براندازي قدرت هاي ساخته شده توسط خود آنان
لطفا گندم آسياي آي اس آي و سي آي ای نشويد، زمان حساس است، شما را مي شكنند؛ كشته شدن هزاران نفر تنها در پنجشير معني چوب سوخت بودن شما را مي دهد 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۴۹    ۱۴۰۰/۶/۱۹ کد خبر: 168310 منبع: پرینت

فاز دوم براندازي قدرت آغاز شد، غرب و امريكا با روسيه و هند و چين در صدد جانشين دولت كه نتوانست آرامش قوي را براي وصل آسياي ميانه، جنوب آسيا، شرق آسيا و شرق ميانه بوجود آورد، با شخصيت دادن طالبان در سطح جهان و بيرون كشيدن آن مانند يك نيروي سياسي در يك پروژه بر اندازي دولت مشروع بكار بست،
طالبان خالي ذهن از تشكيل دولت و خالي ذهن از اينكه وسيله تطبيق اهداف پروژه بين المللي به منظور رسيدن قدرت ها به حق ايشان و جلوگيري از تصادم منافع آنان در جنوب/ شرق/ شرق ميانه و آسياي ميانه براي قدرت هاي منطقه و جهان اند، تا سه هفنه قادر به تشكيل دولت و بالاتر از آن حل اختلافات دروني خود نشدند، اختلافات دروني و عدم آگاهي صد در صدي صفوف آنان كه نظامي اند و الفباي سياست را نيز نمي دانند هيزم آماده براي آتش گرفتن ميان آنان است.
گروپ هاي ٢١ گانه طالبان و داشتن هدف هاي متفاوت آنان را فقط تا سرحد ساقط كردن دولت متحد ساخت.

طالبان خود مي دانند كه رسيدن ايشان به كابل نه به قدرت بل به وسيله واگذاري انجام شد كه استخبارات منطقه و موافقه سي آی ای امريكا نقش داشت و دولت افغانستان با تمامي پر روبي چنين كرد:
- قوت هاي ٣٥٠٠٠٠ نفري بدستور مركز دست از جنگ بركشيد.
- ولايت لوگر بدون فير يك مرمي با قول اردو.
- ولايت غزني بدون فير و دعوت طالبان از جانب والي.
- ولايت هرات با قول اردو كه تا هنوز در پرده ابهام است با امير اسماعيل خان چنين كرد و چرا؟
- ولايت ننگرهار بدون فير با قول اردو.
- ولايت پكتيا با قول اردو.
- ولايت قندهار با قول اردو.
ولايت بلخ و فرار مارشال دوستم و استاد اعطا از يك توطئه بزرك.
عدم جنگيدن ٨٠٠٠٠ كوماندو مجهز.
و…..

دفاع از پنجشير به روشني نشان داد كه اگر قوت ها دستور واگذاري را از مركز به بهانه اينكه پروسه صلح صدمه مي خورد، دريافت نمي داشتند. به يقين چنين امري بوقوع نمي پيوند. توطئه واگذاري از تقرر ولسوال توسط شوراي امنيت ملي و كامپيوتر كار غافل از نظام، تعين والي ها از جانب همين نهاد و تقرر قوماندان ها با مشوره اين نهاد، تقريري هاي مسخره چون تقرر ي هاي معاونين وزارت داخله و دفاع پيش زمينه هاي بود كه دو سال قبل با پر روبي با طرح خليلزاد (خليلزاد مستر برايدن عصر ما است هرآنچه كرد بر ضد منافع ملي و جنايت بشري در افغانستان انجام داد) انجام شد.

رسيدن طالبان تا كابل و بيرون كردن داكتر غني و تيمش از قدرت كابل و با هم رفتن ريیس جمهور مطابق پلان هاي قبلي و براندازي آنان در گودال سياه تاريخ كه ناشي از ترس و بيخبري حقيقي از حالات بود، مرحله و فاز اول بشمار مي رفت، پروژه قسمت اول خود را به پايان رسانيد و قدرت دولتي را به زير كشيد و تاريخ يكبار ديگر فیلم ٢٠ سال قبل را با همان چهره ها به نمايش گذاشت، جالب بود انسان ها طي ٢٠ سال تكامل ننموده بودند.

