در افغانستان گرفتن قدرت بار دوم مي رود قانومند شود.
در كشورم با زير كشيدن يك شاه يا حكمروا از سلطنت و يا از سكوي قدرت بار ها اتفاق افتيده است كه سلطان و يا آن فرمانروا بار دوم بعد از كشت و خون زياد و يا به نحوه ديگري به اريكه قدرت تكيه زده است.
قبل از استقلال امير دوست محمد خان و اميران ديگر كه اكثرا دست نشانده هاي استعمار بودند و چند تاي ديگري. بار دوم شاه و امير شده اند.
ولي بعد از استقلال تا هنوز كسي بر اين نكته انگشت روشن نگذاشته است با وجودي كه تكرار آن مي رود حتی چنين آمدن ها را قانونمندي سازد.

بار اول شاه امان الله خان:
١- شاه امان الله خان با كمك نهضت جوانان افغان برادرش را از جانشين شاه به زير كشيد و خود شاه شد، ولي سردار عنايت الله خان در وقت بيرون شدن شاه امان الله خان.
بار دوم به اين مقام رسيد و حتی چند روزي به كرسي سلطنت تكيه زد. با وجودي كه او شاه نبود ولي جانشين شاه او بود.

بار دوم قدرت رسيدن شاه امان الله خان:
٢- نادر خان تا لوي جرگه پغمان از شاه شدنش چيزي نگفت و بزبان نراند.
شاه امان الله عملا بعد از شكست امير حبيب الله خان (خادم دين رسول الله) بار دوم شاه افغانستان شد، براي اينكه نادر خان براي اعاده سلطنت او با قبايل قرار مي بست. ولي أمان الله خان از اين امر غافل ماند.
اين را نادر خان پنهان مي كرد و از همان سبب تعداد زيادي اماني ها را به جوغه اعدام مي سپرد.
تا اينكه شاه امان الله خان خود طي نامه استعفا خود را به لوي جرگه فرستاد و سلطنت نادر خان را برايش مبارك گفت (اين يك خبط سياسي امان الله خان تلقي مي گردد.)

٣-نادر خان بدست عبدالخالق شاگرد معارف طرفدار نظريه بلانكيزم كشته شد و امكان آمدن دوم به قدرت را تجربه نكرد.

اعلحضرت محمد ظاهر خان بار اول:
٤- محمد ظاهر شاه كه او را المتوكل علی الله ناميدند بعد از پدر در سن جواني به سلطنت به كمك كاكايش شاه محمود خان و شاه ولي خان جلوس كرد، مورد غضب هاشم خان قرار گرفت، خانواده شاهي هاشم خان را صدراعظم ولي صاحب اختيارات كل مانند شاه دادند و مرحله اول سلطنت ظاهر شاه كاملا در اختيار هاشم خان قرار گرفت.
اعليحضرت محمد ظاهر شاه تا سن ٢٨ سالگي ظاهرا شاه ولي در حقيقت شاه نبود، اختيارات شاه بدست هاشم خان بود كه سلطنت مي كرد.

بار دوم قدرت:
با بر كنار شدن هاشم خان از صدارت و إغاز صدراعظم شدن شاه محمود خان برادر هاشم خان و نادر خان در حقيقت، باز گشت ظاهر شاه به قدرت براي بار دوم آغاز مي شود با وجوديكه ظاهرا قدرت دومي معلوم نمي شود.

بار اول قدرت سردار محمد داود خان:
٥- سردار محمد داود خان شوهر خواهر ظاهر شاه و پسر كاكا ي او در يك دهه صدارت اش مانند هاشم خان حاكميت مطلق بر دولت داشت.
ايشان بعد از دوره دموكراتيك و صدراعظم شدن يوسف خان در منزل مسكن گزين شد و برنامه هاي آمدن در قدرت را براي بار دوم طرح ريزي كرد.

بار دوم به قدرت رسي:
در سال ١٣٥٢ ايشان به اريكه قدرت باز گشت و تا سال ١٣٥٧ در قدرت باقي ماند.
٦- نورمحمد تره كي، حفيظ الله امين وقت دو باره باز آمدن را نيافتند هردو از ميان رفتند.

