بیست سال با امریکا چگونه گذشت؟!
بیست سال حضور امریکا در افغانستان پایان یافت. حالا افغانستان بر سر یک دوراهی رسیده است؛ اکنون مهم‌ترین پرسشی خشکیده بر لب‌های شهروندان این است که به کدام سو می‌رویم؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۵۸    ۱۴۰۰/۶/۱۰ کد خبر: 168220 منبع: پرینت

در زمستان سال 1380 آمریکا با این بهانه ‌که گروه تروریستی القاعده در افغانستان حضور دارد و تحت حمایت حکومت طالبان است به افغانستان لشکر کشید. القاعده متهم بود که در 11 سپتامبر به برج‌های تجارت جهانی نیویورک حمله کرده است. در نتیجة حملات هوایی آمریکا، حکومت طالبان فروپاشید. نیرهای مقاومت شمال و تکنوگرات‌های از غرب آمده با حمایت سیاسی، امنیتی و اقتصادی امریکا، حکومت جمهوری اسلامی افغانستان را تشکیل دادند؛ با قانون اساسی نو، ساختارها و تقسیم‌بندی‌های تازه، وعده‌های کلان و امیدهای جدید.

در سال‌های آغازین همه‌چیز بر وفق مراد پیش می‌رفت؛ در پهلوی امریکا بیش از چهل کشور در قالب سازمان ناتو در افغانستان نیروی نظامی آورده بودند. پول‌های زیادی برای بازسازی کشور سرازیر شده و ده‌ها انجیو یا نهادهای کمک‌رسان غیردولتی خارجی و داخلی برای گرفتن پروژه و جمع‌کردن این پول‌ها ساخته شده بود. جاده‌سازی، برق‌رسانی به روستاها، احیای زراعت، پل و پلچک‌سازی و ... به جریان افتاده بود.

مردم شاد و امیدوار بودند؛ کار و کاسبی و بازارها رونق گرفته بود؛ حتّی مهاجرین زیادی از کشورهای همسایه بازگشته بودند، زمین‌های اطراف شهرهای بزرگ تقسیم و فروخته می‌شد، از روستاها و شهرهای کوچک و نیز از خارج، مردمان زیادی به شهرهای بزرگ هجوم می‌آوردند. قیمت خانه و زمین روز به روز بالا و بالاتر می‌رفت؛ خانه‌های بزرگ و اعیانی با کرایه‌های گزاف دالری در اجاره نهادهای خارجی و انجیوها بود. نهضت سازندگی رنگ و رونقی داشت تماشایی؛ شهرک‌های خرد و کلان زیادی در حاشیة شهرها می‌روییدند.

فهم عموم این بود که امریکا هم سیر است و هم زور دارد و هم می‌خواهد همیشه در افغانستان بماند؛ پس افغانستان را می‌سازد و ثروت‌مند و بی‌نیاز می‌کند. می‌گفتند امریکا در مدّت اندک القاعده و طالب و دیگر مخالفان را نابود می‌کند؛ با یک فشار سیاسی و اقتصادی، رویة تروریسم‌پروری پاکستان را تغییر می‌دهد و دست دیگر همسایه‌ها را نیز از مداخله در امور افغانستان کوتاه می‌کند. البته این چیزها را کسی از خود نمی‌گفت؛ بلکه این‌ها اندکی از وعده‌هایی بود که غربی‌ها خود به مردم افغانستان ‌داده بودند.

امّا این خوشی‌ها و خوش‌باوری‌ها زیاد طول نکشید؛ طالبان از سمت پاکستان ظهور کرد و روز به روز بر گسترة نفوذ خود افزود؛ نیروهای امنیتی و خارجی به جنگ طالبان رفتند؛ طالبان را کشتند و شکست دادند؛ امّا آن‌ها باز هم سر از خاک برداشتند و جنگ را شدیدتر گسترش دادند. بدین ترتیب یکی از وعده‌های مهم امریکا که صلح و امنیت بود حباب شد و رفت.
رگ تعصّب قومی حامد کرزی، رئیس جمهور دست‌نشاندة امریکا پندید و با ارباب خود در افتاد؛ از بمب‌بارن مواضع طالبان جلوگیری و عملیات شبانه بر ضد طالبان را ممنوع کرد؛ او با طیاره‌ها، طالبان را به ولایات شمال رساند و جنگ را به شمال انتقال داد و بدین ترتیب جنگ و ناامنی سراسر کشور را فراگرفت.