فاز دوم به چالش كشيدن طالبان است، دست ها بازي مي كند فراكسيون هاي طالبان چون امارت اسلامي، امارت خراسان، گروپ طالبان طاهر يولداش، امارات قفقازيه، شوراي كويته و…. با هداف و استراتژي هاي متفاوت داده شده از بيرون وارد عمل مي شوند، اختلاف روي پوزيشن ها و مقام رهبري به حدي چاق مي شود كه رييس استخبارات پاكستان بي پرده وارد كابل مي شود و نمايش قدرت مي كند، اين حركت يكي از بدترين حركات ضد طالبان است كه جايگاه طالبان را نزد مردم به زير كشيد.قصدي و برنامه ريزي شده است.

رقابت امريكا و پاكستان در مورد رهبريت طالبان قابل سوال است و يكي از علايم شايد هم برهم خوري قدرت طالبان.
در اين فاز هسته هاي مقاومت ايجاد مي گردد و دژ بزرگ پنجشير نشاني مي شود، رييس اسبق شوراي امنيت ملي امريكا پنجشير را تسخير نا پذير مي داند و حميد فيض رييس استخبارات پاكستان براي فتح اين دژ به افغانستان گام مي نهد و چاي پاكستاني با سفير پاكستان در هًنل سرينا كه همان هوتل كابل است مي نوشد، مي خندد؛ دلم برايش مي سوزد كه شايد پنهاني در تشناب هاي اين هوتل بگريد آخر مي شود با افغانستان بازي بچه گانه كرد. (مقابل قرار گرفتن سي آي آ و آ اس آي- پاكستان در كاسه رقابت چين و امريكا چمچه مي زند)

فاز دوم تقويه مي شود نقاط مقاومت پديد مي آيد و سرتاسري مي شود، طالبان توان مهار را ندارند، براي اينكه جيب هاي طالبان را خالي نموده اند، طالبان مي توانند بجنگند مانند يك گروه جنگ آور ولي نه به عنوان يك دولت.
امريكا پول ها را مسدود كرده است، بانك جهاني پرداخت ها را قطع و صندوق وجهي از تاديه ٤٥٠ مليون دالر خوداري كرد، بانك اسلامي سكوت كرده و بانك انكشاف اسياي دنباله روبي بإنك هاي جهاني است.
تنها ٧٥٠٠٠٠ مامور دولت خواهان معاش سه ماهه اند، دكان ها اكثرا مسدود اند و دانشگاه ها شرايط جديد را بايد تجربه كنند.
مشكل طالبان اين است كه قواعد سخت گيرانه اسلامي را توسط قوانين گذشته مي خواهند تطبيق نمايند كه هيچ همخواني ندارد، اين امر زمينه هاي لغزيدن طالبان را نشاني مي كند.

فاز سوم به زير كشيدن طالبان است، كشيدن بيشتر از ٢٠٠ هزار نفر از افغانستان و بودن میليون ها نفر طرفداران غربي ها، هندي ها و ايراني ها و.... براي آساني دولت آينده است.
اين فاز را نمي توانم بگويم چه وقت و چگونه انجام مي شود ولي فكر مي كنم واقعه سريلانكا و تاميلي ها را شايد در افغانستان تكرار نمايند، طالبان، با ختم پروژه ختم خواهند شد و يك فاجعه انساني ديگر را در افغانستان رقم خواهند زد.

هشدار:
طالبان نبايد اتن پيروزي را با بي فكري انجام دهند، دهان آژدها باز شده است.
راه حل:
ايجاد حكومت فراگير عبوري و مًوقت كه طالبان جز حكومت باشند نه فرمانرواي حكومت و بعد انتخابات ميان همه گروه ها و احزاب.

دليل:
داكتر عبدالله عبدالله در بين طياره كه از دهلي به كابل مي آمديم برايم قصه گفت:
آمر صاحب مسعود طرح حكومت شش ماهه عبوري و موقت قوماندانان را ريخت و از آنرو جلسه قوماندانان در هرات داير شد، قرار اين بود كه قدرت براي شش ماه به قوماندانان داده شود و بعد از شش ماه انتخابات داير گردد و حكومت شكل قانوني ايجاد مي گردد و جهان نيز حرف در مورد نخواهند داشت.
استاد رباني را در هرات آنهم فقط چند ساعت پيش از آغاز شوراي قوماندانان سرتاسري افغانستان؛ تعداد از آدم ها فكرش را تغيير دادند و استاد به عوض اينكه حكومت انتقالي قوماندانان را اعلام كند، گفت: خداوند چيزي را كه داده است نگاه مي داريم توكل به خدا و پيش مي روييم و طرح شكست خورد.
كابل كه آمدم آمرصاحب گفت غلط كرديد جوي خون جاري خواهد شد و جنگ داخلي آغاز مي شود.
خودش تا شش ماه به جبل السراج رفت و با استاد قهر بود.

