد .
اگر میــــدزد این فرد دزد سرگردنه راهـــــــزن و طــــــرار است نه ( عیــــــار )
ر

>>>   قسمت سوم تاریخچه مقرری ها در افغانستان:
بعد از آمدن قوای شوروی به افغانستان،دولت جدید در شهر کابل به دو پروبلم مواجه شد:
یکی شروع جهاد از شهر کابل توسط مردم با گفتن الله اکبر در روی بام ها و از مردم خواستن که بر علیه موجودیت قوای شوری در افغانستان جهاد کنید و دیگری خطر اعتصاب نانوایی ها و ترکاری فروش ها و سایر فروشنده های مواد غذایی در کابل.
بنأ ببرک کارمل یک هزاره را منحیث صدر اعظم مقرر کرد تا جلو اعتصاب هزاره ها را که نانوایی ها و بعضی بخش های اقتصادی دیگر را در دست داشتند،بگیرد و یک نفر تاجک را نیز در راس امور دینی قرار داد،تا جلو سؤ استفاده از بام ها و متبر های مساجد را برای اختشاش بگیرند.
هردویشان در کار شان موفق بودند.
هم جلو اعتصاب دکانداران گرفته شد و هم با تعین ملا امامان جدید،جلو سؤ استفاده از مساجد گرفته شد.
بعضی مقتدی های بعضی مساجد یگان وقت از امامان مساجد خواهش میکردند که چرا شما در باره جهاد مجاهدین در مساجد هیچ گپ نمی رنید؟
امامان در جواب میگقتند:اینها مجاهد نیستند.اینها دزدان هستند. من خودم یک تعداد زیاد این ها را میشناسم که در قریه ما مرغ دزدی میکردند .
مقتدی ها قهر میشدند.
اما برای امام ها بی تفاوت بود.زیرا آنها دیگر به کمک مقتدی ها ضرورت نداشتند و معاش خود را از دولت میگرفتند و کوپون مواد خوراکه داشتند و برق مسجد هم بیست و چهار ساعته و برایشان مفت و رایگان بود.
از بخت بد مردم افغانستان،بیچاره برژنیف،رهبر شوروی وفات کرد(اناللطبیعت و انا الیه راجعون) و دو نفر دیگر جانشین او شدند ،اندروپوف و چرنینکا.آنها تیز بعد از یک سال و دوسال،در اثر کهولت سن و مریضی وفات کردند و اقتصاد شوروی روزبروز به اثر کاهش قیمت نفت و گاز در بازار جهانی به رکود مواجه شد.
کاهش قیمت نفت و گاز نیز جنگ بین ایران و عراق بود که هردو کشور برای تأمین مصارف جنگ به پول نیاز داشتند و بازار جهانی را با صدور نفت پر کردند و کشور ها دیگر به نفت و گاز کمتر ضرورت داشتند.
برخلاف دهه هفتاد میلادی که بعد از جنگ اعراب و اسراییل،کشور های اوپک قیمت نفت را بالا بردند و غرب را به مشکلات مواجه کردند،حالا نوبت غرب بود که با بر انداختن جنگ میان ایران و عراق،قیمت نفت را پایین آوردند و با یک تیر دو فاخته زدند.همه ایران و عراق رذ ضعیف ساختند و هم شوروی را.
خلاصه نوبت گرباچف آمد و گرباچف با تیوری های جدیدش:гласность и перестройка. هم آهنگی و باز سازی اقتصادی، مثل غاز،از رفتار خودش هم باز ماند و رفتار کبک را نیز یاد نگرفت.یعنی از اقتصاد سوسیالستی هم باز ماند و به اقتصاد کاپیتالیستی هم نرسید.
خلاصه شوروی تجزیه شد و کمک های شوروی به افغانستان قطع شد و دولت داکتر نجیب سقوط کرد و مجاهدین داخل کابل شدند.
باقی اش روز بعد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است