از طرفی، حکومت کرزی در باتلاق فساد اقتصادی و اداری فرورفت؛ او زیر فشار سران جهادی که به آن‌ها جنگ‌سالاران گفته می‌شد کمر خم کرد؛ به آن‌ها امتیاز داد؛ وزارت‌خانه‌ها، ولایات و سفارت‌خانه‌ها را با آن‌ها تقسیم کرد. امریکا نیز به این معامله رضایت داد.
میلیاردها دالر کمک‌های کشورهای جهان در باتلاقی به نام ضعف مدیریت و فساد اداری گم شد. بخش عمدة آن‌ها از بانک‌های کشورهای کمک‌کننده بیرون نیامد، بخشی دیگر را سران حکومت، رهبران سیاسی و قدرت‌مندان در بانک‌های خارجی ذخیره کردند. بخش اندکی باقی‌مانده به نام سرک‌سازی، بند آب، برق‌رسانی و ... مانند توپ برف، توسط انجیوها و افراد ذی‌نفوذ دست به دست می‌شد و تا به مقصد می‌رسید چیزی نمی‌ماند.

مردم از فساد اداری، جنگ، ناامنی و ظلم خسته و مأیوس شدند و بسیاری‌ها بازهم مسیر مهاجرت را در پیش گرفتند. جای خوشی و شادی را اندوه و یأس گرفت. چهره‌های سپید، سیاه شد؛ مردم به اهداف پشت پرده امریکا و غربی‌ها پی بردند. نفرت روی نفرت افتاد. کار به جایی رسید که مردم با دیدن سربازان امریکایی به زمین تف می‌انداختند.

در امریکا، اوباما رفت و ترامپ آمد، وی تاجر با تجربه بود، فوراً با ماشین‌ حساب ضرب و جمع کرد و پرسید: با دادن 2500 کشته، 20000 زخمی و نزدیک به سه تریلیون دالر هزینه، از افغانستان چه به دست آورده‌ایم؟ و خودش پاسخ داد: هیچ! دست روی پیشانی گذاشت، فکر کرد و گفت: من به طولانی‌ترین جنگ امریکا نقطه پایان می‌گذارم؛ می‌خواهم با طالبان مذاکره کنم، ما می‌توانیم با آن‌ها منافع مشترک داشته باشیم؛ مگر ما با کرزی، عبدالله و اشرف غنی برادرخواندگی داریم؟ چرا به جای این‌ها طالبان حکومت نکنند؟
بدین ترتیب مذاکره شروع و توافق‌نامه امضا شد.

امروز سه شنبه 9/ 6/ 1400 بیست سال حضور امریکا در افغانستان پایان یافت. آخرین سرباز امریکایی، فرودگاه کابل را به مقصد امریکا ترک کرد. اشغال افغانستان پایان یافت و احتمالاً جنگ و ناامنی نیز.
حالا افغانستان بر سر یک دوراهی رسیده است؛ اکنون مهم‌ترین پرسشی خشکیده بر لب‌های شهروندان این است که به کدام سو می‌رویم؟

سید اسحاق شجاعی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   این بیست سال برای شــــرو فســـاد بیست سال ماه عسل بود !
ر

>>>   دو سال قبل درهمین افغان پیپر بنابه دلیلی نوشته بودم امپریالزم جهان خوار امریکا !
این نوشته کوتاه را گروهی از امنیت خیل های کمپنی خصوصی امنیتی پنشیر وردک برای خود سند ساختند که گویا من طالب وترورست هستم که نوشتم امپریالزم جهانخوار !
آن افراد بی کفایت وناکام که صرف بخاطر قومیت وتنظیم ووساطت جنگ سالاران ووکلای کمیشن کار درین اداره منفور وناکام جذب شده بودهند هیچ دست آوردی نداشتند این مفسدین گنهکار برای کمپنی های خصوصی شخصی مزدوری وچاکری می نمودند نثلا یک تاجر برای این ها پول میداد تا برای رقیبش درد سرایجاد کنند
همینگونه اینها نوجوانان مظلوم وبیکار وبی سرنوشت اولاد غریب را فریب داده و در رسانه ها حاضرنموده تا بگویند: درپاکستان فلان مولانا مرا تریننگ داد تا درافغانستان انتحاری کنم اما پرسونل همیشه بیدار ریاست امنیت مرا دستگیرنمودند!!!
درحالیکه آن جوانک بیچاره حتی به پاکستان نرفته بود نتیجه برای این پرسونل همیشه بیدار ترفیع مکافات پول نقد وارتقای چوکی داده میشد وبرای آن جوان بی خبر دارالتادیب یا زندان
بار کج بمنزل نمیرسد
همینطور ایتن افراد خائن به مسلک وحکومت برای افرادی دسیسه یاخته بنام طالب وترورستت تعقیب ودوسیه سازی میکردند تا گویا اینکه دشمن را شناسائی وکشف نموده یعنی شمشیرزده!! ترفیع وچوکی وپول حرام مکافات بگیرد
خداوند ظالم را بشرماند
ر