هشدار:
طالبان در معرض انقراض دائمي قرار خواهند گرفت در صورتيكه اين فاز ها را در نظر نگيرند، تجربه كنفرانس قوماندانان را در هرات با خود نه گيرند، برنامه حذف شدن نزديك أست و وقت حساس.
طالبان!
لطفا گندم آسياي آي اس آي و سي آي آ نشويد، زمان حساس است، شما را مي شكنند؛ من صداي شكستن شما را همين حالا مي شنوم.
اگر مي شكنيد آرام بشكنيد. كشته شدن هزاران نفر تنها در پنجشير معني چوب سوخت بودن شما را مي دهد.
از ما گفتن بود.

عشق آباد
سید مسعود


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پنجشیر
قدرت ها
نظرات بینندگان:

>>>   برای افغانستان چاره ای نیست جز اینکه مردم افغانستان مسلح شده و با طالبان و پشتونها بجنگند طالبان و پاکستان پشتونها را به شمال افغانستان کوچ میدهند و متحدان پاکستان ترکیه و قطر هم از اینکار حمایت میکنند

>>>   باعث تاسف است برخی از مهاجران افغان در ایران برای پیروزی طالبان شیرینی پخش میکنند
اولا ایران باید اینها رو شناسایی با لگد به بغل طالبان پرتاب کند تا لذت ببرند از حکومت طالبان چرا اینها که طرفدار طالبان هستند در خاک کشور ما باید باشند؟
خب طالبان رو اگر دوست دارند بروند پیششان
مهاجران افغان هم نباید دعوای قومی خود را وارد جامعه و خیابانهای ایران بکنند
تظاهرات بکنند ایرانیها هم از آنها حمایت کردند
ولی دعوای قومی مستقیم به امنیت ملی ایران برمیگردد و قابل پذیرش نیست.اگر ادامه پیدا کند تجمع قومی شود مردم ایران حمایتشان را قطع میکنند

>>>   بـه روباه های پنجشیر !
در مدت بیست سال انواع طیارات بی پیلوت بی 52 طیارات جت فرانسه طیارات جرمنی طیارات انگریز بالای طالبان بمبارد کردند با آنهم شما انتقاد میکردید که بم ها کــوچـــک هستند حتی به پرتاب مادر بمب ها هم تسکین نشدیدبا همه اینها طالبان آنقدر سروصدا نکردند که شما در یکشب از بمبارد یک بی پیلوت یا هلیکوپتر پاکستانی داد وفریاد میزنید ( چون دل شیرنداری سفر کولاب مکن )
حقیقت آنست که همان سال 1371 شما به قیمت خون صد ها اُزبک وبدخشی صاحب قدرت شدید در مرحله دوم به قیمت خون سربازان امریکائی ودیگران بقدرت رسیدید.اما پُک گری وکچه گری را شما کردید با امریکائی ها یکجا شدیدمانند آنها دریشی پوشیدید وتا توانستید مردم آزاری و باقی همه مردم را دشمن معرفی کردید نه در بین خود ساختید نه با دیگران در پوهنتون ها حتی با استادان خود بی حرمتی کردید در شهرو بازار وکوچه وپس کوچه با سلاح گشتو. گذار می کردید
درحال حاضر که هیچکس از شما خاطره خوش ندارد وشمارا تنها گذاشته اند ببینیم چند روز مقاومت میکنید !!!
درجریان سال های 71 و 72 جوانان ازبک دوستم پوسته های حزب اسلامی را تصرف وبه شما تسلیم میکردند اما شما بعد از یک ودوساعت دوباره فرار میکردید .می گویند:
( نجـــاری کــــار بوزینه نیست )
رهبران شما که افراد کم ظرفیت واز زور کاکا به شهرت رسیده اند همه معامله گر ابن الوقت پله بین سست عنصر وبی هدف بودند با همه معامله کردند وبا هیچکس صداقت نکردندنه دوست شان شناخته شد نه دشمن شان امروز فردی را بی ریشه خطاب میکردند فردا می گفتند: کاملا مانند آمر صاحب است ! تا توانستند غصب کردند اختلاس کردند چوکی فروشی کردند همه سفارت هارا به اعضای فامیل خود هدیه کردند از یک السوالی چهار صد فرد را رتبه جنرالی دادند . ادارات دولتی را به کمپنی های شخصی وخصوصی تبدیل کردندمثالش ریاست عمومی امنیت ملی سابق که به کمپنی خصوصی امنیتی پنجشیر وردک لمتد مشهور شد . وزارت خارجه عبدالله که هفتاد فیصد پرسونلش از یک السوالی گماشته شده بودند.
نفاق اندازی در بین اقوام افغانستان دست آورد چهل ساله شان است با هزاره ها درافشار داستان خونین کربلا را خلق کردند با ازبک ها درتپه های مرنجان وکلوله پشته عین داستان را ایجاد نمودند سایه گلبدین را به مرمی میزدند.مولوی حمزه را صرف بخاطر اینکه در مراسم سالگرد هشت ثور کنار اسمعیل خان در هــرات اشتراک نموده بود در داخل ارگ با مرمی به سرش زدند
در ادارات حکومتی هرکه راکه منتقد شان بود اعضای جنبش ،حزب اسلامی ،وطالب داغش معرفی میکردند خلاصه همه را دشمن وصرف خودرا قابل اطمینان و حامی حکومت معرفی مینمودند وقتی موضوع جنگ وجبهه قربانی میشد بدخشی ها تخاریها مزاری ها هراتی ها همه تاجک شمرده میشدند ووقتی موضوع سفارت وزارت جنرالی میشد تنها پنجشیری ها تاجک بودند .
خلاصه ثابت شد که:بار کـــــــج بمنـــــــــــزل نمیرسد !
حالا شما هستید وثمره اعمال شما هیچکس باشما نیست وخاطر ه خوشی از شما ندارند!
خداوند شمارا اصلاح بسازد
( غ )

