طالبان! برای پیروزی جامعه بکوشید
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۳۷    ۱۴۰۰/۶/۲۹ کد خبر: 168427 منبع: پرینت

در حالیکه میدانم گروه طالبان به این نوشته ی من هیچ نوع تمکین نخواهند کرد.
اما وظیفه ایمانی و وجدانی خود میدانم که باید بگویم برای پیروزی جامعه ی بکوشید که در آن حکومت بیش از یک قاتل عادی حق قاتل شدن نداشته باشد، وقتی به صورت یک حیوان درنده عمل میکند با خودش نیز چون حیوان درنده عمل شود.

برای پیروزی جامعه ی بکوشید که در آن جا های ملا و مسجد و منبر در جا های خودش باشد و جا های دولت در مراکز کار خودش نه حکومت در موضوع مذهبی هیچ قوم دخالت کند و نه مذاهب در امور دولت کاری داشته باشد.
تلاش نکنید که ملا امام مسجد همه کاره باشد و در همه امور مداخله کند بناً ملا امام باید وظیفه ی خود را بشناسد.

برای پیروزی جامعه ی بکوشید که در آن همچنان که قرن گذشته ی ما قرن اعلام تساوی حقوق مردان بود قرن حاضر ما قرن اعلام برابری کامل حقوق زنان با مردان باشد.
برای پیروزی جامعه ی بکوشیم که در آن آموزش عمومی و رایگان از صنف اول گرفته تا عالی ترین تحصیلات همه جا راه ها را یکسان بر استعداد ها و آمادگی ها بگشاید.
هر جا که فکری باشد باید کتابی نیز باشد.
نه یک قریه بدون مکتب باشد و نه یک شهر بدون دانشگاه ها باشد، همه ای اینها زیر نظر و مصئونیت یک حکومت کاملاً همه شمول و به انتخاب مردم و منحصر به مردم باشد.
برای پیروزی جامعه ای بکوشید که در آن بلای ویرانگری بنام گرسنگی در آن جای نداشته باشد.

شما قانون گذاران از من بشنوید که فقر عافت یک طبقه نیست بلکه بلای همه ی جامعه است.
رنج فقر تنها رنج یک فقیر نیست، بلکه ویرانی یک اجتماع است. انتظار طولانی یک فقیر است که مرگ حاد توانگر به دنبال می آورد.
فقر بد ترین دشمن نظم و قانون است فقر نیز همانند جهل شب تاریک است که الزاماً می باید روشنی صبح را در پی داشته باشد.
هر حالت بحرانی را میتوان تحمل کرد اما من از فقر و گرسنگی مردم افغانستان سخت میترسم...

فراموش نشود وقتی مردم در حالت فقر و گرسنگی به سر ببرند در مقابل هر حاکم مستبد می ایستند، چون گرسنگی آخرین خط است که به مرگ مبدل میشود.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
جامعه
نظرات بینندگان:

>>>   ما برای همین جنگیدیم ، چهره های تازه امده از کجا اباد مخالف هستند ، حکومت باید همه شمول باشد چرا که این ارمان های ملا صاحب بود ،
حبیب الله یوسف زی

>>>   گویند یک روز هاشم خان صدر اعظم به ظاهر شاه که آنوقت هنوز جوان بیست و چند ساله یی بیش نبود،چنین گفت:
اوبچه!اینجا بیا!
ظاهر شاه آمد و گفت:کاکاجان بگو،چه کنم؟
هاشم خان گفت:این دانه ها را بگیر و مرغ ها را دانه بتی!
ظاهر شاه تمام دانه ها را از کاسه در روی زمین ریخت و مرغ ها یک مقدار آن را خوردند و یک مقدار اش ماند و مرغ ها سیر شدند و هرکدام به هرطرف رفتند.
هاشم خان که پس آمد،از ظاهرشاه پرسید که مرغ ها چی شدند؟
ظاهرشاه با خوشی اظهار داشت:کاکاجان همه شان سیر شدند و به هرطرف رفتند.
کاکایش در جواب گفت:لوده!
آدم همین قسم به مرغ ها دانه میدهد؟
تو یک پادشاه هستی!اگر مردم را همینطور شکم سیر کنی،آنها هرطرف پراگنده نمیشوند.آنها احزاب جور میکنند و دموکراسی میخواهم و مظاهرات میکنند و حق و حقوق زیادتر میخواهند و این حق و حقوق شان هیچ سرحد و اندازه ندارد.
ظاهر شاه به چورت رفت و گفت:کاکا جان راست میگی.نفهمیدم.ببخشی.دیگه این لوده گی از من سر نخواهد زد.
بدینصورت ظاهرشاه چهل سال پادشاهی کرد.

>>>   برای پیروزی آی اس آی پاکستان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است