>>>   خانه مارشال دوستم تحت اداره طالبان

>>>   "اشغال افغانستان پایان یافت و احتمالاً جنگ و ناامنی نیز." اشغال این ملک به پایان نرسید بلکه از گرگ به بقه رسید.
"اکنون مهم‌ترین پرسشی خشکیده بر لب‌های شهروندان این است که به کدام سو می‌رویم؟" جواب به ترکستان، و من باربار اخطار داده بودم که این کشتی بربری عرب بجای 'بهشت خیالی' مارا به بیراهه برده سر مان را به سنگ خواهد کوبید.
مولی کراسی + عربیسم = تباهی
آتش خاوری

>>>   اولین گام برای آینده افغانستان برداشته شد.
یک هواپیما کشور قطر با متخصصین شان غرض باز سازی و فعالیت دوباره میدان هوایی کابل،به کابل آمد.
این که عربستان سعودی و قطر و پاکستان.تنها کشور هایی بودند که دفعه پیش طالبان را برسمیت شناختند،از برای خدا نبوده است.آنها منافع و مقاصد خود را دارند که شاید با منافع و مقاصد کشور های دیگری گره خورده باشد و دست بر دست هم داده،روی منافع و استراتیژی خویش کار میکنند.
شاید به این زودی ها دیگر هیچ کشوری به افغانستان غرض تسخیر آن قوا نفرستد.بشمول روسیه و چین و هند و ایران.
اما هر کدام این کشور ها منافع خود را در افغانستان در نظر دارند.
در نتیجه افغانستان به یک ایران سال های۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ تبدیل میشود که در آن هم قوای آلمان وقت و متفقین شان و هم مخالفین هیتلر،بشمول روسیه و امریکا و انگلیس،فعالیت های جاسوسی و استخباراتی انجام خواهند داد وعلیه یکدیگر پلان ها خواهند سنجید.
یعنی قوای خارجی از افغانستان بیرون شده است،اما تقابل شرق و غرب،هنوز در افغانستان موجود خواهد بود.
درین میان هندوستان یک پایش به غرب و یک پایش به شرق قرار دارد و نمیداند چه سیاستی را در پیش گیرد.
از یک طرف عضو پیمان شانگهای است،از طرف دیگر مخالفت سرحدی با چین و پاکستان دارد . امریکا نیز روابط خوب با چین ندارد،بنأ دشمن مشترک،بادعث نزدیکی هردویشان شده است.از طرف دیگر پاکستان روابط استراتیژیک با امریکا دارد و ازین جهت هندوستان از نزدیکی زیاد روابط با امریکا نیز هراس دارد.
امریکا در پی شکست پیمان شانگهای است.روی همین منظور روابط نزدیک با هند گرفته است تا این پیمان را از هم بپاشد.
از طرف دیگر روابط امریکا با اروپا نیز چندان خوب نیست.چون اروپا اخیراً روابط نزدیک با روسیه و چین دارند.
بنأ افغانستان هنوز در تخته شترنج جهانی حضور دارد،اما وضعیت اقتصادی مردم بدتر خواهد شد،چون کمک های جهانی مثل سابق وجود ندارد و طالبان نیز مثل مجاهدین برای دولت داری ساخته نشدند و صرف برای جنگ ساخته شدند.اختلافات قومی و مذهبی شاید زیادتر شود.چون طالبان خود را فاتح میدان میدانند و قبلاً نیز اعلان کردند که تمام اقوام افغانستان میتوانند خود را در دولت ما ببینند،مثلی که در ترکیب هیأت بیست نفری شان،تنها یک نفر وجود دارد که نمیدانم تاجک است و یا ازبک.

>>>   هشدار هشدار و هشدار به چین؟؟؟؟
چین باید از امریکا درس بگیرد و از طالبان افراطی، ضد زن و مخالف حقوق بشر و حقوق زنان و جوانان افغانستان دفاع نکند زیرا به سرنوشت امریکا گرفتار میشود.
رهبران حزب کمونیست چین باید از تاریخ افغانستان درس بگیرند و سرنوشت انگلیس، شوروی سابق و امریکا را تحلیل و بررسی کنند که چگونه در افغانستان توسط مردم افغانستان شکست خوردند. مردم افغانستان استبداد و وحشت طالبان و حکومت قرون وسطی و تاریک و ضد زن و آرزو و خواسته های جوانان را تحت هیچ شرایطی حتی اگر طالبان تمام مردم را قتل عام کنند نمیپذیرند. طالبان از وقتی که به کابل وارد شده اند هر روز و شب صدها انسان بیگناه و مظلوم را از خانه ها دستگیر و اعدام میکنند لیکن به دولت چین و جهان دروغ میگویند.
مردم افغانستان از همسایه بزرگ چین تقاضا دارند که به صدای مظلومانه زنان و جوانان افغانستان که در زیر امارت قرون وسطی و وحشت و قتل عام و افراطی طالبان نابود میشوند گوش کنند و از این امارت خون و حشت و افراطی دفاع نکنند زیرا برای همیشه از قلب مردم مظلوم افغانستان بیرون شده و به کذشته خوب و روابط خوب تاریخی خود با مردم افغانستان خاتمه میدهند. مردم افغانستان روابط خوبی را با مردم جین میخواهند. چین نباید پا به جای پای امریکا در افغانستان بگذارد.