>>>   اخطار اخطار ؟؟؟!!!
این مقاله را بخوانید که عمق استراتیژیک پاکستان در اشغال افغانستان را بررسی کرده است:
میلیون ها پاکستانی در شمال افغانستان جابه جا می شوند
اشاره: از مطالعۀ این مقاله استفهام می شود که نبرد پنجشیر و سپس کل افغانستان علیه طالبان چقدر حیاتی و غیرقابل بازگشت است.
نوشته اتحادیه فارسان

طالبان افغانستان را به زور نگرفتند، امریکایی ها توطئه چیدند و حاکمیت این کشور را عامدانه به طالبان تحویل دادند. اسرار اطلاعاتی در رابطه به این تحول به این زودی ها افشا نخواهند شد. اما، آن هایی که می توانند عقب صحنه ها را بخوانند، به خوبی می دانند که سقوط افغانستان به دست طالبان نقشه ای بود که در دهلیزهای سازمان سیا طراحی شد و با همکاری جاسوسان چون کرزی، غنی، عبدالله و امرالله عملیاتی گردید. پاکستانی ها اما، برنده ی بازی در رابطه به افغانستان اند، آن ها حالا می توانند اواضاع در این سوی خط دیورند را در جهت منافع راهبردی خود، مدیریت کنند.
باری، بر سر میز معادله ی افغانستان، امریکا جانب پاکستان را گرفت و پاکستان با قاطعیت و صراحت به دنبال طالبان رفت. دسیسه ی تحویل دهی افغانستان به طالبان از جانب پاکستان، برای تحقق یک هدف مهم و کلان صورت گرفته است. اسلام آباد می خواهد قصه ی دعواهای ارضی با افغانستان برای همیشه به تاریخ سپرده شود و در ازای مناطق پشتون نشین در آن سوی خط دیورند که افغان ها آن را جزء قلمرو جغرافیایی خود می دانند، شمال افغانستان به صورت مطلق به پشتون ها، واگذار شود.
اگر آتش مقاومت در پنجشیر خاموش شود و اگر طالبان به اهداف خود برسند و بر تمامی خاک افغانستان حاکم گردند، بلا فاصله با حمایت های مالی گسترده ی قطری ها، کوچ کشی به شمال افغانستان شروع می شود و در حدود پنج تا هفت میلیون پاکستانی به نام مهاجر و بیجا شده های افغان، بخاطر ایجاد تغییر در ترکیب و ساختار های قومی در جغرافیایی حضور اقوام غیر پشتون یعنی تخار، کندز، سمنگان، مزار، جوزجان، سرپل، فاریاب، پروان، کاپیسا، کابل، مناطق مرکزی و حتی پنجشیر و بدخشان جابجا می شوند. قطری ها و برخی کشور های خلیج، به بهانه ی ایجاد سرپناه به مهاجران عودت کننده، دست به ساختن مجتمعات مسکونی و شهرک ها در این ولایت ها می زنند و به این شکل میلیون ها پاکستانی، به نام افغان در این مناطق اسکان داده می شوند.
در پی این تحول، ظرف چند سال آینده از طریق یک همه پرسی و یا برگزاری لویه جرگه ی عنعنوی در افغانستان و یا به قول آن ها پشتونستان فردا، در حالی که سیاستگران و رهبران پشتون ها، با هزینه ی کم تر به یک هدف بدیل و بزرگ تر رسیده اند، انگیزه ها و دعواهای "تا اتک از ماست" را در میان جوانان پشتون فرو می نشانند و معضل دیورند را به شکل ریشه ی با پاکستان برای همیشه، حل و فصل می نمایند.
چگونه این طرح در پاکستان به یک استراتیژی تبدیل شد؟