٧- ببرك كارمل باراول:
در سال ١٣٥٧ ببرك كارمل در مرحله اول انقلاب ثور تبعيد و از قدر ت كنار زده شد.
بار دوم قدرت رسي ببرك كارمل:
در جدي ١٣٥٨ بار دوم به قدرت آمد و تا سال ١٣٦٧ با تقاعد افتخاري از قدرت كنار رفت.

٧- بار اول داكتر نجيب الله؛
داكتر تا سال ١٣٧١ قدرت نمائي كرد.
داكتر نجيب امكان آمدن دور دوم را نيافت و بالوسيله طالبان کشته شد.

٨- بار اول حضرت مجددي:
وقت حضرت صبغت الله مجددي بسيار كوتاه بود.

٩- استاد رباني بار اول:
استاد رباني بعد از حضرت مجددي به حاكميت رسيد اين دوره اول قدرت استاد رباني الي سال ١٩٩٥ ميلادي بود.

١٠- طالبان بار اول:
قدرت طالبان با شكست دادن حاكميت استاد رباني براي بار اول صاحب قدرت شدند.
نيروي طالبان بعد از ٥ سال قدرت نمایي بار اول از جانب امريكا و ناتو شكستانده شد.

١١- بار دوم استاد رباني:
با يورش غرب و امريكا استاد رباني به قدرت بار دوم بازگشت ولي قدرت را به حامد كرزي واگذاري شد (دومين واگذاري رسمي بعد از واگذاري قدرت دولتي حزب دموكراتيك به مجاهدين).
غربي ها با تعداد از روشنفكر ها و احزاب هفت گانه و هست گانه ٢٠ سال در حاكميت بافي ماندند و جمعيت اسلامي استاد رباني بار دوم با امريكايي ها همكاري كرد.

١٢- حامد كرزي چهار دوره در حاكميت قدرت نمایي كرد.
بار اول-ادراه موقت.
بار دوم -دولت عبوري.
بار سوم- دوره اول رياست جمهوري.
بار چهارم- دوره دوم رياست جمهوري.

١٣- بار اول داكتر اشرف غني:
داكتر محمد اشرف غني دو دوره به رياست جمهوري رسيد.
بار دور دوم آن نا تمام ماند.

١٤: بار دوم قدرت طالبان:
١٤- طالبان با شكست سياسي امريكا با امضای توافقنامه در سال ١٤٠٠ هجري خورشيدي بار دوم به اريكه قدرت دست يافتند.
اينكه پشت پرده چيست سال ها وقت خواهد گرفت تا ليگ شود.

حالا ديده مي شود كه در مورد به قدرت رسيدن به اريكه دولت در افغانستان آمدن بار دوم قانونمندي دارد، اين مسله برايم بسيار جالب است، چهره هاي تكراري، جبرا بر مردم تحميل و تكرار مي شوند.

پرسش اينجا است:
آيا قدرت قبلي به حمايت امريكا و غرب و يا مدام قدرت ديگر و يا به طريق ديگر، بار دوم به قدرت باز خواهد گشت و يا نه؟!

عشق آباد
سید مسعود

>>>   خداوند حضرت صاحب را مغفرت کند حتی یک روز از موعد خدمتش باقی مانده بود اما او قدرت را ترک کرد

>>>   دراین کشور مردم جنون قدرت دارند

>>>   حکومت طالبان الان در افغانستان ضروریست
اگر طالبان به طور کامل همین الان نابود شود آنچنان فاجعه ای در افغانستان بخاطر خلا قدرت به وجود می آید که شرایط الان پیش آن شبیه بهشت است
از غارت کردن اموال عمومی و افراد ضعیف تر جامعه توسط مردم تا به جان هم افتادن دوباره قومیتها برای کسب کامل یا سهم از قدرت.بخاطر همین است جامعه جهانی در مورد پیشروی و حاکمیت طالبان نه تنها سکوت کرد بلکه در حال حفظ کردن رابطه با طالبان است.چون میدانند اگر طالبان به عنوان قدرت برتر صحنه افغانستان نباشد جنگهای داخلی شروع میشود
خلا قدرت بعد از خروج شوروی را یادتان است؟