>>>   امریکا ۲۰ سال غنی و کرزی را زیر پا گرفت و در نهایت این دو طالب زائیدند و امریکا با دیدن قیافه این موجود عجیب الخلقه دو پا داشت و دو دیگر قرض گرد و فرار گرد.
حال این موجودات جهنمی تا این وطن را جهنم نسازند رها کردنی نیستند.
نمونه اش مدیر ترافیک شهر کابل است گه با دیدن اش در سرک دریوران چنان سراسیمه شدند که سمت و سوی سفر از یادشان رفت.

>>>   به قطر اعتماد نکنید داعش و اخوان المسلمین و بقیه تروریست ها همه از پول قطر ساخته و دستپرورده شده اند قطر= نوکر انگلیس

>>>   یک روز میگه اخطار اخطار و اخطار
روز بعد میگه هشدار هشدار هشدار
آخه کی به حرف تو گوش میکنه
مردم افغانستان مهمترین خواسته امنیت و کار میباشد نه دنبال تخیلات تو تو ایران نشستی کار داری از گشنه بیکار شرمنده زن و بچه در افغانستان خبر نداری که میخوای طالبان تحریم بشه قضیه شما مثل ایرانی هاییست که خارج از ایران بخاطر دشمنی با جمهوری اسلامی درخواست تحریم دارند که رنجش به مردم ایران میرسه
اون مرد بیچازه فقط مبخواد شکم زن و بچه هاش رو سیر کنه به فکر طالبان غنی و کرزی و چین و آمریکا نیست

>>>   به کامنت دهنده هشدار ، هشدار!
با شما موافق استم که مردم بی بضاعت و تهی دست افغانستان در جنگ‌های اول ، دوم و سوم انگلیس پیروز شدند ، در آنوقت هیچ منبع خارجی برای کمک به مردم افغانستان وجود نداشت.با شما صد فیصد موافق.
در جنگ افغان شوروی با شما موافق نیستم. شما این جنگ را نبرده اید ، برنده اصلی این جنگ برژینسکی مشاور امنیتی کارتر و طراح اصلی جنگ نیابتی علیه مردم افغانستان است و هم برنده اصلی جنگ ، زور دالر ، پوند استرلنگ و دینار کویتی ، تاراج و چپاول دارایی عامه یعنی استخراج معادن زمرد و لاجورد میباشد،این لاف تان مثل فکاهیات ملا نصرالدین است.
در جنگ علیه اشغال افغانستان توسط امریکا صرف طالبان ، حزب اسلامی حقانی می‌توانند کریدت بگیرند ، باقی احزاب اسلامی شیعه و سنی از شیر چوشک امریکا شیر نوشیدند و انرا از شیر مادر شان حلال تر دانستند، لیست همکاران امریکاییان :حزب جمعیت اسلامی با شاخه شورای نظار،حزب اسلامی گلبدین ، بعضی احزاب نشنلست بی غیرت ، هفت تنظیم دزد بنام حزب وحدت . همه ای تان از خوان امریکا صاحب مال و منال شدید پس چگونه ادعا میکنید که امریکا را شکست دادید....
امید این دوست ما از خواب های خرگوش بیدار شود و به واقعیتهای نظر بیافگند.
دانشور

>>>   به نظر دهنده اخر
در بیشتر جنگ‌های امروزه که داشتن صلاح پیشرفته یک اصل است برای پیروزی کاملا طبیعی بود که مردم فقیر افغانستان از کشورهای دیگه پول بخوان واین چیز جدید و عجیبی نبود و معنیش هم این نیست که خودشون نجنگیدند و خودشون شوروی رو بیرون نکردند چون جنگجویان خوده مردم افغانستان بودند و تک و توک از کشورهای اسلامی بودند اما در مورد امریکا این طالبان نبودند که امریکا را بیرون کردند بلکه روسیه چین پاکستان ایران و قطر باعث شدن امریکا به این درک برسه در یک جنگ فرسایشی بی نتیجه گیر مونده و اگه ادامه بده اقتصادش به مشکل میخوره شکستی در کار نبود اگه صادق باشیم طالبان از طریق نظامی امریکا را مجبور نکرد افغانستان رو ترک کنه بلکه امریکا فهمید در تله این کشورها افتاده و خودش رو نجات داد

>>>   بزرگترین دشمن هر کسی جهل خودش هست و بزرگترین دشمن هر کشوری جهل مردمان خودش...
ایرانی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است