پاکستانی ها از گذشته های دور این نیت را داشتند و می خواستند که جمعیت شمال افغانستان را دست کاری کنند اما، رسانه ی شدن یک نقشه در امریکا، آن ها را سراسیمه کرده است. در سال 2006 یک افسر بازنشسته ی اردوی امریکا به نام رالف پیتر نقشه ای را در (AFG یا Armed Forces Journal) به نشر سپرد که در آن، جغرافیایی کشورهای شرق میانه بر اساس بافت های قومی و مذهبی دست کاری شده اند. در این نقشه بخش های از خاک ایران به کردستان و بلوچستان به عنوان دو کشور مستقل واگذار شده اند اما، هرات در افغانستان به نقشه ی ایران اضافه شده است. پاکستان بر اساس این نقشه اما، با سرنوشت بدتری مواجه گردیده است. ضمن بریدن بلوچستان از پیکر خاک این کشور، مناطق پشتون نشین، گلگت و چترال همه به خاک افغانستان ملحق شده اند و پاکستان به باریکه ای بسیار آسیب پذیر ، یعنی دو برابر کوچک تر از قلمرو افغانستان، مبدل شده است.

رسانه ی شدن این نقشه هرچند تاکنون چیزی را پیش و پس نکرده اما، پاکستانی ها را بیدار ساخته و سخت تکان داده است. آن ها متوجه شده اند که در عقب درهای بسته در امریکا و کشور های غربی برنامه ی نابودی پاکستان روی میز است. اسلام آباد برای این که این نقشه ها را خنثی و تهدید ها را دفع نماید، دست به یک اقدام پیش گیرانه زده و در تفاهم با برخی سران شناخته شد جهادی و سایر نیروهای همسو در این سوی خط، برنامه ی پشتونیزه کردن شمال، شمال غرب و مناطق مرکزی افغانستان را روی دست گرفته است تا تهدید ها را تلافی و هر احتمال ناخواسته و بدی را در نطفه خنثی نماید.

پاکستانی ها، چه اهدافی را با این کار دنبال می کنند؟
راولپندی با این کار می خواهد چند هدف بزرگ را با یک تیر شکار کند. 1)نخست این که شمال افغانستان را به یک منطقه ی پشتون نشین، مبدل نماید و از این طریق رضایت خاطر و حمایت ناسیونالست های پشتون در دو سوی خط دیورند را به دست بیاورد. 2)راولپندی با ایجاد تغییر در جغرافیایی حضور اقوام غیر پشتون در شمال افغانستان می خواهد مسیرهای نفوذ اقتصادی و تجارتی خود با آسیایی میانه و کشور های حوزه ی دریایی خزر را برای همیشه باز و بی خطر بسازد. 3)راولپندی طی یک برنامه سری، تدریجی و پلانیزه شده، مناطق پشتون نشین در آن طرف سرحد را، بعد از تخلیه ی آن ها، دستکاری می کند و آهسته آهسته

کتله های عظیم بشری از افراد کم درامد و چادر نشینان پنجابی را با حمایت های مالی چین، در این مناطق جابجا می نماید و از این طریق احتمال تمرد در صوب سرحد را با اسکان نیروهای خودی و متعهد به پنجاب در آینده ها، به چالش می کشد.4)راولپندی با ایجاد تغییر در ساختار های قومی و سرکوب بی پیشینه ی به خصوص تاجیک ها در شمال افغانستان، می خواهد این پیام را به همه ی طرف ها و حتی پشتون ها در افغانستان مخابره کند، که مقابله با پاکستان و ایجاد موانع در برابر منافع راهبردی این کشور، بی پاسخ باقی نمی ماند.5)راولپندی با ایجاد شرایط جدید و دستکار دموگرافی افغانستان، می خواهد برای الحاق کامل این کشور به قلمرو پاکستان در آینده ها، زمینه سازی نماید.