>>>   صد در صد طالبان رو به شکست اند و قدرت برای باردیگر بدست مردم میافتد این بار بدست خود مردم البته برضد پاکستانیها و امریکاییها

>>>   بزرگان ما عفو عمومی اعلام کردند و ما به کسی اسیبی نرساندیم، ولایت های افغانستان بدون کوچک ترین درگیری فتح کردیم ، به جز پنجشیر ما خواهان جنگ نبودیم بزرگان ریش سفیدان را جهت مذاکره فرستادیم ولی قبول نکردند و ما ناچار شدیم به جنگ تحمیلی علیه پنجشیر . افغانستان خانه مشترک تمام مردم افغانستان است و انشاء الله در اینده نزدیک انتخابات برگزار خواهد شد ، هیچ مسله ای به زور بر مردم تحمیل نخواهد شد. مجاهدین خادمان مردم هستند ، ما از مردم میخواهیم کشور را ترک نکنند و بمانند و با کمک انان بتوانیم افغانستان را باز سازی کنیم ، جای هیچ نگرانی نیست امن و امانی است ،
حبیب الله یوسف زی

>>>   گروهک ناشایست...طالبان را ملت بزرگ و فهیم افغانستان به دلیل تفاوت مذهبی و یا قومی نیست که نمیخواهند بلکه قطعا به دلیل تفکرات متحجر و سنگ شده و عقب مانده انها است که شایسته ملت بزرگ و با ادب و فرهیخته افغانستان نیست و نمیتواند با ظرفیت عظیم نهفته درون این ملت حقیقی افغانستان سازگار باشد.طالبان فکر میکنند بدلیل قوم و مذهب است که ملت انها را نمیخواهند و بهمین دلیل لجاجت میکنند در حالی که من بعنوان یک هزاره شیعه نه از قوم و نه از مذهب بلکه بدلیل تفکرات عقب مانده و متحجر و ناسازگار این گروهک با ظرفیت عظیم نهفته در این ملت مخالفت دارم.افعانستان تاریخ علمی و فرهنگی و ادبی بسیار عظیمی داشته و تفکر طالبانی نمیتواند احیاگر دوباره ان در افغانستان باشد چون تاریخ عظیم و گرانبهای ان را نساخته و هیچ ارثی هم نبرده است.ملت حقیقی افغانستان وارث اصلی تاریخ گرانبهای افغانستان است.

>>>   بربر ها یکبار آمدند و مارا برای همیش‌ کله گنس ساختند و ما ۱۴ بار به هند رفتیم نسخه های ما بدون تاثیر به اوقیانوس هند خوراک ماهی ها شد، زهی مردم هوشیار!!
آتش خاوری

>>>   اگرمن ژورنالست میبودم.
راکتیاردریک مصاحبه باخبرنگارروسی ادعا میکند که ۴۳ سال مبارزه کرده،سوقصدهای زیادی برجان اوشده ولی خداوندهمواره اورا محافظه کرده است.
اگرمن ژورنالست میبودم سوالات ذیل رامطرح میکردم.
-مگرفکرنمیکنیددرهمین ۴۳ سال همواره ادم کشته باشید؟
-مگرفکرنمیکنید زنده ماندن شما یک تصادف منحوس است؟
-دوستم همزمان باشما ویاهم زودترازشما تقریبن همیشه درصف مقابل تان قرارداشت وسوقصدهای متعددی بجان اوهم شدوزنده ماند.ایااوراهم خدانگاه کرد؟
-خداتوراچرانگاه کردولی طفل معصوم یکونیم ساله راکه ازاثرراکت توپارچه پارچه شدنگاه نکرد؟
مگراگرامریکامیخواست نمیتوانست مثل یک موش توراپارچه پارچه کند؟وقتی به غنی تسلیم شدی وازلغمان به کابل باموتر امدی چرخبال های امریکایی بالای سرت مسول امنیت تونبودند؟
-مگروقتی امریکا ازملاقات اخترمنصورباایرانیها ناراضی شدنددرهمان روزوقتی اومیخواست ازایران داخل پاکستان شودعاجل ترورش نکردند؟
وده هاسوال دیگر.شایدهم اگران ژورنالست روسی درقبضه گلونمیبود،به یقین سوالاتی بهترازمن طرح میکرد.
عاقل

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است