آیا این اقدام عملی خواهد بود؟
با توجه به پیچیدگی های اوضاع افغانستان ارائه ی پاسخ روشن در این زمینه کار دشوار است. اما، می توان گفت که این راه آن قدر هموار نیست و بلکه هر تلاشی در این استقامت، احتمالاً منجر به جنگ های خونین داخلی و تجزیه ای افغانستان خواهد شد. چنانچه همه می دانیم، دست بازیگران بسیاری در قضیه ی افغانستان دخیل است. کشورهای آسیایی میانه با حمایت روسیه، و ایران به دلایل فرهنگی، تاریخی، تمدنی و مهم تر از همه امنیتی نخواهند گذاشت که چنین تحولی پا بگیرد و دموگرافی شمال افغانستان با این تکانه ها مواجه گردد زیرا آن ها به خوبی می دانند که تغییر در بافت ها و ساختار های قومی در شمال افغانستان، بر آینده ی این کشور ها نیز، تاثیر منفی خواهد گذاشت. اما، از آن جایی پاکستان بر سر میز هر گفتگوی، در رابطه به افغانستان تا این دم برنده بوده و شاید برخی قدرت های بزرگ از این طرح حمایت می نمایند، اسلام آباد می تواند دغدغه ها و نگرانی های این کشور ها را این گونه رفع نماید که: آن هایی که در شمال و مناطق مرکزی افغانستان جابجا می شوند، همه افغان و از مهاجرین این کشور اند، بنا برآن حق طبیعی آن هاست که در خاک خود اسکان داده شوند. پاکستانی ها برای این که شبهه را رفع و نگرانی ها را کاملاً بر طرف نمایند، تذکره های جعلی و کارت های عضویت حزب اسلامی را با همکاری مهندس حکمتیار رهبر این حزب برای این کتله های عظیم بشری، توزیع و آن ها را به افغانستان سرازیر می نمایند و به این شکل این برنامه را عملیاتی می سازند.

آیا می توان با این دسیسه مقابله نمود؟
در شرایط فعلی متأسفانه گزینه های بدیل وجود ندارند، اوضاع بلکه در همین استقامت ادامه پیدا خواهد کرد، مگر این که 1)افغان ها به صورت عام و جوانان پشتون به شکل خاص، بلند شوند و در مقابل این توطئه بنشینند و کشورشان را از فرو افتادن در دام یک جنگ داخلی بی پایان و احتمالاً نسل کشی های مَخوف و ویرانگر نجات بدهند. من وقتی جوانان پشتون می گویم، هدفم این است که رهبران پیر، خود جزء این توطئه و آلت دست بیگانه اند. آن ها نمی توانند از مرزهای تعیین شده پا بیرون بگذارند و بل تا نفس در سینه دارند هم چنان عقده می گشایند و در استقامتی به پیش می روند که این وطن به ویرانی کامل برسد و افغان ها همه به اثر دشمنی های قومی، نابود شوند.2)باید علما در رابطه به این توطئه بی تفاوت باقی نمانند و بلکه بایست با راه اندازی گفتگوهای هدفمند با طرف های ذیربط و ارائه ی بیانه ها، کنفرانس ها و تبیین مخاطر نهفته در این توطئه، جلو عملی شدن آن را بگیرند.3)باید جوانان افغانستان اعم از پشتون، تاجیک، هزاره، ازبیک و.. از طریق توسعه ی تماس های ذات البینی و راه اندازی کنفرانس ها و فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در داخل و خارج، با این روند مقابله نمایند. 4)باید سران تمامی احزاب سیاسی این خطر را جدی بگیرند و از طریق محور های تاثیر گذار در داخل افغانستان و هم چنان نهاد های حقوق بشری و سازمان ملل، در جهت خنثی سازی این دسیسه با همدیگر تشریک مساعی نمایند.

اگر این توطئه خنثی نشود چه خواهد شد؟
چنانچه در بالا تذکر دادیم، اگر جلو این توطئه ی خطرناک گرفته نشود، بدون کوچک ترین تردید می توان گفت که افغانستان وارد یک مرحله ی بسیار خطرناک و تاریک خواهد شد که فرجام آن دشمنی های بیش تری قومی، ادامه ی جنگ های خونین، مداخله ی خارجی و احتمالاً نسل کشی های مخوف و مهول و در نهایت تجزیه ی این کشور خواهد بود. ارباب قدرت و سران بی مسئولیت احزاب سیاسی آب فراوان بر ریشه ی درخت تعصب ریخته و جوانان در میان همه ی اقوام را به شدت در مقابل هم قرار داده اند. سخنرانی ها، گفتگوها و خطابه های آن ها مملو از فتنه انگیزی ها و کراهیت پراکنی هاست. آنان چنان در حضیض عقده ها فرو افتاده و کوچک شده اند که نمی توانند در هیچ مناسبتی بدون تهمت بستن و طعنه زدن و تعصب ورزیدن، لب از لب بگشایند، پیوسته بلکه بر آتش دشمنی های قومی نفت می ریزند و همواره مردم را به مصاف هم می برند. این سیاست کور و غیر مسئولانه افغانستان را بر روی انبار باروتی قرار داده است که با یک جرقه ی کوچک، همه را به دام خود فرو می برد و این کشور را در آستانه ی نابودی کامل قرار می دهد.

>>>   روس ها با نادر خان به توافق رسیدند که هر قدر مردم از ترکمنستان یا بهتر بگوییم از کشورهای شمال افغانستان، داخل افغانستان می شوند کشته شوند؛ چنانچه در هرات این کشتار توسط سرهنگ زرین خان مومند انجام شد؛ و در عوض نادر خان پشتون ها را به مناطق ولایات شمالی افغانستان انتقال دهد. حالا بعد از صد سال عملا می بینیم که پشتون های سمت شمال لانه ای شده اند برای القاعده و داعش و طالب، که این ها سمت شمال را سکویی قرار دادند برای تخریب کشور های شمالی افغانستان. حالا سوال این است که چرا روس ها از خواب صدساله بیدار نمی شوند؛ که دارند به ساز امریکا رقص کرده و شب شمار و روز شمار دارند به رسمیت شناختن طالب را؟؟؟

>>>   در دنیا معمول است که هرگاه در کشور حادثه ای رخ بدهد وزیر دفاع پیشگام میگردد وقدرت سیاسی را در اداره وکنترول خود میگیرد وحتی گاهی روسای جمهور کجروی میکند وزرای دفاع ویا یکی از جنرالهای اردو دست به کودتا میزند وقدرت سیاسی را در اختیار میگیرند در کشور ویرانه ای ما مانند هر چیز دیگر همه کار ها وارونه وبر عکس است درینجا وزیر دفاع بی غیرت وفروخته شده ومزدور دیگران را به عدم مقاومت وتسلیمی وادار کرد وبه همه نصیحت پدرانه نمود که میدان را تخلیه نماید فایده ندارد!!!
فرض کنید غنی فرار نمود تو که همسنگر مسعود بودی واسم خودرا مجاهد گذاشته بودی ورتبه ای جنرالی وبلند ترین مقام کشور را احراز نمودی اعلان میکردی چون غنی فرار نمود من به صفت وزیر دفاع از ناموس کشور وملت دفاع میکنم وبا هفتاد هزار اردو وپولیس وپنج ملیون نفوس کابل حد اقل یکسال می توانستی از کابل وهمه ای کشور دفاع نمای ولی دیدیم که این بی غیرت از همه پیش تر خود را به دبی رسانید ودر فکر دارای ها واندوخته های خود شد اگر برنامه وپلان بود اصلا این پست را نمی پذیرفتی واین نام بد وذلت خواری رابرای خود وملت عزیز کمای نمیکردی به نظرخیلی ها پیش از غنی وصالح و
...باید بسم الله محمدی دستگیر ومحاکمه وهزار مرتبه اعدام شود وهمه دارای هایش ضبط وبه حیث بزرگترین خاین ملی اعلان گردد وقتی از پلان ونقشه های بیرونی ها باخبر شدی جلسه ای عالی افسران را تشکیل میدادی ویا قوماندانهای مجاهد را دور خود جمع میساختی وتصمیم میگرفتی که باید از وطن عزیز دفاع کنی هرار مرتبه مرگ ولعنت به بسم الله محمدی وقانونی و... که هر بار وطن را معامله نمودند
حاجی ولایت خان صافی مقیم پاریس

>>>   کودتا از بالاست از خیلی بالاتر از غنی و طالب و پاکستان. دنیا آن خاک را آرام نمی خواهد و خوب می داند مهره ها را برای ویرانی اش چگونه بچیند. دهه هاست در آن خاک کودتا در جریان بوده و در این ميان فقط آه از خون آن سرباز و از رنج دل آن مادر و دریغا از پریشانی چشمان آن کودک. دریغا خاکی که نتوانست هیچ وقت مردمش را به جای اين قوم و آن قبیله یک ملت ببیند. افسوس از اینهمه نفرت و بیگانگی و دریغ از پاره های جسمی که هرگز توان یک تن شدن را نیافتند!
شکریه عرفانی

>>>   Raja Rafig
واقعه ای یازدهم سپتامبر2001 در امریکا ، لشکر کشی علنی این کشور به افغانستان، ایجاد دولت وابسته وفاسد درین کشور ،سرانجام اوردن باطلان واکنون تلاش برای وادار کردن جهان در رسمیت دادن دولت با طلان؛ ماهیت « امپریالیستی» وغارتگرانه آمریکا را ازپشت نقاب دموکراسی و حقوق بشر، رسوا ساختند.

>>>   این براندازی نقشه امریکا و پاکستان بود
کدام طالب این نقشه مشترک سی آی ای امریکا و آی اس آی پاکستان بود و است
سیاست استراتیژیک امریکا در خاورمیانه تخریب و انهدام تمام زیربناهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، تخصصی و انسانی، تخنیکی بعد خرج از این کشورهاست. امریکایی ها با پلان شوم خود بعد از قرارداد قطر افغانستان را به طالبان تسلیم کردند تا از ریشه و بنیاد تخریب و نابود شود. افغانستان را مرکز جهل، تروریزم، قاچاق موادمخدر، تروریستان شبکه حقانی، القاعده، افراطیون عرب و پاکستانی ساختند. این پلان استراتیژیک امریکا اول کار است و نقشه های اصلی نفوذ بسوی آسیای میانه، چین، روسیه و ایران است. افراطیون ایرانی و درخواب رفتگان چینی و روسی خود را به دیوانگی زده اند.

>>>   همان نفر که گفته روباه های پنجشیر. شمارا کی بمبارد کرد؟ اگر بمبارد می‌کردند حالا یکی تان زدنده نمی ماندید. تمام دستگاه های استخباراتی غنی و کرزی این سران قبیله ستمگر در خدمت شما بود. از یاد شما رفته که روز ملنگ و شب پلنگ بودید؟ از یاد شما رفته که طالب قبیله در اثر بمبارد میمرد شما گریه و زاری می کردید که اینها افراد ملکی بودند. افراد ملکی جوانان که همیشه از بیست ساله بالا بودند. سلاح در خانه داشتید و بیل در بالای زمین ها. روز دهقان بودید و شب دزد طالب و غارتگر.

>>>   عالیجنابان و سروران توجه بفرمائید. اسلام عزیز و تمام ادیان الهی همگی ریشه در انسانیت دارند و جز مهر و محبت و انسان دوستی و خدا پرستی و تمام زیبایی های هستی رو به بشریت ارزانی می دهند . طالبان تروریست است از نظر دموکراسی ، مذهبی ، قانونی ، تاریخی ، اجتماعی و...... طالبان (داعش القاعده) تروریست است

>>>   بـه :همان نفر که گفته روباه.....
چند مراتبه بالای محافل عروسی درکندهار ارزگان وسایر ولایت جنوب بمبارد شد همومادر بم ها بالای پنجشیر بود یا ولایت ننگرهار؟
خلاصه : روز شهید را چگونه تجلیل میکردید ؟؟؟ با موتر پیشکانی وشارگشتک محصل پوهنتون کابل که موهایش دراز شده بود توسط کی در داخل پوهنتون کشته شد ؟؟وتوسط کی به هند فرارداده شد ؟ پسر زاهد الماس نفری را کشت وبه جرمنی فرارداده شد این بود حکومت وعدالت شما!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است